بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

پنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص)

در کتاب «دعائم الاسلام، اثر نعمان بن محمد تمیمى(363 - 259ق)»، (ج‏1، ص‏351 تا 368) عهدنامه مفصلى از پیامبر اعظم حضرت محمد(ص) نقل شده که حاوى نکات بسیارى در شیوه حکمرانى و نکات مدیریتى است. آن چه مى‏خوانید، اقتباس و تلخیصى از این عهدنامه و منشور نورانى، خطاب به کارگزاران و مدیران است:

1. بنگر که کجا و چگونه بودى و امروز در کجایى؛ نصیحت را از خودت آغاز کن و در کار خاصان و شناخت آن چه به سود و زیان توست، نیکو بنگر.
2. چنان مباش که پندارى کرامتى را که خدا در حق تو کرده، واجبات را از دوش تو برداشته و تو شایسته آنى که مسئولیت سنگین را از تو بردارد؛ از این رو، در پى شهوات و خواسته‏ها بروى.
3. جایگاه خود را بشناس؛ سرانجام خود را در نظر آر و آن را بسیار یاد کن و بسیار بیندیش که چه مى‏کنى و چه کسانى با تو مشارکت دارند.
4. ببین پدرانت، حکمرانان و شاهزادگان دیگر کجایند که دنیا خوار بودند؟ تو اکنون میراث خوار آنان و اداره کننده حکومت آنان هستى؛ چه شد آن گنج‏ها که اندوختند و آن بدن‏هاى ناز پرورده و آن امیر زادگان مرفه اکنون کجایند؟
5. از بدى‏ها گذشتگان عیب مى‏گرفتى و کارشان را زشت مى‏شمردى؛ امروز از خودت عیب جویى کن و برحذر باش که به همان سرنوشت دچار نشوى.
6. تو درباره پیشینیان و کارشان داورى مى‏کردى؛ آیندگان هم درباره تو و کارهایت به قضاوت خواهند نشست و نسبت به تو همان را خواهند گفت که تو درباره دیگران مى‏گفتى.
7. ثروت اندوزى از حرام را نیرو مپندار و بذل و بخشش ناحق را سخاوت ندان. «قدرت»، در خویشتن‏دارى است و «جود»، در پرداخت آن چه وظیفه توست.
8. دلت را خانه مهرورزى به مردم قراربده؛ نسبت به مردم درنده‏اى مباش که لغزش هایشان را فرصت و غنیمت شمارى؛ زیرا آنان یا هم کیش تو یاهمنوع تو هستند و به عفو و گذشت تو محتاجند.
9. در کیفر، شتاب مکن؛ مگو که امیرم و هر چه خواستم، مى‏کنم و هر گاه قدرت و حکومت، تو را به غرور و عجب کشاند، به یاد خدا باش که برتر از توست و به یاد مرگ باش که سرمستى و شادمانى بى‏جاى تو را در هم مى‏شکند.
10. میان خود و نزدیکانت با مردم منصفانه رفتار کن که اگر انصاف نکنى، در حق آنان ستم کرده‏اى و هر که به بندگان خدا ستم کند، طرف حسابش خداست.
11. شیوه ظالمانه، به زوال نعمت مى‏انجامد و اصرار بر ظلم، انتقام الهى را در پى دارد؛ زیرا خداوند، دادخواه مظلومان و دشمن ظالمان است.
12. به کارى بیشتر بپرداز که در راستاى حق و رضاى خالق و توده مردم باشد؛ نه آن چه که با رضایت خواص، رنجش عموم مردم را در پى دارد.
13. توده مردم، سامان بخش امور زمامداران و بازوى حاکم و مایه خشم بر دشمنانند؛ پس تا وقتى مطیع فرمانند، دلت با آنان و میلت همراه ایشان باشد.
14. آنان که بیشتر در پى کشف عیوب مردمند، در نظرت نکوهیده‏تر باشند؛ زیرا در مردم عیب‏هایى است که والى سزاوارتر است تا آنها را بپوشاند.
15. آن چه بر خود نمى‏پسندى، بر مردم هم مپسند و تا مى‏توانى رازها و عیوبشان را بپوشان تا خدا هم عیوب تو را بپوشاند.
16. در پذیرش سخنِ سخن چینان، شتاب مکن که سخن چین راست نمى‏گوید.
17. بخیلان، حریصان و ترسویان را در مشورت‏هاى خویش واردمکن؛ زیرا بخل و حرص و ترس، هرسه، ریشه در بدبینى به خدا دارد.
18. بدترین وزیران و همکارانت، آنانند که همکار امیران پیشین و همدست جرایم آنان بوده‏اند؛ آنان را در حکومت خود راه مده و در کارهایت وارد مکن.
19. کسانى را یاران و همکاران خاص خویش برگزین که همکار ظالم و یاور گنه کار نبوده‏اند؛ آنان را مخصوص همنشینى و دوستى در نهان و آشکار قرار بده و کسانى را گرامى‏تر بدار که نسبت به حق، گویاتر و نسبت به مردم، با انصاف‏تر باشند.
20. با کسانى بیشتر همدم باش که اهل تقوا، راستى، خرد و شرافت باشند و از کسانى بیشتر فاصله بگیر که اهل تملق، چاپلوسى و ستایش‏گرى‏اند؛ زیرا مدح بسیار، غرور و غفلت مى‏آورد.
21. نیکوکار و بدکار را به یک چشم نگاه مکن؛ زیرا اگر چنین کنى، نیکوکار، در کارش بى‏انگیزه مى‏شود و خلافکار، در کار خلافش گستاخ مى‏گردد.
22. سنت‏هاى خوب گذشته را بر هم مزن و سنت‏هاى مضر به روش‏ها و سنن خوب گذشته را پایه‏گذارى مکن.
23. در برپایى عدل و حق، با عالمان و حکیمان بسیار مشورت کن که این شیوه، احیاگر عدل و زداینده باطل است.
24. کسانى را به فرماندهى لشکریان بگمار که بردبارتر، داناتر، با سیاست‏تر و خوش اخلاق‏تر باشد و نیز دیر به خشم آیند؛ زود عذر پذیرند و به ضعیف، رأفت داشته باشند.
25. با کسانى بیشتر بپیوند که دین شناس، دیندار، خوش‏سابقه و شجاع باشند.
26. به سبب توجه به کارهاى بزرگ، امور کوچک نظامیان را نادیده نگیر که هر کدام از کارهاى بزرگ و کوچک، جاى خاص خود را دارند.
27. زندگى لشکریان و سپاهیان و خانواده آنان را تأمین کن تا در جنگ با دشمن، یک دل باشند و فکرشان نگران خانه و خانواده خود نباشد.
28. امنیت عمومى در شهرها و همدلى و همبستگى لشکریان، بهترین نور چشمىِ زمامداران است.
29. به فرماندهان شجاع و رزمندگان لایق، توجه خاص داشته باش و از حال یکایک آنان جویا شو و از آنان ستایش کن تا هم شجاعان، شجاع‏تر شوند و هم دیگران تشویق گردند و در عین حال، مأمورانى امین و صادق را بر آنان بگمار تا عملکرد آنان را در جبهه‏هاى نبرد، به طور دقیق، به تو گزارش دهند.
30. موقعیت بزرگان، سبب نشود که تلاش اندک آنان رابزرگ شمارى و وضعیت افراد عادى، موجب نگردد که تلاش عظیم آنان را ناچیز شمارى.
31. کسانى را به قضاوت بگمار که با فضیلت‏ترین، داناترین، بردبارترین و پرهیزکارترین افراد باشند؛ تا کارها، آنان را به تنگ نیاورد؛ مغلوب اطراف دعوا نشوند؛ طمع نداشته باشند؛ دچار عُجب و خودپسندى نشوند؛ تعریف و تمجید، آنان را نفریبد و در پى گیرى مسائل، کم حوصله نباشند.
32. به وضع و زندگى قضات، به خوبى رسیدگى و زندگى‏شان را تأمین کن تا طمع و نیاز به مردم نداشته باشند و در دام رشوه نیفتند.
33. به حکم قاضیان و رأى آنان رسیدگى کن تا اختلاف در حکمشان نباشد. که اگر چینین شود، عدالت تباه مى‏شود؛ دین نقصان مى‏یابد و تفرقه پدید مى‏آید.
34. کارگزاران را براساس شناخت و آزمون به کار گمار؛ نه بى‏تحقیق و بررسى؛ زیرا به کار گماشتن نالایقان و ناآزمودگان، سبب جور و خیانت و موجب زیان بر مردم مى‏گردد.
35. کسانى را به کار گمار که پرهیزگار، دین شناس، دانا، سیاست‏مدار، با تجربه، خردمند و با حیا باشند و از خانواده‏هاى شریف و دیندار که پاک‏ترند و خویشتن‏دارتر و کم طمع‏تر و آینده‏نگرتر.
36. زندگى کارکنانت را تأمین کن و نیازشان را برآور؛ تا هم خود را بهتر اصلاح کنند و هم به اموال دیگران دست درازى نکنند و هم اگر خطا کردند و نافرمان شدند، حجتى بر آنان داشته باشى.
37. هرگز اهل تکبر و نخوت وغرور و افراد جاه‏طلب و ستایش دوست را براى مسئولیت انتخاب نکن.
38. اگر یکى از کارگزارانت دست به خیانت زد یا فسادى مرتکب شد و گزارش مأمورانت و حرف‏هاى مردم هم آن را تأیید کرد، او را تنبیه کن و آن چه را گرفته، از او بگیر و در میان مردم، او را رسوا کن تا مایه عبرت دیگران شود.
39. بیش از دریافت مالیات و خراج، به عمران و آبادانى بیندیش؛ مالیات هم وقتى مى‏توانى بگیرى که زمین را آبادسازى. هر کس بدون عمران و آبادى بخواهد مالیات بگیرد، شهرها را ویران و مردم راهلاک خواهد ساخت.
40. آباد سازى شهرها، بهتر از پر کردن خزانه است؛ آن چه هم خزانه را پر مى‏سازد، آبادانى شهرهاست. اگر آبادى‏ها ویران شود، خزانه هم تهى مى‏ماند.
41. اگر دوست دارى سرانجام نیکى و بدى را بدانى، به کار نیکان و بدانِ گذشته بنگر.
42. به ثروت اندوزى نیندیش؛ به ذخیره‏سازى خیرات و خوبى‏ها همت بگمار.
43. در امور دیوانى و دبیرى، کسى را به نگارش نامه‏هاى محرمانه و اسناد سرى بگمار که ادبش بیشتر، یارى‏اش براى تو بهتر، فکرش پخته‏تر و از همه مطمئن‏تر و راز دارتر باشد و ظرفیت احترام و لطف تو را داشته باشد؛ اسرار تو را آشکار نسازد و جایگاه خود را بشناسد.
44. در گزینش منشیان و دفترداران، به خوش گمانى خویش تکیه نکن؛ بلکه به سوابق کار و تجارب پیشین آنان بنگر.
45. براى هر مجموعه از کارکنانت، رئیسى انتخاب کن که امانت دار و اندیشمند باشد؛ از کارهاى بزرگ به زانو در نیاید و کارهاى کوچک را وانگذارد و پیوسته برکار آنان مراقبت و نظارت داشته باشد و از رفتارشان با مردم خبر بگیر.
46. صنعت گران و پیشه‏وران، سرچشمه سودرسانى به مردمند؛ آنان را به نیکى توصیه کن و حرمتشان را نگه دار و از حالشان جویا باش و مراقبت کن تا احتکار و سودجویى و حرص آنان، مایه افزایش نرخ‏ها و فشار بر مردم و انتقاد بر حکومت نگردد.
47. از حال بینوایان و محرومان، بى‏خبر مباش؛ سهمى از بیت المال را براى آنان اختصاص بده و به همه یکسان و بى‏تبعیض برسان. پرداختن به کارهاى مملکت، تو را از نیازمندان غافل نسازد و در حکومتت، ضعیفان که دستشان از تو کوتاه و نیازشان از چشم مأمورانت پنهان است، تباه نشوند که هیچ عذرى ندارى. مطمئن‏ترین نفرات را براى رسیدگى به امورشان برگزین؛ کسانى که نه به دیده تحقیر، به فقیر بنگرند و نه شخصیت بزرگان، چشمشان را پر کند.
48. به زمین گیران، گرفتاران، یتیمان و پرده‏نشینان فقیر که نه اهل درخواستند و نه روىِ عرض حاجت دارند، رسیدگى کن و به خاطر خدا، سهمى از بیت المال برایشان مقرر گردان.
49. بخشى از وقت خود را براى دیدار حضورى و رفع نیاز نیازمندان و شنیدن حرف‏ها و شکایت‏ها اختصاص بده تا آنان بى‏ترس و مزاحمت، خواسته‏هایشان را بگویند.
50. براى رسیدگى به کارها، تقسیم وقت کن و همه تلاش خود را به کار گیر و کار هر روز را همان روز انجام بده و بهترین وقت‏هایت را براى رابطه خودت و پروردگارت اختصاص بده و چیزى را بر اداى واجبات، مقدم مشمار و بین خود و مراجعان، حجاب طولانى قرار مده که بدگمانى مى‏آفریند و کارها را بر تو آشفته مى‏سازد.منبع : http://www.ayineh.com/defaulte.aspx?namayesh=330
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد