بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بکارگیری قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در راستای.....

بکارگیری قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در راستای مدیریت دانش

1. مقدمه
امروزه قدرت رقابتی سازمانها بر خلاف آنچه که در گذشته معمول بود کمتر به عوامل سنتی (از قبیل سرمایه، زمین و نیروی کار) وابسته است. امروزه به نظر می آید که دانش جایگزین عوامل سنتی شده است. علاوه بر آن، امروزه دانش تنها به عنوان یکی از منابع قدرت رقابتی سازمانها نیست بلکه به عنوان تنها منبع قدرت رقابتی آنها محسوب می شود[1]. سازمانها و افراد امروزه با انبوهی از داده ها و اطلاعات روبرو هستند که اگرچه ممکن است برای سازمان بحرانی باشند اما مدیریت و ساماندهی مناسب آنها کار مشکل و چالش برانگیزی است. تلاشهایی که اخیراً در راستای پاسخگویی به این چالشها انجام شده است، منجر به معرفی مدیریت دانش شده است [2].
در حال حاضر مدیریت دانش به یک موضوع قابل توجه در سازمانها تبدیل شده [3] و با فرصتهایی که تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات در اختیار سازمانها می گذارند، پیوند خورده است. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در افزایش توانایی سازمانها برای انتقال و به اشتراک گذاشتن دانش بدون وجود محدودیتهای جغرافیایی بطور قابل توجهی سهیم است[4]. به عبارت دیگر ICT به عنوان یک تسهیل کننده مهم در غلبه بر مشکلات مدیریت دانش مطرح می باشد.
با توجه به رویکردهای اخیری که در مورد بکارگیری ICT در مدیریت دانش وجود دارد، مقاله حاضر در صدد است تا قابلیتهای این تکنولوژی در راستای مدیریت کردن دانش سازمان را مورد بررسی قرار دهد و ریسکها و چالشهایی مرتبط با بکارگیری ICT در مدیریت دانش را شناسایی کند.



2. مدیریت دانش
دانش عبارت است از: ایده ها، فهم و درسهای آموخته شده در طول زمان [5]. دانش یک دارایی ارزشمند است که بایستی مدیریت شود، اساس مدیریت دانش یافتن استراتژیهایی است که دانش درست را با فرمت درست و در زمان درست در اختیار افراد درست قرار دهد[3]. دانش را بطور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد:
- دانش آشکار دانشی است که بسادگی قابل بیان است، این دانش را می توان با نوشتن یا بطور شفاهی به دیگران منتقل کرد. مشخصه های محصول، روشهای تست و استراتژیهای بازاریابی، مثالهایی از دانش آشکار هستند که مستند شده اند.
- دانش ضمنی دانشی است که بیان و انتقال آن به دیگران مشکل است. برای مثال درکی که یک فرد جامعه یا سازمان از واقعیتهای اطراف خود دارد نمونه ای از دانش ضمنی است[6] .
یکی از منابع گریز از فقر و قدرتمند شدن انسانها، دانش است. بر اساس نظر سنجی انجام شده به نام «صدای فقر»توسط بانک جهانی از 60000 نفر در 60 کشور جهان، مشخص شد که افراد برای مبارزه با فقر به جای کمکهای مالی، خواستار دستیابی به دانش و فرصتهای مرتبط با آن بودند[7]. امروزه سرمایه گذاری روی دانش به عنوان یک فاکتور مهم در توسعه اقتصادی-اجتماعی در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از کشورهای پیشرفته سرمایه گذاریهای قابل توجهی را به امر دانش اختصاص داده اند. کشورهایی چون ایالات متحده بیش از 6.8% از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دانش می کنند در حالیکه این درصد برای کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی 4.8% است[8]. دانش یک منبع بسیار مهم برای حفظ میراث باارزش پیشینیان، افزایش یادگیری، حل مسائل، افزایش قدرت رقابتی و ایجاد موقعیتهای جدید هم برای سازمان و هم برای افراد می باشد که نحوه مدیریت این دانش به عنوان یک موضوع مهم در دهه های گذشته مطرح بوده است و فرصتهای تحقیقاتی و عملیاتی بسیاری در زمینه کاربردها و تکنولوژیهای مرتبط با مدیریت دانش ایجاد شده است[9].
