نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیفته ی خدمتگز | |
آیا وقتی که بحث خدمتگزاری به میان میآید ، تصور می کنید کار آدم های دون پایه است ؟ اگر این طور باشد ،تصورتان غلط است . خدمتگزاری ربطی به مقام یا مهارت انسانی ندارد ،بلکه از طرز فکر و نگرش انسان برمی آید . مرحوم باغچه بان ،در یکی از کتاب هایش نوشته است : حضرت عیسی در پاسخ به سئوال یارانش که پرسیدند : کدام یک از ما 12 تن ، پس از شما رهبری را در دست گیرد ؟ فرمود : من نمیتوانم برای شما رهبر یا رئیس تعیین کنم ، اما بعد از من هر کس که خدمتگزار 11 نفر دیگر باشد ، او رئیس است . اگر خدمتگزاری بزرگتریم هدفی است که برای خود انتخاب کرده اید ، باید بدانید که نخستین نشانه خدمتگزاری ، فکر کردن به عافیت دیگران و راههای تحقق آن است . به راستی شما چه اندازه به کارکنانتان در رسیدن به اهدافشان خدمتگزارانه یاری میرسانید ؟ اگر پاسخ شما در حد رضایت بخش است نباید دشواری های پیمودن راه برای تان سنگین باشد زیرا واقف اید در پس این سختی و در دل آن ،آسایشی نهفته است . حضرت عیسی ( ع ) : بعد از من هر کس که خدمتگزار 11 نفر دیگر باشد او رئیس است |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ابزار موفقیت | |
همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از شیوه های مشابهی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند . این افراد در زندگی فردی و شغلی خود مجهز به جعبه ابزاری مملو از خصوصیات ، مهارت ها ، توانائی ها و عقایدی هستند که به میزان انعطاف پذیری آنها را در زمانهای مورد نیاز بیشتر کرده و آن ها را در رسیدن به اهدافشان یاری می نماید . شما نیز بعنوان مسئول یک جمع ، برای رهبری و مدیریت موثر آن ها نیازمند طیف وسیعی از قابلیت های فنی و انسانی به عنوان ابزار هستید . حضرت نبی اکرم (ص ) در تبیین ضرورت پرداختن به این مهم می فرمایند : کسی که متولی امور ده نفر بشود ، باید اندیشه ای چهل نفر را داشته باشد و کسی که مسئولیت اداره ی چهل نفر را داشته باشد ،باید عقل و اندیشه ی چهار صد نفر را دارا باشد . بعبارت دیگر ، اگر قابلیت های فنی و انسانی شما ضعیف باشد ، در بکار گیری دیگران برای خود و آنها ایجاد زحمت خواهید کرد و تعبیر زیبای آبراهام مازلو نیز موید همین معناست ، او معتقد است : اگر تنها ابزاری که در دست دارید یک چکش است ، خیلی دلتان میخواهد با همه چیز طوری رفتار کنید ، انگار که میخ هستند . اگر تنها ابزار شما چکش باشد همه چیز شبیه میخ به نظر میرسد . آبراهام مازلو | |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت برنامه ریزی | |
آماده شدن برای فردائی که خواهد آمد ، میل طبیعی انسان است و برنامه ریزی ابزاری برای دست یابی به این خواسته بشمار میرود . حضرت نوح ( ع ) برنامه ساختن کشتی عظیم خود را با هدف حفظ مخلوقات زمینی آغاز کرد که باران نمی بارید . او برای طرح ریزی برنامه مطلوب خود به مقدماتی نیاز داشت که دانائی یکی از اساسی ترین آن ها بشمار میرفت ، دانائی از اندازه و بزرگی کشتی ، نحوه ساختن آن و غیره . بنابر این داشتن هدف به معنای پایان راه نیست ، بلکه تحقق آن مستلزم دانستن و به کار بستن فرآیندهای درست و سنجیده شده ( برنامه ریزی ) است ،ولی واقعیت این است که دانایی در طرح ریزی اکثر برنامه ها و فرآیندهای سازمانی ، معمولاً نقش و نگار کمرنگ تری دارد . راسل ایکاف ،با اشاره به واقعیت مذکور نوشته است : انبوهی از برنامه های سازمانی را که من دیده ام مثل مناسک رقص بارانند ** و تاثیری بر هوای پس از آن ندارند ، اما کسانی که در آن شرکت میکنند فکر میکنند دارد . افزون بر این ، بسیاری از توصیه ها و دستورهای مربوط به برنامه ریزی ، درباره بهتر کردن رقص است نه هوا . شکست در برنامه ریزی به معنای برنامه ریزی برای شکست است . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت تصمیم گیری | |
در اداره ی امور ، هر موفقیت و شکست تا حدودی شبیه به آن است که به سکه هایی که در جیب خود دارید اضافه و یا از آن ها خرج کنید . هر دفعه که تصمیم خوبی میگیرید به سکه های تان اضافه میشود ، و هر بار که تصمیم ضعیف و بدی میگیرد ، مجبورید که بابت اشتباه خود مقداری از آن ها را خرج کنید . در شروع ، هر یک از شما مقدار معینی سکه در اختیار دارید . اگر به تصمیمات خوب خود همواره به مقدار سکه های خود اضافه کنید به اعتبار شما افزوده شده و اگر روزی اشتباه بزرگی انجام دهید سکه هایی در اختیار خواهید داشت تا آن را جبران کنید ، لیکن اگر به تصمیمات بد خود ادامه دهید روزی می رسد که با آخرین تصمیم بد خود در می یابید که دیگر سکه ای ندارید تا بتوانید آن را جبران کنید و اهمیتی ندارد که این اشتباه بزرگ باشد یا کوچک ، ان گاه شما از درجه ی اعتبار ساقط میشوید . بنابراین ، اعتبار هر کس در گرو تصمیمات اوست و در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت افراد رقم می خورد و کسانی که درگیرتر از آن هستند که به محتوی و نتایج تصمیمات خود بیندیشند ، سرانجام وارد قلمرو تصمیماتی می شوند که طومار خود و برنامه های شان را خواهد پیچید . در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما و برنامه های مان رقم زده میشود . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه تصمیم گیر | |
جان سی ماکسول ، در کتاب 21 قانون انکار ناپذیر رهبری با ذکر داستانی در این مورد نوشته است : روش من در تصمیم گیری این بود که کارکنانم را جمع میکنم ، بینش خود را برای ایشان مطرح میسازم به سئوالات آنها پاسخ دهم و آنها را تشویق کنم تا در گرفتن تصمیمات و رسیدن به دیدگاه جدید ، همکاری کنند . اما در آن فصل که سرم خیلی شلوغ بود ، به سرعت 3 تصمیم مهم گرفتم و آن ها را اجرا کردم . ار آنجا که همه چیز خوب پیش میرفت ، فکر کردم که نیازی نیست کسی را درگیر این تصمیمات و چگونگی اجرا آن ها کنم . مدت زمان زیادی طول نکشید که احساس کردم افراد نا آرامند . ابتدا فکر کردم ، همه باید با این مسایل را کنار بگذارند و به کار ادامه دهند اما بعداٌ دریافتم که مشکل اصلی خود من هستم و مرتکب اشتباه بزرگی شده ام . به محض آنکه فهیمدم اشتباه کردم ، در یک جمع عمومی از افراد عذرخواهی و طلب بخشش کردم و فهمیدم وقتی نوبت رهبری و تصمیم گیری برای جمع میرسد ، آن جا دیگر نمی توان میان بر زد . طرحهائی که از یاری دیگران بهره نگرفته و دور از دیگران در انزوا رشد کرده باشد به ندرت پدر خوانده پیدا میکند . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت شیوه توان رهبر | |
هر چند درست است که علم و توان هر فرد ، سطح کارآیی او را تعیین میکند و کارکنان از مسئولینی پیروی میکنند که از خودشان قوی تر هستند و لیکن این ها به تنهائی برای جلب پیروی کارکنان کافی نیست بلکه بهتر است پیش از هر اقدامی طوری عمل کنید که افرادتان شما را باور کنند . کلارنس بی راندال ، معتقد است : رهبر باید بداند و باید بداند که می داند و باید قادر باشد این مسئله را به طور همه جانبه ای برای آنهائی که در اطراف او هستند روشن کند که او می داند ، تا افراد برانگیخته شوند و در کنار او بر آرمانی مشترک بکوشند . نمونه ی بارز و افسانه ای این طرز تفکر مهاتما گاندی است ، رهبر فقید هند ، نه تنها بصیرت و بینش بزرگی در کسب آزادی داشت بلکه قادر بود دید مردم را نسبت به کسب آزادی تغییر دهد . مردم هند نیز چون گاندی را باور کردند طرز فکرش را پذیرفتند و به اجرای آن پرداختند . بنا بر این ، یکی از قابلیت هایی که میتواند به شما در جلب پیروی کارکنانتان کمک کند ،توانائی در برقراری ارتباطات موثر و سازنده ای است که بتواند میل و رغبت آن ها را برای پیروی و همکاری بیشتر با شما برانگیزاند . مردم قبل از این که به بصیرت و بینش رهبر ایمان بیآورند به خود رهبر ایمان می آورند . جان سی ماکسول |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت ایجاد ارتباط و | |
** من رئیسم و دارای مقام هستم ،این افراد در این جا زیردستان من هستند پس بگذار آن ها به طرف من بیایند . ** پیتر دراکر ، مکعتقد است این دیدگاه دشواری های فرائانی را برای مسئولینی رقم می زند و معتقد است مسئولین موفق همیشه گام نخست را در ایجاد ارتباط بر می دارند و سعی میکنند قبل از اینکه از پیروان خود همکاری بخواهند ، در قلب آن ها نفوذ کنند زیرا واقف اند هر چه ارتباط و اتصال بین افراد قوی تر باشد ،احتمال بیشتری وجود دارد که پیرو بخواهد به رهبر کمک کند . در جنگ تاریخی کربلا ، حر بن یزید ریاحی ، فرمانده لشکر ابن زیاد قبل از آن که به حسین بن علی ( رض ) بپیوندد در صف دشمنان او بود ، ولی ارتباط و نفوذ قلبی امام حسین ( رض ) و حب خاندانش در او به قدری کار ساز شد که او را وادار کرد که در عین دشمنی ،برای اقامه نماز به حسین ( رض ) اقتدا کند و نهایتاً همین ارتباط سازنده ، حر را به سوی نجات و رستگاری رهنون ساخت . ایجاد ارتباط وظیفه ای رهبر است و هر چه ارتباطو اتصال بین افراد قوی تر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که پیرو بخواهد به رهبر کمک کند . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت انگیزه | |
پیتر دراکر ، اعتقاد دارد یکی از اساسی ترین رسالت های مدیران ، ایجاد انگیزه در کارکنان است و می گوید :مدیر افراد را اداره نمی کند بلکه آن ها را برمی انگیزاند ، راهنمائی میکند و برای دست یافتن به اهداف شان سازمان می دهد . با این توصیف ،اگر کارکنان تان ، اشتیاق لازم برای خلاقیت و حتی انجام وظایف جاری خود دارند باید بدانید ایجاد انگیزه مستلزم حضور شخصی است که بتواند دیگران را برانگیزاند بدون آنکه خود نیازمند باشد ، در آن زمینه برانگیخته شود . بعبارت دیگر برای بیدار ساختن انسان های خواب زده ، حداقل به یک آدم بیدار نیاز است و در محیط های سازمانی ، مسئولین فاقد انرژی ، قادر نخواهند بود به محیط اطراف خود انرژی مثبت ، تحرک ، خلاقیت و تعهد تزریق کنند و چه بسا زیردستان شان را نیز به همراه خود از قافله عقب نگه دارند . برای انسانهای بی انگیزه هیچ کار ساده آسان نیست و میزان انگیزه را از روی رفتار کارکنان میتوان تصور و استنباط کرد . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت اصول ارزشی کار | |
اگر مایلید دیگران ، خواسته های مورد نظر شما را با میل و رغبت انجام دهند یکی از مهارت ها این است که قادر باشید خود را با علایق ،اصول ارزشی و روانی آنان همراه کنید . تجربه ی رئیس ارتباطات یک فروشگاه ما را در درک این مفهوم یایر خواهد کرد : هنگامی که مرا مسئول رسیدگی به فروش های مکاتبه ای و گردآوری مطالبات معوقه کردند ، سبک و سیاق مکاتبات فروشگاه مرا بی اندازه دلسرد کرد . جملات نامه ها تلخ و تهدید کننده بودند . وقتی آن ها را میخواندم احساس میکردم ، اگر کسی چنین نامه ای برای من بفرستد دیوانه می شوم و هیچ وقت پولش را نمی دهم . نحوه ی کار را عوض کردم و نامه هایی نوشتم که اگر یکی از آن ها به خود من می رسید ، مرا تشویق به پرداخت پول قبض هایی میکرد که مهلت پرداخت شان سرآمده است . این کار ، نتیجه داد و من توانستم مبالغ جمع آوری شده را به حد نصاب برسانم . اگر خواسته ها و مطالبات خود را به بافت روانی و اصول ارزشی حاکم و ناظر بر رفتار کارکنانتان نزدیک سازید چه تغییری در وضعیت موجود و نتایج رهبری و مدیریت شما ایجاد خواهد شد ؟ خواسته هائی که بدون توجه به معیارهای ارزشی کارکنان اقامه گردد همچون قلاب ماهی گیری بدون طعمه است . |
نگاهی به ره توشه و شایستگی های مدیریتی – این قسمت میل به مهم بود | |
اگر مایلید کارکنانتان ترغیب شوند تا بهتر از گذشته از عهده ای وظایف شان برآیند ،باید سعی کنید غنای درونی شان را بر خود آن ها آشکار کنید . مطلب زیر یکی از مهمترین موارد انگیزشی در نهاد آدمی را تشریح میکند و آموزنده است . خانمی به مناسبتی با ویلیم گلادستون سیاستمدار سرشناس انگلیسی و رقیب برجسته اش بنجامین دیزرائیلی هم سفر شد . بعد ها وقتی که نظر این خانم را در مورد این دو فرد پرسیدند پاسخ داد : بعد از نشست با گلادستون مطمئن شدم که او با هوش ترین ،بدله گو ترین و با نمک ترین مرد انگلستان است ، اما بعد از نشست با بنجامین دیزرائیلی احساس میکردم من باهوش ترین ، بذله گوترین و با نمک ترین زن انگلستان هستم . رهبرانی از نوع دیزرائیلی فرصت هنرنمائید را به افراد می دهند و کاری میکنند که افراد احساس کنند ارزشمندند و نیرو و استعداد کافی برای انجام کارهای مهم را دارا هستند . گوته معتقد بود : وقتی با انسان همانگونه که هست رفتار میکنیم ، او را به کمتر از آن چه هست تنزل داده ایم و وقتی با او طوری رفتار میکنیم که گویی به آن چه بالقوه می توانست باشد رسیده است ، او را آن گونه که باید باشد اعتلا بخشیده ایم . عمیق ترین انگیزه در آدمی میل مهم مبودن است .پروفسور جان دیویی |