بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه تصمیم گیر

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه تصمیم گیر

شاید در تصمیم گیری و اجرای آن تا به حال با خود گفته باشید ، اشتباه من در شیوه تصمیم گیری من بودن نه در تصمیماتم .

جان سی ماکسول ، در کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری با ذکر داستانی در این مورد نوشته است : روش من در تصمیم گیری این بود که کارکنانم را جمع میکنم ، بینش خود را برای ایشان مطرح میسازم به سئوالات آنها پاسخ دهم و آنها را تشویق کنم تا در گرفتن تصمیمات و رسیدن به دیدگاه جدید ، همکاری کنند . اما در آن فصل که سرم خیلی شلوغ بود ، به سرعت 3 تصمیم مهم گرفتم و آن ها را اجرا کردم . ار آنجا که همه چیز خوب پیش میرفت ، فکر کردم که نیازی نیست کسی را درگیر این تصمیمات و چگونگی اجرا آن ها کنم .

مدت زمان زیادی طول نکشید که احساس کردم افراد نا آرامند . ابتدا فکر کردم ، همه باید با این مسایل را کنار بگذارند و به کار ادامه دهند اما بعداٌ دریافتم که مشکل اصلی خود من هستم و مرتکب اشتباه بزرگی شده ام .

به محض آنکه فهیمدم اشتباه کردم ، در یک جمع عمومی از افراد عذرخواهی و طلب بخشش کردم و فهمیدم وقتی نوبت رهبری و تصمیم گیری برای جمع میرسد ، آن جا دیگر نمی توان میان بر زد .

 

طرحهائی که از یاری دیگران بهره نگرفته و دور از دیگران در انزوا رشد کرده باشد به ندرت پدر خوانده پیدا میکند .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه توان رهبر

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه توان رهبر

 

هر چند درست است که علم و توان هر فرد ، سطح کارآیی او را تعیین میکند و کارکنان از مسئولینی پیروی میکنند که از خودشان قوی تر هستند و لیکن این ها به تنهائی برای جلب پیروی کارکنان کافی نیست بلکه بهتر است پیش از هر اقدامی طوری عمل کنید که افرادتان شما را باور کنند .

کلارنس بی راندال ، معتقد است : رهبر باید بداند و باید بداند که می داند و باید قادر باشد این مسئله را به طور همه جانبه ای برای آنهائی که در اطراف او هستند روشن کند که او می داند ، تا افراد برانگیخته شوند و در کنار او بر آرمانی مشترک بکوشند .

نمونه ی بارز و افسانه ای این طرز تفکر مهاتما گاندی است ، رهبر فقید هند ، نه تنها بصیرت و بینش بزرگی در کسب آزادی داشت بلکه قادر بود دید مردم را نسبت به کسب آزادی تغییر دهد . مردم هند نیز چون گاندی را باور کردند طرز فکرش را پذیرفتند و به اجرای آن پرداختند .

بنا بر این ، یکی از قابلیت هایی که میتواند به شما در جلب پیروی کارکنانتان کمک کند ،‌توانائی در برقراری ارتباطات موثر و سازنده ای است که بتواند میل و رغبت آن ها را برای پیروی و همکاری بیشتر با شما برانگیزاند .

 

مردم قبل از این که به بصیرت و بینش رهبر ایمان بیآورند به خود رهبر ایمان می آورند .

 جان سی ماکسول

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ایجاد ارتباط و

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ایجاد ارتباط و

برخی افراد در برقراری ارتباط با کارکنان خود ، دشواری هایی دارند چون به اعتقاد آنان ، آغاز ایجاد ارتباط وظیفه زیردستان است . این نوع افراد همیشه با خود میگویند :

** من رئیسم و دارای مقام هستم ،‌این افراد در این جا زیردستان من هستند پس بگذار آن ها به طرف من بیایند . **

پیتر دراکر ، مکعتقد است این دیدگاه دشواری های فرائانی را برای مسئولینی رقم می زند و معتقد است مسئولین موفق همیشه گام نخست را در ایجاد ارتباط بر می دارند و سعی میکنند قبل از اینکه از پیروان خود همکاری بخواهند ،‌ در قلب آن ها نفوذ کنند زیرا واقف اند هر چه ارتباط و اتصال بین افراد قوی تر باشد ،‌احتمال بیشتری وجود دارد که پیرو بخواهد به رهبر کمک کند .

در جنگ تاریخی کربلا ، حر بن یزید ریاحی ، فرمانده لشکر ابن زیاد قبل از آن که به حسین بن علی ( رض ) بپیوندد در صف دشمنان او بود ، ولی ارتباط و نفوذ قلبی امام حسین ( رض ) و حب خاندانش در او به قدری کار ساز شد که او را وادار کرد که در عین دشمنی ،‌برای اقامه نماز به حسین ( رض ) اقتدا کند و نهایتاً همین ارتباط سازنده ،‌ حر را به سوی نجات و رستگاری رهنون ساخت .

 

ایجاد ارتباط وظیفه ای رهبر است و هر چه ارتباطو اتصال بین افراد قوی تر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که پیرو بخواهد به رهبر کمک کند .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت انگیزه

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت انگیزه

انگیزه و اشتیاق را نمی توان مستقیماً مشاهده کرد ، اما آن را از روی رفتار و عملکرد کارکنان می توان تصور و استنباط نمود . از کارکنان بی انگیزه انتظار عملکرد عالی نمی رود همان گونه که از چوب نیم سوخته نمیرود به آتش فروزان مبدل شود .

پیتر دراکر ، اعتقاد دارد یکی از اساسی ترین رسالت های مدیران ، ایجاد انگیزه در کارکنان است و می گوید :مدیر افراد را اداره نمی کند بلکه آن ها را برمی انگیزاند ، راهنمائی میکند و برای دست یافتن به اهداف شان سازمان می دهد .

با این توصیف ،‌اگر کارکنان تان ، اشتیاق لازم برای خلاقیت و حتی انجام وظایف جاری خود دارند باید بدانید ایجاد انگیزه مستلزم حضور شخصی است که بتواند دیگران را برانگیزاند بدون آنکه خود نیازمند باشد ،‌ در آن زمینه برانگیخته شود . بعبارت دیگر برای بیدار ساختن انسان های خواب زده ، حداقل به یک آدم بیدار نیاز است و در محیط های سازمانی ، مسئولین فاقد انرژی ، قادر نخواهند بود به محیط اطراف خود انرژی مثبت ، تحرک ، خلاقیت و تعهد تزریق کنند و چه بسا زیردستان شان را نیز به همراه خود از قافله عقب نگه دارند .

 

برای انسانهای بی انگیزه هیچ کار ساده آسان نیست و میزان انگیزه را از روی رفتار کارکنان میتوان تصور و استنباط کرد .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت اصول ارزشی کار

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت اصول ارزشی کار

 

اگر مایلید دیگران ، خواسته های مورد نظر شما را با میل و رغبت انجام دهند یکی از مهارت ها این است که قادر باشید خود را با علایق ،‌اصول ارزشی و روانی آنان همراه کنید . تجربه ی رئیس ارتباطات یک فروشگاه ما را در درک این مفهوم یایر خواهد کرد :

هنگامی که مرا مسئول رسیدگی به فروش های مکاتبه ای و گردآوری مطالبات معوقه کردند ، سبک و سیاق مکاتبات فروشگاه مرا بی اندازه دلسرد کرد . جملات نامه ها تلخ و تهدید کننده بودند . وقتی آن ها را میخواندم احساس میکردم ،‌ اگر کسی چنین نامه ای برای من بفرستد دیوانه می شوم و هیچ وقت پولش را نمی دهم .

نحوه ی کار را عوض کردم و نامه هایی نوشتم که اگر یکی از آن ها به خود من می رسید ، مرا تشویق به پرداخت پول قبض هایی میکرد که مهلت پرداخت شان سرآمده است . این کار ، نتیجه داد و من توانستم مبالغ جمع آوری شده را به حد نصاب برسانم .

اگر خواسته ها و مطالبات خود را به بافت روانی و اصول ارزشی حاکم و ناظر بر رفتار کارکنانتان نزدیک سازید چه تغییری در وضعیت موجود و نتایج رهبری و مدیریت شما ایجاد خواهد شد ؟

 

خواسته هائی که بدون توجه به معیارهای ارزشی کارکنان اقامه گردد همچون قلاب ماهی گیری بدون طعمه است .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت میل به مهم بود

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت میل به مهم بود

 

اگر مایلید کارکنانتان ترغیب شوند تا بهتر از گذشته از عهده ای وظایف شان برآیند ،‌باید سعی کنید غنای درونی شان را بر خود آن ها آشکار کنید . مطلب زیر یکی از مهمترین موارد انگیزشی در نهاد آدمی را تشریح میکند و آموزنده است .

خانمی به مناسبتی با ویلیم گلادستون سیاستمدار سرشناس انگلیسی و رقیب برجسته اش بنجامین دیزرائیلی هم سفر شد . بعد ها وقتی که نظر این خانم را در مورد این دو فرد پرسیدند پاسخ داد : بعد از نشست با گلادستون مطمئن شدم که او با هوش ترین ،‌بدله گو ترین و با نمک ترین مرد انگلستان است ، اما بعد از نشست با بنجامین دیزرائیلی احساس میکردم من باهوش ترین ، بذله گوترین و با نمک ترین زن انگلستان هستم .

رهبرانی از نوع دیزرائیلی فرصت هنرنمائید را به افراد می دهند و کاری میکنند که افراد احساس کنند ارزشمندند و نیرو و استعداد کافی برای انجام کارهای مهم را دارا هستند .

گوته معتقد بود : وقتی با انسان همانگونه که هست رفتار میکنیم ، او را به کمتر از آن چه هست تنزل داده ایم و وقتی با او طوری رفتار میکنیم که گویی به آن چه بالقوه می توانست باشد رسیده است ، او را آن گونه که باید باشد اعتلا بخشیده ایم .

عمیق ترین انگیزه در آدمی میل مهم مبودن است .پروفسور جان دیویی

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت رشد دادن

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت رشد دادن

شما مسئولینی را می شناسید که دارای حس قوی احترام و تحسین نسبت به دیگران نیستند ،‌ این قبیل افراد عادت دارند مچ کارکنان شان را فقط در زمانی که کارها را اشتباه انجام میدهند بگیرند . نتیجه و بازخورد این گونه برخوردها چیست ؟

واقعیت این است که هیچ کس دوست ندارد نقاط ضعف او برجسته شود و چنان احساس کند ،‌فردی همیشه ب نقاط ضعف او انگشت می گذارد ،‌ از آن فرد ، دور خواهد کرد و یا خواسته ها و دستورهایش را با اکراه و یا از روی ترس به اجرا در خواهد آورد ، بالعکس کارکنانی که نقاط قوت آن ها برجسته می شود ، احساس بهتری پیدا کرده و تمایل و رغبت بیشتری برای پیروی از خواسته ها و دستورهای مسئول خود خواهند داشت .

مدیرانی که آگاهند ، این حکم سرشت انسان است که در برخی زمینه ها نیرومند و در برخی دیگر ضعیف ظاهر می شوند ، سعی می کنند نقاط قوت کارکنان خود را تقویت و نقاط ضعف شان را کم کنند و چنانچه لازم باشد نقاط منفی شخصیت و یا ضعف عملکرد آن ها را مطرح سازند ، این کار را با ظرافتی به انجام میرسانند که موجب سرافکندگی و یاس آنان نگردد بعبارت دیگر آن ها توانمندی ها را سرمایه گذاری و کاستی ها را مدیریت می کنند .

 

ارزش نهادن به عملکرد مثبت کارکنان انگیزه خدمتگزاری بیشتر را در آنان رشد داده و تحکیم می بخشد .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت تحول در اندیشه

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت تحول در اندیشه

زنی فرزانه ، تکه سنگی گران بها یافت . روز بعد رهگذری را در کوهستان ملاقات کرد که گرسنه بود . زن فرزانه ، کیفش را گشود تا غذایش را با او قسمت کند . رهگذر گرسنه ، سنگ گران بها را در کیف زن دید و از او خواست تا آن را به او بدهد . زن ، بی درنگ سنگ قیمتی را با خوش روئی به او داد . رهگذر رفت و می دانست که در تمام عمر بی نیاز خواهد زیست اما چند روز بعد نزد زن بازگشت تا سنگ گران بها را به او برگرداند . او گفت :

** من این سنگ قیمیت را به شما باز می گردانم به این امید که چیز ارشمندتری به من بدهید . آن چیزی را که در درون شماست و شما را قادر می سازد تا این سنگ گران بها را به من عطا کنی . **

آن زن فرزانه به همراه سنگ ، کیمیائی به رهگذر بخشید که مس وجودش را به طلای ناب مبدل ساخت . آیا شما که مسئولیت هدایت و رهبری جمعی را بر عهده دارید قادرید چیز با ارزشی به غیر از حقوق به کارکنانتان بدهید ، به طوری که در اندیشه و بینش آن ها تحول ایجاد کرده و آ» ها را با احساس مسئولیتی برخاسته از درون برای بهتر شدن برانگیزاند ؟

 

آیا به غیر از حقوق ، چیز با ارزش به کارکنانتان داده اید به طوری که آن ها را از درون برای بهتر شدن برانگیزاند ؟

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت رشد دادن

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت رشد دادن

شما مسئولینی را می شناسید که دارای حس قوی احترام و تحسین نسبت به دیگران نیستند ،‌ این قبیل افراد عادت دارند مچ کارکنان شان را فقط در زمانی که کارها را اشتباه انجام میدهند بگیرند . نتیجه و بازخورد این گونه برخوردها چیست ؟

واقعیت این است که هیچ کس دوست ندارد نقاط ضعف او برجسته شود و چنان احساس کند ،‌فردی همیشه ب نقاط ضعف او انگشت می گذارد ،‌ از آن فرد ، دور خواهد کرد و یا خواسته ها و دستورهایش را با اکراه و یا از روی ترس به اجرا در خواهد آورد ، بالعکس کارکنانی که نقاط قوت آن ها برجسته می شود ، احساس بهتری پیدا کرده و تمایل و رغبت بیشتری برای پیروی از خواسته ها و دستورهای مسئول خود خواهند داشت .

مدیرانی که آگاهند ، این حکم سرشت انسان است که در برخی زمینه ها نیرومند و در برخی دیگر ضعیف ظاهر می شوند ، سعی می کنند نقاط قوت کارکنان خود را تقویت و نقاط ضعف شان را کم کنند و چنانچه لازم باشد نقاط منفی شخصیت و یا ضعف عملکرد آن ها را مطرح سازند ، این کار را با ظرافتی به انجام میرسانند که موجب سرافکندگی و یاس آنان نگردد بعبارت دیگر آن ها توانمندی ها را سرمایه گذاری و کاستی ها را مدیریت می کنند .

 

ارزش نهادن به عملکرد مثبت کارکنان انگیزه خدمتگزاری بیشتر را در آنان رشد داده و تحکیم می بخشد .

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت سرمشق

نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت سرمشق

 

حتماً ، هزاران بارشنیده اید که می گویند ، بهترین طریقه ی تعلیم به دیگران این است که سرمشق آنها شویم . بنجامین فرانکلین ، به این اصل معتقد بود ، او احساس کرد که خیابانهای فیلادلفیا به چراغ روشنائی نیاز دارند اما می دانست که بهتر است خود سرمشق باشد و باکسی بحث و گفت و گو نکند . در حالی که چنین فکری در سر داشت ، روشی ابداع کرد تا همسایه ها را قانع سازد که خیابانهای فیلادلفیا به چراغ های روشنائی نیاز دارند . او فانوس زیبائی را روی طاقچه ی دیوار کوب بیرون خانه اش قرار داد . چندی نگذشت که هکسایه های فرانکلین هر یک فانوسی را بیرون خانه قرار دادند و اندکی بعد ، اهالی شهر آماده ای روشن شدن شهر با چراغهای روشنائی بودند .

فرانکلین ، می گفت : حتی بهترین سخنرانی های من نمی توانست با قدرت ترغیب من از راه سرمشق شدنم برابری کند .

اولیور گلد اسمیت معتقد است ، زندگی و سیره ی شما بهتر از کلام شما می تواند آموزنده و تاثیر گذار باشد .

آیا بهتر نیست ابتدا به گفته های خود عمل کنید و سپس بر حسب عمل خود سخن بگوئید ؟

 

همان طور باش که تلاش می کنی دیگران شوند ، وجودت موعظت باشد نه سخنانت .