بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

10 اشتباه رایج آقایون در مد

10 اشتباه رایج آقایون در مد

سلام

امروز میخواهم یک مقاله در خصوص مد آقایان براتون بذارم که هیچ ربطی به مدیریت نداره ولی فکر کردم بد نیست شما هم این موارد را بدانید . در پست بعدی منتظر مطالب و مقاله های جالب مدیریتی باشید . ضمناً نظر هم فراموش نشود .

چرا باید به ظاهر خود اهمیت دهیم؟

آیـا ظاهـر آنقدرها که میگویند در حیطه شغلی، رمانتیک و
تاثیر گذاشتن بر روی دیگران، مؤثر است؟

مطمئناً!!!

از نظر علمی ثابت شده افرادیکه شناختی از شما ندارند،
از روی ظاهـر شــما در عـرض 30 ثانیه در مورد شخصیتتان
نتـیجه گیری می کنند. این ارزشیابی در مدت زمان بسیار
کوتاهی به صورت ناخواسته در ذهن شکل می گیرد.

دانشمندان معتقدند که به ترتیب موارد زیر درمورد دیگران،
توجه فرد را به خود جلب می کنند: رنگ پوست، جنسیت، سن، رفتار ( قد، حرکات بدن)، ظاهر، ارتباط مستقیم چشمی، و طرز صحبت کردن.

در مورد 3 گزینه اول ما هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم؛ اما می توانیم با اتکا به یافته های علمی موارد دیگر را به نفع خود تغییر داده و تصور ذهنی دیگران را در مورد خود تغییر دهیم.

از آنجایی که 80% از چیزی که دیگران در مورد ما می بینند به طرز لباش پوشیدنمان بر می گردد،

  در این مقاله در مورد این مطلب توضیح داده خواهد شد:

1- هیچ گاه با پیراهن آستین کوتاه، از کراوات استفاده نکنید. پیراهن های آستین کوتاه، لباس های درجه دو محسوب می شوند. اگر یونیفورم رسمی شغلی شما به این شکل باشد، و یا مدیر یک رستوان باشید، پوشیدن این لباس اشکالی ندارد اما اگر می خواهید یک تصویر حرفه ای از خود به جای بگذارید، بهتر است از پوشیدن پیراهن آستین کوتاه خودداری کنید.

2- یکی از مهمترین اجزاء اساسی پوشش یک مرد را کفش هایش تشکیل می دهند. کفش هایتان باید تمیز باشند، برق بزنند، ظاهر آراسته ای داشته باشند و مناسب مکانی که در آن هستید باشند. اگر کت شلوار می پوشید حتماً باید کفش های مردانه بندی به پا کنید.

یک کفش را برای چند روز پشت سر هم نپوشید و زمانیکه از آنها استفاده نمی کنید، قالبشان را درون آنها قرار دهید.

3- در مورد شلوار باید گفت که آنقدر باید بلند باشد که جوراب هایتان را بپوشاند و جوراب هایتان هم باید آنقدر بلند باشند که وقتی پاهایتان را روی هم می اندازید، ساق پا مشخص نشود. شلوار، اگر یک تای کوچک روی پا بخورد به اندازه کافی بلند است. سر آستین و پاچه های شلوار نیز باید مرتب و منظم باشند. پاچه های مرتب هنگام نشستن شما را در وضعیت بهتری قرار می دهند و سر آستین های مناسب سنگینی و وقار شما را افزایش می دهند.

4- هیچ گاه هم از کمربند دور کمری و کمربندهای پیش سینه دار با هم استفاده نکنید. این کار شما را قدری نامطمئن جلوه می دهد.

5- جوراب باید با شلوار همخوانی داشته باشد.

6- کمربند باید با کفش همخوانی داشته باشد.

7- کراوات باید تا خط کمربند پایین بیاید. این امر اختیاری نیست و هیچ بحثی در مورد آن پذیرفته نمی شود. اگر کمربند از اندازه طبیعی خود کوتاهتر باشد، شما را یک فرد ناآگاه جلوه می دهد.

8- گره کراوات زمانی خوب به نظر می رسد که بعد از گره، یک "فرو رفتگی" محسوس ایجاد شود. گیره کراوات و سایر آویزهای زینتی که به کراوات متصل می شوند، دمده شده اند.

9- پوشیدن جلیقه نشانگر قدرت بیشتر است. باید توجه داشته باشید که آخرین دکمه کت یا جلیقه لزوماً نباید بسته شود. این امر از زمان ادوارد هفتم مد شد. او وزنش افزایش پیدا کرد، نمی توانست دکمه هایش را ببندد و بنابراین این کار را مد کرد.

کت های رسمی یک تا سه دکمه دارند. کت هایی که بیش از سه دکمه دارند، قدری امروزی تر بوده و بیشتر جنبه مد را داشته و آن اصالت خود را از دست می دهند و بیشتر برای وقایع اجتماعی معمولی مناسب هستند تا یک ملاقات مهم کاری. در کت هایی که شامل دو دکمه هستند، فقط دکمه اول بسته می شود.

در کت های سه دکمه، یا می توانید تنها دکمه وسط را ببندید و یا دکمه اول و دوم. برخی از متجددین کرانه باختری از این سه دکمه، تنها دکمه بالایی را می بندند!

کت هایی که 4 دکمه و یا بیشتر دارند طوری طراحی شده اند که در آنها باید حتماً دکمه آخر نیز بسته شود. اگر دکمه آخر به راحتی بسته شد، که باید آنرا ببندید، اما اگر باعث کشیدن پارچه شود، بهتر است که آنرا باز بگذارید.

نوع دیگر کت های مردانه دارای دکمه های بیشتری هستند و از نوع اولیه قدری رسمی تر به نظر می رسند. در این مدل دکمه ها در دو تا سه ردیف عمودی قرار می گیرند. آنها بر اساس دکمه هایی که روی آنها به کار رفته، در سه گروه قابل تشخیص می باشند: 2/4 و 1/4 و یا 2/6.

شماره اول مربوط به تعداد کل دکمه های جلویی است و شماره دوم مربوط به سوراخ دکمه های کاربردی است. نتیجتاً به این معناست که لازم نیست از تمام دکمه هایی که می بینی، استفاده کنید و تمام آنها را ببندید.

در کت های 2/4 و 2/6 معمولاً دکمه بالایی و وسطی بسته می شود، اما دوک های انگلیسی اغلب دکمه آخر را می بستند و با این کار سینه هاپهن تر و پایین تنه بارک تر شده و چهره مردانه تری به فرد داده می شود.

چرا آقایون ترجیح می دهند که آخرین دکمه کت، جلیقه، و یا ژاکت خودشان را باز بگذارند؟ ادوارد هفتم، پسر ملکه ویکتوریا (1910-1841 مدت زمان پادشاهی 1910- 1901) او آنقدر وزنش زیاد بوده که به هیچ وجه نمی توانست آخرین دکمه لباس هایش را ببندد یا اگر بخواهیم کمی لطافت تاریخی به خرج دهیم، می توانیم بگوییم که یادش می رفته این کار را انجام دهد. اتباع او این کار را به صورت یک مدل مد جدید نشان میدادند و از آن زمان به بعد اغلب آقایون چنین مدی را در پیش گرفتند و امروزه آخرین دکمه های کت اصلاً طوری طراحی نمی شوند که بتوان آنها را بست.

شاید هم ایده نبستن آخرین دکمه کت از نیم تنه های بلند گرفته شده باشد؛ آنها آنقدر بلند بودند که اگر آخرین دکمه ها بسته می شد، فرد به سختی می توانست راه برود. به همین دلیل افرادی که از چنین کت هایی استفاده می کردند، ترجیح می دادند که آخرین دکمه آنرا باز بگذارند.

10- آستین کت ها رسمی و اسپورت باید طوری طراحی شده باشد که در حدود 1/4 تا 1/2 سانت از سر آستین پیراهنی که در زیر آن پوشیده می شود را نشان بدهند.

ما در یک دنیای پیچیده و شلوغ زندگی می کنیم که افراد با ملاحظه در موقعیت ها و مجالس مختلف سعی می کنند به صورت شکیل لباس بپوشند. در یک کلام می توان گفت که درست لباس پوشیدن، یعنی احترام گذاشتن به خود و دیگران.

نشانه های مدیر بد

نشانه های مدیر بد

به کارمندان اعتماد نمی کند:

  • برای آنها احترام قائل نیست
  • از آنها پشتیبانی نمی کند
  • در موارد حساس از آنها کمک نمی گیرد
  • برخوردی خشن و گستاخ از خود بروز می دهد
  • به آنها تشر زده و تهدیدشان می کند
  • به تعادل شغلی/ خانوادگی اعتقاد ندارد
  • کارهای زیادی را واگذار می کند و برای هر یک مهلت کمی قائل می شود
  • منبع : مطلب مذکور را میتوان در لینک زیر بصورت کامل مشاهده کرد . سایت مردمان 
http://www.mardoman.com/success/badboss.aspx

هفت اصل داوینچی برای خلاقیت

کنجکاوی : کنجکاوی سیر نشدنی در برخورد با زندگی و تلاش بی‌امان برای یادگیری مستمر

تجربه اندوزی : تعهد و آزمودن دانش از طریق تجربه ، مداومت و میل به درس گرفتن از اشتباهات

تقویت حواس : پالایش پیوسته‌ی حواس و به خصوص حس بینایی به منظور جان بخشیدن به تجربه

توجه به ناشناخته‌ها : توجه به روبه رو شدن با الهامات ، پیچیدگی‌ها و تردیدها

نگرش سیستمی : تعادل علم و هنر، منطق و تصور

توجه به جسم : پرورش زیبایی، وقار، مهارت، آمادگی جسمانی و حالت

تفکر مرتبط : توجه به ارتباط متقابل میان همه اشیا و پدیده‌ها

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت آرمان

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت آرمان

 

 

فضانوردان آپولو ، تقریباً تمام عمر خود را وقف سفر به کره ماه کرده بودند ، اما پس از آن که به زمین برگشتند بعضی از آنها دچار افسردگی شدید شدند . آیا هدفی بالاتر از سفر به کره ماه و کشف فضای خارج از  زمین وجود داشت که آن ها انتظارش را بکشند و به آن دست نیافته باشند ؟!

بزرگترین هدفی را که شما میخواهید به آن دست پیدا کنید چیست ؟ آیا آن هدف به اندازه ای بزرگ و ارزشمند است تا پس از رسیدن به آن احساس تاسف و یا اندوه به شما دست ندهد ؟ آیا بهتر نیست در سفر زندگی ، آرمانی برای خود انتخاب کنید که اساس هدف خرد و کلان تان باشد و به زندگی فردی و شغلی شما تا ابد معنا ببخشد ؟

شاید تصور کنید این مطلب جنبه رویائی داشته و یا ارتباطی با مباحث مدیریتی ندارد اما زندگی افراد موفق و مشهور جهان ، خارج از این قاعده نبوده است آن ها به انجام رسالت ویژه ای متعهد بودند و علاوه بر این ، قادر بودند در قلب کارکنان شان نیز رویائی مشترک ایجاد کنند ، رویائی که آن ها را تشویق کند تا در کنار یکدیگر بر آرمان مشترک بکوشند و عنایت الهی ، هدیه ای است که آن ها به واسطه این اراده و تلاش مجاهده آسا از آن بهره مند می شوند .

 

رسیدن به آنچه در توان ماست غایت زندگی است و عنایت الهی هدیه ای است که برای تحقق این اراده و تلاش تعلق میگیرد . موفق باشید

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیفته ی خدمتگز

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیفته ی خدمتگز

 

آیا وقتی که بحث خدمتگزاری به میان میآید ، تصور می کنید کار آدم های دون پایه است ؟ اگر این طور باشد ،‌تصورتان غلط است . خدمتگزاری ربطی به مقام یا مهارت انسانی ندارد ،‌بلکه از طرز فکر و نگرش انسان برمی آید .

مرحوم باغچه بان ،‌در یکی از کتاب هایش نوشته است : حضرت عیسی در پاسخ به سئوال یارانش که پرسیدند : کدام یک از ما 12 تن ، پس از شما رهبری را در دست گیرد ؟ فرمود :

من نمیتوانم برای شما رهبر یا رئیس تعیین کنم ، اما بعد از من هر کس که خدمتگزار 11 نفر دیگر باشد ، او رئیس است .

اگر خدمتگزاری بزرگتریم هدفی است که برای خود انتخاب کرده اید ، باید بدانید که نخستین نشانه خدمتگزاری ، فکر کردن به عافیت دیگران و راههای تحقق آن است .

به راستی شما چه اندازه به کارکنانتان در رسیدن به اهدافشان خدمتگزارانه یاری میرسانید ؟ اگر پاسخ شما در حد رضایت بخش است نباید دشواری های پیمودن راه برای تان سنگین باشد زیرا واقف اید در پس این سختی و در دل آن ،‌آسایشی نهفته است .

حضرت عیسی ( ع ) :

بعد از من هر کس که خدمتگزار 11 نفر دیگر باشد او رئیس است

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ابزار موفقیت

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ابزار موفقیت

همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از شیوه های مشابهی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند . این افراد در زندگی فردی و شغلی خود مجهز به جعبه ابزاری مملو از خصوصیات ، مهارت ها ، توانائی ها و عقایدی هستند که به میزان انعطاف پذیری آنها را در زمانهای مورد نیاز بیشتر کرده و آن ها را در رسیدن به اهدافشان یاری می نماید .

شما نیز بعنوان مسئول یک جمع ، برای رهبری و مدیریت موثر آن ها نیازمند طیف وسیعی از قابلیت های فنی و انسانی به عنوان ابزار هستید .

حضرت نبی اکرم (‌ص ) در تبیین ضرورت پرداختن به این مهم می فرمایند : کسی که متولی امور ده نفر بشود ، باید اندیشه ای چهل نفر را داشته باشد و کسی که مسئولیت اداره ی چهل نفر را داشته باشد ،‌باید عقل و اندیشه ی چهار صد نفر را دارا باشد .

بعبارت دیگر ، اگر قابلیت های فنی و انسانی شما ضعیف باشد ، در بکار گیری دیگران برای خود و آنها ایجاد زحمت خواهید کرد و تعبیر زیبای آبراهام مازلو نیز موید همین معناست ، او معتقد است : اگر تنها ابزاری که در دست دارید یک چکش است ، خیلی دلتان میخواهد با همه چیز طوری رفتار کنید ، انگار که میخ هستند .

 

اگر تنها ابزار شما چکش باشد همه چیز شبیه میخ به نظر میرسد .

آبراهام مازلو

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت برنامه ریزی

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت برنامه ریزی

 

آماده شدن برای فردائی که خواهد آمد ، میل طبیعی انسان است و برنامه ریزی ابزاری برای دست یابی به این خواسته بشمار میرود .

حضرت نوح ( ع ) برنامه ساختن کشتی عظیم خود را با هدف حفظ مخلوقات زمینی آغاز کرد که باران نمی بارید . او برای طرح ریزی برنامه مطلوب خود به مقدماتی نیاز داشت که دانائی یکی از اساسی ترین آن ها بشمار میرفت ، دانائی از اندازه و بزرگی کشتی ، نحوه ساختن آن و غیره .

بنابر این داشتن هدف به معنای پایان راه نیست ، بلکه تحقق آن مستلزم دانستن و به کار بستن فرآیندهای درست و سنجیده شده ( برنامه ریزی ) است ،‌ولی واقعیت این است که دانایی در طرح ریزی اکثر برنامه ها و فرآیندهای سازمانی ، معمولاً نقش و نگار کمرنگ تری دارد .

راسل ایکاف ،‌با اشاره به واقعیت مذکور نوشته است : انبوهی از برنامه های سازمانی را که من دیده ام مثل مناسک رقص بارانند ** و تاثیری بر هوای پس از آن ندارند ، اما کسانی که در آن شرکت میکنند فکر میکنند دارد . افزون بر این ، بسیاری از توصیه ها و دستورهای مربوط به برنامه ریزی ، درباره بهتر کردن رقص است نه هوا .

 

شکست در برنامه ریزی به معنای برنامه ریزی برای شکست است .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت تصمیم گیری

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت تصمیم گیری

 

در اداره ی امور ، هر موفقیت و شکست تا حدودی شبیه به آن است که به سکه هایی که در جیب خود دارید اضافه و یا از آن ها خرج کنید . هر دفعه که تصمیم خوبی میگیرید به سکه های تان اضافه میشود ، و هر بار که تصمیم ضعیف و بدی میگیرد ، مجبورید که بابت اشتباه خود مقداری از آن ها را خرج کنید .

در شروع ، هر یک از شما مقدار معینی سکه در اختیار دارید . اگر به تصمیمات خوب خود همواره به مقدار سکه های خود اضافه کنید به اعتبار شما افزوده شده و اگر روزی اشتباه بزرگی انجام دهید سکه هایی در اختیار خواهید داشت تا آن را جبران کنید ، لیکن اگر به تصمیمات بد خود ادامه دهید روزی می رسد که با آخرین تصمیم بد خود در می یابید که دیگر سکه ای ندارید تا بتوانید آن را جبران کنید و اهمیتی ندارد که این اشتباه بزرگ باشد یا کوچک ، ان گاه شما از درجه ی اعتبار ساقط میشوید .

بنابراین ،‌ اعتبار هر کس در گرو تصمیمات اوست و در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت افراد رقم می خورد و کسانی که درگیرتر از آن هستند که به محتوی و نتایج تصمیمات خود بیندیشند ، سرانجام وارد قلمرو تصمیماتی می شوند که طومار خود و برنامه های شان را خواهد پیچید .

 

در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما و برنامه های مان رقم زده میشود .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه تصمیم گیر

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه تصمیم گیر

شاید در تصمیم گیری و اجرای آن تا به حال با خود گفته باشید ، اشتباه من در شیوه تصمیم گیری من بودن نه در تصمیماتم .

جان سی ماکسول ، در کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری با ذکر داستانی در این مورد نوشته است : روش من در تصمیم گیری این بود که کارکنانم را جمع میکنم ، بینش خود را برای ایشان مطرح میسازم به سئوالات آنها پاسخ دهم و آنها را تشویق کنم تا در گرفتن تصمیمات و رسیدن به دیدگاه جدید ، همکاری کنند . اما در آن فصل که سرم خیلی شلوغ بود ، به سرعت 3 تصمیم مهم گرفتم و آن ها را اجرا کردم . ار آنجا که همه چیز خوب پیش میرفت ، فکر کردم که نیازی نیست کسی را درگیر این تصمیمات و چگونگی اجرا آن ها کنم .

مدت زمان زیادی طول نکشید که احساس کردم افراد نا آرامند . ابتدا فکر کردم ، همه باید با این مسایل را کنار بگذارند و به کار ادامه دهند اما بعداٌ دریافتم که مشکل اصلی خود من هستم و مرتکب اشتباه بزرگی شده ام .

به محض آنکه فهیمدم اشتباه کردم ، در یک جمع عمومی از افراد عذرخواهی و طلب بخشش کردم و فهمیدم وقتی نوبت رهبری و تصمیم گیری برای جمع میرسد ، آن جا دیگر نمی توان میان بر زد .

 

طرحهائی که از یاری دیگران بهره نگرفته و دور از دیگران در انزوا رشد کرده باشد به ندرت پدر خوانده پیدا میکند .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه توان رهبر

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه توان رهبر

 

هر چند درست است که علم و توان هر فرد ، سطح کارآیی او را تعیین میکند و کارکنان از مسئولینی پیروی میکنند که از خودشان قوی تر هستند و لیکن این ها به تنهائی برای جلب پیروی کارکنان کافی نیست بلکه بهتر است پیش از هر اقدامی طوری عمل کنید که افرادتان شما را باور کنند .

کلارنس بی راندال ، معتقد است : رهبر باید بداند و باید بداند که می داند و باید قادر باشد این مسئله را به طور همه جانبه ای برای آنهائی که در اطراف او هستند روشن کند که او می داند ، تا افراد برانگیخته شوند و در کنار او بر آرمانی مشترک بکوشند .

نمونه ی بارز و افسانه ای این طرز تفکر مهاتما گاندی است ، رهبر فقید هند ، نه تنها بصیرت و بینش بزرگی در کسب آزادی داشت بلکه قادر بود دید مردم را نسبت به کسب آزادی تغییر دهد . مردم هند نیز چون گاندی را باور کردند طرز فکرش را پذیرفتند و به اجرای آن پرداختند .

بنا بر این ، یکی از قابلیت هایی که میتواند به شما در جلب پیروی کارکنانتان کمک کند ،‌توانائی در برقراری ارتباطات موثر و سازنده ای است که بتواند میل و رغبت آن ها را برای پیروی و همکاری بیشتر با شما برانگیزاند .

 

مردم قبل از این که به بصیرت و بینش رهبر ایمان بیآورند به خود رهبر ایمان می آورند .

 جان سی ماکسول