در این نکته جای تردید نیست که هر بحرانی ویژگیهای خاص خود را داراست. این ویژگیها محصول مجموع شرایط دوره وقوع هر بحرابی هستند. بحرانهایی که در قرن ۱۹ در دوران سرمایهداری رقابت آزاد رخ دادند، ویژگیهای مختص آن مرحله از تکامل سرمایهداری را بر پیشانی داشتند، متمایز از بحرانهای مرحله سلطه انحصار و سرمایه مالی در تکامل سرمایهداری. بحرانهای دوران انحصار و سلطه سرمایه مالی در قرن بیستم، یعنی در مرحلهای که حدت تضادهای شیوه تولید به نهایت خود رسیده است، با ویژگیهای مختص این مرحله مشخص میشوند. با این همه حتا بحرانهای متعدد هر یک از این دو مرحله تکامل سرمایهداری نیز ویژگیهای خود را داشتهاند. بحرانهای نیمه اول قرن بیستم، با بحرانهای پس از جنگ جهانی دوم، به لحاظ ویژگیهایشان تفاوت داشته و ایضاً بحران ۷۵ – ۱۹۷۴ با بحران ۸۳ – ۱۹۸۰ و بحرانهای دهه ٩٠. لذا بدیهیست که بحران کنونی جهان سرمایهداری نیز ویژگیهائی متمایز از بحرانهای گذشته داشته باشد. این همه اما، نافی این مسئله نیست که بحرانهای اقتصادی نظام سرمایهداری از همان آغاز تا به امروز مختصات عمومی و جوانب مشترک خود را حفظ کرده و این را در تمام بحرانهای ادواری جامعه سرمایهداری نشان دادهاند
ادامه مطلب ...
یک گروه از
آنالیست ها به رهبری فرانسیسکو
بلانش
(Francisco Blanch)،
از بانک مریل لینچ گزارشی از
مطالعات خود منتشر کرده اند که در
آن
پیش بینی می کنند
که قیمت طلا به اونسی ١۵٠٠
دلار (هم
اکنون به مرز
۷٢٠
دلار رسیده است) و نفت به بشکه ای
١۵٠
دلار خواهد
رسید.
با آنکه وضعیت
اقتصادی در آمریکا چندان روبراه
نیست و حتی پیش بینی یک رکود عظیم
و طولانی می شود
اما ظرف دو ماه گذشته روز به روز
بر قدرت دلار افزوده شده است. از
قضا همین بحران
اقتصادی در آمریکا که بطور آهسته
به کل جهان سرایت می کند به طور
شگفت آوری به
تقویت دلار کمک کرده است. سرمایه
گذاران و بخصوص سرمایه گذاران
آمریکائی بدلیل
ابهام در آینده، سهام خود را در
کمپانی های آمریکائی و حتی
غیرآمریکائی بسرعت می
فروشند و به دلار تبدیل می کنند.
پس از سالها که سرمایه گذاران
آمریکائی پول های
سنگینی را روانه بازارهای جهانی
کردند ظرف دو ماه گذشته از ترس
سقوط بازارها بسرعت
سهام خود را می فروشند و به پول
نقد و عمدتا دلار تبدیل می کنند.
افزایش تقاضا برای
دلار و اوراق قرضه آمریکائی که از
نظر سرمایه گذاران بازار بورس در
شرایط پرتلاطم
فعلی محل امن تری بشمار می رود
باعث گردیده که ظرف چهار هفته
گذشته
١٠٠
میلیارد دلار
وارد وزارت خزانه داری آمریکا
شود.
در میانه آشفتگی در سیستم مالی جهان، شاخه ای از فعالیت های مالی وجود دارد که در تلاش است در محدوده های سختگیرانه اخلاقی و معنوی حرکت کند؛ بانکداری اسلامی.
اما این سیستم چگونه از بحران فعلی جان به در خواهد برد؟
برخی می گویند سیستم مالی بنا شده بر اساس اصول شریعت بهتر می تواند در برابر بحران مالی جهانی مقاومت کند
در مقابل بزرگترین مسجد لندن و در قلب جامعه مسلمان پایتخت بریتانیا شعبه ای از بانک اسلامی بریتانیا قرار دارد.
این
شعبه یکی از هشت شعبه ای است که این بانک در سراسر بریتانیا در اختیار
دارد و از طریق آن بانکداری اسلامی را به مردم عادی عرضه می کند.
این بانکتفاوتی با بانکهای دیگر در بریتانیا ندارد اما ابوفاضل مدیر این بانک می گوید این بانک وام ها و خدمات متفاوتی عرضه می کند.
او می گوید: "همه خدمات ما بر اساس اصول شریعت ارائه می شوند؛ از وام خرید مسکن گرفته تا حساب پس انداز."
این یعنی بهره ای در کار نیست و در عوض به کسانی که پول در این بانک نگه می دارند سهمی از پیش مشخص از سود بانک تعلق می گیرد.
در عمل مسلمانان می توانند از این طریق از سرمایه گذاری خود سود دریافت کنند، اما بدون اینکه اصول دینی خود را زیرپا بگذارند.
اما این تنها بخشی از یک صنعت در حال پیشرفت است.
در
ناحیه موسوم به "کاناری وارف" در لندن که مقر بانک های عمده در آن قرار
دارد، کنفرانسی برای بررسی چشم انداز بانکداری اسلامی برگزار شد.
در
کل این کنفرانس همواره اشاره هایی به بحران اعتبار در جهان صورت می گرفت،
اما برخی نمایندگان حاضر معتقد بودند اصول اخلاقی بانکداری بر اساس شریعت
به مقاومت این نظام در برابر طوفان فعلی مالی کمک خواهد کرد.
مفتی
محمد زبیر بات، رئیس اولین هیئت علمای شریعت در بریتانیا که اسلامی بودن
یا نبودن خدمات بانکی ارائه شده را تایید می کند، به آینده این بخش
امیدوار است.
او می گوید: "این نظام بانکداری رشوی دارد که به دنیا
نشان دهد می توان کارها را به صورت دیگری که از نظر اصول اخلاقی و مالی
خدشه ناپذیرتر باشد نیز انجام داد."
پروفسور رادنی ویلسون،
کارشناس بانکداری اسلامی در دانشگاه دورام نیز یادآور می شود که در بحران
جاری هیچکدام از موسسات بانکی اسلامی اعلام ورشکستگی نکرده اند.
او
مهمترین عامل برای مقایسه را "پذیرش ریسک های افراطی" در بخش عمومی مالی و
"یک مدل تقریبا کلاسیک بانکداری" در موسسات اسلامی می داند.
مقررات
اما نظام مالی اسلامی نیز با چالش هایی روبرو است.
یکی
از دلایل اصلی نگرانی فقدان چارچوب مقرراتی درون این بخش است که آزادی
علمای شریعت در برداشتهای متفاوت از مطابقت یک نظام مالی با شریعت به
تبعات ان دامن می زند.
به ویژه در هنگام تصمیم گیری درباره موارد مجاز سرمایه گذاری، اختلاف ها و ناهماهنگی ها بیشتر می شود.
اندی
کریچلو، مدیر بخش خاورمیانه موسسه انتشاراتی و اطلاعات مالی داو جونز (Dow
Jones) هم درباره میزان استقلال هیئت های مذهبی که به موسسات مالی تابع
شریعت مشاوره می دهند ابراز تردید کرد.
او می گوید: "شرکت ها خود
هیئت های بررسی مطابقت قوانین با شریعت را انتخاب می کنند و به اعضاء این
هیئت ها حقوق می دهند تا به سود آنها اسناد تطابق با اصول شریعت را تنظیم
کنند."
"از بسیاری جهات این صنعت مانند یک خانه بی بنیاد است زیرا از ساختار مقرراتی لازم برخوردار نیست."
البته
موضوع قانونمند کردن اکنون به بحثی داغ در کل صنعت خدمات مالی تبدیل شده
اما مدافعان نظام مالی اسلامی معتقدند این سیستم با پیروزی کامل از قوانین
اسلام یک سیستم عادلانه تر و اخلاقی تر مالی را ایجاد می کند.
اما در حال حاضر میزان مقاومت نظام مالی اسلامی موجود در برابر آشفتگی بازارهای مالی قابل پیش بینی نیست.
برخی
ابراز نگرانی می کنند که نظام مالی اسلامی تا آنجا با نظام مالی عمومی
تعامل دارد که آینده آن به اندازه هر بخش دیگری از صنعت مالی جهان با خطر
مواجه است.
کاهش شدید بهای جهانی نفت، در گرماگرم بحران عمیق مالی در بازارهای آمریکا و اروپا، حاوی دو پیام متضاد برای اقتصادهای پیشرفته و صنعتی دنیا است.
بهای سبد نفتی اوپک به پائین ترین سطح از تابستان سال گذشته تنزل کرده است
برای وارد کنندگان انرژی، کاهش هزینه تولید وانتقال مواد غذایی و دیگر خدمات انرژی بر، گرچه از میزان تورم آن ها خواهد کاست، ولی گویای پا گرفتن رکود اقتصادی نیز هست. برای کشورهای صادر کننده انرژی، تقلیل قیمت نفت به نصف بهای یک ماه پیش، به مفهوم کاهش شدید درآمد های ارزی است.
اما بعضی از کارشناسان به تهدیدهای تازه ای در بازارانرژی اشاره کرده اند.
گرچه در بحران عمیق مالی و سقوط اعتبار بزرگ ترین بانک های آمریکا و اروپا و ورشکستگی شماری از آن ها، بهای بی سابقه بالای نفت خام نقش مستقیم و روشنی نداشت، ولی تقارن زمانی بحران ناشی از غرق شدن این بانک ها در زیر بار مطالبات غیرقابل وصول با گرانی و افزایش تورم و بیکاری در آمریکا و بریتانیا، بهای نفت بشکه ای ۱۴۸ دلار را وارد معادلات کرد.
اکنون که بهای نفت نزدیک به ۵۰ درصد از نرخ یک ماه پیش آن ارزان تر شده و وزیران نفت اوپک برای ارزیابی وضع عرضه و تقاضا در بازار، این هفته در وین- پایتخت اتریش- گردهم خواهند آمد، بعضی از کارشناسان سیاسی و اقتصادی دنیای نفت از شکل گرفتن ائتلافی جدید و تهدید آمیز در دنیای انرژی سخن گفته اند.
آن چه را که بعضی از این کارشناسان "محور دیزل" نام گذاری کرده اند، همکاری یا هم فکری احتمالی بین سه کشور روسیه، ایران و ونزوئلا برای جبران نصف شدن درآمد ارزی آنها از صدور نفت است.
دلیل انتخاب این سه کشور عمده صادر کننده نفت، خصومت آن ها با غرب، به ویژه آمریکاست.
به عقیده این صاحبنظران، مشکلات اقتصادی ای که این سه کشور با آن دست به گریبان هستند، به علاوه متکی بودن اقتصاد آن ها به درآمد صدور انرژی، از ایران و ونزوئلا، در درون اوپک، و روسیه در مقام تأمین کننده اصلی انرژی کشورهای اروپایی، محوری نفتی می سازد که از هیچ اقدامی برای صعود بهای نفت فروگذار نخواهند بود.
فرانک وراسترو، کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن، پایتخت آمریکا، به کشورهای غربی گوشزد کرده است که از تنزل بهای نفت تا حدود بشکه ای ۷۰ دلار زیاد ابراز خوشحالی نکنند.
به عقیده این کارشناس، قبل از صعود ناگهانی بهای نفت به بیشتر از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه، تا یک سال پیش بهای نفت درحدود ۷۰ دلار بود و به نظر بسیاری از صاحب نظران این قضیه مسبب رکود بوده است.
درباره اثرات سیاسی و استراتژیک افزایش درآمد روسیه، ایران و ونزوئلا از فروش نفت، کارشناسان غربی به اقدام نظامی روسیه در گرجستان اشاره می کنند و در مورد ایران آن ها معتقدند که درآمد سرشار نفت به رهبران جمهوری اسلامی امکان داده تا بی اعتنا به تحریم های اقتصادی شورای امنیت به فعالیت هسته ای خود ادامه دهند.
به عقیده بیشتر کارشناسان در غرب، امکان اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران نیز با توجه به عمق بحران مالی و مشکلات اقتصادی در دو سوی اقیانوس اطلس، در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، ادامه تردیدها درباره کارایی عملیات نظامی پیمان ناتو در افغانستان و نامعلوم بودن آینده عراق، گزینه ای نیست که آمریکا و متحدانش، بدون توجه به عواقب ناگوار یک چنین قماری، به آن مبادرت کنند.
