بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

رشد و تمرکز بازار

 

تمرکز بازار

Some examples of the four-firm concentration ratio include :

  • Traditional agriculture: Less than 5%
  • Sheet metal: 9%
  • Asphalt paving: 15%
  • Typesetting: 16%
  • Publishing: 23%
  • Soap and detergents: 63%
  • Men’s slacks: 75%
  • Aircraft: 79%
  • Greeting cards: 84%
  • Cigarettes: 99%

 

 

با توجه به آمار بالا که از ویکی هستن از میان 10 صنعت مورد اشاره یکی ( سیگار ) انحصاریه ، 4 صنعت انحصار چند جانبه هستن ، و با فرض اینکه محصولات کشاورزی رقابتی در نظر گرفته بشه 4 صنعت هم رقابت انحصاری هستن . این موضوع در وحله اول میگه که بازار های رقابت انحصاری کم نیستن . البته من ترن اوور (turnover  ) این بازار ها رو نمیدونم ولی اگر وزن یکسانی به بازار ها بدیم و عددی نگاه بکنیم به قضیه درصد بازار های رقابت انحصاری کم نیست ( البته این 10 بازار همه بازار ها هم نیستن طبیعتا )

ادامه

انحصار چند جانبه - مفید یا مضر ؟

“بحث هایی هست که گفته میشود این نوع بازار ها و مخصوصا انحصار چند جانبه یکی از دلایل رشد سریع اقتصادی هستند . “

بازار رقابت انحصاری و بازار انحصار چند جانبه دو نوع از چهار نوع بازاری هستن که در اقتصاد بر روی اونها بحث میشه . دو نوع دیگه رقابت خالص و انحصار خالص هستن . این دسته بندی دو به دو مربوط میشه به فرضی بودن و واقعی بودن بازار ها . بازار های رقابت کامل و انحصار کامل در بهترین شرایط فقط با تقریب برقرار هستن و در دنیای واقعی وجود ندارند . ولی به علت خاصیت توضیح دهندگی نظریات مربوط به این دو نوع بازار در اقتصاد به شدت مورد توجه هستن . در واقع درسته که بازار رقابت کامل وجود نداره ولی بررسی این بازار به ما ابزار هایی میده که میتونیم با تقریب نتایجی رو پیشبینی بکنیم . در مقابل دو بازار دیگه یعنی رقابت انحصاری و انحصار چند جانبه نزدیکی بیشتری با واقعیت دارن . رقابت انحصاری بازاری گفته میشه که محصولات بنگا ههای مختلف اگرچه در یک گروه قرار میگیرن ولی همگن نیستن . تعداد بنگاهها هم زیاده ولی نه خیلی ، اونقدر که بنگاهی به فکر برقراری قیمت نیست و بنگاه قیمت پذیره . بنگاه فکر میکنه در صنعت دیده نمیشه و خودش رو در رقابت کامل میبینه . در عین حال به خاطر وجود کالای غیر همگن برای خودش انحصار قایله . مثل هتل یا رستوران . خدمات ارایه هتل در هتل های یک شهر همه در یک گروه هستن ولی هر هتل خصوصیاتی داره که اون رو از هتل های دیگه جدا می کنه . یا مثلا رستوران ها هر کدوم غذایی رو با کیفیتی خاص عرضه میکنن و قیمتشون هم متغیره . ولی این تغییرات چشمگیر نیست . انحصار چند جانبه هم به حالتی گفته میشه که در یک بازار فقط تعداد معدودی عرضه کننده وجود داشته باشن ولی کالا ها همگن باشه .

ادامه

بنگاه انحصاری ریسک گریز

طبق نظریه قیمت در بازار انحصاری ، قیمت در نقطه ای به تعادل میرسد که درآمد نهایی و هزینه نهایی با هم برابر باشند . در این لحظه درآمد کل ( مقدار کالا در فروش آن ) با فرض صفر بودن هزینه نهایی بیشینه میشود .

بنگاه چگونه به این نقطه میرسد ؟ آیا بنگاه با تابع تقاضا روبروست و از آن مطلع است ؟ فرض میکنیم که اینگونه نیست . بنگاهی تازه وارد را در صنعتی انحصاری در نظر میگیریم که تلاش دارد قیمت بهینه را برای محصول خود بیابد .

ادامه

 

نقش انتظامی دولت در اقتصاد بازار

 

نقش انتظامی دولت در اقتصاد بازار

درکلیه سیستم های اقتصاد ی نظم بخشی دولتی اقتصاد موجود است بدهیست که در اقتصاد معاصر بازار آزاد تنظیم دولتی اقتصاد نسبت به اقتصاد هدایت شونده کمتر است ولی رویهمرفته نقش دولت به مقایسه مرحله رقابت آزاد در آن بزرگ است.

1 – مفهوم تنظیم دولتی اقتصاد.

2 – موضوع تنظیم دولتی اقتصاد.

ماهییت تنظیم دولتی اقتصاد در شرایط اقتصاد بازار در برگیرنده سیستم تدابیر قانونی ، اداری وکنترولی که توسط ادارات با صلاحیت دولتی ومؤسسات اجتماعی به منظورتآمین توازن وثبات ومساعدت به سیستم موجود اجتماعی –اقتصادی با شرایط در حال تغییر.

موازی با توسعه وتکامل اقتصاد بازار پرابلم های اقتصادی اجتماعی پدید آمد ومشکل وپیچیده گردید که حل آن به شکل اتومات بر اساس مالکیت خصوصی امکان پذیر نبود،ضرورت قابل ملاحظه سرمایه گذاری بوجود آمد که از نظرسرمایه خصوصی کم درامد ویا فاقد درآمد بود اما برای ادامه بازتولید در سطح ملی خیلی ضرورت به آن بود، بحران ساحوی ویامجموع اقتصاد ،بیکاری کتلوی، اختلال در دوران پول،پیچیده شدن رقابت در بازار جهانی نیازمند سیاست اقتصادی ( مداخله مستقیم وغیر مستقیم دولتها در امور اقتصادی به منظور هدایت آن در جهت هدف های کلی تعین شده در چارچوب نظام اقتصادی ) گردید.

 

ادامه مطلب

فضای ذهنی و توسعه اقتصادی

حالا با دانستن مقدمات این بحث که در پست مذکور بیان شد ، تصمیم دارم نگاهی وارونه به مبحث توسعه داشته باشم . همانطور که میدانیم ادبیات اقتصاد توسعه توجه خود را معطوف به ارتقا کمی و کیفی نمود های اقتصادی در اقتصاد مینماید . برای نمونه در توسعه اقتصادی به دنبال رشد تولید ، کاهش ضریب جینی و … میباشیم .

 

ادامه

نقش واهمیت فروش کالا دراقتصاد، عوامل موثر درفروش ....

 

نقش واهمیت فروش کالا دراقتصاد، عوامل موثر درفروش ومشکلات وموانع آن:

 

نقش واهمیت کالا درهریک ازنظامهای اقتصادی برنامه ریزی شده وبرپایه مکانیسم بازاردارای مفاهیمی متفاوت می باشد. ازآنجائیکه این دونوع سیستم اقتصادی متضاد یکدیگر بوده، بنابراین طرفداران هریک ازدونظام اقتصادی ضمن رقابت شدید وبیرحمانه، سعی دربهتر معرفی نمودن کالاهای تولیدی خود می نمایند ، تا بدین وسیله نوع سیستم اقتصادی خودرا بهترین نوع نظام اقتصادی معرفی نمایند.

درنظام اقتصادی بسته( برنامه ریزی شده ) که دولت برعرضه وتقاضا نظارت مستمرداشته ونیزقیمت کالاها وخدمات توسط آن تعیین می شود، همه مردم موظفند ازکالاهای تولید داخلی استفاده نموده ودرانتخاب نوع آن نقشی ندارند. بنابراین دراین نوع نظام اقتصادی عامل موثر درفروش دولت بوده ومشکلات وموانع درخورتوجه وجود نداردوکارخانه ها بعلت داشتن مشتریان داخلی همیشگی ،همواره با خیال آسوده وامنیت کامل به کارخود ادامه داده وازبابت فروش کالا نگرانی ندارند .ضمنا" تورم دراین نوع سیستم اقتصادی مفهومی ندارد ، زیرا قیمت کالاها وخدمات ثابت می باشدومردم ازبابت کاروشغل نیز نگرانی ندارند ، زیرا دولت موظف به ایجاد شغل وکار برای همگان می باشد.

اما اگر درنظام اقتصادی بسته ( برنامه ریزی شده ) نظارت بخوبی صورت نگیرد ، بعلت نبودن رقابت ، کارخانه ها به تولید کالاهای بی کیفیت اقدام نموده وازاین که مردم مجبوربه خرید کالاهای این کارخانجات می باشند ، ممکن است سبب نارضایتی عمومی فراهم شود. اما اگر دراینگونه نظام اقتصادی بنحو احسن مدیریت شود وکارخانه ها ضمن تولید کالاهای باکیفیت وارزان قیمت برتولید خودنیزبفزایند ، مازاد تولیدات خودرا می توانند به دیگر کشورها صادرنموده وازدرآمد حاصل ، درجهت افزایش کارخانجات ودرپی آن افزایش اشتغال را موجب گردند.

اما نقش واهمیت فروش کالا درنظام اقتصادی باز(برپایه مکانیسم بازار)بستگی به عوامل گوناگون دارد. ازآنجائیکه دراینگونه نظام اقتصادی دولت هیچگونه دخالتی درتعیین قیمت کالاها وخدمات ندارد وبازار این وظیفه را عهده دار می باشد ، بنابراین اگر مکانیسم بازار نتواند درعرضه وتقاضا نقش ووظایف خودرا بخوبی انجام دهد ، آنگاه ممکن است کارخانه ها با مشکل فروش کالاهای خود مواجه شده وخطرات ورشکستگی برای کارخانه ها ونیزبیکاری برای نیروهای کار فراهم گردد. بجهت رقابت شدید وبیرحمانه دراینگونه سیستمهای اقتصادی ، آنهائی که توان رقابت نداشته باشند ، نابود می شوند.زیرا مردم درنظام اقتصادی باز ، درانتخاب نوع کالا آزاد بوده وازکالاهائی خریداری می نمایند که دارای بالاترین کیفیت ونازلترین قیمت باشد.با این توضیح، تولید کنندگان داخلی اگر چنانچه نتوانند این احتیاجات مردم را برطرف نمایند، مسلما" مردم اقدام به خرید کالاهای باکیفت تر ازدیگر کشورها نموده وبدین ترتیب فروش کالاهای داخلی با مشکلات جدی روبرو خواهد گردید. وضمنا" یاد آوری می گردد که همواره فروش کالا درنظام اقتصادی آزاد با خطرات جدی روبرو بوده ومشکلات وموانع آن نیز مکانسیم بازار می باشد ، که تشکلهای صنفی موثرترین عامل درفروش کالا می باشد.

با این توصیف اگر تولید کنندگان داخلی بخواهند جایگاه ویژه ای برای فروش کالاهای خود پیدا نمایند، بایستی ازشیوه مدیریت علمی استفاده نموده وازروش مدیریت سنتی بشدت خودداری نمایند ودراین راستا بجای روش مدیریت متمرکز ازشیوه مدیریت غیرمتمرکز که بسیارمفید وسودمند می باشد ، استفاده نمایند که با شیوه مدیریت علمی ضمن تولید کالاهای باکیفیت علاوه بر راضی نگهداشتن مشتریان داخلی ، می توانند جایگاه مناسبی دردیگر کشورها برای فروش کالاهای خودانتخاب نمایند.

چگونه می توان از روند روبه رشد نرخ تورم جلوگیری نمود؟

 

برای جلوگیری ازروند روبه رشد قیمت کالاها وخدمات ودرنتیجه تورم ، بایستی نسبت به گسترش بخش تعاون اقدام نموده تا ازاین طریق بتوان ضمن ممانعت ازافزایش قیمتها توسط بخش خصوصی ، شاهد کاهش تورم گردید.

 

هنگامیکه دراسفند ماه سال1385 طی مقاله ای با عنوان چشم انداز اقتصاد ایران درسال 1386 نسبت به افزایش بی رویه قیمت کالاها وخدمات درصورت افزایش قیمتها دربخش دولتی هشدار داده شده بود ودرآن یادآوری گردیده بود که هرگونه افزایش قیمتها دربخش دولتی بهانه ای برای بخش خصوصی درجهت افزایش قیمتها خواهد گردید ، متاسفانه با افزایش قیمت کالاها وخدمات توسط بخش دولتی ، بخش خصوصی نیز بصورت بی رویه نسبت به افزایش قیمتها اقدام نموده که نتیجه آن افزایش قیمتها و تورم افسارگسیخته بوده است.

شاید برخی تصورنمایند که چگونه می توان افزایش قیمتها راپیش بینی نمود؟ واضح است که نظامهای اقتصادی بردودسته اصلی تقسیم می شوند که یکی سیستم اقتصادی باز یا برپایه مکانیسم بازار ودیگری بسته یا برنامه ریزی شده می باشند . که درنظام اقتصادی برپایه مکانیسم بازار بعلت اینکه دولتها دخالتی درتعیین قیمت کالاها وخدمات ندارند ، لذا قیمتها توسط مکانیسم بازار مشخص می شوند ، بنا براین همواره شاهد نوسانات قیمتها ودرنتیجه افزایش تورم خواهیم گردید. اما درنظام اقتصادی بسته یا برنامه ریزی شده که دولتها وظیفه وعهده دار تعیین قیمتها ونیز عرضه وتقاضا می باشند ، جلوگیری ازافزایش قیمتها امکان پذیر بوده ویا بعبارتی تورم قابل کنترل می باشد.

اما ازآنجائیکه سیستم اقتصادی ایران مشتمل بر بخشهای دولتی ، تعاونی وخصوصی می باشد یعنی منطبق برهیچکدام ازدونظام اقتصادی بازو یا بسته نمی باشد و بعبارت دیگر آمیخته ای ازدونظام اقتصادی می باشد ، بنابراین افزایش قیمتها ودرنتیجه تورم درآن قابل پیش بینی می باشد.

اما درشرایطی که نظام اقتصادی ایران شامل بخشهای دولتی ، تعاونی وخصوصی می باشد ، راهکار کاهش تورم چگونه می تواند باشد؟ ازآنجائیکه کنترل قیمتها دربخشهای دولتی ونیز تعاونی امکان پذیرمی باشد وبرای اینکه بخش خصوصی نتواند خودسرانه نسبت به افزایش بی رویه قیمتها اقدام نماید، مهمترین ومناسبترین راه مقابله با بخش خصوصی ، تقویت بخش تعاونی دراقتصاد می باشد ، که دولت با پشتیبانی قاطع ازاین بخش می تواند دررقابت با بخش خصوصی آن را یاری نموده واز افزایش قیمتها توسط بخش خصوصی جلوگیری بعمل آورد.

تجربه نشان داده ، هرگاه که دولتها ازتعاونیها حمایت نموده اند ، موجب گسترش اعتبارآن دربین مردم گردیده اند وبهمین علت است که فروشندگان بخش خصوصی بخاطر فروش بیشتر کالاهای خود، قیمتها را به نرخ تعاونی اعلام می نمایند تا مردم را به خرید کالاهای خود ترغیب نمایند.

پس بنابراین برای جلوگیری ازروند روبه رشد قیمت کالاها وخدمات ودرنتیجه تورم بایستی نسبت به گسترش بخش تعاون اقدام نمود که ازاین راه می توان ضمن جلوگیری ازافزایش قیمتها توسط بخش خصوصی شاهد کاهش تورم گردید.

پیامدهای ناشی ازتورم وراههای مقابله با آن:

 

موضوع تورم که ازطریق وسایل ارتباط جمعی همواره مورد بحث قرار می گیرد ، ازموارد بسیارمهمی است که مردم هرجامعه را آشفته خاطر نموده وبطورمداوم ازمسئولین ، مهار وکنترل آن را مطالبه می نمایند.

تورم یعنی افزایش بی رویه قیمت کالاها وخدمات هنگامیکه افسارگسیخته وغیر قابل کنترل گردد، ارزش پس اندازها را تحت تاثیرقرار داده ، قدرت خرید را کاهش داده وتفاوتهای کلی بین افرادی که دارای درآمد ثابت بوده وکارکنانی که افزایش حقوق دریافت می دارند ، بوجود می آورد. دستمزد کارکنانی که نرخ افزایش دستمزد آنان سریعتر ازافزایش قیمتها می باشد ، کمتر تحت تاثیر تورم قرار می گیرد.اشخاصی که درآمد آنان هماهنگ با افزایش سطح قیمتها افزایش نمی یابد، مجبور به محدود کردن مخارج خود می باشند. اینگونه افراد با توجه به افزایش سریع نرخ کالاها وخدمات سخت تحت فشار هزینه زندگی قرار می گیرند.

دراینگونه شرایط تازمانیکه تولید بطورمعمول افزایش می یابد ، هزینه ها حتی سریعنراز ضریب افزایش تولید ، افزایش خواهد یافت. درمواردی که بازده فرآیند تولید با هزینه ها هماهنگ نباشد ، بهای قیمت تمام شده یک واحد محصول وبنابراین قیمتها افزایش می یابد.افزایش دستمزد ، که غالبا"قابل توجه نیز می باشد ، نقش مهمی درسیرصعودی قیمتها دارد ، زیرا هزینه دستمزد بخش عمده ای ازبهای تمام شده محصول را تشکیل می دهد. درصورتیکه ازافزایش قیمتها جلوگیری شود ، میزان افزایش دستمزد نباید ازمبلغی که افزایش بیشتر یهای تمام شده را موجب می گردد، افزون تر شود.

جهت جلوگیری ازافزایش قیمتها ، بایستی نقش بهره وری را نیز مورد توجه قرار داد ، که اگر بهای بیشتر به آن داده شود ، می تواند درکاهش قیمت تمام شده  یک محصول بسیار تاثیرگذار باشد. بهره وری را می توان بعنوان شاخص عملکرد تولید ، با استفاده از هزینه های نیروی کار بعنوان مقیاس تعریف نمود.بهره وری را می توان بعنوان کارائی که از طریق ان منابع به کالاها ویا خدمات مورد نیاز جامعه تبدیل می شوند نیز تعریف کرد . با استفاده از فرآیند تولید بهتر ، تجهیزات مدرن وپیشرفته ، یا هرگونه عامل دیگری که استفاده ازنیروی کاررابهبود ببخشد ، می توان بهره وری را افزایش داد.

امروزه تولید کالای بیشتر، با کیفیت بهتروبا حداقل بهای تمام شده ممکن ، مستلزم افزایش بهره وری می باشد واین بدان معنی نیست که کارکنان باید ازنظرجسمی کارهای بیشتری را انجام دهند، بلکه مدیریت وکارکنان باید ازدانش ، تجربه وقدرت خلاقه خود بمنظور بهبود روشها وماشین آلات ومحصولاتی که موجب کاهش قیمت تمام شده می گردد، اسفاده نمایند.

آشنائی با واژگان اقتصادی

 

آشنائی با واژگان اقتصادی از وبلاگ شاخص ۸۴ که مدیریت آن بعهده خانم معصومه دانشورمی باشد انتخاب شده وبعلت کاربردهای بسیارآن درمباحث اقتصادی فراگیری آن برای همه علاقمندان به موضوعات اقتصادی ضروری می باشد.

 

برای دیدن Power Point اینجا را کلیک کنید.

اقتصاد

  تصویر:Interlingual Barnstar.png

اقتصاد


اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا وابزارتولید و نیازهای نامحدودبشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات می‌پردازد. پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثرشدن رضایت ومطلوبیت انسان‌هاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم می‌شود.آدام اسمیت پدرعلم اقتصاد می‌باشد. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفته است. برای نمونه نظریه باز‍‍ی ها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.

 

اقتصاد خرد

 

اقتصاد خرد به بررسی رفتار اقتصادی انسان‌ها و بنگاههای اقتصادی می‌پردازد و درصدد است تا رفتار عقلایی در انسان‌ها را شناسایی کند. با توجه به محدودیتهای موجود (مثلاً درآمد) انسان‌ها و شرکتهای اقتصادی مایلند که بیشترین استفاده را ببرند و منابع خود را به بهترین شکل ممکنه استفاده کنند. رفتار یک یا گروهی از انسان‌ها در ارتباط با کالا یا کالاهای خاصی به اقتصاد خرد مربوط می‌شود. توابع عرضه و تقاضا و نقطه تعادلی (نقطه ناش در نظریه بازی ها) توابع تولید و هزینه,نیز فایده در این بخش جای می‌گیرد.

 

اقتصاد کلان

 

اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشورمی‌پردازد.حیطه جهانی بررسی را اقتصاد بین الملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی, توازن طراز بازرگانی خارجی, رشد  اقتصادی, اشتغال, تورم, مخارج و درآمدهای دولت, رکود اقتصادی, بحران اقتصادی, بیکاری, فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفته است. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه داده است که به تناقض پس انداز مشهور است.اگرافراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه هم‌زمان پس‌انداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین می‌آید و این امر موجب کاهش تولید  نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر می‌شود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید می‌تواند باشدولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.

نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشین آلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش می‌یابدوموجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش می‌دهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان می‌تواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد..