تاریخچه ی سرمایه گذاری در افغانستان (بخش اول) | |
برای اینکه نقش سرمایه گذاری ها را در اقتصاد ملی و به ویژه در نظام اقتصاد بازار آزاد به صورت بهتر و دقیقتر بدانیم، لازم است تا در مورد پیشینه سرمایه گذاری در اقتصاد ملی کشور اشاره هایی صورت بگیرد. گر چه اقتصاد کشور ما از گذشته های دور بیشتر وابسته به تجارت بوده و افغانستان منحیث شاهراه تجارتی نقش بزرگی را ایفا کرده است و جاده ابریشم یکی از شاهراه های اصلی تجارت در منطقه به شمار می رفته است، اما سرمایه گذاری ها نیز توانسته اند به طور نسبی در رشد بطی اقتصاد کشور نقشی داشته باشد. گرچه چرخ اقتصادی افغانستان، عمدتاً بر اقتصاد سنتی و فیودالی استوار بوده و کشاورزی سنتی بخش بیشتر اقتصاد کشور را می ساخته است اما سرمایه گذاری های دولتی نیز در پهلوی اقتصاد فیودالی توانسته اند، راه باز کنند. در این نوشته تلاش صورت می گیرد در مورد پیشینه سرمایه گذاری در افغانستان اشاره هایی صورت بگیرد تا نوعیت ، توسعه و رشد سرمایه گذاری ها را در دوره های گوناگون با سرمایه گذاری در نظام اقتصاد بازار آزاد به مقایسه بگیریم. با این مقایسه می توان سرمایه گذاری در دو نظام اقتصادی ( بسته و باز) را مورد تحلیل قرار داد و با بررسی تاریخچه ی سرمایه گذاری نتیجه گرفت که کدام شکل سرمایه گذاری سبب بیرون آمدن اقتصاد افغانستان از بحران و مافیایی بودن خواهد شد . با تاریخچه ی سرمایه گذاری در دوره های گوناگون تاریخی می توان به این نکته پی برد که سرمایه گذاری های خارجی، داخلی، خصوصی یا دولتی و یا مختلط کدام یکی سبب رفاه اجتماعی و افزایش درآمد خانواده ها خواهد شد. 1. سرمایه گذاری در دوره امیر شیرعلی خان: امیر شیر علی خان پس از استقرار سلطنت، در صدد تطبیق برنامه های اصلاحی در کشور شد و در مدت سلطنت ده ساله اش در توسعه اقتصادی به ویژه پیشه وری، اسحله سازی و پرورش حیوانات کوشید. در دوره امیر شیرعلی خان برای نخستین بار در جامعه فیودالی افغانستان زمینه ی روییدن جنین سرمایه گذاری آماده گردید. امیر شیرعلی خان برای توسعه تولیدات زراعتی کشور تلاش نمود. در زمان امیر شیرعلی خان مطبعه لیتوگرافی ساخته شد، کارخانه توپ ریزی، تفنگ سازی و باروت سازی ساخته شد. و به این صورت در زمان امیر شیرعلی خان افغانستان برای نخستین بار قدم به سوی سرمایه گذاری گذاشت. سرمایه گذاری در دوره ی امیر شیر علی خان صد در صد دولتی بود و هیچگونه سرمایه گذاری خصوصی وجود نداشت. با ایجاد کارخانه های تفنگ سازی، باروت سازی و توب ریزی برای نخستین بار طبقه کارگر در افغانستان شکل گرفت. 2.سرمایه گذاری در دوره امیر عبدالرحمن خان: با آنکه در دوره ی امیر عبدالرحمن خان ماهیت اقتصاد فیودالی باقی مانده بود، مبادله جنس و پول گسترش یافت و مقدمه ی پیدایش سرمایه تجاری را فراهم کرد. سرمایه تجاری در سطح ملی به وجود آمد و در 20 سال آینده طبقه بورژوازی تجاری متراکم گردید. امحای اقتصادی فیودالی زمینه تبارز سرمایه داری تجاری ملی را آماده نمود و رشد تجارت خارجی، مملکت را برای مارکیت شدن سرمایه داری جهانی فراهم ساخت. وفور تولیدات انگلیسی که به طور روزافزونی در افغانستان سرازیر می