مدیریت دانش این گونه تعریف شده است: «ساختن و به روز آوری سیستماتیک، مشخص و عمدی دانش و بکارگیری دانش جهت حداکثر سازی اثربخشی مرتبط با دانش سازمان و عایدیهای حاصل از سرمایه گذاریهای دانش»[2]. سازمانها می توانند در راستای پیاده سازی تغییرات در سازمان خود و حفظ ارزشهای رقابتی، سه دسته استراتژی در زمینه مدیریت دانش بکار گیرند[6]:
(1) ایجاد دانش: سازمانهایی که استراتژی ایجاد دانش را بکار می گیرند بر روی نوآوری، آزمایش و ایجاد درک مشترک در گروه کاری تمرکز می کنند تا دانشی را ایجاد کنند که جهت توسعه محصولات و خدمات جدید بکار گرفته شود.
(2) انتقال دانش: سازمانهایی که استراتژی انتقال دانش را بکار می گیرند در تلاشند تا دانش موجود در سازمان را به سرعت در سازمان پراکنده سازند تا بتوانند از دانش موجود به بهترین شکل و با بیشترین سرعت ممکن بهره بگیرند.
(3) حفظ دانش: سازمانهایی که این استراتژی را بکار می گیرند بر حفظ دانش اصلی خود تاکید دارند و از انتقال غیرقانونی دانش خود به سازمانهای دیگر جلوگیری می کنند.
سازمانها شماری از تکنولوژیهای نرم افزاری از قبیل: پست الکترونیکی، مدیریت اسناد، و شبکه های اینترانت را جهت حمایت از مدیریت دانش بکار می گیرند. اما این نکته حائز اهمیت است که تکنولوژی تنها پاسخ ممکن به مدیریت دانش نیست و لازم است که زیرساختار و فرهنگ سازمانی مناسبی نیز جهت ایجاد و انتشار دانش در سازمان به وجود آید. به هر حال، نمی توان نقش تکنولوژی را به عنوان یک تسهیل کننده مهم در غلبه بر مشکلات مدیریت دانش انکار کرد[3]. امروزه ابزارهای نرم افزاری راههایی را جهت ایجاد، کسب و بکارگیری دانش فراهم می آورند که بدون وجود آنها مدیریت دانش با مشکلات بسیاری مواجه می شد.

3. تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات
ICT تنها شامل اینترنت نیست بلکه هر ابزار دیگری که بتواند به تنهایی یا همراه با سایر ابزارها جهت سرعت بخشیدن به فرایند تغییر بکار رود بگونه ای که از توزیع ناعادلانه دانش بین فقیر و غنی، تحصیل کرده و بی سواد، شهری و غیرشهری، و زن و مرد جلوگیری کند، جزو تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات محسوب می شود[7]. ICT شامل یکسری از محصولات و خدمات مختلف است. بخش ICT همانطور که کامپیوترها و بسته های نرم افزاری را در بر می گیرد، شامل نیمه هادیها، تکنولوژی تلفن، و تکنولوژیهایی که سیستمهای پرسرعت انتقال اطلاعات و سیستمهای تصویری را پشتیبانی می کنند نیز می باشد. بنابراین کشورهایی که در صدد گسترش زیرساختارهای اطلاعاتی خود و ارتباط با شبکه های جهانی اطلاعات هستند، تنها با یک مسیر تکنولوژیکی مواجه نیستند[10].