امید کارشناسان غربی، بیشتر به روی مشاهده اثرات منفی کاهش قابل توجه درآمد روسیه و ایران بر اقتصاد داخلی آن ها و تأثیر آن بر تعدیل سیاست های منطقه ای آنهاست.
کارشناسان امور روسیه، نرمش بیشتر مسکو در مقابل خواسته های غرب برای حل بحران مداخله نظامی در گرجستان و در سازمان ملل متحد، موافقت روسیه با تمدید مأموریت ناتو در افغانستان و همچنین نشستی برای بحث درباره مواضع گروه ۱+ ۵ در قبال ادامه فعالیت هسته ای ایران را نشانه هایی از آمادگی روسیه برای رفع اختلافات تعبیر می کنند.
در چنین شرایطی کارشناسان می گویند تصور آن که سه کشور، ایران، روسیه و ونزوئلا آگاه از اهمیت استراتژیک کالای صادراتی خود از بحرانی که اقتصاد و بازارهای غرب را فراگرفته بهره برداری نکنند، تصوری خام خواهد بود.
به دنبال اعلام ورشکستگی "لیمن برادرز"، یکی از بزرگترین بانکهای ایالات متحده، روزنامه گاردین چاپ لندن نوشت که اگر کارل مارکس زنده بود از آشوب امروز در نظام سرمایه داری به ذوق میآمد، زیرا در بحرانی که سراسر نظام مالی جهان را فرا گرفته، برخی از نظریات خود را محقق میدید.
در آلمان فروش آثار کارل مارکس، به ویژه اثر کلیدی او "سرمایه" بالا رفته است. بنگاه انتشاراتی "کارل دیتس" در برلین خبر میدهد که از زمان آشکار شدن بحران فراگیر مالی جهانی، فروش آثار پیشوای کمونیسم سه برابر شده است.
در آلمان حتی رأس نظام مالی کشور، یعنی پر آشتاینبروک، وزیر دارایی، در گفتگویی با هفته نامه "اشپیگل"، اعتراف میکند: "مارکس خیلی اشتباه نمیکرد: یک سرمایهداری لگامگسسته، آن گونه که ما شاهدش بودیم، دست آخر خود را نیز میبلعد."
کارل مارکس بیش از هر متفکر دیگری در تاریخ علم اقتصاد درباره بحران در نظام سرمایهداری اندیشیده و قلم زده است. هسته مرکزی در اندیشه پایهگذار "سوسیالیسم علمی" در نقد نظام سرمایهداری آنست که بحران، همزاد این نظام است و سرانجام آن را به سوی زوال و نابودی میکشاند.
مارکس که در آرزوی برانداختن نظام موجود و برپا کردن نظمی تازه بود، تصمیم گرفت نظریات سیاسی خود را با دادههای اقتصادی مستدل کند. او که پس از شکست انقلابات ۱۸۴۸ در رشتهای از کشورهای اروپایی، از سکونت در بیشتر کشورهای اروپای غربی منع شده بود، به ناچار از سال ۱۸۴۹ به لندن رفت و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد. در انگلستان او فرصت یافت که با دوری نسبی از فعالیت سیاسی، به مطالعه دقیق علم اقتصاد بپردازد. او هر روز به کتابخانه "بریتیش میوزیوم" میرفت و تمام وقت به مطالعه متون، اسناد و مجلات اقتصادی میپرداخت و یادداشت برمیداشت.
پیش از نگارش کار بزرگ "سرمایه"، مارکس مجموعه بزرگی از یادداشتهای خود را به عنوان "گروندریسه، یا کارپایه نقد اقتصاد سیاسی" به رشته تحریر در آورد، که مدتها پس از مرگش در سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ نخستین بار در اتحاد شوروی (سابق) چاپ شد. این اثر که به فارسی نیز ترجمه شده، شالوده کتاب سرمایه و به طور کلی سنگبنای وجه اقتصادی مارکسیسم به شمار میرود.
به نظر مارکس بزرگ و انبوه شدن در ذات سرمایه است، و ثابت ماندن در حکم مرگ آن است. او تلاش میکند ثابت کند که این رشد تا ابد ممکن نیست و در جایی به رکود و سپس بحران میکشد و آنگاه است که ساعت مرگ سرمایه فرا میرسد.
مارکس برای خود وظیفهای سترگ در نظر گرفته بود: او قصد داشت در اثری یگانه، تمام ویژگیها، جوانب، روابط و موازین نظام سرمایهداری را تحلیل و نقد کند. کتاب سرمایه جا به جا با داوریهای هیجانآمیز و شعارهای تند و تیز سیاسی آمیخته است، با این حال اثری بسیار پرمغز و پیچیده است. اغلب پیروان مارکس نه متن مفصل اصلی، بلکه متن فشرده و ساده شده آن را میخوانند، زیرا بیشتر به استنتاجات سیاسی آن نظر دارند.
از نظر بخشبندی و عرضه مطالب نیز سرمایه بیش از حد لزوم مغلق و پراطناب است، و از نظم و سیاقی روشن و سنجیده دور است. اما با وجود این کاستیها، "سرمایه" حتی برای کارشناسان مخالف مارکسیسم، اثری کلیدی در نقد نظام سرمایهداری کلاسیک، تحلیل ساختارها و تشریح مشکلات آن به شمار میرود.
کتاب سرمایه کارل مارکس در سال 1867 منتشر شد
جراید و مبلغان سرمایه داری مزورانه و با تلاشی بی سابقه می کوشند که واقعیت حاکم بر اقتصاد سرمایه داری جهانی را از دید مردم بپوشانند و در راستای منافع سرمایه داران٬ از اهمیت تحولات اخیر بکاهند و واقعیت موجود و آنچه در راه است را٬ لااقل فعلا٬ از چشم مردم دور نگه دارند. همه این جراید از بکار بردن کلمه دیپرشن (Depression) یا رکود عظیم پرهیز می کنند و از ترس آنکه مردم جلوی بانک ها صف بکشند تا پولهایشان را در بیاورند و خرج نکنند و هرج و مرج سرمایه داری بسیار وسیع تر شود٬ این جراید کماکان وانمود میکنند که اتفاقی نخواهد افتاد.
اما واقعیت اینست که دیپرشن مدتی است که شروع شده و چیزی جلودارش نیست.
دیپرشن حاصل تضادهای درونی سیستم سرمایه داریست. بحران های سرمایه داری معلول گرایش نزولی نرخ سود و برهم خوردن ترکیب ارگانیک سرمایه و مشخصا به دلیل بالا رفتن حجم سرمایه متغیر که جزو ذات سرمایه داری می باشد٬ هست. سرمایه داری برای ادامه زندگی مجبور به تو لید هرچه بیشتر سود هست و همواره مجبور است ترکیب ارگانیک سرمایه را برای تولید سودآوری بیشتر تغییر بدهد (نرخ سود =نسبت ارزش اضافه تولید شده به جمع سرمایه ثابت و سرمایه متغیر) زیرا برای سودآوری بیشتر به اتوماسیون و بارآواری بخش ثابت سرمایه روی می آورد و همین باعث بی کاری و عدم توان خرید مردم (که بخش اصلی سرمایه متغیر را تشکیل می دهد٬ می گردد و این همان پاشنه آشیل سرمایه داری هست. و علت تمامی بحران های عظیم سرمایه داری که تا به نحوی (با جنگ و گسترش بازارهای جدید از سر گذرانده-اما دیگر اینها نیز کارساز نیستند) در طول تاریخ سرمایه داری که حدود سیصد چهارصد سال میباشد دیپرشن های متعددی آمدند و رفتند.
این یکی هم مثل بقیه تمام دنیا را به آتش کشیده است. از آمریکا تا آرژانتین از کویت تا پاکستان و فیلیپین و کره از اکرایین تا ایسلند و مجارستان و .... دیپرشن قبلی را با جنگ جهانی دوم خاتمه دادند. و هم اکنون صحبت جنگ خانمان سوز دیگریست. اما آیا اینبار سرمایه جهانی قادر است خود را از این مهلکه نجات دهد؟ بعید بنظر میرسد.
آیا میتواند جنگ جهانی سوم را به راه بیندازد. بعید بنظر میرسد.
صد البته که کشورهای آسیای میانه و سرق اوسط هم مصون نمانده و نخواهند ماند. نفت٬ شریان حیاتی رژیم٬ از بشکه ای ١٤٧ به ٦٢ دلار برای هر بشکه سقوط کرده است و انتظار میرود که با توجه به قوی تر شدن دلار امریکا و فروپاشی اقتصادی سرمایه داری در سطح جهان٬ قیمت نفت تا زیر ٥۰ دلار هم برسد. برای این مردم و بالخصوص مردم ایران که سالهاست زیر فشار تورم٬ کمر خم کرده اند٬ این سقوط درآمد نفت با شدت بیشتری عمل خواهد کرد. فراموش نکنیم که قیام بهمن ماه با تورم جهانی و فشار بر حکومت شتمشاهی به نقطه اوج رسید.
دولت های آمریکایی و اروپایی فکر میکنند که میتوانند جلوی این رکود بزرگ را بگیرند و از اینرو مرتب با ترفندهای جدید در بازار سرمایه مداخله میکنند و تا به حال تریلیون ها (یک تریلیون1000000000000= ) دلار پول ملتها را خرج سرمایه ها بخصوص سرمایه های مالی کرده و میکنند.
دیروز دوشنبه ٦ آبان (٢٧ اکتبر ٢۰۰٨) نیز شاخص اصلی بورس سهام آمریکا٬ دویست واحد سقوط کرد. دولت آمریکا در حال تصویب سرازیر کردن ١٢٥ میلیارد دلار دیگر به جیب ٩ بانک بزرگ آمریکایی هست تا شاید بتواند جلو بحران کنونی را بگیرد. قرارداد این همدستی بزرگ دولت آمریکا با بزرگترین سرمایه داران آن کشور اینبار نیز دزدانه٬ در پایان روز تعطیل یکشنبه و بدور از چشم مردم و اخبار به تصویب رسیده است. دولت آمریکا قصد دارد صد میلیارد از دارایی های "بد" (اینهم از ترمینولوژی های جدید سرمایه داری است) را بخرد
بازارهای جهانی همچنان در حال سقوط هستند. شاخص نی که (Nikkei ) ژاپن به پایین ترین سطح خود در ٢٦ سال اخیر رسید ( با ٦/٤ درصد سقوط)
دویچه بانک آلمان٬ بزرگترین بانک آلمان به نقل از بلومبرگ٬ حدود ٤۰۰ میلیون دلار ازدارایی های مشتقات خود را دست داده است. بازار هنگ کنگ ٧/١٢ در صد سقوط کرد
بازارهای آلمان و فرانسه و انگلستان نیز هر کدام سقوطی ٤ درصدی داشتند
بازار بورس شانگهای (Shanghai Composite Index ) ٣/٦ درصد سقوط داشت
در فیلیپین نیز٬ سقوط ٣/١٢ درصد بود.
توجه کرده اید که دیگر صحبت از میلیون یا میلیارد دلار نیست. سرمایه مالی در بیشتر جهان٬ مدتهاست که دست بالا را دارد و افراد خود را در مقام های مهم دولتی قرار داده است. اکنون شاهد آنیم که این بحران به کشورهای دیگر رسیده. بانکهای غربی حدود ٥/٢ تریلیون به کشورهای به اصطلاح در حال توسعه وام داده اند (منبع) که به تاریخ بازپرداخت آنها کمتر از یکسال مانده. روشن است که این امر (بازپس دهی وام ها) امکان پذیر نیست و این کشورها. مثل ایسلند فرو خواهند پاشید. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته٬ قرض و بدهی تا خرخره مردم و شرکتها که سر به تریلیون ها دلار می زند٬ رسیده است. از یک طرف٬ قمار بورس از طریق بازار مشتقات (Derivatives) که حدود ٤٢0تریلیون در دنیا است و از طرف دیگر بیمه های CDS (Credit Default Swap) که آنها نیز تریلیون ها دلار هستند٬ هیچکدام قابل پرداخت نیستند. چه برسد به قرض های کشورهای در حال توسعه و عقب نگاه داشته شده.
بازارهای سرمایه از ایران گرفته تا تمام جهان سرمایه داری٬ با افت ٥۰ تا ٩۰ درصد شاخص بورسشان روبرو خواهند شد. این افت یکشبه اتفاق نخواهد افتاد. دولتها سعی خواهند کرد که جلوی این سقوط را بگیرند.