موفقیت، موفقیت می آورد و
متاسفانه حسادت!
طی صعود شما از نردبان
ترقی در شرکت، مطمئناً
دوستان بسیار و تعدادی هم
دشمن پیدا خواهید کرد.
این دشمنان، که همیشه با
آنها برخورد خواهید داشت،
همیشه سعی بر این خواهند
داشت تا شما، کارها و
دستاوردهایتان را پایین
آورده و تحقیر کنند. این
دشمنان، یا اصطلاح
مهربانانه تر آن، همکاران
حسود، اگر به حال خود رها
شوند، ممکن است مانعی بر
سر راه پیشرفت شما شوند و
یا تله هایی برای در دام
افتادن شما ترتیب دهند.
مشخص ترین همکاران حسود
به راحتی قابل شناسایی
هستند، از آنجا که در هر
تلاشی که می کنید، به
رقابت با شما برمی خیزند.
زیرک ترین این دشمنان
معمولاً پی فرصت مناسبی
برای تحقیر شما به خاطر
شکست ها و اشتباهاتتان
هستند.
من که خود با انواع
مختلفی از این دشمنان در
رده های مختلف شرکت
برخورد داشته ام، در این
مقاله می خواهم شما را با
دو روش اصلی در برخورد با
این افراد آشنا کنم:
(1) خنثی کردن حسادت
آنها، و (2) تلافی کردن
کارهایشان.
(1) خنثی کردن حسادت
دشمنان
آیا رفتار شما شایسته ی
سرزنش و عیب جویی است؟
آیا کاری کرده اید که
باعث شعله ور شدن هر چه
بیشتر حسادت آنها شده
است؟ آیا دیگران را تحقیر
می کنید و موفقیت های
خودتان را به رخ می کشید؟
اینها سوالاتی است که
باید از خودتان بپرسید،
چون قصد ندارید که خودتان
اسباب تنفر دیگران را
فراهم کنید. اگر متوجه
شدید که خودتان رفتارها و
برخوردهایی ناشایست و
منفی داشته اید، باید هر
چه سریعتر آنها را تغییر
دهید. در واقع، تا می
توانید صمیمی و فروتن
باشید و ارزش دیگران را
بالا ببرید. با تقسیم
موفقیت هایتان با
همکارانتان، اعتماد به
نفس آنها را بالا ببرید و
به آنها نیز درس موفقیت
بدهید.
اگر در گذشته بیش از حد
متکبر و مغرور بوده اید،
خود را تغییر دهید و سعی
کنید با دشمنانتان صلح
برقرار کنید. به خاطر
کار، اعتبار، و سلامت
روانیتان، باید تا می
توانید از هرگونه مجادله
یا احساس بد و منفی دوری
کنید. اگر اینکار را به
خاطر ترس از عکس العمل
دشمنانتان انجام دهید،
مطمئن باشید که آنها
متوجه این مسئله خواهند
شد. پس باید این تغییر از
ته قلب و مخلصانه باشد.
جلب احترام همکاران
آیا تا به حال سعی می
کردید که خود را نفر اول
و از همه کس بالاتر نشان
دهید؟ بدانید که هیچوقت
برای جبران اشتباهات
گذشته دیر نیست. سعی کنید
از این به بعد، همکاران و
سایر افراد گروه را مقدم
بر خود بدانید. مطمئن
باشید اگر بتوانید حمایت،
پشتیبانی و احترام
اطرافیان خود را جلب
کنید، با نیروی بیشتری می
توانید در برابر کارشکنان
مقاومت کنید. اگر فرد
حسود را از سایرین جدا
کنید، ممکن است آتش
حسادت او نیز کم کم فروکش
کند.
بر حسادت آنها پیشدستی
کنید
اگر بتوانید همکار ناراضی
و ناخشنود خود را زود
شناسایی کنید، خواهید
توانست بر حسادت او
پیشدستی کنید. هرجا که
لازم باشد امتیاز بدهید.
فروتن باشید، اما نه به
آن اندازه که شایستگی
هایتان ناشناخته بماند.
نکته اینجاست که باید قبل
از شعله ور شدن آن حس
حسادت، از آن جلوگیری
کنید.
همکارانتان را به خاطر
موفقیت هایشان تشویق
کنید. سعی کنید خودتان
حسود نباشید، چون این نوع
احساسات خیلی زود برملا
می شوند. اگر در خودتان
نیز حس حسادت و رفتارها و
عملکردهای منفی مشاهده می
کنید، باید انتظار برخورد
مشابه نیز از دیگران
داشته باشید.
(2) تلافی کارهای حسودان
اگر نتوانستید حسادت
همکارانتان را خنثی کنید،
باید برای حفظ اعتبار و
شهرت خود در محل کار،
واکنش نشان دهید. باید
هرطور شده تلاشهای همکارن
حسود خود را برای بی
اعتبار کردن خود نابود
کنید.
اگر عملیاتی افترا آمیز و
بدگویانه برعلیه شما از
جانب یکی از همکاران حسود
آغاز شد، وظیفه ی شما این
است که کاری کنید تا خلاف
آن حرف ها ثابت شود. سعی
نکنید شما نیز کاری مشابه
با او انجام دهید، چون
این فقط شدت توهین های او
را افزایش خواهد داد.
همیشه سعی کنید لبخند زده
و سرحال نشان دهید (اما
نه بیش از حد)، سخت کار
کنید، و سعی کنید از
هرگونه غیبت و بدگویی از
طرف مقابل نزد سایرین
اجتناب کنید و تاکتیک های
زیر را به کار گیرید.
بین افراد رده بالای
شرکت، حامی پیدا کنید
یکی از اولین کارهایی که
برای دفاع از خودتان باید
انجام دهید، این است که
به دنبال حامی و پشتیبان
باشید. با تجربه ی من،
هرچه این حامیان را از
افراد رده بالاتر محل
کارتان انتخاب کنید،
موفقیت آمیزتر خواهد بود.
چون اگر پای یکی از
مدیران رده بالا هم در
میان باشد، دشمنان تمایل
کمتری به در افتادن با
شما پیدا خواهند کرد.
به هیچ وجه سعی نکنید خود
را ضعیف و شکننده نشان
دهید. خیلی راحت پشت
درهای بسته با او بنشینید
و مشکلاتتان را با او
درمان بگذارید، و او را
از همه ی ماجرا بااطلاع
کنید.
از همه تخلفات آگاه باشید
کلیه مواجهات و مباحثات
خود را با فرد حسود در
خاطر خود نگاه دارید، و
سعی کنید از آن واقعه
مدرک جمع کنید. حرفه ای
عمل کنید. اگر او زشت و
ناشایست رفتار کرد، شما
مثل او رفتار نکنید. ممکن
است او نیز وقایع را ثبت
و ضبط کند. اگر یک ایمیل
تند و زننده دریافت
کردید، آن را نگاه داشته
و به هیچ وجه پاسخ ندهید.
اطمینان حاصل کنید که هیج
یک از حرفهایتان را به
صورت نوشته نداشته باشد.
اگر لازم می بینید که آن
توهین ها و حرف های زشت
را پاسخ دهید، آن را به
صورت شفاهی انجام دهید.
به آنها فرصت دهید تا از
ادعای خود صرفنظر کنند
نباید دشمنان خود را به
حالت دفاعی، تهدید شده و
بیچاره ببرید. به خاطر
داشته باشید: شما می
خواهید این مجادله را به
پایان برسانید، پس به
آنها فرصت تغییر عقیده و
برگشتن از ادعای خود را
بدهید. برای نگاهداشتن
رابطه تان، گهگاه به او
امتیاز بدهید. مثلاً اگر
دشمنتان معمولاً خوش
برخورد است، به آن رفتار
اعتماد کنید، اما نه
کورکورانه. ممکن است او
به طریقی بخواهد عذر
خواهی کند، بدون اینکه
غرورش جریحه دار شود. اما
هیچوقت شما با شدیدتر
کردن آزار و اذیتتان، ن
را قربانی نکنید، بخشنده
و رئوف باشید.
بهترین نتیجه را بگیرید!
تابلو "حسادت"
از نیکولاس داج ولفسون
برخورد با همکاران حسود
موقعیت دشواری است که همه
از آن فراری هستند. اما
شما می توانید با
فرونشاندن حسادت آنها قبل
از اینکه مشکل ساز شود،
همه چیز را به خوبی برطرف
کنید. اما اگر با این روش
راه به جایی نبردید، باید
درصدد تلافی برآیید، شاید
از این طریق پی به اشتباه
خود ببرند. در هر حال
باید هوشیار باشید و حرفه
ای عمل کنید، تا بهترین
نتیجه را بگیرید .
چه در حضور یک نفر و چه در حضور یک جمعیت پنجاه نفره، میتوان بر ترس و خجالت ناشی از سخنرانی غلبه کرد. سخنرانی مهارتی است که همه میتوانند با تمرین، آن را بیاموزند.
یک ارتباط چشمی خوب کمک میکند تا مخاطب احساس آرامش بیشتری نماید و در تواناییهایی کلامی شما نیز اعتماد به وجود میآورد.
ارتباط چشمی خود را (پیوسته) حفظ کنید؛ برای این کار باید آنقدر بر متن سخنرانی خود تسلط داشته باشید که فقط هرازگاهی نیاز به نگاه کردن به متن خود پیدا کنید.
- چند چهره صمیمی را، که به مضمون سخنان شما واکنش نشان میدهند، در بین حضار پیدا کنید و سخنرانی خود را با تمرکز بر روی آنان انجام دهید. در هر نوبت، ارتباط چشمی خود را چهار تا پنج ثانیه حفظ کنید و سپس به سراغ نفر بعدی بروید.
- صحیح ایستادن نشان دهندهی اعتماد به نفس است. محکم بایستید. حرکات بیش از حد ممکن است حواس شنوندگان را پرت کند. طبیعتا در هنگام ایستادن دستان خود را در کنار بدن قرار میدهید. برای تاکید بر روی نکات مهم، از حرکاتی استفاده کنید که آهسته و دقیق و در عین حال طبیعی باشند.
- به عاداتی که ممکن است داشته باشید، توجه کنید؛ عاداتی مثل دست روی دست انداختن، تکیه دادن به دیوار یا با خودکار به جایی زدن. این کارها نیز میتواند حواس مخاطبان شما را پرت کند یا به آنها بگوید که شما (نسبت به موضوع) بیعلاقه و یا اینکه دستپاچهاید.
- سخنرانی خود را در مقابل آینه تمرین کنید تا نحوهی اجرا و حرکات بدن خود را بررسی کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید. شیوههای متفاوتی را مورد آزمایش قرار دهید تا در مجموعه حرکات و ژستهای خود به آن هماهنگی که با آن احساس راحتی میکنید، برسید و همان را در برابر حضار به کار ببرید.
- وجود صمیمیت در حالت و حرکات چهره کمک میکند تا رابطهای گرم و مثبت با مخاطبان خود به وجود آورید. خندهای که شما به چهره دارید به مخاطب میفهماند که شما هم یک انسان و (در نتیجه) قابل اعتمادید، و بدین ترتیب به آنان این فرصت را میدهد که نظرات شما را بپذیرند.
- حالت چهرهی شما (در حقیقت) بیانگر حال و هوای سخنان شماست و مخاطبتان را (در سخنرانی) درگیر میکند.
- انتخاب خوب لباس کمک میکند تا برای مخاطب خود احترام قایل شوید. قبل از حضور در محل سخنرانی، نظر دیگران را در رابطه با نحوه انتخاب لباس و نیز تناسب آن با مناسبت مربوطه جویا شوید.
- گاهی آهنگ و لحن کلام اثری به مراتب قویتر از محتوای آن دارد. با تمرین کردن، احساس و انرژی را به صدای خود بیفزایید....
۱) خوشرو و بشاش باشید، نگرانیها و نومیدیهای خود را زیر یک لبخند مسرت آمیز پنهان سازید.
۲) مراقب باشید احساسات دیگران را جریحهدار نکنید. افراد را نباید موضوع شوخی و مزاح قرار داد.
۳) اختیار زبان خود را داشته باشید. همیشه کمتر از آنچه فکر کردهاید بگویید. صدای خود را ملایم ولی مؤثر کنید. غالباً طرز بیان مطلب مهمتر از خود مطلب است.
۴) به شخص تازه وارد اعم از اینکه آشنا باشد یا غریبه ادای احترام کنید. اگر او را میشناسد با اسم صدایش کنید.
۵) در برخورد اولیه مستقیماً به صورت مراجعه کنندگان نگاه کنید. به آنچه که که طرف مقابل راجع به نیازهایش اظهار میدارد کاملاً گوش کنید. زیرا دقت در موضوع باعث میشود که بسیاری از حقایق را تشخیص دهد و افراد را درست راهنمایی کنید.
۶) مراجعه کنندگان برای کار خود اهمیت بسیار قائلند هر چند مسایل آنان از نظر شما پیش پا افتاده به نظر بیاید باز آن را از دیدگاه آنها ببینید.
۷) در صورتی که مشغول انجام کار مهمی هستید از آنها بخواهید که بنشینند تا زمانیکه کارتان تمام شد به کار آنها رسیدگی کنید.
۸) نسبت به افراد علاقه نشان دهید و طوری رفتار کنید تا هر کس که به نحوی با شما تماس دارد حس کند که شما برای او اهمیت قائلید.
۹) از محاسن و فضایلی که دارید صحبت نکنید و از صحبت کردن در بارهی نقاط ضعف دیگران خودداری کنید.
۱۰) در موضوعات و مسایل قابل بحث، وسعت نظر داشته باشید. بحث کنید و لی مجادله نکنید.
۱۱) در زمان مراجعهی افراد، در صورت عصبانی بودن و با داشتن هیجان و اضطراب با آنها همدردی کنید و شکایاتشان به دقت گوش کنید و به آنها به فهمانید که حاضرید صمیمانه به آنها کمک کنید.
۱۲) هر چقدر طرف در موقع صحبت صدایش را بلندتر کند شما برعکس ملایمتر و مهربانتر باشید و اگر اثر نکرد وسایل نوشتن را در اختیارش بگذارید تا شکایتش را بنویسد.
یکی از علایم برتری فکری این است که شخص با آنکه ممکن است نسبت به موضوعی عقیدهی مخالف داشته باشد ولی رویهی رفتارش دوستانه باشد.
هر وقت که دولتها، باز و شفاف عمل کردهاند، به شیوهای مردم سالارانه، اطلاعرسانی نمودهاند، از مردم کمک گرفته، آنها را در جریان امر قرار دادهاند و با نمایندگان مردم، نهادها، جوامع و سازمانها تنگاتنگ کار کردهاند، آن وقت در نهایت درخت انسجام ملی را به ثمر رساندهاند و از آن بهرهها بردهاند.
ادامه: :»» خصوصیسازی مخابرات و ضرورت اطلاعرسانی
?داره حالم ازش بههم میخوره... اصلا انگار نه انگار که آدمای دیگه اهمیتی دارن؛ دقیقا شیفته خودشه و بس?، وای نمیدونی چهجور آدمیه!
حال میکنه که 2ماه تنها بزنه بره توی یه ویلا، تک و تنها بمونه بدون اینکه حتی یه آدم هم ببینه. موندم که چهجور میتونه با این همه تنهایی حال کنه؟?، ?میزشو که میچینه، یه طرف فقط باید کاغذاش باشن، یه طرف فقط قلما.
اگه اینجور نباشه انگار دارن دارش میزنن. حالا اینکه یه مثاله؛ کل زندگیش مثل همون میزه؛ همه چی همیشه باید در نهایت نظم باشه.?، ?دارم ذله میشم. این مرد با هر چی که خلاف باشه حال میکنه. اگه فردا اعلام کنن که کمک کردن به گداها خلاف قانونه، میره از یه جای دیگه با خلاف پول جور میکنه و به هر چی گدا تو شهره پول میده...? و...
شما هم با اینجور آدمها سر و کار داشتهاید؟ دلتان میخواهد بدانید چطور بهتر میشود با این آدمها سر و کله زد؛ آدمهایی که مشکلشان مال یکروز و یک هفته و یک ماه نیست؛ آدمهایی که همیشه مریضند؛ آدمهایی که اختلال شخصیت دارند؟ در این شماره فقط به 4 نوع از این بیماری میپردازیم. بقیه بماند برای شماره بعد.
اینکه تا به حال در صفحه موفقیت از موضوع مهمی مثل رابطه برقرار کردن با افرادی که مشکلات شخصیتی دارند طفره رفتهایم، یک دلیل بیشتر ندارد؛ روانشناسها یک ضربالمثل اعترافگونه و تلخ بین خودشان دارند با این مضمون که ?اختلال شخصیت باتلاق روانشناسی است?؛ یعنی علمی که حالا پایش را از گلیم خودش درازتر کرده و دارد روی چاقی و زخم معده و دیابت و حتی سرطان کار میکند، وقتی با بیمار اختلال شخصیت مواجه میشود، مثل آدمی که توی باتلاق مانده باشد، گیر میکند، هی زور میزند و طرف درمان نمیشود.
سختترین کاری که ممکن است یک روانشناس در طول دوره درمانش با آن مواجه شود، درمان یک اختلال شخصیت عمیق است؛ چرا؟
اختلال شخصیت یعنی چه؟
وقتی یک آدم در طول دوران زندگیاش تا شکلگیری نسبی شخصیت - یعنی سن قراردادی 18سالگی - طوری بزرگ شود که راههای ارتباط برقرار کردنش با دیگران یا راههای حل مشکلاتاش ناجور باشد و با چیزی که همه پذیرفتهاند متفاوت باشد، میگوییم طرف اختلال شخصیت دارد.
این آدمها روشهای ناسازگارانهشان را در همه رفتارهایشان بروز میدهند؛ مثلا یک نفر که تا قبل از 18سالگی همه مشکلاتاش را با خلاف و بزهکاری حل کرده و حتی وقتی که راههای مشروعتری وجود داشتهاند، از راههای خلاف استفاده کرده است، مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی است.
مشکل عمده آدمهایی که اختلال شخصیتی دارند این است که اصلا قبول ندارند بیمار هستند و برای همین، روانشناسها چندان کاری نمیتوانند برایشان انجام دهند. مثلا اگر یک فرد افسرده به راحتی حاضر میشود برای تغییر دادن زندگیاش با یک روان - درمانگر یا روانپزشک مشورت کند، کسی که اختلال شخصیت و بدگمانی دارد، عمرا حاضر شود به خاطر بدگمانیاش پایش را توی یک مکان درمانی بگذارد، چرا؟
همانطور که از اسم این بیماری معلوم است، اختلال آنقدر عمیق است که کل شخصیت یک بیمار را دربر میگیرد. اگر یک افسرده فقط خلقش ناجور است، اگر یک بیمار وسواسی فقط فکرهای اضطرابآوری دارد، یک مبتلا به اختلال شخصیت همه رفتارهایش در همه موقعیتها بههم ریخته است.
حالا شما چطور میتوانید به یک نفر بگویید کل شخصیتات را بگذار کنار به این خاطر که بیماری؟ شما خودتان را جای آنها بگذارید؛ قبول میکنید که شخصیتی را که با چه جانکندنی در طول 18سال زندگی به دست آوردهاید، بگذارید کنار؟ این قضیه یک مشکل عمده دیگر را هم پیش آورده است؛ این آدمها دارند دور و بر ما میپلکند، بدون اینکه احساس بیمار بودن داشته باشند، با ما رابطه برقرار میکنند، اعصاب ما را بههم میریزند و ما میمانیم که چرا طرف اینجور با ما برخورد کرد.
بهترین راه برای اینکه بدانید کسی که کنار شما نشسته است و رفتارهایش دارد حال شما را بههم میزند، از کدام نوع اختلال شخصیتی رنج میبرد، این است که آخرین کلمه نام بلندبالای بیماری را بخوانید و ببینید آیا این صفت در همه رفتارهای طرف وجود دارد یا نه؛ مثلا اگر میگوییم ?اختلال شخصیت وسواسی?، باید ببینیم آیا طرف این منظم بودن افراطی را در همه زمانها و مکانهای زندگیاش نشان میدهد یا نه.
یادتان باشد که به هر کسی برچسب اختلال شخصیت نزنید. خیلی از ما ممکن است بنا به دلایلی در بعضی از موقعیتها بدگمان شویم، عشوهگری کنیم، تنهایی افراطی را دوست داشته باشیم، بیش از حد منظم شویم، آزار دیدن از دیگران را دوست داشته باشیم اما کل شخصیتمان سالم باشد. خلاصه اینکه یک نفر را مبتلا به اختلال شخصیت دانستن ?نه کاری است خرد?، یادتان باشد!
اتوبوسی به نام توهم
اختلال شخصیت ضداجتماعی
این آدمها فت و فراوان دور و برمان ریختهاند؛ کسانی که با خلاف - از آفتابه دزدی گرفته تا قتل، بله قتل! - حال میکنند؛ آدمهایی که در خیابان چراغ قرمز را رد میکنند، در خانه زنشان را کتک میزنند، در محل کار خلافهای مالی بزرگ میکنند و با دوستان که مینشینند، دود و دمی راه میاندازند و ... جالب اینکه این آدمها در نظر اول جذاب و باهوش میآیند و به راحتی میتوانند خودشان را در جمع جا کنند.
جدیدا مغز این آدمها را که بررسی کردهاند، دیدهاند که بخشی از این سلولهای خاکستری که مخصوص وجدان است در این آدمها وجود ندارد! اگر با این آدمها همپالکی شده باشید، گیر موجودات خطرناکی افتادهاید.
اختلال شخصیت نمایشگر
فیلم ?اتوبوسی به نام هوس? را دیدهاید؟ نقش اول زن این فیلم دقیقا مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی است. افرادی مثل این زن، عاشق عشوهگری، آرایش شدید و اغوای دیگران هستند. البته آنها هیچوقت دم به تله نمیدهند؛ یعنی اصلا به قصد رابطه جدی این کار را نمیکنند. آنها فقط با این نمایش دادن خودشان حال میکنند و نه چیز دیگر. حتما تا به حال دستتان آمده است که این اختلال در اکثر مواقع مال زنهاست.
اختلال شخصیت وابسته
خدا نصیبتان نکند؛ کنهترین نوع اختلال شخصیت! میچسبند به روانتان و تمام انرژیتان را میگیرند. آنها کاملا به شما وابستهاند. البته قبلا هم احتمالا به پدرشان، مادرشان، معلم دوره ابتداییشان، استاد آزمایشگاه دانشگاهشان و دوست اینترنتیشان وابسته بودهاند. شما سوژه فعلی هستید. آنها اعتماد به نفسی از خودشان ندارند و میخواهند همه زندگیشان را با وصل بودن به شما معنی کنند. اگر حرفی بزنید که کوچکترین معنای دک کردن از آن قابل برداشت باشد، باید بنشینید و فاجعه در حال رخ دادن را تماشا کنید.
اختلال شخصیت بدگمان
حرف زدن در مورد این یککمی احتیاط میخواهد چون ممکن است همه شما در اطرافتان، آدمهایی که توی یک دوره یا در حد خفیف بدگمان بودهاند را دیده باشید. برعکس ممکن است کسانی را دیده باشید که از یک اختلال شدید روانی به نام اسکیزوفرنی رنج میبردهاند و بدگمانی یکی از هذیانهایشان بوده است. به هر حال این آدمها به هر کس و هر چیزی سوءظن بیمورد دارند؛ به کوچکترین چیزی که نشانهای از خیانت دارد یا آنها فکر میکنند که این نشانه را دارد، حساسیت شدید دارند، به دیگران به شدت حسادت میکنند و فکر میکنند که همه آدمهای دنیا در پی شیطنت هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
اختلال شخصیت خودشیفته
?انگار از دماغ فیل افتادهاند.? شخصیتهای خودشیفته باور دارند که از دماغ فیل افتادهاند و فکر میکنند تمام عالم باید جمع شوند و برایشان هورا بکشند. آنها فکر میکنند بهترین قیافه، بهترین انتخاب لباس، بهترین همسر، بهترین محل کار و بهترین مدرک تحصیلی در دنیا مال آنهاست. یک خودشیفته اگر خودش را هم بکشد نمیتواند خودش را جای یک آدم دیگر بگذارد؛ مخصوصا اگر طرف مقابلش مشکلی داشته باشد. البته ته این خودبزرگبینی یک حقارت بزرگ خوابیده است. به قول یکی از اساتید ?آدم هر چه تو خالیتر باشد پرادعاتر است?.
آیا شما طعمهاید؟
تسلیم نشوید. شاید همین دو کلمه کافی باشد. این آدمها عاشق دور زدن افرادی مثل شما هستند. اگر خودتان را مطیع نشان دهید، آنها به هدفشان رسیدهاند. اما اگر موقتا همتیپ خودشان شوید، دستشان میآید که خیلی هم نمیتوانند جولان دهند. اول اینکه یادتان باشد اگر حال اینجور آدمها را گرفتید و حال کردید، ضداجتماعی بودنتان را ادامه ندهید و دوم هم اینکه خیلی در این حالگیری زیادهروی نکنید؛ یادتان هست که صفتهایی مثل ?خطرناک? و ?قاتل? و... شوخی نیست!
شما باید یک مرد موفق و احتمالا خوشتیپ باشید؛ یعنی یک نسخه مارلون براندوی ?اتوبوسی به نام هوس?. گول این عشوهها را نخورید. شما فقط در مقابل یک نمایش قرار گرفتهاید. کافی است که از این نمایشگر یک کمک مرامی بخواهید و زیرکیاش را در طفره رفتن از این کمک تماشا کنید. اصلا شما انتخاب شدهاید که تماشا کنید!
اوایل رابطه با این نوع افراد احتمالا خیلی حال میکنید. بالاخره یکی دارد به شما اظهار وابستگی میکند و شما را همه چیز و خودش را هیچ چیز میخواند؛ میشود با عشق اشتباهش گرفت، نه؟ ولی این فقط مال اوایل است. کمکم این آدم خودش را به همه زندگیتان تحمیل میکند و شما مجبور میشوید ساعت 2نیمه شب به تلفنهای طولانیاش گوش دهید یا ایمیلهای هزار خطیاش را بخوانید. در مقابل وابستگی این آدمها جدیتر باشید، تعارف نکنید و از آنها بخواهید که گاهی نقش شما را بازی کنند.
اگر طرف همسرتان است، تسلیت میگوییم، شما در بد دامی افتادهاید! البته اگر حسادتهای معمول دوره زناشویی را با این اختلال اشتباه نگرفته باشید. در پی اثبات بیگناه بودن دیگران برای این افراد نباشید؛ فقط میتوانید از او بخواهید که بیشتر به رفتارهای خودش برسد و تلاش خودش را بکند. جز این کار تقریبا بینتیجه، کاری نمیتوانید انجام دهید.
محل نگذارید. از این آدمها هر چه بیشتر تعریف کنید و هر چه بیشتر تحویلشان بگیرید، با بادکنک گندهتری روبهرو میشوید که هم کنترل کردنش و هم اگر خدا خواست و روزی این بادکنک ترکید، جمع کردنش برای شما سختتر میشود. همین که آنها گمان کنند خوشگلترین آدم دنیا را در آینه میبینند، کافی است؛ شما این دروغ را تایید نکنید، اصراری هم به ردش نداشته باشید
همانگونه که هر گونه محدودیت بر روی شبکه های اطلاعاتی در عین آنکه می تواند از بسیاری از مشکلات اخلاقی جلوگیری کند، ممکن است افرادی را از حق داشتن و کسب اطلاعات مفید محروم سازد.
ادامه در اینجا: اخلاق و اطلاعات
کودکان از همان لحظه ی تولد راه و رسم برقراری ارتباط را یاد می گیرند. آنها اولین ارتباط خود را از طریق گریه کردن با مادر خود آغاز می کنند. بعد از آن طی زندگی، پیشرفت فرد در این مسئله به برقراری ارتباط او با سایرین، و سایرین با وی بستگی دارد. مهارت های ارتباطی سرمایه ای مهم برای هر فرد در راه موفقیت به شمار میرود.
توانایی برقراری ارتباط برای همه ی مخلوقات زمین الزامی است، و انسانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. البته، ارتباط انسانها بسیار پیچیده تر و دشوارتر از سایر مخلوقات است. راه های متعدد و مختلفی برای برقراری ارتباط میان انسانها وجود دارد. در این مقاله قصد داریم تا درمورد مهارت های ارتباطی میان فردی صحبت کنیم که برای رسیدن به موفقیت مسئله ای حیاتی است.
اتفاقی نیست که اکثر شرکتها و سازمانها در برنامه ی آموزشی خود برای پیشرفت شغلی کارکنان، مهارت های ارتباطی را نیز می گنجانند. تا حد زیادی میتوان گفت که اصلی ترین عامل موفقیت شرکتها، صلاحیت برقراری ارتباط کارکنان آن است. آنها که به نوع بخصوصی از مهارتهای ارتباطی مثل سخنرانی در جمع نیاز دارند، دوره های ویژه در شرکت یا خارج از آن برای آندسته از کارکنان تدارک دیده می شود.
معدود افرادی هستند که عقیده دارند هرچه مهارتهای ارتباطی فرد قوی تر باشد، به موفقیت بیشتری دست پیدا خواهد کرد و آینده ی شغلی درخشانتری خواهد داشت. همه می دانیم که فاکتورهای مهم دیگری نیز برای کسب موفقیت در کار وجود دارد، اما از اهمیت مهارتهای ارتباطی در این زمینه نباید غافل بود.
مزایای مهارتهای ارتباطی
منافع و مزایای مهارتهای ارتباطی بسیار زیاد و مختلف است. این مهارتها می تواند زندگی شما را در آینده به طرقی حفظ کند، قلب فرد مورد علاقه تان را برباید یا ازدواجتان را نجات دهد.
در کار و تجارت هم، فواید و مزایایی از قبیل موارد زیر خواهد داشت:
کنترل کارمندان
کنترل کارمندان نیازمند ارتباط پایدار و موثر است. اگر نتوانید با افراد زیردستتان رابطه برقرار کنید، توانایی شما در مدیریت محدود خواهد شد و روحیه ی کارکنان را از بین خواهد برد. نیاز به برقراری ارتباط به طور صحیح در زمانهای مامور کردن، تشویق کردن، درک کردن کارمندان و آموزش دادن به آنها الزامی است.
ارتباط خوب با کارمندان، به شما فرصت می دهد بتوانید آنها را ترغیب و تشویق کنید و انگیزه ی لازم برای کار را به آنها بدهید. داشتن مهارت برقراری ارتباط صحیح، از شما مدیری بهتر و کامل تر می سازد.
برخورد با افراد خارج از سازمان
چه برای یک شرکت کار کنید یا یک سازمان یا اداره ی دولتی، باید با افرادی خارج از آن شرکت یا سازمان از طریق تلفن ارتباط برقرار کنید. داشتن مهارتهای برقراری رابطه، باعث می شود بتوانید در چنین موقعیتی هم خود و شرکتتان را به بهترین شکل به طرف مورد نظر نشان دهید، از اینرو تاثیرگذاری شما دو برابر اهمیت پیدا می کند، اول به خاطر تصویری که از شرکت یا سازمان محل کار خود به آنها نشان می دهید، دوم به خاطر پیشرفت کاری خودتان.
ایجاد اعتماد به نفس
با پیشرفت مهارتهای ارتباطیتان، خواهید دید که اعتماد به نفستان نیز رو به افزایش است، از اینرو تقویت مهارتهای ارتباطی می تواند جزء استراتژی های طولانی مدت شما برای رسیدن به موفقیت باشد.
بهتر است بدانید که ارتقاء مهارتهای ارتباطی در جنبه های مختلف زندگی شما، فواید و منافع متعدد دیگری نیز دارد.
راه های پیشبرد مهارتهای ارتباطی
دوره های آموزشی یادگیری مهارتهای ارتباطی بسیار متداول هستند، و امکان دارد حتی کارفرمای خودتان نیز چنین دوره هایی را برای کارمندان شرکت برپا کند. نوع دوره ی انتخابی شما بستگی به نیازهای شما دارد، دوره های مهارت سخنرانی در جمع، مهارت برقراری ارتباط کلامی، مهارتهای تلفنی، مهارتهای ارتباطی نوشتاری، و...شما باید با مشورت با رئیستان، یکی ا این دوره ها که بیشتر مورد نیازتان است را انتخاب کرده و در آن شرکت کنید.
تمرین نیز ضروری است، به همین خاطر بهتر است در هر موقعیت مناسبی با کارمندان یا همکاران خود صحبت کنید. سه نکته ی دیگر نیز وجود دارد که باید به خاطر بسپارید:
1. ارتباط مسئله ای دو طرفه است. فقط حرف زدن شما برای کارکنان شرکت مهم نیست. شما باید آنها را نیز ترغیب کنید تا آزادانه با شما گفتگو کنند. در بعضی موارد، این مسئله ای ساده نیست، به همین دلیل مهارتهای برقراری ارتباط میان فردی اهمیت ویژه ای پیدا می کند. شنونده ی خوب بودن نیز چزء مهارتهای ارتباطی است. در واقع، شنونده ی خوب بودن، برای هر فردی سرمایه ای فوق العاده محسوب میشود.
2. هر کسی که طرف صحبت شما باشد یک فرد محسوب می شود. یک گروه نیز ترکیبی از افراد مختلف است، و این را باید به یاد داشته باشید. باید مخاطبین خود را بشناسید تا بتوانید با آنها ارتباط صحیح برقرار کنید.
3. اگر کارمندان و کارکنان یادی زیر دست شما هستند، داشتن یک حافظه ی خوب بسیار به شما کمک خواهد کرد. چون برای اینکه بتوانید مدیری قدرتمند و خوب باشید، باید تک تک کارمندان خود را خوب بشناسید.
حافظه در سایر انواع برقراری ارتباط نیز نقش مهمی دارد. یک نمونه ی آن سخنرانی در جمع است، چون صحبت با گروهی از افراد از حفظ باعث بالا بردن اعتماد به نفس و تاثیر گذاری شما می شود. اگر سخنرانی حین صحبت کردن مداوم به یادداشت های خود نگاه کند، تاثیر کمتری بر مخاطبین خود خواهد داشت.
حافظه همچنین برای ارائه ی ایده ها، کارها و پیشنهادهایتان به بالا دستانتان مفید است. اگر بتوانید همه ی اطلاعات لازم را کسب کنید، نه تنها سطح کاریتان بالاتر خواهد رفت، بلکه تاثیرگذاری بیشتری هم خواهید داشت.
برقراری ارتباط مبحثی بسیار گستره است، اما باید از جایی شروع کنید تا بتوانید مهارتهای ارتباطی خود را ارتقاء دهید. شاید بهترین نقطه ی شروع، نقطه ضعفهایتان باشد. بهتر است با رئیستان درمورد این مسئله گفتگو کنید. و اگر رئیسی ندارید، یکی از دوستانتان که به عقاید و نظرات او احترام میگذارید، بهترین کسی است که میتوانید در مورد نقطه ضعفهایتان با او صحبت کنید.
انتقاد پذیری، مهارتی شاخص در کار
نویسنده: آرمند
با روند طولانی مدت حفظ اعتماد به نفس فردی کارمندان علاوه بر دغدغه برجسته در میان مرافعات پرخرج کارمندان، می توان گفت مسئولیت پذیری دیگر کلمه ای نامفهوم است تا شیوه کار در شرکت ها و کارخانجات.
این طریقه فکری از دهه شصت تاکنون وجود داشته است، از اینرو کارمند متوسط هیچگاه انتقاد و فیدبک منفی واقعی دریافت نکرده اند?نوعی فیدبک که می تواند به فرد کمک کند از عادت کار کردن بزن برویی به نوعی شیوه کاری موفق تر و پرمنفعت تر روی آورد.
کارفرمایان باهوش می دانند که مردم تنها امتیاز باثبات آنها در رقابت هستند. شرکت هایی که امسال می گیرند، به دنبال افرادی هستند که در زمینه کاری خود مهارت کافی و کامل داشته و همچنین بتوانند به افراد دیگر نیز?همکاران خود را?انگیزه بدهند. این مسئله چه برای کارمندان قدیمی و همچنین پیمانکاران مستقل صدق می کند.
منتظر این نوع جدید از کاریابی نباشید، خودتان را برای گرفتن فیدبک و انتقاد از کسانی که می توانند به شما برای تبدیل شدن به فردی نیرومند و بامهارت کمک کنند، آماده کنید. اول از همه، فکرتان را درمورد گرفتن فیدبک عوض کنید. به پیامهایی که از نزدیکان خود دریافت می کنید گوش دهید: همسرتان، فرزندانتان، دوستان نزدیکتان، و سایر اعضاء خانواده. همه این پیامها را یادداشت کرده و آنها را غذای فکرتان تصور کنید. سعی کنید هر انتقادی را منتقدانه بررسی و آنالیز کنید و اگر می خواستید که فکر آنها را عوض کنید، ببینید چه کارهایی می توانید انجام دهید.
نکته مهمی که باید درمورد هر فیدبک به یاد داشته باشید: این یک ایده است که از دیدگاه خاص فردی دیگر نشات گرفته است. به خود شما بستگی دارد که خوب در مورد آنها فکر کنید، آنها را با سایر انتقادهایی که دریافت کرده اید مقایسه کنید و اقدامی مثبت در جهت آن انجام دهید. برای ما غیرممکن است خودمان را طوری که دیگران ما را می بینند، ببینیم. اما مسئله مهم این است که اجازه نمی دهیم این نقاط کور، فرصت های خوب را از ما بگیرد.
در زیر به روش هایی اشاره می کنیم که از طریق آن می توانید از فیدبک ها به بهترین شکل فایده ببرید:
1. وقتی انتقادی دریافت می کنید، بدون هیچگونه اظهار نظر خوب گوش کنید و مستقیماً در چشمهای فرد نگاه کنید. وقتی صحبت او تمام شد، باز هم نظری ابراز نکنید اما اگر توضیح بیشتری می خواهید، حتماً سوال کنید. حرف های او را نه بپذیرید، نه رد کنید و نه سعی کنید توجیه و استدلال کنید. چون ما معمولاً یاد نگرفته ایم که وقتی طرفمان در حال حاضر از چیزی عصبانی است، فیدبک های خوبی بدهیم. وقتی فیدبکی دست روی مسائل قلبی طرف می گذارد، فیدبکی احساسی است، اما سوء استفاده نیست. وقتی انتقاد یکی از همکاران به این درجه برسد باید بخواهید که بحث را متوقف کند و ادامه آنرا برای زمانی بگذارد که کمی آرامتر شده باشید.
2. شجاعت و جسارت فردی که به شما فیدبک داده است را تشخیص دهید و آنرا هدیه ای ارزشمند تلقی کنید که برای کمک به رشد شما ارائه شده است. از فرد منتقد برای فیدبک خود تشکر کنید. البته به زبان آوردن کلمات مثبت وقتی فیدبکی منفی دریافت کرده باشید، کمی دشوار است. از اینرو تا می توانید تشکر خود را در جملاتی ساده و کوتاه بیان کنید.
3. بلافاصله هرچه از آن انتقاد در ذهنتان مانده را روی کاغذ بیاورید، تا آنجا که ممکن است یادداشت هایتان را با کلمات خود فرد منتقد بنویسید. به خودتان حداقل دو روز برای بررسی این اطلاعات فرصت دهید. سعی نکنید آن رفتارتان را تغییر دهید. طریقه عملکرد و رفتار واقعی خودتان و واکنش دیگران به آن را بررسی کنید. بعد از چند روز به یادداشت های اصلی برگردید. کلمات احساسی تر را از آن برداشته و سعی کنید پیام اصلی آن را درک کنید.
4. بدانید که انتقادپذیری کار دشواری است، حتی اگر آن را به خوبی دریافت کرده و از فرد منتقد ممنون و سپاسگذار باشید. گرچه این ایده و دیدگاه فردی دیگر است، می تواند احساسات شما را در مورد خودتان به کلی تغییر دهد. از اینرو وقتی فیدبک و انتقادهای سخت دریافت می کنید، سعی کنید کار خوبی برای خودتان انجام دهید. کاری که اعتماد به نفس شما را به شیوه ای تقویت کند.
5. در مورد آن انتقاد با دوستان یا کسانی که برای نظرشان احترام قائلید صحبت کنید، اما از آنها نخواهید تا نسبت به آن پیام واکنش بدهند. به آنها بگویید که فقط به دنبال همدردی برای عبور از یک فرایند رشد و توسعه فردی هستید و از آنها نمی خواهید که با شما موافق یا مخالف باشند.
6. از فیدبک در راه مثبت و تا حد ممکن عملی، نه با فیدبک دهنده بلکه با سایرین، استفاده کنید. می توانید از نزدیکانتان بخواهید که اگر دیدند دوباره به عادات سابقتان برگشته اید، به شما تذکر بدهند.
در شرایط زیر شما آمادگی پذیرش انتقاد را دارید:
برای گرفتن فیدبک بیشتر در محل کار، می توانید اقدامات زیر را انجام دهید:
هرچه خود را بهتر بشناسید، انتقاد برایتان کمتر ناراحت کننده خواهد بود. شما یاد خواهید گرفت که چطور این انتقاد را از دیدگاهی بزرگتر مورد بررسی قرار دهید و اجازه بدهید به شما برای دست یافتن به رویاهایتان کمک کند.
نحوه برقراری روابط تجاری
نویسنده: سوده
"جودیت بومن" کتابی در مورد آداب کار و تجارت به رشته تحریر درآورده است. او در مورد کلیه مطالبی که در حیطه تجارت مطرح می شود، از جمله انتخاب رنگ خودکار در هنگام نوشتن نامه به افراد مختلف (آبی برای مکاتبات اجتماعی، مشکی برای مکاتبات تجاری) و همچنین در مورد تجارت الکترونیکی، نحوه ملاقات با مقامات ارشد، برقراری روابط تجاری، و مساعدت و همکاری با غریبه ها سخن به میان آورده است.
او در کتاب خود با نام "قوانین نوین تجارت" (انتشارات کریر،2007) اینطور می نویسد که "امروزه این توانایی شبکه سازی است که خط مشی زندگی انسان ها را تبیین میکند." او معتقد است یکی از فاکتورهایی که سبب رساندن افراد به موفقیت میشود، توانایی برقراری ارتباط آنها با دیگران است. با این وجود درصد بسیار زیادی از افراد هستند که فاقد این توانایی بوده و زمانیکه یک چنین مسئله ای به میان می آید، دستپاچه می شوند؛ اما نکته جالب اینجاست که کسانی که در این راه تلاش میکنند، خیلی بیشتر از آن چیزی که تلاش کرده اند، موفقیت بدست می آورند. نویسنده در ادامه پافشاری میکند که: "توانایی شبکه سازی یک موهبت الهی محسوب میشود."
خوب حالا یک فرد پر مشغله یا خجالتی چگونه می تواند به این امر اهتمام ورزد؟ بومن راهکارهای زیر را به این قبیل افراد پیشنهاد می کند.
پیش از اینکه وارد جلسه و یا همایشی شوید، لیستی از کلیه مهمان هایی که قرار است در این گردهمایی حضور داشته باشند، تهیه کنید. ابتدا نام آنها و سپس کلیه اطلاعات دیگری که از آنها موجود است را مرور کنید. باید در مورد رقبای آنها نیز اطلاعات کافی بدست آورید و ببینید روند فعالیت شرکت ها و کارخانه های آنها چگونه است. با در اختیار داشتن این نوع اطلاعات به راحتی متوجه خواهید شد که باید از آنها چه سوال هایی را بپرسید. مطرح کردن سوالات مناسب شما را در جمع از سایرین متمایز می سازد.
همچنین بد نیست که تلفظ صحیح نام ها را هم یاد بگیرید، حتی اگر تعداد آنها به 200 نفر برسد. باید بتوانید آنها را به راحتی تلفظ کنید. سپس به دنبال نقاط مشترک میان خود و آنها باشید تا بتوانید گفتگو را از جایی شروع کنید. در نهایت هم باید یک جمله تحلیلی در مورد خود بیان کنید. جمله تحلیلی عبارت است از یک معرفی مختصر و مفید از خودتان که اگر حساب شده باشد به راحتی می تواند شما را وارد عرصه های تجاری کند.