گردید علی الرغم "سیاست حمایه وی" دولت، پیشه وری و صنایع را به ورشکستگی سوق داد و مانع توسعه صنایع ملی گردید. از این گذشته امیر عبدالرحمن خان تصدی های رسمی تجاری تشکیل داد و پوست قره قل، بادام، پسته، چوب و سنگهای معدنی به خارج صادر می گردید. تولیدات معدنی افغانستان با آلات و افزار های ابتدایی استخراج می شد. صنایع دستی و پیشه وری دوباره زنده شد. تقاضای بازار های کشور این صنایع بویژه نساجی کرک، برک، بشرویه، قناویز، الچه، قالین، گلیم، پوستین و غیره را توسعه داد. تولیدات کارخانه حربی کابل و کارخانه چرم گری در رشته های فلزکاری و تولید افزار های چرمی، سبب ارتقای ظرفیت های صنعت کاران و پیشه وران گردید. سکتور ساختمانی در این دوره گسترش یافت. 3. سرمایه گذاری در دوره امیر حبیب الله خان: در دوره ی امیر حبیب الله خان مطابع جدید تیپوگرافی به کار انداخته شد. یک شرکت تورید موتر توسط درباریان ساخته شد. درهمین وقت کارخانه چرمگری در کابل به سرپرستی متخصص انگلیس تاسیس گردید. این کارخانه چرم بوت، موزه و سلیپر مورد نیاز برای اردوی افغانستان تهیه می کرد و هم در بازار های کابل عرضه می کرد. در 1913 کارخانه پشمینه بافی کابل به قوای 500 اسپ بخار بنیاد گذاشته شد و در 1914 به تولید آغاز کرد. این کارخانه در ابتدا سالانه برای 50000 عسکر تکه دریشی نظامی تولید می کرد و به بازار سرج عرضه می کرد. فابریکه برق آبی جبل السراج در 1907 زیر ساختمان قرار گرفت، ولی این فابریکه پس از 12 سال کابل را تنویر نمود. برای نخستین بار در کارخانه حربی کابل باروت سفید یا باروت بیدود تولید شد. تمدید لین های تلفن کابل ـ ننگرهار و کابل ـ جبل السراج و ... نیز در همین دوره صورت گرفت. در 1911 میلادی شفاخانه ملکی کابل تاسیس شد. اعمار و ترمیم جاده ها روی دست گرفته شد. در آغاز پادشاهی امیر حبیب الله خان شمار کارگران در کشور به 1500 نفر می رسید و اما در آخر سلطنت او این شمار به 5000 نفر بالا رفت. سیر صعودی افزایش کارگران در دوره ی سلطنت امیر حبیب الله خان نشاندهنده ی گسترش سرمایه گذاری در این دور است. |
معادله ها
۱-معادله ماکسول
معادلههای ماکسول، یک سری معادله هایی هستند که چگونگی ایجاد شدن میدان های الکتریکی و مغناطیسی را توسط بارها و جریانات به علاوه پیدایش یکی از این میدانها توسط تغییر میدان دیگر را توصیف میکنند. این معادلهها مبانی الکترومغناطیسی (کلاسیک) و مهندسی برق به شمار میروند که اولین بار توسط فیزیکدان اسکاتلندی جیمز کلرک ماکسول فرمولبندی شدهاند. انواع فرمولبندی برای این معادله ها میتوان ارائه داد.خود ماکسول این معادلات را در قالب ۸ معادله فرمولبندی کرده بود ولی در حالت ۳ بعدی مشهورترین فرمول بندی فرمولبندی هویساید این معادلات است که دو فرم دیفرانسیلی و انتگرالی دارد.
۲-معادله دیراک
معادله دیراک، معادلهای است در مکانیک کوانتومی و تعمیمیافته معادله شرودینگر برای محاسبه تابع موجی ذرّات، با این تفاوت که این معادله نظریه نسبیت خاص را نیزدر نظر میگیرد. این معادله توسط فیزیکدان بریتانیایی پاول دیراک پدید آمد که خود دیراک این معادله را بر مبنای معادله کلاین گوردن گسترش داد.