بر طبق تعریف برنامه توسعه سازمان ملل، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات «سنگ بنای جهان شبکه ای» است. ICT نشان دهنده ترکیب میکروالکترونیکها، نرم افزارها و سخت افزارهای کامپیوتری، ارتباطات تلفنی، میکروپروسسرها، نیمه هادیها و فیبرهای نوری است که کار پردازش و ذخیره اطلاعات، و به اشتراک گذاشتن سریع مقادیر زیادی از اطلاعات از طریق شبکه های کامپیوتری را امکانپذیر می سازد. نوآوریهای موجود در زمینه ICT امکان پردازش و توزیع اطلاعات در طول شبکه های ارتباطی را ممکن می سازد[11]. مانسل پتانسیلها و قابلیتهای زیر را برای ICT در نظر می گیرد[10]:
• تولید اطلاعات: نوآوریهای سریع در کاربردهای ICT و در دسترس بودن شبکه های با سرعت بالا، امکان تولید و مدیریت مقادیر زیادی از اطلاعات را متناسب با نیاز کاربران و در راستای اهداف توسعه فراهم می آورد.
• فراهم ساختن فرصتهای تولید: ICT فرصتهای تولیدی تولیدکنندگان را افزایش می دهد. این تولیدکنندگان شامل نوآوران و صاحبان فکر، شرکتهای بسته بندی، شرکتهای خدمات بازرگانی، اپراتورهای شبکه، و توسعه دهندگان انواع مختلف نیمه هادیها، تجهیزات انتقال، کامپیوترهای شخصی و تلویزیونها، ماشینهای نمابر، ترمینالها و غیره می باشند.
• حمایت از به اشتراک گذاشتن دانش فنی و علمی: تحقیقات علمی و فنی نقش مهمی را در تولید ICT ایفا می کنند و از سوی دیگر بکارگیری ICT بخش مهمی را در انجام تحقیقات علمی و فنی تشکیل می دهد. امروزه بکارگیری قابلیتهای ICT جزء اصلی فعالیتهای مراکز تحقیق و توسعه (R&D) است.
• تغییر هنجارهای اقتصادی و اجتماعی: به تدریج که افراد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات را بکار می گیرند، هنجارها و ارزشهای تجاری، اجتماعی و فرهنگی آنها تغییر می کند. برای مثال سرعت ارتباطات و انجام تحلیلهای الکترونیکی منجر به افزایش سرعت تصمیم گیریها شده است.
اگرچه ICT قابلیتهای زیادی دارد اما زمانی که موضوع توسعه کشورها از طریق افزایش یادگیری، توسعه آموزش، خدمات پزشکی، افزایش امید به زندگی و مکانیسمهای اداره کردن کشور مطرح می شود، انتظاراتی که از ICT وجود دارد تا حدی بیش از اندازه است. به هرحال، نکته ای که حائز اهمیت است این است که تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات به خودی خود نمی توانند پاسخی به همه مشکلات باشند، بلکه آنها منابع اطلاعاتی و کانالهای ارتباطی جدیدی را فراهم می آورند که حل مسائل را تسهیل می کنند. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات از طریق امکاناتی از قبیل فراهم آوردن امکان ارتباط متقابل و مکالمه، و شبکه های کامپیوتری بین افراد و سازمانها، رویکردهای جدیدی را برای از بین بردن نواقص اطلاعاتی فراهم می آورد. فواید بکارگیری ICT شامل مواردی از قبیل: افزایش کارآیی در تخصیص منابع به فعالیتهای توسعه، کاهش تکرار فعالیتها، کاهش هزینه های ارتباطی و دسترسی جهانی به منابع اطلاعاتی و انسانی می باشد[7].

4. ICT و مدیریت دانش
در جامعه اطلاعاتی امروز، دسترسی سریع به دانش در موفقیت بسیاری از سازمانها یک امر حیاتی محسوب می شود. زیرساختارهای ICT از طریق تکنولوژیهای پیشرفته محاسبات و شبکه، پلاتفرم گسترده ای را جهت تبادل داده ها، هماهنگ کردن فعالیتها، به اشتراک گذاشتن اطلاعات، یکپارچه کردن بخشهای خصوصی و دولتی، و حمایت از تجارت جهانی فراهم می آورد. اینترنت یک نوع ICT است که با تکنولوژیهای شبکه ای دیگری از قبیل اینترانت (Intranet)، اکسترانت((Extranet، شبکه مجازی خصوصی (VPN: Virtual Private Network)، و شبکه وایرلس (Wireless) ترکیب شده است تا محیطی مناسب را برای تولید و توزیع اطلاعات بطور پیوسته در سازمان فراهم آورد[9].
سیستمهای مدیریت دانش بایستی امکان به جریان افتادن دانش بصورت کارآ را فراهم آوردند بگونه ای که بهره وری، کیفیت، خلاقیت، و تعالی سازمانی افزایش یابد. به منظور ارتقاء گسترده و جامع جریانهای دانش در مدیریت دانش، تحقیقات مرتبط با کاربردهای تکنولوژی اطلاعات، در ابتدا بر سه موضوع متمرکز بوده است:

    * جامع بودن ساختار تکنولوژی اطلاعات در داخل یک سازمان،
    * ایجاد و نگهداری ساختار دانش، و
    * تسهیل ایجاد، جستجو، و پخش دانش[1].

ICT در انتقال کشورها به سمت اقتصادِ دانش نقش محوری را ایفاء می کند. تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات به عنوان توانمندسازهای تغییر و نیز تسهیل کنندگان ایجاد دانش در جوامع خلاق مطرح می باشند. این تکنولوژیها را می توان به عنوان ابزارهایی برای رهاسازی دانش بالقوه در افراد در نظر گرفت. در سالهای اخیر تاثیر بخش ICT در اقتصاد کلی در مقایسه با بخش تولید قابل توجه بوده است. بر اساس تحقیقی که در سال 1995 در مورد تاثیر شرکت مایکروسافت بر اقتصاد داخلی انجام شد، مشخص شد که هر شغل در شرکت مایکروسافت منجر به ایجاد 6.7 شغل جدید در ایالت واشنگتن شده است درحالیکه هر شغل در شرکت بوئینگ تنها منجر به 3.8 شغل جدید شده است[8].
تواناییهای زیر را می توان به عنوان قابلیتهایICT در مدیریت دانش مورد توجه قرار داد:

ایجاد شبکه های دانش
برای یک سازمان ممکن است امکانپذیر نباشد که کلیه دانش موردنیاز خود را در داخل سازمان ایجاد کند و ممکن است نیاز داشته باشد که بطور مستمر با منابع دانش خارج از سازمان در ارتباط باشد. در واقع شواهد تجربی نشان داده است که سازمانها تمایل دارند که شبکه های دانش خود را گسترش دهند. گسترش روابط داخل سازمانی بر مبنای دانش به عنوان یکی از مهمترین مشخصه های اقتصاد مبتنی بر دانش مطرح است، و واضح است که ICT می تواند نقش مهمی را در شکل گیری چنین شبکه هایی ایفاء کند[4].
کسب دانش
کسب دانش فعالیتی است که در آن افراد به موازات انجام کارهای روزمره خود ، برای مثال تعامل با دیگران و نیز سیستمهای کامپیوتری، دانش مورد نیاز خود را نیز به دست می آورند. نکته جذاب این قابلیت این است که افراد برای کسب دانش نیازی به جدا شدن از کارهای روزمره و صرف هزینه های بیشتر ندارند. نکته دیگر اینکه قابلیتهای ICT نه تنها در جمع آوری دانش مورد نیاز به افراد کمک می کند، بلکه به افراد در انجام فعالیتهای روزمره اشان نیز کمک می کند[3].
تولید دانش
شکل دهی داده ها، فیلتر کردن و خلاصه کردن آنها و تبدیل آنها به اطلاعات بروز یکی از کارهای اصلی سیستمهای ICT محسوب می شود که می تواند در تبدیل اطلاعات به دانش نقش کلیدی ایفاء کند. این قابلیتICT با در نظر گرفتن تمایز بین داده، اطلاعات و دانش بهتر روشن می شود[4].
کد کردن دانش
دانش ممکن است در قالب سیستمهای خبره و یا سیستمهای پشتیبان تصمیم کددهی شود. برای مثال، در سیستمهای خبره، دانش فرد خبره توسط مهندس دانش گرفته شده و به دانش واضح و آشکار تبدیل می شود[6]. کد دهی در واقع گرفتن دانش موجود و قرار دادن آن در ساختاری منسجم تعریف می شود[3].
شخصی کردن دانش
شخصی کردن، فعالیتی است که در آن دانش بیشتر از طریق ارتباطات شخص-به-شخص به اشتراک گذاشته می شود. این فعالیت را می توان با سرمایه گذاری روی سیستمهای فعلی تکنولوژی اطلاعات، تسهیل کرد. علاوه بر آن تکنولوژی دانش نیز می تواند با فراهم آوردن ابزارهایی جهت برقراری ارتباطات کارآ بین کارکنان این فعالیت را تسهیل کند. برای مثال این اطمینان را فراهم آورد که کارکنان هنگام گرفتن و انتقال دانش اصطلاحات و روشهای درستی را بکار می گیرند[3].
دسترسی به دانش
گسترش زیرساختارهای شبکه، دسترسی به پایگاههای داده های فنی و اطلاعات علمی را بهبود می دهد[10].
کشف دانش
کشف دانش، فعالیت جستجو و بازیابی دانش از پایگاهها و مخازن داده است. بکارگیری سیستمهای اینترنت و اینترانت انجام این کار را تسهیل می کند. در این فعالیت نیز پتانسیلهای ICT می تواند به جستجوی دانش کمک کند[3].
گسترش دانش
با کامپیوتری شدن تکنیکهای جستجو، دسترسی به آخرین اطلاعات فنی دانشمندان، مهندسان و دیگر خبرگان امکانپذیر شده است. به هر حال، دسترسی به این اطلاعات و قابل کاربرد کردن آنها برای شرایط خاص، امری ضروری است. با توسعه زیرساختارهای اطلاعاتی گسترده امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعات فنی و علمی راحتتر فراهم می شود[10].
در مجموع، در دنیای امروز که اقتصاد بر اطلاعات مبتنی است، دسترسی سریع به اطلاعات برای موفقیت بسیاری از سازمانها امری حیاتی است. امروزه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات با بکارگیری تکنولوژی قدرتمند محاسبات و شبکه، پلاتفرم گسترده ای را برای تبادل داده ها فراهم آورده است. تکنولوژی محاسبات قابلیتهای بسیاری را برای پردازش اطلاعات در اختیار قرار می دهد و تکنولوژی شبکه نیز با فراهم آوردن استانداردها، یکپارچگی اطلاعات را امکانپذیر می سازد[9].
یکی از مشکلات برنامه های مدیریت دانش این است که سازمانها اکثرا مدیریت دانش را با بکارگیری قابلیتهای ICT اشتباه می گیرند و مفهوم به اشتراک گذاشتن دانش به سادگی با یک سیستم اطلاعاتی که می تواند بدون اینکه بر روش انجام کار تاثیر گذارد، تغییر کند یکسان فرض می شود. البته این سخن به این معنی نیست که سیستمهای اطلاعاتی مفید نیستند، اما مهم است این نکته روشن شود که مدیریت دانش راهکاری متفاوت و کارآ است که روش کار افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و برای پیاده سازی آن لازم است که کمیته هایی تشکیل شود که به تدریج و بطور مستمر مدیریت دانش را در سازمان نهادینه سازد.
در پاره ای از موارد سرمایه گذاریهای کلان در ICT با نام مدیریت دانش انجام شده است و بسیاری از هزینه های صرف شده در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته لباس مدیریت دانش را پوشیده است[12].
یکی از مشکلات پنهان در بسیاری از برنامه های مدیریت دانش، فقدان ارتباط واضح و روشن بین ایده به اشتراک گذاشتن دانش و اهداف سازمانی است. در اقتصاد نوین، این بینش پذیرفته شده است که آنچه بین موفقیت و شکست تعادل برقرار می کند، دانش و سرمایه فکری است، اما آنچه که کمتر درک می شود، ارتباط بین این بینش و روش تبدیل این بینش به عمل است. بنابراین درنظر گرفتن مدیریت دانش در برنامه استراتژیک شرکت نکته مهمی است که می تواند به حل این مشکل کمک کند.

5. چالشهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
در حالیکه در بخشهایی از دنیا، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات تغییرات قابل توجهی را در کار و زندگی روزمره ایجاد کرده است در گوشه های دیگری از دنیا افرادی هستند که کمتر چنین مفاهیمی را شنیده اند. اگر مردم کشورهای توسعه یافته نتوانند خود را با کاربردهای جدید ICT وفق دهند، به سرعت از جامعه جهانی اطلاعات کنار گذاشته می شوند. اگرچه پتانسیل اقتصادی و اجتماعی برای توسعه این تکنولوژیهای جدید بسیار زیاد است، اما بکارگیری این تکنولوژیها نیز با چالشهایی همراه است[10].
ایجاد یک زیرساختار جهشی برای ICT یک چالش دو بعدی است. چالشی فنی و فرهنگی.
چالش فنی مربوط به مشکلاتی است که هنگام توسعه یک طرح جدید فرایند متفاوت از طرح فعلی وجود دارد. برای مثال تولید نیمه هادیها و قطعات سخت افزاری، فرایندی پر هزینه است که نیازمند مقادیر قابل توجهی سرمایه، افراد خبره و منابع فنی است و بعلاوه تولید آنها نیز نسبتاً زمانبر است. اگرچه امروزه بسیاری از موانع تولید سخت افزارها برداشته شده است، کشورهای توسعه یافته روی بکارگیری نیروی فکر و تولید نرم افزار متمرکز شده اند[10]. به هر حال وجود تعادلی بین تولید سخت افزار و نرم افزار امری قابل توجه است که بایستی در رویکردهای تولیدی لحاظ شود.
چالش فرهنگی از شدت تغییرات سازمانی که معمولا با پیاده سازی موفق ICT در سازمان همراه است، ناشی می شود. ایجاد زیرساختارهای مناسب برای بکارگیری قابلیتهای ICT امری حیاتی است اما وجود زیرساختارها به تنهایی کافی نیستند[13]. بایستی فاکتورهای دیگری نیز در نظر گرفته شوند، این فاکتورها را که عموما مرتبط با اطلاعات، ارتباطات و دانش هستند، عوامل «نرم» می نامیم. برای مثال کیفیت و مرتبط بودن اطلاعات، شناسایی و حفاظت از دانش سازمانی، ایجاد حقوق و قوانین ارتباطی، حفاظت از فرهنگهای مختلف، توانایی بکارگیری ICT و اطلاعات، نمونه هایی از چالشهای پیش روی سازمانها است.
دانش قدرت است و ICT سعی بر آن دارد که با توزیع دانش به توزیع قدرت در جامعه کمک کند. امروزه توزیع قدرت بین زنان و مردان، دولت و بخش خصوصی در سطوح مختلف متفاوت است. بنابراین معادله تغییر قدرت همواره برندگان و بازندگانی خواهد داشت و توزیع قدرت بخصوص زمانی که گروه کمی از افراد برای یک مدت طولانی قدرت را در دست داشته باشند، فرایند مشکلی است. بنابراین هنگام ایجاد شبکه های دانش همواره مقاومتهایی در سازمانها وجود خواهد داشت که این موضوع نیز یکی از چالشهای ICT است.
ایجاد موفقیت آمیز زیرساختارهای ICT نیازمند انجام تغییرات اساسی در سازمان است. طبیعت انجام کار و محیط کاری با ایجاد سیستمهای ICT که ممکن است منجر به کاهش نیروی انسانی شود، تغییر می کند، بنابراین لازم است که افراد آموزشهای لازم را متناسب با طبیعت جدید کاری خود ببینند. در این راستا ایجاد ارتباط بین تغییرات سازمانی، معرفی سیستمهای ICT و آموزش، لازم به نظر می رسد. نیاز به آموزش متناسب با قابلیتهای موجود و ساختار سازمانی برای افراد مختلف، متفاوت است[14].

6. نتیجه
دانش دارایی اصلی یک سازمان برای بقا و توسعه در جامعه جهانی است که تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در استفاده کارآ از این دارایی نقش استراتژیکی را ایفاء می کند. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات طیف گسترده ای از ابزارها و منابع تکنولوژیکی را در بر می گیرد که به ایجاد دانش، شناسایی، ذخیره سازی، ایجاد ارزش افزوده و مدیریت آن کمک می کند. ICT با کاهش موانع جغرافیایی و مکانی بین کاربران دانش و بهبود دسترسی به دانش به امر مدیریت دانش کمک می کند. شکل دهی، گردآوری، شخصی سازی، دسترسی، کددهی، کشف و گسترش دانش نمونه هایی از تواناییهای ICT در مدیریت دانش است.
اگرچه بکارگیری ICT قابلیتها و فرصتهای بسیاری را جهت مدیریت دانش در اختیار سازمانها می گذارد، اما بکارگیری این تکنولوژی چالشهایی را نیز، از چالشهای فنی گرفته تا چالشهای فرهنگی، به همراه دارد. یکی از مشکلات اصلی، استفاده نادرست از قابلیتهای ICT و بکارگیری این تکنولوژی در لباس مدیریت دانش است. برای حل این مشکل پیشنهاد می شود که پیاده سازی تغییرات از طریق انطباق فعالیتهای مدیریت دانش با استراتژی سازمان انجام شود. لازم به ذکر است که ICT نمی تواند جوابی برای کلیه مسائل مربوط به توسعه دانش باشد، اما کانالهای ارتباطی موثری را برای کمک به امر مدیریت دانش باز می کند.
.................................................
منبع:

[1] P. J. Sher and V. C. Lee, (2004) “Information technology as a facilitator for enhancing dynamic capabilities through knowledge management”, Information & Management, 41, 933–945.
[2] E. G. Carayannis, (1999), “Fostering synergies between information technology and managerial and organizational cognition: the role of knowledge management”, Technovation, 19, 219–231.
[3] N. Milton et al, (1999), “Towards a knowledge technology for knowledge management”, Int. J. Human-Computer Studies, 51, 615-641.
[4] E. Bolisani and E. Scarso, (1999), “Information technology management: a knowledge-based perspective”, Technovation, 19, 209–217.
[5] جعفری مقدم، س.، مستندسازی تجربیات مدیران (از دیدگاه مدیریت دانش)، موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت، چاپ اول، 1382
[6] J. M. Bloodgood and W. D. Salisbury, (2001), “Understanding the influence of organizational change strategies on information technology and knowledge management strategies”, Decision Support Systems, 31, 55–69.
[7] V. Nath, (2001), “ Empowerment and Governance through Information and Communication Technologies: Women's Perspective”, Intl. Inform. & Libr. Rev, 33, 317-339.
[8] M. Tripathi, (2006), “Transforming India into a knowledge economy through information communication technologies—Current developments”, The International Information & Library Review, 38, 139–146.
[9] S.H. Liao, (2003), “Knowledge management technologies and applications—literature review from 1995 to 2002”, Expert Systems with Applications, 25, 155–164.
[10] R. Mansell, (1999), “Information and communication technologies for development: assessing the potential and the risks”, Telecommunications Policy, 23, 35-50.
[11] A. Chikonzo, (2006), “The potential of information and communication technologies in collecting, preserving and disseminating indigenous knowledge in Africa”, The International Information & Library Review, 38, 132–138.
[12] S. Denning, (2002), “The role of ICTs in Knowledge management development”, the Courier ACP-EU, 58-61.
[13] W. Fust (editor), (2003), “Knowledge Society, Knowledge Management and ICT”, publication ed. by the Community Development Library Dhaka/Bangladesh.
[14] N. Hanna, S. Boyson, & S. Gunaratne, (1996), “The East Asian miracle and information technology: Strategic management of technological learning”, World Bank Discussion Papers No. 326, Washington DC.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد