آیا ریاضیات شیرین است؟وبیانیه معروف یونسکو به نام... | |
اغراق آمیز نیست اگر ادعا کنیم نظام آموزش ریاضیات در کشور ما و یا حتی در سطح جهان، نظامی نخبهپرور و یا به بیان بهتر نخبهمحور بوده است. بیانیه معروف یونسکو به نام «ریاضیات برای همه» (1984) مُهر تأییدی بر این ادعاست. بنا بر اظهارات موجود در این بیانیه ، برنامه درسی ریاضیات از ابتدا برای دانش آموزان خاص و ممتاز طراحی شده است که قصد ادامه تحصیل در مؤسسات خاصی را داشتهاند، ولی شرکت هر چه بیشتر و روزافزون دانشآموزان در برنامههای مدارس ، با پیش زمینهها، توقعات و تواناییهای مختلف ، سبب شده است که قشر عظیمی از آنها برنامههای ریاضیات مدرسهای را انتزاعی، بی فایده و نامرتبط با زندگی خود بدانند. نظام آموزش ریاضیات کشورمان، کتب و برنامههای درسی، به تبعیت از تغییرات نظام جهانی و به منظور تطابق هر چه بیشتر با استانداردهای بینالمللی آموزش ریاضیات هر از گاهی تغییر یافته است. این تغییرات اغلب در محتوای کتب درسی، توالی موضوعات مورد تدریس، زمان اختصاص یافته برای تدریس و یا فعالیتهای کلاسی برای دانش آموزان (در همان کتاب درسی)، بوده است. از بحث اینکه این تغییرات تا چه اندازه در راستای نیازها، ویژگی ها و فرهنگ بومی کشور ما بوده است، صرف نظر میشود. گرچه به گفته بیشاب چیزی به نام بهترین برنامه درسی ریاضیات، مستقل از فرهنگ وجود ندارد و البته تصور انتخاب و پیاده کردن بهترین برنامه درسی نیز تصوری رویایی است. احتمالاً پاسخ به پرسشهایی نظیر: «چند درصد از دانشآموزان دوره متوسطه در رشته ریاضی تحصیل میکنند؟ چه تعداد از آنها در رشتههای ریاضی و یا بسیار مرتبط با ریاضی(مانند رشتههای فنی) ادامه تحصیل میدهند؟ آن تعدادی که به چنین مرحلهای میرسند تا چه حد در دروس دانشگاهی وابسته به ریاضیات موفقند؟ نتایج آزمونهای بینالمللی همچون تیمز در ایران چگونه بوده است؟ چند درصد از دانش آموزان در المپیادهای ریاضی رتبه میآورند؟ (و چند درصد ایشان پس از اتمام دوره کارشناسی در ایران میمانند؟) و ...» ما را بیشتر به فاصله نظام آموزش ریاضی کشورمان از یک نظام آموزشی عام المنفعه آگاه میسازد.البته میزان شرکت دانشآموزان در رشته ریاضی، همچنین قبول شدگان کنکور در رشتههای مرتبط با ریاضیات ، در سالهای اخیر به طور چشمگیری رو به افزایش بوده است و صد البته فریاد دبیران ریاضیات و اساتید محترم دانشگاه بلندتر که: سطح علمی دانشآموزان و دانشجویان پایین آمده است و استانداردهای ریاضیات در محافل آموزشی در حال افول است و چنین و چنان! «افول استانداردهای ریاضیات»!، به هر ترتیب، شاید این هم یک راه برای همگانی و دموکراتیزه کردن آموزش باشد. تصور من این است که اگر برنامه ریزان، آموزشگران و سیاستگذاران آموزشی، نتوانسته و یا نخواستهاند پلی مستحکم و مطمئن بین ریاضیات تحت انحصار نخبگان و ریاضیات مورد نیاز اکثریت در جوامع آموزشی، ایجاد کنند، اگر استانداردهای ریاضیات آنقدر بالا و غیر قابل تغییر است که نمیتوان آنها را برای استفاده عموم جرح و تعدیل کرد، اگر تصور عموم این باشد که شأن و اعتبار ریاضیات به پیچیدگی و مفاهیم غیر قابل دسترس آن است و تحصیل آن برای تبدیل شدن به یک شهروند هوشمند و ممتاز جامعه، یافتن شغل و موقعیت مناسب در داخل و حتی خارج از کشور یک ضرورت است و عدم موفقیت در آن نوعی سرافکندگی و بی استعدادی تلقی شود، ما بیش از پیش شاهد خواهیم بود، اکثریتی که خود یا فرزندان خود را لایق ممتاز بودن و نخبه بودن میدانند بر دژهای مستحکم ریاضیات هجوم برده و اگر ناتوان از بالا رفتن باشند پایههای آن دژها را تخریب سازند و در این بین (همانگونه که از شواهد سالهای اخیر برمیآید) صاحبان دژها چارهای جز فریاد ندارند. یک راه مسالمتآمیزتر این است که مدافعان استانداردهای ریاضیات با مدافعان استانداردهای آموزش ریاضیات (از جمله همگانی شدن ریاضیات) به مذاکره بنشینند. مذاکرهای که نتایج آن به نفع دو طرف باشد. پنجههایی قوی بر گلوگاههای آموزش ریاضیات وجود دارد که هر زمان فشرده شود خطر آفرین خواهد بود،از جمله کشاکش بین «منفعت طلبی» و «حفظ اصول و ارزشها» نفع طلبی در آموزش داخل کشور تحت تأثیر یک فرهنگ جهانی بوده است و البته ریشههای داخلی نیز دارد. بار منفی کلمه نفع طلبی همیشه هم به جا نیست. هر عقل سلیمی کسب منافع حتی از نوع مادی را میپسندد. در دنیای امروز نادیده انگاشتن منافع تکنولوژیکی و اقتصادی که شدیداً به ریاضیات وابستهاند نامعقول است. دیدگاه پستمدرن «علم برای علم» و دیدگاه بسیار خاص «عشق به آموختن» برای عموم جامعه قابل تحلیل و پذیرش نیست.ولی پرسش این جاست که نفع طلبی تا کجا؟ تا جائی که اصول و پایههای ریاضیات و اهداف متعالی آموزش نادیده انگاشته شود؟ رشد اندیشه و تعالی روحی تحت تعالیم مفاهیم یکپارچه و منظم و مجرد ریاضیات خود بزرگترین نفع برای یک انسان تکامل جوست. به نظر میرسد یکی از علل سردرگمیهای جامعه آموزش ریاضی در انتخاب اصول و اهداف و اعتراض ریاضیدانان به جامعه آموزش ریاضیات، به خاطر نزاع و رویارویی بین دو نگرش باشد، نگرشی مادی؛ نگرشی معنوی. هر انسانی از جمله دانشآموز مستحق بهرهبری از هر دو منفعت است. جوامع انسانی نیازمند اصول آرمانی و ایدهآلها هستند. نیازمند نخبگان و خواصی هستند که ارزشهای متعالی انسانی را تبیین سازند. از سوی دیگر حاصل تفکر والا باید زندگی بهتری را برای شهروندان جامعه به ارمغان آورد. محصولات فکری اندیشمندان باید در اختیار و در خدمت عموم باشد. هیچ رشته دیگری همچون ریاضیات چنان گستره وسیعی ندارد که یک سرش پا را فراتر از اندیشه بشری گذاشته و وارد قلمرو روح و ابدیت گردد، مفاهیم مجردی را خلق کند که سالها بعد کاربرد مادی و واقعی مییابند و سر دیگرش در تولید جزییترین ابزار مصرفی روزمره زندگی حضور خود را نشان دهد. شاید از این روست که آموزش ریاضیات نیز چنین چالش بر انگیز است. جنبههای نفع طلبی مادی در آموزش ریاضیات کشورمان در چهار مقوله قابل بررسی است: 1 - تصور و باور عامه از ارتباط پیشرفت اجتماعی و اقتصادی با ریاضیات و تشویق فرزندانشان به تحصیل در رشته ریاضیات 2 - مقتضیات اجتماعی و زمانی سالهای اخیرکشور و جهان که زمینه اشتغال در رشتههای( فنی) مرتبط با ریاضیات را سهلتر و وسیعتر کرده است. 3 - به تبع چنین انگیزهای فارغالتحصیلان سالهای اخیر در ریاضیات و رشتههای مرتبط که بسیاری به جمع آموزشگران پیوستهاند دیدگاههای نفع طلبانه خود را به نوآموزان منتقل کردهاند. (البته هستند بسیاری از آموزگاران و اساتیدی که ریاضیات را با عشق آموزش میدهند و به نحوه تفکر و استدلال و رشد روحی نوآموز بیش از نتایج آزمونها و یا نحوه ارزیابی مدیران آموزشی از عملکرد خود، اهمیت می دهند.) 4 - معضلی به نام کنکور و تست، که مافیای عظیم تدریس کنکوری در آموزشگاهها را بوجود آورده است. این مافیا بیش از هر نیرویی خط و مشی آموزش ریاضیات مدرسهای را تعیین میکند و حوزه نفوذ آن به دبستانها نیز کشانده شده است. هر که با ریاضیات واقعی سرو کار دارد میداند درست فکر کردن، تعمق و چالش فکری برای حل یک مسئله، هر چقدر هم که زمان ببرد تا چه اندازه با ارزش بوده و موجب رشد تفکر ریاضی و قابلیت حل مسئله میگردد. حال چنین ارزشی را مقایسه کنید با راه حلهای تستی ، خلاصه شده و ثانیه شمار ساعت روی میز تحریر که زمان عمر هر تست را سی الی شصت ثانیه تعیین میکند. این نکته را هم در نظر بگیرید که از دهه 80 میلادی تاکنون حل مسئله به عنوان مرکز و هسته اصلی آموزش ریاضیات بیش از هر چیز مورد توجه بوده است. پیشنهادها: 1 - دست اندرکاران محترم فکری به حال کنکور تستی دانشگاهها کنند و به جای تاکید بر نتایج آزمونهای تستی به طرقی قابلیت حل مسئله دانش آموزان سنجیده شود. 2 - رشتههای غیر ریاضی در مدارس مورد حمایت جدی قرار گیرند. ( پر رنگ تر شدن رشتههایی مانند کامپیوتر و حسابداری و ... امیدوارکننده است) 3 - محتوای ریاضیات رشتههای غیرریاضی را در ارتباط با نوع آن رشته غنیتر سازند و ریاضیاتی را در دروس بگنجانند که برای دانش آموزان آن رشته قابل کاربرد باشد و نحوه کاربرد ریاضیات، آموزش داده شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. (تدریس یک کتاب یکسان مانند ریاضی 2 دبیرستان برای همه رشتههای فنی و ریاضی و تجربی به نظر مناسب نمیرسد) 4 - اکثریت قریب به اتفاق دانشآموزان در رشته ریاضی دبیرستانی مایل به ادامه تحصیل در رشتههای فنی هستند. در نظر گرفتن ریاضیات کاربردی به جای مفاهیم مجرد برای این دسته افراد مناسبتر به نظر میرسد. 5 - مسئولان، ذهن افراد جامعه، والدین و دانش آموزان را نسبت به این مسئله روشن سازند که ریاضیات رشته برجسته و ممتاز مدارس و تحصیل آن نشانه داشتن استعداد برتر نیست. (با ورود به یک دبیرستان میتوانید این حس تمایز و برتری را بین دانش آموزان ریاضی و بقیه لمس کنید). پیشنهادهای پنجگانه فوق از یک اولویت بندی برخوردارند، اگر از نفوذ و تأثیر کنکور بر برنامههای درسی مدارس کاسته شود خود به خود زمینه اجرای باقی پیشنهادها و دیگر راهکارهای مفید ایجاد خواهد شد و اگر پیشنهادهای2و3و4 عملی شوند ، اذهان عمومی به رشتههای غیر ریاضی معطوف خواهد شد و با شرکت دانش آموزان مستعد در رشتههای غیر ریاضی، این رشتهها از رونق بیشتری برخوردار خواهند شد. بدین ترتیب زمینهای فراهم میشود تا هر قشر از دانش آموزان مطابق با اهدافی که دارند وجهی از ریاضیات را که بیشتر مورد نیازشان است فراگیرند. |
در فهرست ۵۰۰شرکت برتر جهان در سال ۲۰۰۶ که توسط نشریه امریکایی فورچون تهیه شده، در مجموع ۵۳ فعالیت مختلف صنعتی و بازرگانی فهرست شده است. در این فهرست، ۵۰۰ شرکت برتر جهان از نظر شاخصهای مختلف از جمله میزان درامد و سودآوری ردهبندی شدهاند که از لحاظ درامدی، بالاترین ردههای آن به ترتیب مربوط به شرکتهای فروشگاههای زنجیرهای والمارت (۳۵۱میلیارد دلار)، اکسون موبایل (۳۴۷میلیارددلار) و رویال داچشل (۳۱۸میلیارددلار) است.
اعلام این خبر که سیتی گروپ، که بزرگ ترین بانک جهان است، در بازار وام مسکن آمریکا ضرر فاحشی کرده، سبب شد بهای سهام اروپایی در ساعات اولیه معاملات سهام و اوراق بهادار امروز دوشنبه 5 نوامبر، کاهش یابد. سیتی گروپ، در ماه گذشته اعلام کرد که بیش از 6 میلیارد دلار از وام های این بانک غیرقابل وصول است و گفت که ممکن است از بیش از 11 میلیارد دلار دیگر از طلب های غیرقابل وصول خود، صرف نظر کند.سیتی گروپ، همچنین اعلام کرده که ارزش دارایی هایش در بخش وام مسکن، از پایان ماه سپتامبر تاکنون، از 8 تا 11 میلیارد دلار، کاهش یافته است.ضررهای سیتی گروپ، تا حدودی به تضعیف بیشتر بازار مسکن آمریکا مرتبط می شود.
برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است!
اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند.
تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.
ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوههایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند.
مثال بعدی سویس است.
کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند. در سرزمین کوچک و سرد سویس که تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود.
سویس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شدهاست (بانکهای سویس).
افراد تحصیلکردهای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل میشوند.
پس تفاوت در چیست؟
تفاوت در رفتارهای است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند:
1. اخلاق به عنوان اصل پایه
2. وحدت
3. مسئولیت پذیری
4. احترام به قانون و مقررات
5. احترام به حقوق شهروندان دیگر
6. عشق به کار
7. تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده
8. میل به ارائه کارهای برتر و فوقالعاده
9. نظمپذیری
اما در کشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی میکنند.
ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بودهاست.
ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شدهاست.
ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که (توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم.
اگر شما این نامه را برای دیگران نفرستید:
اتفاقی برای شما نمیافتد،
گربه شما نمیمیرد،
از محل کارتان اخراج نمیشوید،
هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمیشود
و مریض هم نخواهید شد.
اما اگر میهن خود را دوست دارید،
این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر کرده و عمل کنند
به دنبال اعلام وزارت نفت آمریکا که پشتوانه نفتی این کشور به پایین ترین حد خود در دو سال گذشته افت کرده است، بهای نفت خام به صعود خود ادامه داده است.
|
همزمان بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را در روز چهارشنبه به اندازه ربع درصد کاهش داد تا به بهبود بازار مسکن و اعتبار کمک کند.
مکیش امبانی تجار و سرمایه کار هندی با سرمایه ۶۳ ملیارد و ۲۰۰ ملیون دلار لقب سرمایه دارترین فرد جهان را از آن خود کرد و با این ٬ وی توانست که بل گیتس سربراه و دارنده شرکت مایکروسافت که سرمایه او ۶۲ ملیارد و ۲۹۰ ملیون دلار هست را شکست بدهد و مقام اولی را از آن خود سازد....
بهای طلا در بازارهای جهانی برای اولین بار طی نزدیک به 28 سال گذشته از مرز 800 دلار در هر اونس فراتر رفت.
در پی کاهش نرخ بهره کوتاه مدت از سوی بانک مرکزی آمریکا بهای طلا برای اولین بار از سال 1980 از مرز 800 دلار گذشت.
در بازار مبادلات کالای نیویورک (نایمکس) بهای طلا برای تحویل در ماه دسامبر با بهایی معادل 800 دلار و 80 سنت داد و ستد شد.
این افزایش بها پس از آن صورت گرفت که بانک مرکزی آمریکا در اقدامی تعجب برانگیز نرخ بهره کوتاه مدت را با ربع درصد کاهش به 4.50 درصد رساند و همین امر منجر به افزایش نگرانیهای تورمی و افزایش تقاضا برای طلا به عنوان یک دارایی امن شد.
طلا به طور معمول همگام و همراستا با نفت پیش میرود. بهای نفت در بازارهای جهانی نیز در پی اعلام کاهش نرخ بهره از سوی بانک مرکزی آمریکا و نیز انتشار گزارش کاهش ذخایر نفت خام این کشور به بالای 96 دلار در هر بشکه رسیده است.
در بازار مبادلات کالای نیویورک (نایمکس) نفت خام سبک شیرین آمریکا برای تحویل در ماه دسامبر درابتدا به 96 دلار و 24 سنت در هر بشکه رسید و اندکی پس از آن به 95 دلار و 59 سنت کاهش یافت.
در همین حال در بازار لندن نفت خام برنت دریای شمال با رسیدن به بهای 91 دلار و 63 سنت رکورد جدیدی را به ثبت رساند.
افزایش بهای نفت در حالی صورت میگیرد که وزارت انرژی آمریکا برای دومین هفته متوالی از کاهش ذخایر نفتی این کشور خبر داد.
بیست و ششم اکتبر سال ۲۰۰۷ میلادی قیمت هر بشکه نفت خام از مرز ۹۲ دلار گذشت.این بالاترین رکورد قیمت در طول تاریخ نفت در عرصه تجارت جهانی بود وسبب شد تا نرخ رشد قیمت هر بشکه نفت از آغاز سال جاری تا به امروز به ۵۲ درصد برسد.