شاخص دیگر، مقایسهء رشد سالانهء درآمدهای مالیاتی و رشد هزینههای جاری است. به هر میزان که رشد هزینههای جاری همگام با رشد درآمدهای مالیاتی صورت گیرد.
بانک مرکزی چین به منظور مقابله با تورم در این کشور نرخ بهره کوتاهمدت را برای پنجمین بار طی سال میلادی جاری «افزایش» داده و به ۲۹/۷درصد رساند.
![]() | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
Data | ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||
|
صنعت انتظار
انتظار و طرحهای عمرانی
Exfectiotion industrial
یکی از علایم ظهور امام مهدی (ع) آن است که ایشان در خانه کعبه میایستد و با تمام مردم دنیا حرف میزند و مردم تمام دنیا حرف او را میشنوند و صورت او را میبینند... این حدیث یا روایت، عمر 1400 ساله دارد ولی اکنون دریافت آن بسیار ساده و روشن است زیرا با وجود پیشرفت در دنیای آنالوگ و دیجیتال، دنیای ماهوارهها و فرستندهها و گیرندهها، امر بسیار ساده و روشنی است.
امروزه ما میدانیم برای اینکه چهرهی یک نفر را در مکه ببینیم یا صدای او را بشنویم حتی لازم نیست آن شخص میکروفن یا دوربین فیلمبرداری یا خبرنگار و صدابردار یا تصویربردار همراه خود داشته باشد زیرا میلیونها دوربین در قمرهای مصنوعی و ماهوارههای سرگردان در فضا در حال کارکردن مستقیمند. بسیاری از این ماهوارهها قدرت بزرگنمایی خوبی دارند، به طوریکه میتوانند هر نقطه از زمین را فیلمبرداری کرده و برای سراسر جهان بفرستند و تمامی ریسیورها و گیرندهها آن را بگیرند و پخش کنند. فراوانی این ماهوارهها در فضا، باعث افزایش زبالههای فضایی شده است به طوریکه خطر تصادف و برخورد آنها را افزایش داده و ماهوارههای سرگردان و قطعات فرسوده آن یکی از مشکلاتِ منطقهی میانی آتمسفر میباشند. در آغاز از این همسفر یا عامل به عنوان یک همسفر محرمانه و نظامی استفاده میشد اما پس از افزایش از آن به عنوان عامل فساد دیگری استفاده شد و درجه آن از جاسوسی به فساد انگیزی ارتقا پیدا کرد ولی اکنون که تعداد آنها بیشمار شده کم کم حالت مردمی میگیرد و مورد استفاده واقعی پیدا میکند. دیگر صحبت از ماهوارههای جاسوسی در بین نیست و بشقاب پرنده و امثال آن از ذهنها رفته است امروزه جهان در یک دگردیسی ماهوارهای است. هر کشوری بنا بر سنت و قوانین و روشهای فرهنگی خود موشکی را به اشتراک یا به تنهایی به فضا میفرستد تا ماهواره مستقلی داشته باشد و بیشتر کشورها در حال پذیرش ماهوارههای سالم با اطلاعات درست هستند.
صنعت جشنواره
Celebration industries
در حال حاضر کشور ما دوران بلوغ جشنوارهها را طی میکند و این جشنوارهها در تمامی سطوح و شهرستان و محلی در حال برنامهریزی اجرا و توسعه است.
تصور اینکه جشنواره خود تبدیل به یک صنعت و شغل و اشتغالزایی و افزایش ثروت شده بسیار مشکل نیست، زیرا هر کس بنا به شغل و علاقه خود حداقل با یکی از این جشنوارهها آشناست و میداند که امکانات و بودجه این جشنوارهها هر چقدر هم زیاد باشد در عاقبت آن جز گله و شکایت باقی نمیماند! هیچکس از فراوانی امکانات سخنی نمیگوید بلکه همه از کمبود و کسریها صحبت میکنند. آنکس که مقام اول را بدست آورده در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا این آقا چند سکه بهار آزادی را ببرد، ناراضی است میگوید فقط همین؟! یعنی ارزش کاری تولید علم یا فنآوری یا تهیه یک مطلب یا غذا، نقاشی یا فیلم و سینما با این همه مشکلات فقط به این مبلغ میارزید؟ کسی که دوم و سوم شده میگوید حق ما را خوردند! مگر آنکه اول شد چکار کرده بود! و کسانیکه برنده نشدهاند هم قصه تازهای دارند؛ پارتی بازی شده بود اصلاً اثر ما را ندیده بودند، داورها از خودشان بود... مجریان هم ناراضیاند؛ هر چه حمالی و کار بود با ما بود ولی یک خسته نباشید به ما نگفتند! اصلاً این کار قراردادی روزانهی ما را تبدیل به قرارداد موقت هم نکردند! همینکه جشن تمام شد، حقوق ما را دادند و بخیر و سلامت. مدعوین هم ناراضی، این چه پذیرایی بود؟ برنامه اصلاً نظم نداشت هر چه خوراکیهای خوب بود یواشکی رد کردند، صفهای جلو ما را نگذاشتند و فیلمبرداران و خبرنگاران که مثل همیشه مخالفخوان ذاتی هستند.
جذب مردم با سادگیِ روش حسابداری | |
مالیات و طرح های عمرانی مالیات به عنوان سهم هر کس در هزینه های دولت در طول تاریخ دارای فراز و نشیب های زیادی بوده است. برخی آن را سرانه حساب میکردند، یعنی هر نفر باید سهمی به دولت بپردازد. اما این موضوع همیشه درست از آب درنمی آمد زیرا افراد متفاوت بودند برخی فقیر و برخی ثروتمند، برخی عائله مند برخی مجرد، برخی ناتوان و برخی توانا، زن، مرد، کوچک و بزرگ بودن همه از جمله مواردی بود که مالیات دهندگان و مالیات گیرندگان را دچار سردرگمی میکرد. برخی مواقع این موضوع به عنوان عدالت و در هر دو صورت اجرای آن هم خود مشکل بزرگی بود. مثلاً اگر کشوری کشور دیگری را فتح میکرد، کاری نداشت آنها چند نفرند، چند نفر سالم، ناتوان، کودک یا بزرگ است، یک مبلغ مقطوع تعیین شده و باید آن مبلغ پرداخت میشد. این نوع را معمولاً باج یا جزیه میگفتند. باج در طول تاریخ به عنوان تحقیر بوده و ملت مغلوب باید به ملت غالب پرداخت می نمود... اما این که این باج چگونه حساب میشد، باز دارای مسایلی بود. در برخی موارد سرانهها مساوی بودند یعنی بر اساس هر سر، مبلغی تعیین میشد و در برخی موارد، افراد دسته بندی میشدند. ثروتمندان 48 درهم، کشاورزان 24 درهم و پیشهوران 12 درهم... در برخی موارد هم مالیات بر مساحت و اراضی بود. هر ده یا شهر یا ملک معین میشد و سهم پرداختی آن تعیین میگردید و این هم ایراداتی داشت زیرا برخی شهرها با وجود مساحت برابر، دارای درآمدهای متفاوت بودند... و بالاخره مالیات بر محصول هم یکی از راهها بود. گندم، جو، خرما و زیتون از جمله محصولاتی بودند که بر هر درخت آن مالیات بسته میشد و یا حتی حیوانات مانند گاو، گوسفند، شتر و اسب میتوانستند مبنای اخذ مالیات و عوارض شوند ولی این همه مشکلات خود را داشت مثلاً محصولات تا رسیدن بازرسین یا مأمورین مالیات باید در خرمنگاهها میماند و بعضاً تلف میشد یا کاهش پیدا میکرد |
پذیرش تغیرات اساس پیشرفت | |
سهمیهبندی سوخت و تأثیر آن بر طرحهای عمرانی و پروژهها سوخت و سهمیهبندی آن تأثیر متقابلی با مسأله پروژههای اجرایی در سطح کلان یا سطح ملی و محلی دارد به خصوص در کشوری که میتوان گفت دومین صادرکننده گاز طبیعی و چهارمین تولیدکننده نفت در جهان است. مشکل اصلی سوخت در کشورها، مزیتهای نسبی آن است. مثلاً در کشوری مثل امارات یا عربستان یا کویت، سرمای سخت وجود ندارد و لذا این کشورها نیازی به نفت سفید یا نفت کوره برای گرمایش واحدهای مسکونی ندارند و برعکس در سیبری، شمال ژاپن و کشور چین و کانادا و... زمستانهای سخت و طولانی و برفهای سنگین و سرد، نیاز آنان را به سوخت به عنوان تأمین کننده گرمایش به یک معضل اساسی تبدیل کرده است. در ایران به دلیل وسعت زمین در طول و عرض جغرافیایی، ما شاهد چهارفصلِ همزمان هستیم، در حالی که مردم در تابستان داغ در اهواز قادر نیستند چندین ساعت را در خیابانها راه بروند، در تبریز بهترین ساعات قدم زدن در خیابانها همان ساعتها هستند! و نزدیک صبح یا غروب به علت سردی هوا و خنکی آن چندان برای قدم زدن مناسب نیست. در حالی که مثلاً در کوهستانهای اله اکبر خراسان شمالی، هنوز برف میبارد و بر روی هم انباشته میشود، در میناب و بندر جاسک لیموترش و لیمو شیرین و گوجه و خیار برداشت میشود و در حالی که در یزد بیآبی و کویر و پیشرفت بیابان دمار از روزگار مردم درآورده، در شمال ایران، مردم از وفور چوب و جنگل و باران و آب فراوان و گل و شل بودن جادهها و خیابانها فرار میکنند! در حالی که مردم در کوهستانهای کردستان و کرمانشاه، توت فرنگیهایشان نرسیده، مردم تاکستان انگورهایشان را هم چیدهاند! در حالی که توتستان فرحزاد، هنوز گل نکرده، مردم جنوب شهر تهران توتهایشان را خورده و درختانشان بدون توت شدهاند. |
دوروی یک سکه | |
لوکسگرایی و طرحهای عمرانی Luxing orientation in projects لوکسگرایی را اسّ و اساس طرحهای عمرانی میتوانیم نامگذاری کنیم زیرا تمامی طرحهای عمرانی و فعالیتهای اقتصادی همه بشریت و تمامی فعالان بخش اقتصادی دارای هدف لذت یا سود (utility) است. به عنوان نمونه، کارگر ساده از صبح تا شب زحمت میکشد تا پولی به دست آورد و شب آن را با خانواده خود در محیط گرم و دوست داشتنی و راحت مصرف کند. اگر آن استراحت شبانه، آن بگو بخندها و حتی آن دعواهای ساختگی خانگی و قهر و آشتیها نباشد، کار و تلاش هم مفهوم خود را از دست میدهد. یک مهندس یا یک مدیر نیز در رده بالاتری این لذّت را دنبال میکند، او ممکن است 5 روز حتی به خانه نرود ولی دلش خوش است که تعطیلات آخر هفته پاترول را بر میدارد و همراه خانواده و یا دوستان به ویلای خود رفته و لحظات خوشی را در گرمخانه، جکوزی و استخر آب گرم و سونا و غیره میگذراند... هر چه مدت فعالیت پیوستهتر و طولانیتر باشد، دوران لذت و بهرهبرداری نیز طولانیترخواهد بود زیرا این فعالیتهای با آن خوشگذرانیها معادل یا توجیه میشوند. مثلاً اگر کسی بداند زحمت میکشد ولی استفاده نمیبرد، مطمئناً در ادامهی زحمت خود تجدید نظر خواهد کرد و اگر چه زمان آن قابل تمدید باشد، باز هم قابل قبول است. مثلاً اگر برای دانشآموزان، تعطیلات تابستانی، شوق و ذوق خرید دوچرخه و توپ و امثال آن نباشد، مسلماً از تجدید شدن خود زیاد ناراحت نخواهند شد. اگر شوق عید و بهار و لباس نو و شیرینی و... نباشد، نمرهی بیست گرفتن و پزدادن هم معنی نخواهد داشت. حتی کودکان بسیار کوچک نیز از این موضوع مستثنی نیستند، آنها نیز پوشک و زحمت قنداق و امثال آن را فقط به این خاطر تحمل میکنند که لبخند شیرینی بر لبان مادر ببینند و دست محبت او را بر سر و بوسه گرم او را بر گونه خود احساس نمایند. در دنیای حیوانات نیز این اصل با همین نظم و با همین انتظام جاری است. در معادلهی کار در مقابل مزد مساوی؛ اگر مزد کم داده شود، کارگر هم از کار خود کم میکند و به اصطلاح از کار میزند و کارمند هم امروز و فردا میکند. تمامی مشکلات سیستم (System) بوروکراسی جهان هم از این موضوع ناشی میشود که عناصر و المانهای یک سیستم به دنبال برابرکردن زحمتها و رنجهایشان با درآمدها و بهرهمندیهای خودشان آن هم به زعم خودشان است. |
در این گفتار میخواهیم روشن کنیم دکتر مصدق چه عملکردی داشت که قدرتهای استعماری همانند بریتانیا، روسیه (اتحاد جماهیر شوروی) و ایالات متحدهء آمریکا با همکاری حکومت و دربار تصمیم گرفتند برنامههای متفکرانه و آیندهنگر او را برای استقلال سیاسی و اقتصادی و آیندهء ایران عقیم بگذارند و دولتش را ساقط کنند.