
اطلاعات چیست
نخستین تعریف از اطلاعات تعریفی معناشناختی است
اطلاعات معنادار است. دارای موضع است و آگاهی یا دستوری درباره چیزی یا کسی دارد هدف از کاربرد این مفهوم از اطلاعات برای تعریف جامعه اطلاعاتی اشاره به موضوع ها زمینهها و فرایندهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دارد که عصر جدید را تشکیل میدهند.
تعریفهای «جامعه اطلاعاتی» غیر دقیق و محدودند. تاکید بر بنیانهای فن آوری، اقتصادی، شغلی، مکانی و فرهنگی و یا آمیزههایی از آنها چگونگی ایجاد و تمایز «جامعه اطلاعاتی» را با سایر جوامع با دقت ترسیم نمیکند. وبستر که اعتقادی به «جامعه اطلاعاتی» ندارد اصطلاح «جامعه اطلاعاتی» را به عنوان طرحی ابتکاری، دارای ارزشهایی میداند، اما بر این عقیده است که نمیتواند به عنوان اصطلاح تبیین کننده وضع موجود قابل پذیرش باشد. او در سراسر کتاب «نظریههای جامعه اطلاعاتی» (1380) این مفهوم را به کار میبرد و همواره تاکید میکند که اطلاعات نقش تعیین کنندهای در عصر کنونی دارد، اما هنگامی که «سناریوی» جامعه اطلاعاتی رامورد برری قرار میدهد، تردید خود را بیان میکند و برشک خود نسبت به این دیدگاه که اطلاعات عمدهترین وجه ممیز دوران ماست، باقی میماند.
نخستین ایراد به معیارهای کمی در برابر معیارهای کیفی مربوط است. اغلب تعریفهای «جامعه اطلاعاتی» به معیارهای کمی (مانند کارگران یقه سفید و درآمد از اطلاعات) تکیه دارند، و طرحی از جامعه نو ترسیم نمی کنند که در آن شاهد گردش، توزیع و نگهداری مقدار بیشتری اطلاعات باشیم، در این زمینه، آنتونی گیدنز به جا یادآوری میکند که همه جوامع وقتی به شکل دولت- ملت در میآیند، به «جامعه اطلاعاتی» تبدیل میشوند، به نحوی که گردآوری، نگهداری و کنترل روزمره اطلاعات درباره جمعیت و منابع، برای عملیات اجتماعی آن ها ضرورت مییابد. در این خط حائل،همه آن چه دوره کنونی را، مثلاً از سده 17 انگلستان، متمایز ساخته، مقادیر بسیار بیشتر اطلاعاتی است که انباشته، دستهبندی و پردازش شده است شاید بتوان از جامعهای نو سخن گفت که در آن اطلاعات از نظر کیفی نظم و کاربردی متفاوت دارد و اقلیت کوچکی از کارشناسان اطلاعاتی در ساختار قدرت و جهتگیری اجتماعی نیرویی تعیین کننده دارند. نکته این است که ما با این فرض روبهرو هستیم که افزایش های کمی، از طرف نامشخص، به تغییرات کیفی در نظام اجتماعی میانجامند.
پژوهشگرانی مانند هربرت شیلر و دیوید هاروی که بر پیوستگی حال با گذشته تاکید دارند، در عین حال که نقش مرکزی فزاینده ایفا شده توسط اطلاعات را بازشناسی میکنند، در مهمترین بخش تفکر خود به تمایز میان مقوله اطلاعات و مقاصدی که این اطلاعاتی دربردارند، تاکید میکنند. به عبارت دیگر، کسانی که اصرار دارند جامعه «اطلاعاتی شده» به صورت بنیادی نسبت به گذشته تفاوتی ندارد، در زمینههای تمایز کیفی اطلاعات به تلاش میپردازند.