در روز موعود باید مطمئن باشید که از هر نظر آماده هستید. "آمادگی کلید موفقیت است." کاملاً حرفه ای لباس بپوشید (معمولاً رنگ های تیره انتخاب کنید)، و پیش از ورود به مکان مورد نظر یک مرتبه دیگر ظاهر خود را چک کنید تا مشکلی پیش نیاید. قبل از ورود به جلسه حتماً چیزی میل کنید. کارت معرفی خود را در بالاترین قسمت سمت راست بدن خود الصاق کنید تا همه بتوانند به راحتی نام شما را بخوانند.
حالا شما آماده ملاقات با افراد مهم شده اید. شاید این دشوارترین قسمت باشد؛ شک نکنید که درصد بسیاری از افراد درست در همین نقطه گیر می افتند و دچار لکنت زبان می شوند. برخی از افراد زمانی که وارد یک جمع می شوند، تمایل دارند تا نزد کسانی بروند که آنها را از قبل می شناسند و اگر چنین افرادی وجود نداشتند یکسره به میز بوفه می روند، اما هیچ دلیلی ندارد که پیش زمینه آشنایی قبلی با تک تک افراد مورد نظر را داشته باشید.
افراد به راحتی متوجه تمام حرکات شما می شوند، چه گوشه گیری کنید، چه در بحث های جمعی وارد شوید. باید اینقدر اعتماد به نفس داشته باشید که هم به کسی که تنها در گوشه ای نشسته نزدیک شوید و هم خودتان را وارد یک جمع 3 نفری کنید. سعی کنید در کنار شهرت، اعتماد به نفس خود را نیز تقویت کنید. همیشه خوب است که شما اولین نفری باشید که دست خود را برای دست دادن دراز می کند. اگر خودتان را آرام و راحت نشان دهید، حتی اگر از درون هم عصبانی باشید، با بر لب داشت یک لبخند به راحتی می توانید به دیگران نزدک شده و با آنها ارتباط برقرا کنید.
زمانیکه خودتان را معرفی کردید، از طرف مقابل سوال های بپرسید که پاسخش نامحدود باشد. مردم دوست دارند که در مورد خودشان صحبت کنند. اگر با دقت به حرف هایشان گوش دهید، آنها به راحتی شما را به خاطر می سپارند. البته همیشه باید این نکته را در ذهن داشته باشید که شما برای دوست یابی به این مکان وارد نشده اید، بلکه اینجا هستید تا روابط تجاری و بازرگانی خود را بهبود بخشید. البته شاید قدری خوشی هم در آن وجود دشته باشد، اما باید درصد قابل توجهی از تمرکز خود را بر روی روابط کاری معطوف کنید. هر چقدر افراد بیشتری را ملاقات کرده و با آنها آشنا شیود احتمال اینکه در آینده شغلی برای شما مفید باشند نیز افزایش پیدا می کند.
با هر فردی که آشنا می شوید 5 تا 6 دقیقه و حداکثر 7 دقیقه وقت بدهید. به هر حال وقت شما در این گردهمایی محدود است و کارهای زیادی برای انجام دادن دارید. پس نتیجه می گیریم همانطور که شروع یک گفتگو مهم است، خاتمه دادن به آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. هیچ گاه اگر قصد برگشت مجدد برای ادامه گفتگو را ندارید، به طرف مقابل نگویید که من چند لحظه دیگر بر می گردم. اولین هدف شما ایجاد اعتماد است. می توانید از عباراتی مانند: "از مصاحبت شما خوشحال شدم، از وقتی که به من دادی، ممنونم، شخص دیگری هست که باید با او صحبت کنم، اگر فرصت نشد که امروز مجدداً همدیگر را ملاقات کنیم، در طول هفته با شما تماس خواهم گرفت." استفاده کنید. با این برخورد با وجود اینکه هیچ گونه تعهدی نسبت به طرف مقابل ندارید، اما در عین حال درهای ارتباط آینده را هم مسدود نکرده اید.
زمانیکه نوبت به رد و بدل کردن کارت های ویزیت می رسد، شما باید در نهایت رعایت ادب باید سوال کنید: "می تونم کارت شما را داشته باشم" و یا "می تونم کارتم را به شما بدهم." همیشه باید کارت خود را در یکی از جیب هایتان بگذارید تا به آن دسترسی آسان داشته باشید. یک جیب را به کارت های خودتان اختصاص دهید و جیب دیگر را به کارت هایی که از دیگران دریافت می کنید. فقط به خاطر داشته باشید که هیچ گاه از سران مملکت و یا مدیران اجرایی بالارتبه تقاضا نکنید که کارتشان را به شما بدهند.
در پایان نشست باید یادداشت برداری را شروع کنید. نوشتن مطالبی در مورد اشخاص آن هم در پشت کارهای ویزیتشان می تواند کمک بسزایی به شما کند. با این کار میتوانید جزئیات مهم را به خاطر بسپارید، اما به یاد داشته باشید که این کار را هیچ گاه نباید در حضور خودشان انجام دهید. صبر کنید تا به منزل برسید و بعد بنشینید و هر چیزی که می خواهید بنویسید.
و اما از دیگر بخش های مهم در ایجاد ارتباط موفق تجاری، فرستادن پیغام تشکر است. باید برای کسانی که به نحوی از آنها اطلاعات مهمی بدست آورده اید، پیام تشکر بفرستید. با این کار درب های گفتگوی آتی همچنان باز نگه داشته می شوند. همچنین موقعیت ارتباط تجاری خود را نیز افزایش می دهید. یک دست نوشته کوتاه با نوشت افزار مناسب تاثیر دو چندانی را بر روی طرف مقابل می گذارد.
هر قدم در ایجاد یک ارتباط موفق کاری نیازمند ایجاد اعتماد و تداوم آن است. بنابراین به خاطر داشته باشید که همیشه سوال کنید: "برای ارتقای یک ارتباط باید سعی کنید که به حقوق خودتان دست پیدا کنید" به این معنا که هر نوع رابطه مانند یک خیابان دو طرفه است و هر چقدر که بدست آوردید باید همان مقدار هم ببخشید تا رابطه تان دائمی و پابرجا شود.