دلارهای نفتی موجب فعال شدن سازوکارهای رانتجویی و رانتخواری میشود .....
پوپولیسم در عصر باستان در میان یونانیان به عنوان یک روش سیاسی اجتماعی طرح شد و کاربرد داشت. یونانیان به خصوص فلاسفه آن عصر با تبعیت از این روش در نظر داشتند رابطه میان مردم و حاکمان را آسان کنند و فاصله ها و واسطه ها را به این طریق میان طبقه حاکم با مردم از میان بردارند.
ادامه پوپولیسم و انسان فقیر
حسابداری دولتی با توجه به رسالت و ماموریتی که در دستگاه های اجرایی به عهده دارند با حسابداری بازرگانی متمایز می باشد.
طبیعی است که برای مطالعهء تجربهء دیگران، برای بازیگران میدان لیزینگ در کشورهایی چون ژاپن و آمریکا که از مراکز ثقل لیزینگ هستند، در اولویت قرار میگیرد در زیر یکی از این شرکتهای مطرح لیزینگ در ژاپن مورد اشاره قرار گرفته که به نظر میرسد مرور نحوهء فعالیت و تنوع خدمات این شرکت در عرصههای مختلف، میتواند برای شرکتهای لیزینگ در ایران مفید فایده باشد.
چگونه کارمندی نمونه باشیم؟
نویسنده: سوده
شاید موضوع این مقاله به نظر کمی نا آشنا باشد، اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و کارفرمایان برای آن ارزش بی شائبه ای قائل هستند. متاسفانه افرادی هم پیدا می شوند که از ارزش و اهمیت یک کارمند خوب بی خبر هستند و نمی دانند که چنین اشخاصی تا چه اندازه نادر و کمیاب می باشند.
آزادی در سایه امنیت شغلی
یکی از مقوله های ارزشمند، در حیطه کاری، امنیت شغلی است. این امر هم برای تامین کارمندان و هم برای زنده نگه داشتن حس وظیفه شناسی آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد؛ اما از سوی دیگر گاهی اوقات اتفاق می افتد که این امر مهم در نظر کارفرما جایگاه ویژه خود را از دست می دهد. در این مواقع چه کاری می توان انجام داد؟ دو راه مختلف وجود دارد: یا کار خودتان را خراب کنید؛ یا به انجام وظیفه ابهام آمیز آن هم در حیطه محدود کاری خود اکتفا کنید. برای اجرای روش دوم به عنوان مثال می توانید از موارد پیش پا افتاده زیر شروع کنید: برای نرم افزارهای شخصی خود که در شرکت استفاده می کنید، رمز عبور بگذارید؛ سیستم شلوغی طراحی کنید که فقط خودتان از آن سر در می آورید؛ و ارتباط با مشتریان را به طور اخص خودتان دنبال کنید؛ البته باید در عین حال همواره در نظر داشته باشید که تمام حقه های ذکر شده، تنها برای مدت زمان کوتاهی قادر به اعمال قدرت می باشند و پس از سپری شدن بازه زمانی معین، مجبور می شوید که تمام رشته های خودتان را با دست خودتان تبدیل به پنبه کنید! اما باز هم تصور من این است که اگر روش دوم را انتخاب کنید، خیلی بهتر از این است که از همان ابتدا تمام کارها را در جهت عکس انجام دهید. اگر به جایی رسیدید که کارفرما به شما گفت دیگر نیازی به سمت شغلی شما در شرکت نیست، و یا با اینکه شما به "خوبی" از عهده همه کارها بر می آیید اما به دلیل مسائل مالی مجبور به خداحافظی از شما هستیم، آنوقت است که می توانید مراعات هیچ چیز را نکنید و به سیم آخر بزنید. کارفرمایی که ارزش یک کارمند ممتاز را نمی داند، همان بهتر که اطرافش را یک سری کارگران متملق و چاپلوس پر کنند. اگر شما جزء آن دسته از کارمندهای متمایز و منحصر به فرد هستید، اعتماد به نفس داشته باشید و مطمئن باشید که ارزشتان خیلی بیشتر از این هاست و قطعاً می توانید شغل بهتری، در شرکت معتبر تری، پیدا کنید. از سوی دیگر همواره باید به این نکته هم توجه داشته باشید که با روند رو به رشد تکنولوژی در قرن اخیر، این امکان وجود دارد که توانایی هایی تان پس از گذشت چند سال منسوخ شوند. باید فرد پویایی باشید. می توانم پیشنهاد کنم که بهتر است مطالب جدید را برای خودتان در یک پرونده شخصی کلاسه بندی کنید. در کارها به دیگران کمک کنید تا آنها نیز مشارکت خود را در کارهای شما اعلام کنند. شاید با خود تصور کنید که اگر تمام زیر و بم های کارتان را به همقطارانتان آموزش دهید، این احتمال پیش آید که شما را از کار بی کار کنند. در همین جا باید به شما توصیه کنم که نمی بایست ارزش خود را دست کم بگیرید. هیچ گاه تصور نکنید که شما را به خاطر اطلاعاتتان اخراج نمی کنند، افراد بسیار زیادی هستند که میتوانند کارها را خیلی بهتر از شما انجام دهند، همیشه به این قضیه فکر کنید که دلیل اخراج نشدنتان، در ارزش و اعتبار شخصیتان نهفته است. اگر تمام کارهایتان را بر روی یک برنامه ریزی مشخص انجام دهید، روزی فرا می رسد که رؤسای بالا مقام از راه میرسند و تنها کسی را که شایسته ترفیع رتبه می بینند، شما هستید.
بر طبق آمارهای اخیر، به نظر می رسد که مردم کشورهای پیشرفته، با شکست های شغلی بسیار زیادی مواجه شده اند که اگر ما به شخصه بخواهیم خودمان را جای آنها بگذاریم، متوجه خواهیم شد که این امر تا چه حد متاثر کننده خواهد بود. شاید بر طبق این آمارهای خیره کننده، انجام کارهایی که من در بالا به آنها اشاره کردم، کمی خجالت آور باشد؛ یا اصلاً به طور کلی موقعیت افراد را به خطر بیندازد. البته باید در نظر داشت که برخی از کشور ها مانند آلمان و فرانسه قوانین اکید و صریحی به منظور منع اخراج های بی دلیل طرح کرده اند. اما متاسفانه وضعیت اجرایی این قوانین در حاله ای از ابهام به سر می برد. نرخ بیکاری در این دو کشور 10 % می باشد؛ یعنی دقیقاً دو برابر میزان بی کاری در امریکا. بنابراین به این نتیجه می رسیم که امنیت شغلی در گرو حقه ها و قانون گذاری های افراطی برای عدم اخراج نیست، بلکه در ایجاد فضایی سرشار از اعتماد و امنیت برای شخصیت، ارزش، و کارآیی افراد خلاصه می شود.
پیروی از قوانین
یکی دیگر از جنبه های یک کارمند خوب، پیروی از قوانین از پیش تعیین شده شرکت می باشد. اگر قوانین شرکت با عقاید شما هم خوانی نداشتند، یا می توانید خیلی مؤدبانه و رسمی با آنها برخورد کنید، و یا از آنها دنباله روی کرده ولی در عین حال دنبال کار دیگری هم بگردید. سعی کنید هیچ گاه آشکارا، قوانین شرکت را زیر پا نگذارید، چرا که با انجام این کار، خود را در دردسر بزرگی میندازید. محیط کار شما، فقط مکانی نیست که به واسطه آن امرار معاش می کنید، بلکه یک محیط کاملاً اجتماعی است که دارای اصول بنیادین خاص خود می باشد.
مسئله ی دیگری که در این مواقع اهمیت پیدا می کند "چای" است. بله؛ "چای". من خودم علاقه زیادی به چای ندارم و کمتر اتفاق می افتد که چای بنوشم، اما اگر همکارانتان به صرف چای علاقه دارند و تمام مدت مشغول نوشیدن چای هستند، چه اشکالی دارد که زمانیکه به سراغ ظرف چای می روید و می بیند خالی است، آنرا پر کرده و برای همه چای درست کنید. مطمئن باشید که همقطارانتان از شما ممنون خواهند شد.
نامرتب نباشید
میز خود را همیشه تمیز و مرتب نگاه دارید و روی آن وسایلی را قرار دهید که در ذهنتان معانی خاصی را تداعی می کنند. می توانید عکسی از خانواده و یا دوستان خود را بر روی میزتان بگذارید. البته آنقدر عکس نگذارید که میزتان تبدیل به یک آلبوم خانوادگی شود. اگر روی میز کارتان تمیز و مرتب باشد، نشان می دهید که خودتان نیز فرد سازمان یافته و منظمی هستید. دفتر کار و یا میزتان یک بیلبورد تمام نما از شخصیت شغلیتان است و به طور کامل نشان می دهد که چرا کارفرما "شما" را برای انجام چنین کاری استخدام نموده و به طور ماهیانه به شما دستمزد می دهد. رفتار و انضباط شما باید ارزش شما را در نظر کارفرما افزایش دهد. لوح تقدیر، نشان افتخار، و گواهی نامه های مختلف نیز در این زمینه کمک شایان ذکری به شمار می روند!
زود بیایید و زود بروید
عادات ساعتی شما نیز می تواند از شما یک کارمند نمونه بسازند. سعی کنید همیشه سر و وضع مرتبی داشته باشید، در زمان مقرر وارد دفتر بشوید، و در موقع معین نیز آنجا را ترک نمایید. بهتر است صبح ها خودتان را پر انرژی نشان دهید.
عده ای تصور می کنند اگر تا دیر وقت بایستند و کار کنند، بازده بالاتری خواهند داشت. اعتقاد ما این است که همان 8 ساعت کار مفید درطول روز کافی است؛ می توانید بقیه اوقات خود را صرف خانواده کنید. در هر صورت حق انتخاب با شماست. به هر حال هر یک از گزینه های ذکر شده را که انتخاب می کنید، سعی کنید در کارهای خود وقت شناس و ثابت قدم ظاهر شوید. اگر از شما بپرسند که صبح زود آمدن را انتخاب میکنید یا بعد از ظهر تا دیر وقت ماندن، کدامیک را انتخاب می کنید؟ من که طرفدار صبح های زود هستم. اگر صبح زود بیایید همه متوجه می شوند؛ اما اگر بعد از ظهرها تا ساعت 7 شب هم مشغول به کار باشید، کسی متوجه نمی شود، چون آنجا نیستند که شما را ببینند! از سوی دیگر صبح زود آمدن این مزیت را هم داراست که نشان می دهد شما جلو تر از برنامه هستید، اما تا دیر وقت ماندن، نشان دهنده این مطلب است که از برنامه عقب هستید؛ بنابراین صبح زود آمدن به منزله جلوگیری از آتش سوزی است، اما اگر تا دیروقت در دفتر بمانید، نشان دهنده این است که با تمام تلاش خود قصد اتفای حریق را دارید.
و....
نهایتاً باید به یک نکته کاملاً واضح اشاره کوتاهی داشته باشم: اگر می خواهید یک کارمند نمونه باشید، باید یک انسان نمونه باشید. خصوصیاتی نظیر: صبر و شکیبایی، دقت، ادب، تواضع، و حس اعتماد را در خود پرورش دهید. شرکت های بزرگ و معتبر به خوبی می دانند که چنین ارزش هایی را نمی توان در هیچ دانشکده یا مدرسه ای آموزش دید، بلکه پیش از آنکه مشغول به کار شوید، باید این خصوصیات را در درون خود بارور سازید. این مشخصه ها را در کمتر کسی می توان پیدا کرد و درست همان معیار هایی هستند که به راحتی می توانند از شما یک کارمند ممتاز بسازند .
توسعه حداقل به معنای گریز از وضعیت تحقیرآمیز کم توسعه یافتگی بوده است. این واژه کم توسعه یافتگی را احتمالاً اولین بار ویلفرد بنسون عضو پیشین دبیرخانه سازمان بین المللی کار در سال ۱۹۴۲ ابداع کرد؛ یعنی زمانی که در اثر خود به بنیادهای اقتصادی اشاره کرد.
...میخواهم به یاری ۲ مثال سلبی، بررسی کنم که پول تا چه حد خصلت هدفی مستقل - ورای نقش آن به منزله یک وسیله محض- پیدا میکند. رابطه ولخرجی با مالاندوزی نزدیکتر از آن است که از تقابل ظاهری این دو پدیده برمیآید.
سکناس یک دلاری اگر سمبلیک ترین پول دنیا نباشد حداقل یکی از اسکناسهایی است که بیشترین نمادها و سمبلها در آن به کار رفته است.
هرچند که نمادها میتوانند تفاسیر مختلفی داشته باشند ولی تلاش شده که اطلاعات زیر، درباره طراحی و مفهوم بعضی از تصاویر اسکناس یک دلاری بر اساس نقطه نظرات تاریخی (و در مواردی بر پایه تعابیر ثبت نشده) ارائه شود.
اسکناس یک دلاری با طرح فعلی برای اولین بار در سال 1957 چاپ شد.
بر اساس اطلاعات وزارت دارایی آمریکا، همزمان با آغاز رواج شعار «ما به خدا اعتماد داریم» این عبارت را بر روی پول کاغذی درج کردند(IN GOD WE TRUST). این شعار قبلا روی پول فلزی درج شده بود.
این پول کاغذی در واقع مخلوطی از پنبه و کتان است که فیبرهای بسیار ریز ابریشمی به رنگهای آبی و قرمز در سرتاسر آن پخش شده است. اینها مواد اصلی هستند. همگی ما این اسکناس را میشوریم بدون آن که این کار سبب پاره شدن آن شود. در این کاغذ از مخلوط بخصوصی از جوهر استفاده شده است که ما هرگز ترکیب آن را نخواهیم دانست. این کاغذ بارها با نمادهای مختلف تجدید چاپ شد. سپس طوری آن را خشک کردند تا در برابر آب مقاوم باشد و در عین حال بعد از چاپ ظاهر آراستهای داشته باشد.
اگر شما به روی اسکناس 1 دلاری نگاه کنید، مهر وزارت دارایی آمریکا را مشاهده خواهید کرد(مهر سبز رنگ سمت راست روی 1 دلاری).
هر چند که ادعاهای بسیاری شده که ترازو نشاندهنده نیاز به یک بودجه تراز شده است، تراز کردن بودجه ارتباط چندانی با فعالیت وزارت دارایی ندارد. در واقع این کار به عهده مجلس است. وزارت دارایی بر این عقیده است که حالت تراز شده ترازو، ارایه کننده عدالت میباشد. افرادی بر این باورند که در مرکز مهر یک خطکش T شکل نجاری وجود دارد که وسیلهای برای برش یکنواخت میباشد. اما این تصویر در واقع یک درجه نظامی با 13 ستاره است که تاکید بر 13 قوم اولیه تشکیل دهنده آمریکا دارد. در قسمت پایین مهر کلیدی است که نماد اقتدار میباشد.
اگر اسکناس را برگردانید دو دایره میبینید. این دو دایره ارایه کننده دو وجه مهر بزرگ آمریکا هستند.
قبل از تعطیلی مجلس آمریکا در تاریخ چهارم جولای 1776، کمیتهای انتخاب شده بود تا مهری برای این کشور تهیه نمایند. اعضای کمیته 5 نفر بودند که سه نفر از آنها شامل بنیامین فرانکلین، جان آدامز و توماس جفرسون میشد که پیشنویس بیانیه استقلال آمریکا را تهیه کردند.
اینها افراد اولین کمیته به حساب میآمدند. قبل از آن که طرح مهر به تصویب نهایی برسد، دو کمیته دیگر و جمعا 14 نفر و به مدت 6 سال بر روی آن کار کردند. طرح نهایی که در تاریخ 13 ژوئن 1782 مورد تصویب مجلس قرار گرفت، توسط چارلز تامپسون با سمت منشی به مجلس ارایه شد. وی در این طرح پیشنهادات، مشاوران و هنرمندان هر سه کمیته را لحاظ کرده بود.
اگر به دایره سمت چپ نگاه کنید یک هرم را میبینید.
توجه کنید که سمت شرقی آن نورانی و قسمت غربی آن تیره است. هر چند که هیچ توضیح رسمی برای سایهها وجود ندارد، بعضیها مفهوم آن را این طور تفسیر کردهاند که در آن زمان کشور آمریکا تازه استقلال یافته بود و هنوز شروع به بررسی قسمت غربی نکرده و نیز تصمیمی هم در مورد این که در قبال تمدنهای غربی چه باید کرد، نگرفته بود.
قسمت بالایی هرم به صورت کلاه جدا شده است. بدین معنی که آمریکا هنوز تکامل نیافته است. وضعیت ناتمام هرم کاملا آگاهانه طراحی شده بود و چارلز تامپسون در اظهارنظر خود به مجلس درباره نمادشناسی مهر اعلام کرد که هرم دال بر قدرت و طول زمانی آن است. بر روی قسمت کلاه مانند هرم، یک چشم کامل میبینید که یک نماد قدیمی نشان دهنده الوهیت میباشد.
گروه فرانکلین میخواستند که مهر منعکس کننده مشیت الهی باشد و در این راستا بلاتکلیفی بچههای اسرائیلی را به نمایش بگذارد.
به عقیده جوزف کمبل ،اسطوره سناس معروف، هنگامی که در سطوح پایین هرم قرار دارید،میتوانید این سو یا آن سو باشید.اما هنگامی که به راس میرسید همه نقاط به یکدیگر میرسند و اینجاست که چشم خداوند گشوده میشود.
در بالای هرم یک عبارت لاتین وجود دارد.ANNUIT COEPTIS، که به این معنی است: خدا همیشه و در همه جا یاور ماست.» این عقیده فرانکلین بود که یک نفر به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد اما چند نفر با کمک خدا قادر به انجام هر کاری هستند.
جوزف کمبل میگوید این نوشته یعنی :" او به اقدامات یا فعالیت های ما خندیده است."به این معنی که دنیای جدیدی که ما ساخته ایم ،بر اساس آفرینش اصلی خداوند بنا شده و بازتاب خرد خداوند و خشنودی او از ماست.
عبارت لاتین پایین هرم(NOVUS ORDO SECLORUM) به این معنی است: "یک حکم جدید برای دنیا"یا "نظم جدید جهان"
اگر به پشت هرم نگاه کنیم،یک بیابان خواهیم دید.و اگر به جلوی آن نگاه کنیم،گیاهانی در حال رشد دیده میشوند.بیابان نماد آشوب در اروپا و جنگ های متوالی است که آمریکا خود را از آن بیرون کشیده و به آینده ای درخشان میاندیشد.
بر روی پایین ترین ردیف هرم، سال 1776 به اعداد رومی نوشته شده است. اگر ارقام این شماره را با هم جمع کنید به عدد 21 میرسید که سن عقل است.به این معنی که در سال 1776 که به نوعی سن عقل را تداعی میکند، سیزده ایالت استقلال خود را اعلام کردند.
اگر به دایره سمت راست نگاه کنید و آن را با دقت بررسی نمایید متوجه میشوید که این تصویر با کمی تغییر همان مهر ریاست جمهوری آمریکاست. این تصویر را همچنین در نقاط زیر میتوان مشاهده کرد: در تمامی قبرستانهای عمومی آمریکا، در پیادهرویی در بوشنل که محل نمایش پرچمهاست، در قبرستان عمومی فلوریدا و نیز این علامت هسته اصلی در بنای یادبود قهرمانان ملی آن کشور محسوب میشود.
در اینجا عقاب، پرنده زئوس دیده میشود.عقاب در حال فرود از ملکوت خداوند به عرصه زمان است.این پرنده نماد اصل تجسم خداوند به شمار میرود.
در مهر بزرگ صورت عقاب به سمت پنجهای است که شاخه زیتون(به عبارتی شاخه درخت غار) را نگاه داشته است. صورت عقاب در مهر ریاست جمهوری در جهت مخالف یعنی به طرف پنجهای بود که تیرها را نگاه میداشت تا این که در سال 1945 "هاری ترومن" دستور طراحی مجدد آن را به سمت شاخه زیتون صادر کرد.
پرنده به سمت شاخه گیاه نگاه می کند،تا بدین معنی باشد" که به صلح میاندیشیم ولی همچنان شاید نیاز به جنگ هم داشته باشیم."
در کتاب علم سیاست هندوها ضرب المثلی وجود دارد که میگوید،فرمانروا باید در یک دست سلاح جنگ و در دست دیگرش سلاح صلح را حمل کند.
دم عقاب از 9 پر تشکیل شده. نه رقم نزول قدرت آسمانی به جهان است.زنگ نیایش آنجلوس در کلیسای کاتولیک رمی نه بار به صدا در میآید.
بیشتر منابع تاریخی درباره عقاب گر (بدون مو) اشاره به این مطلب دارند که این تمثال منحصرا آمریکایی است.
یکی از طرحهای اولیه برای مهر بزرگ، عقابی سفید با کاکلی کوچک بود که ریشه آمریکایی نداشت اما بعدها تبدیل به عقاب گری شد که فقط اختصاص به این کشور داشت. یک تفسیر ثابت نشده از این عقاب میتواند پیروزی و استقلال باشد. به این دلیل که عقاب از توفان نمیهراسد، آن قدر قوی و باهوش است که بتواند بالاتر از توفان اوج بگیرد و در ضمن هیچ نوع تاجی برسر ندارد.
اگر به سپر توجه کنید میبینید که از هیچ طرف نگاه داشته نشده است. چارلز تامپسون گفته است که این سپر نشاندهنده آن است که آمریکا باید متکی بر شرافت خود باشد. سپر از نوارهایی به رنگ قرمز و سفید تشکیل شده است که یک نوار آبی در بالای آنها قرار گرفته و نشان از مجلس دارد. این رنگها از پرچم آمریکا گرفته شده است و مفهوم رسمی این رنگها بدین ترتیب میباشد: قرمز نشان از جسارت و شجاعت دارد، سفید نشان از خالص و بیآلایش بودن و آبی نشان از آمادگی، پایداری و در عین حال عدالت دارد. در منقار عقاب میخوانیم: "e pluribus unum" به این معنی «یک ملت متشکل از اقوام مختلف».
در بالای سر عقاب 13 ستاره وجود دارد که دلالت بر 13 قوم اولیه تشکیل دهنده آمریکا دارد. دوباره تاکید بر این مطلب است که ما به دور هم به عنوان یک ملت جمع شدهایم. توجه کنید که عقاب یک شاخه زیتون و تعدادی پیکان در چنگال خود دارد. مفهوم رسمی این دو بدین ترتیب است: متوجه قدرت جنگ و صلح باشید.
عدد 13 در یک دلاری:
بعضیها بر این باورند که عدد 13 شماره بدشانسی است.این عدد نزد اغلب ملل، نحس و شوم و نامبارک شمرده می شود. اما این سکه ای است که دو رو دارد و ما به آن می پردازیم.
از آنجا که این عدد نحس است، گاهی در ساختمانها طبقه سیزدهم وجود ندارد. یا پلاک سیزده بر روی نشانی ها گذاشته نمی شود.مسیحیان در یک اتاق و پشت یک میز، سیزده نفر نمی نشینند.در هواپیمای ایرباس آمریکایی، صندلی شماره سیزده وجود ندارد.سیزده در مسیحیت، عدد یهودا اسخریوطی است.عدد اجتماع جادوگران نیز سیزده میباشد.در ایران باستان هم گویا سیزده، عددی شوم و نحس بوده .
شومی عدد سیزده به این مسئله برمیگردد که ظاهرا تعداد خدایان در یونان دوازده بوده که سیزدهمی وارد میشود و یکی از آنها را می کشد و خود به جای او می نشیند و از آن به بعد همه چیز به هم می ریزد و اوضاع خراب میشود.
به قول ویل دورانت ،دوازده عددی بوده که به 2 و 3 و 4 و 6 بخش پذیر بوده و عدد کاملی به شمار می آمده و درست بعد از آن سیزده است که به هیچ چیز بخش پذیر نیست، و از همین رو نحس شده است.
از طرف دیگر (آن روی سکه)،سیزده در تقویم آزتک عدد مهمی محسوب میشود، زیرا به ادوار سیزده روزه تقسیم شده است و در ضمن برای پیشگویی هم به کار میرفته است.در میان اسراییلیان باستان، سیزده مقدس بود، زیرا برای تابوت عهد، وجود سیزده چیز ضروری بود.همچنین این عدد بر طبق حروف ابجد، معادل احد (الف: 1، ح: 8، د: 4) میباشد که به معنی خداست.
از طرفی اگر مسیح سیزدهمین نفر به اضافه دوازده حواری خود باشد دیگر این عدد نحس و شوم نیست و همچنین اگر خورشید را سیزدهمینِ دوازده صورت فلکی بدانیم باز از شومی آن خبری نیست. سیزده، شماره خروج از حوزه قیود دوازده بر عرصه ای متعالی است. برای همین در یک دلاری ،در آخرین طبقه هرم(سیزدهمین طبقه) چشم خداوند گشوده شده است.
مفهوم عدد 13 در تاریخ آمریکا بسیار مستحکم است. عدد 13 در بسیاری از نمادهای آمریکایی به کار میرود (13 قوم اولیه آمریکا، 13 امضاکننده بیانیه استقلال، 13 نوار روی پرچم، 13 طبقه هرم، ،13 ستاره در بالای سر عقاب،عبارت13 حرفی e pluribus unum، 13 پر تزیینی از پرهای موجود در طول هر یک از بالهای عقاب، 13 نوار بر روی سپر، 13 برگ روی شاخه زیتون و تعداد 13 عدد پیکان.)
تمامی اینها شروع استقلال کشور را نشان میدهند که توسط 13 قوم تثبیت شد. همچنین میتواند یادآور سیزدهمین اصلاحیه بااهمیت هم باشد.
بالای سر عقاب نیز سیزده ستاره وجود دارد که به شکل یک ستاره داوود چیده شده اند. این شکل به تعبیر «جوزف کمبل» میتواند شکل دموکراسی باشد. که هر کسی میتواند از هر موضعی (با توجه به 6 گوشه بالا و پایین و طرفین) صحبت کند و حقیقت را بگوید زیرا ذهن او از حقیقت (مرکز) جدا نشده است.
و از طرفی با توجه به شکل خاتم سلیمان(ستاره 6 پر)، سیزده نقطه داریم که دوازده نقطه آن در محل تقاطع خطوط و یک نقطه نیز در مرکز قرار دارد.
تحقیق و ترجمه:مهرک حصارکی_آرش نورآقایی
مقوله زمان در تحلیل های اقتصادی فراموش شده است بلکه منظور آن است که در چارچوب تحلیل های اقتصاد سیاسی و توسعه، زمان به عنوان یک محور در مختصات مورد نظر معرفی نشده است؛ در حالی که اکثریت مقوله ها و متغیرهای اقتصادی بعد زمان را در خود دارند؛ مثل عرضه و تقاضا، رابطه بین سرعت توسعه اقتصادی و زمان، رابطه بین قدرت و زمان، ارتباط بین سطح دانش و مهارت و زمان و... .
ادامه اهمیت اقتصادی زمان