معادله دیراک، تابع موجی ذرّات با اسپین نیمه یعنی فرمیون ها را (مانند الکترون ها) توجیه میکند، در حالی که معادله کلاین-گوردون برای ذرّات با اسپین صفر (مانند بعضی مزون ها) در نظر گرفته میشود. دیراک همچنین توانست با معادلهاش ، موجودیت ضدماده به خصوص پوزیترون را سه سال قبل از کشف آنها توسط آزمایش نشان دهد. معادله دیراک در صورتی که هیچ نیروی خارجی وجود نداشته باشد به صورت زیر نوشته میشود:
در اینجا توسط قاعده جمعی انیشتین جمعبندی میشود و γμ ماتریسهای ۴×۴ هستند که به ماترس های دیراک مشهور هستند.
σn نیز ماتریس های پاولی نام دارند.
۳-معادله شرودینگر
معادلهٔ شرودینگر، اساسیترین معادله غیر نسبیتی در مکانیک کوانتومی برای توصیف تحول حالت (state) یک ذره است. معادله شرودینگر سال ۱۹۲۶توسط اروین شرودینگر به ثبت رسید و پس از او نیز هایزنبرگ معادله برابری را به صورت عملگرهای خطی و عملگرهای جابجایی به وجود آورد. معادله شرودینگر در حالت ساده به صورت زیر است:
در اینجا H یک عملگر خطی در فضای (اصولاً بینهایت بعدی) هیلبرت است و عملگر همیلتونی نام دارد. ویژه مقدار های (eigenvalue) این نگاشت اصولاً مقادیر کوانتومی انرژی هستند. |ψ>, یک بردار در فضایِ هیلبرت است، که حالت ذره را توصیف میکند. اگر این بردار را به صورت یک تابع زمان و مکان بنویسیم، معادله شرودینگر چنین حالتی پیدا میکند:
البته اگر ما |ψn> را به عنوان ویژه بردارH انتخاب کنیم، آن وقت این معادله دیگر متغیر زمانی نخواهد داشت:
با در نظر گرفتن نظریه نسبیت خاص ، معادلهٔ شرودینگر دیگر صادق نیست ودر این حالت از معادله دیراک که کلیتر است استفاده میشود.
۴-معادله کلاین گوردون
معادله کلاین گوردون، حالت نسبی معادله شرودینگر است و برای توجیه ذرات کوانتومی با اسپین صفر به کار میرود. این معادله به اسم دو فیزیکدان به نامهای اسکار کلاین و والتر گوردون نامگذاری شده است.
معادله کلاین-گوردون برای یک ذره آزاد (یعنی بدون وجود پتانسیل در همیلتونی) با اسپین صفر به صورت زیر است.
۱-اعداد جبری
اعداد جبری (طبق اصطلاحی که کرونکر ریاضی دان آلمانی بکار برد)، اعدادی هستند که جواب معادله ای به شکل زیر باشند:
anxn + an−1xn−1 + ··· + a1x + a0 = 0
ضریبهای a0 تا an در این معادله چند جمله ای اعداد گویا هستند.
اگر an = 1، به ریشه های معادلهٔ بالا عدد جبری صحیح گویند.
برای مثال تمام اعداد گویا عدد جبری هم هستند. همچنین به راحتی ثابت میشود که اعداد جبری شمارش پذیر هستند.
۲-اعداد حقیقی
مجموعه ی همۀ اعداد گویا و اعداد گنگ با یکدیگر را اعداد حقیقی (Real numbers) میگویند، که با نمایش داده می شود. اعداد حقیقی را میتوان با اضافه کردن عدد موهومی (
) بسط داد. اعدادی به فرم a + bi را که در آنها a و b هر دو عدد حقیقی هستند، اعداد مختلط مینامند.
۳-اعداد مختلط
عدد مختلط، در ریاضیات، عددی به شکل
است که a و b اعداد حقیقیاند و i یکهی موهومی با خصوصیت i2 = -1 است. به عدد حقیقی a قسمت حقیقی گفته میشود و به عدد حقیقی b قسمت موهومی.
اعداد حقیقی نیز میتوانند به عنوان اعداد مختلط با قسمت موهومی 0 در نظر گرفته شوند، یعنی عدد حقیقی a معادل است با عدد مختلط a + 0i.
به عنوان مثال 3 + 2i یک عدد مختلط است با قسمت حقیقی 3 و قسمت موهومی 2. اگز z = a + bi آنگاه a را با Re(z) و b را با Im(z) نشان میدهند.
اعداد مختلط مانند اعداد حقیقی میتوانند جمع، تفریق، ضرب، و تقسیم شوند، ولی آنها خصوصیات منحربفرد اضافهتری نیز دارند. به عنوان مثال اعداد حقیقی به تنهایی جوابی برای هر چند جمله ای جبری با ضرایب حقیقی فراهم نمیکنند، ولی اعداد مختلط چرا (قضیه اساسی جبر).
تاریخچه
یکی از مهمترین ویژگیهای اعداد حقیقی این است که در آنها اعمال جمع، تفریق، ضرب و تقسیم (به استثنای تقسیم برصفر) را می توان انجام داد. بدین سبب است که معادله خطی کلی ax + b = 0 را میتوان در حوزه اعداد حقیقی حل کرد و چنین نوشت: ax + b = 0. ولی وضعیت در مورد معادله درجه دوم کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال معادله درجه دوم x2 + 1 = 0 را در حوزه اعداد حقیقی نمیتوان حل کردو x را به دست آورد. مربع یک عدد حقیقی نمیتواند عددی منفی باشد. در چنین وضعیتی حوزه دستگاه اعداد حقیقی را طوری توسعه میدهیم که چنین معادلههایی حل شدنی باشد. دستگاه اعداد را چنان توسعه میدهیم تا اعدادی مثل یعنی عددی را که مربعش ۱- است ، نیز در بر گیرد. این گونه اعداد با احساس شهودی ما اصلاً جور در نمیآیند و در گذشته بسیاری از ریاضیدانان با معرفی این گونه هیولاها مخالفت داشتند و از این رو آنها را اعداد انگاری نامیدهاند . وضعیت تا سده هیجدهم به همین منوال بود تا اینکه لئوراد اویلر (1707-1783) با کارهای استادانه روی اعداد انگاری نتایج متعدد جالبی بدست آورد. ک.ف گاوس (1777-1855) با معرفی اعداد انگاری به صورت نقاط یک صفحه نام تازه اعداد مختلط را بر آنها نهاد و از آنها برای یافتن نتایجی چشمگیر از نظریه اعداد استفاده نمو د. از این طریق عضویت اعداد مختلط را در سلسه اعداد مسجل ساخت. تقریباً درهمان زمان ا.ل. کوشی (1789-1857)، هنگام تلاش در پیدا کردن روشی یکنواخت برای محاسبه انتگرال های معین، حساب دیفرانسیل و انتگرال توابع با متغیرهای مختلط را بررسی کرد. این امر سرآغاز نظریه توابعی بود که زمینه مساعدی برای کشف توابع بیضوی از سوی ن.ه. آبل (1802-1829) وکارل گوستاو یاکوبی (1804-1851) را فراهم ساخت. علاوه بر این، بسط هندسه تصویری نشان داد که استفاده از اعداد مختلط در هندسه نیز امری اجتناب ناپذیر است. پیشرفت تحقیقات روشن کرده است که برای اینکه ریاضیات، حتی فقط حساب دیفرانسیل و انتگرال را به خوبی بفهمیم، محدودیت غیر طبیعی حوزه اعداد حقیقی به ما حکم میکند که برای دستیابی به مفاهیم یکنواختی و همسازی، اعداد مختلط را نیز دخالت دهیم.
دو عدد مختلط برابرند اگر و تنها اگر بخشهای حقیقی و موهومی آنها دو به دو با یکدیگر برابر باشند. یعنی a + bi = c + di اگر و تنها اگر a = c و b = d.
مجموعه اعداد مختلط معمولا با C نشان داده میشود. اعداد مختلط نیز میتوانند جمع، تفریق، وضرب شوند با در نظر گرفتن معادلهی i2 = −
تقسیم اعداد مختلط نیز میتواند تعریف شود (پایین را ببینید). بنابراین مجموعه اعداد مختلط یک میدان تشکیل میدهد که، در مقایسه با اعداد حقیقی، به طور جبری بسته است.
اعداد مختلط میتوانند به صورت زوجهای مرتب (a, b) از اعداد حقیقی نیز تعریف شوند. با اعمال:
بنابراین اعداد مختلط تشکیل یک میدان میدهند، میدان مختلط، که با C نشان داده میشود.ازآنجایی که عدد مختلط a + bi به طور منحصربفرد با یک زوج مرتب (a, b) نمایش داده میشود، پس اعدادمختلط یک تناظر یک به یک با نقاط در صفحه دارند. به آن صفحه مختلط گفته میشود. عدد حقیق a راباعدد مختلط (a, 0) نشان میدهیم و در این حالت میدان اعداد حقیقی R یک زیرمیدان از C میشود. واحد موهومی i عدد مختلط (0, 1) است. منظوراز تقسیم دو عدد مختلط یعنی یافتن عددی است مثل
x + iy که در تساوی
صدق نماید ، پس از محاسبه رابطه بالا داریم
پس کافی است اعداد x و y را چنان پیدا کنیم که در روابط
مگر آنکه c = d = 0 بنابراین
البته همین نتیجه را میتوانستیم از ضرب صورت و مخرج کسر
در
نیز بدست آوریم.
اقتصاد
اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا وابزارتولید و نیازهای نامحدودبشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد. پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثرشدن رضایت ومطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم میشود.آدام اسمیت پدرعلم اقتصاد میباشد. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفته است. برای نمونه نظریه بازی ها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به بررسی رفتار اقتصادی انسانها و بنگاههای اقتصادی میپردازد و درصدد است تا رفتار عقلایی در انسانها را شناسایی کند. با توجه به محدودیتهای موجود (مثلاً درآمد) انسانها و شرکتهای اقتصادی مایلند که بیشترین استفاده را ببرند و منابع خود را به بهترین شکل ممکنه استفاده کنند. رفتار یک یا گروهی از انسانها در ارتباط با کالا یا کالاهای خاصی به اقتصاد خرد مربوط میشود. توابع عرضه و تقاضا و نقطه تعادلی (نقطه ناش در نظریه بازی ها) توابع تولید و هزینه,نیز فایده در این بخش جای میگیرد.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشورمیپردازد.حیطه جهانی بررسی را اقتصاد بین الملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی, توازن طراز بازرگانی خارجی, رشد اقتصادی, اشتغال, تورم, مخارج و درآمدهای دولت, رکود اقتصادی, بحران اقتصادی, بیکاری, فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفته است. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه داده است که به تناقض پس انداز مشهور است.اگرافراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه همزمان پسانداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین میآید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر میشود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید میتواند باشدولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.
نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشین آلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش مییابدوموجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش میدهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان میتواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد..
تفکیک فیزیکی یا تغییر ماهوی
راهنمای غلط برای اقتصاد ملی
خرید کالاهای مصرفی همچون تلفن همراه و اتومبیل به منظور پسانداز و به مثابهء وسیلهء سرمایهگذاری اقدامی خلاف مصالح ملی است، هرچند که ممکن است به نفع خریداران آنها باشد. گفته میشود که افرادی هم بودهاند که برای خرید صدها تلفن همراه ثبتنام کردهاند. البته، به خریداران نمیشود ایرادی گرفت، چون میخواهند از ارزش پساندازهایشان دفاع و سود کنند. به ویژه جایی که دولت فروشنده است، ابداً نمیشود به آنها ایراد گرفت.
دولتها همهجا تلاش میکنند که پسانداز مردم را به سمت سرمایهگذاری در داراییهای مولد سوق دهند. سرمایهگذاری در کالاهای فیزیکی یا داراییهای واقعی به منظور حفظ آنها و استفاده از تفاوت ارزش، سرمایهگذاری مولد نیست ( البته، اگر شغل خریداران تلفن همراه و اتومبیل مثلاً اجاره دادن آنها بود، اشکالی نداشت.)سرمایهگذاری غیرمولد نوعی سرمایهگذاری است که از انجام آن چیزی خلق نمیشود و ارزشی به وجود نمیآید. خرید 10 عدد تلفن همراه و نگه داشتن آن در محلی محفوظ به امید سود، و فروختن حتی به 10 برابر قیمت که برای صاحب تلفن همراه بسیار مطلوب است، از دید اقتصاد ملی اقدامی غیرمولد و عبث است. نه تنها ارزشی خلق نمیشود، بلکه حتی از ارزش موجود هم کم میشود: 10 اتومبیلی که در پارکینگ مجموعهء مسکونی نگه میداریم، اتومبیل یازدهمی را خلق نمیکند. با نگه داشتن اتومبیل، فقط ارزشهای واقعی مستهلک میشوند، و چیزی هم از ارزش کاهش می یابد. سرمایهگذاری مولد آن است که ضمن کسب سود برای سرمایهگذار، ارزشی هم خلق شود. اینجاست که باید همچون همه جای دنیا، مردم به خرید کالاهای مالی تشویق شوند: به خرید سهام، اوراق قرضه و مشارکت، سپردههای ثابت، پساندازهای بانکی، بیمهنامه، طرح پسانداز بازنشستگی و ... . با این نوع سرمایهگذاری است که چیز تازهای خلق میشود. کسانی که از وجوه این ابزارهای مالی استفاده میکنند، از محل آن وجوه ارزشهای تازهای را خلق میکنند: کارخانه میسازند، دامداری میکنند، فعالیتهای تجاری میکنند، موسساتی میسازند که خدمات تازهای عرضه میکنند، و غیره .پس، همهءکشورهای دنیا شرایطی را فراهم میآورند که پساندازکنندهها به سمت کالاهای مالی تمایل پیدا کنند. به ویژه ایجاد این شرایط در کشوری چون ایران که فرهنگ سرمایهگذاری آن، فرهنگ سرمایهگذاری در کالاهای فیزیکی چون طلا و اتومبیل و خانه است. بسیار دشوارتر است. حال اگر دولت اقدام لازم برای ایجاد زمینههای مناسب و سودآور سرمایهگذاری در کالاهای مالی را فراهم نیاورد، مردم مانند ایران به سمت کالاهای واقعی و فیزیکی سوق داده میشوند: با طلا و ارز پسانداز میکنند; چون سهام سودآور نیست، برای کسب سود اتومبیل میخرند و در خانهء خود پارک میکنند; خانهءمسکونی میخرند و خالی رها میکنند; و حوالهء آهنآلات یا تلفن همراه میخرند. بر مردم پساندازکننده ایرادی نیست، چون به تجربه دریافتهاند که سود بیشتر در خرید داراییهای فیزیکی نهفته است. میتوانند به اینوسیله از _زیر پرداخت مالیات شانه خالی کنند و... . اما، ایراد بر کسانی است که پساندازکردن در داراییهای فیزیکی را برای مردم، با وضع قوانین مالیاتی و ...، سودآور کردهاند.
بدتر از آن، اقدام خود دولت به فروش اتومبیل و تلفن همراه به صاحبان پساندازی است که احتمالاً در حوزههای مولدی هم سرمایهگذاری کرده بودند: سهام یا سپردهءثابت خود را فروختند تا تلفن همراه بخرند. دولت که خود باید مدافع پسانداز و سرمایهگذاری مولد باشد، طبعاً نباید با فروش تلفن همراه در مسیر عکس هدف بالا حرکت کند. معنی فروش تلفن همراه آن است که صاحب و مالک و هدایتکنندهءکل بازار اقتصاد، به جای آنکه به سودآورکردن و پر رونقکردن همهءمغازههای این بازار بیندیشد، به جای آن که در اندیشهء روشن نگهداشتن چراغ همهء واحدهای تولیدی و تجاری این بازار باشد، فقط میخواهد مغازهء دونبش خود را پر رونق کند، و چراغ آن را روشن نگه دارد، غافل از اینکه مسوولیت کل بازار با او بوده است.
تصمیم به فروش تلفن همراه به شکلی که انجام شد برخلاف مصالح ملی و خلاف مقررات جاری کشور بوده است.
منبع:سرمایه 14/11/85
|
بانکداری اسلامی در میانه راه
سید عباس موسویان