ده عادت بد در سخنرانی | |
کارماینگالو، نویسنده کتاب «ده راز ساده بزرگترین تجار جهان» در کتاب خود ده عادت بد سخنرانی را که مانعی بر سر راه برقراری ارتباط بین سخنرانان و مخاطبانشان است، معرفی کرده است. سخنرانان، میتوانند بدترین دشمنان خود باشند 1- از روخوانی کسانیکه در برقراری ارتباط با مخاطبان خود موفقند، هرگز از روی دستنوشته، یادداشت یا اسلاید نمیخوانند. اگرچه مراجعه به نوشتهها گاهبه گاه مورد پذیرش است، اما از روخوانی مستقیم، آن هم از روی نوشتههایی از پیش آماده شده به هیچوجه پذیرفته نیست. این موضوع باعث میشود ارتباط بین گوینده و مخاطب مخدوش شود. 2- اجتناب از نگاه چشم در چشم کسانیکه در برقراری ارتباط موفقند، میدانند که نگاه چشم در چشم برای ایجاد اطمینان، مقبولیت و تفاهم بسیار حیاتی است. بسیاری از متخصصان تجارت عادت دارند که هنگام سخن گفتن به هر چیزی نگاه کنند غیر از مخاطبان خود، چیزهایی که در موفقیت آنها هیچ تاثیری ندارد مانند دیوار، میز یا کامپیوتر. 3 - بد لباسی اگر به لباس سخنرانان موفق دقت کنید متوجه تفاوت پوشش آنها با سایرین میشوید. امکان ندارد کسی بتواند ادعا کند که سخنران معروف، دونالد ترامپ را در هنگام سخنرانی با لباسی غیر از کت و شلوار رسمی دیده است. او حتی در یک مسابقه گلف هم، یک میلیاردر بهنظر میرسد. بسیاری از رهبران تجاری جهان مایلند لباسهایی در سطح پایینتر از سمت و موقعیت خود بپوشند. آنها در انظار با بلوزهای ارزانقیمت، کفشهای کهنه و لباسهایی که به انداز تنشان نیست، ظاهر میشوند. 4 - لرزش، تکان و بهم مالیدن دستها با کاهش حرکات و رفتار کوچک اما آزاردهنده میتوانید به جمع سخنرانان موفق وارد شوید. لرزش دستها، بازی با سکهای که در دست دارید و حرکت بدنتان به جلو و عقب همه نشاندهنده حالتهای عصبی یا عدم اطمینان شما است. این عادتها نشاندهنده عدم اطمینان سخنگو است. 5 - تمرین نداشتن پیش از سخنرانی کسانی که در برقراری ارتباط با مخاطبان خود موفقند، همیشه موضوعات مهم سخنرانی خود را تمرین میکنند. بدترین سخنرانیها آنهایی است که از فقدان تمرین کافی سخنگو رنج میبرند. 6 - ایستادن در خدمت شنوندگان کسانی که در برقراری ارتباط با شنوندگان خود موفقند، رفتاری خشک و رسمی از خود نشان نمیدهند. ایستادن در خدمت شنوندگان مانند سربازی که منتظر دستور است، شاید برای ارتش موفقیتآمیز باشد اما واقعیت این است که سخنرانی را کسالتبار و خستهکننده میکند. 7 - خواندن نکات مهمی که هدف را نشانه میگیرند سخنرانان بزرگ میدانند که مخاطبانشان از توانایی خواندن برخوردارند. بنابراین نکات مهمی را که چون گلولهای بر هدف هستند برای مخاطب خود از روی اسلاید کلمه به کلمه نمیخوانند. واقعیت این است که اسلایدها (یا هر ابزار دیداری دیگر) تنها به عنوان مکملی بر سخنان سخنران مورد استفاده قرار میگیرند. 8 - طولانی بودن سخنرانی آنان که در سخنرانیهای خود تاکنون موفق بودهاند به این نکته واقفند که رهبری نیازمند توانایی انتقال، پیامی با قدرت و شفافیت کافی است که در عینحال موجز نیز باشد. مطالعات نشان داده است که شنوندگان پس از حدود 18 دقیقه تمرکز خود را از دست میدهند. بسیاری از رهبران بر این باورند که هر چه مدت سخنرانیشان بیشتر باشد، سخنانشان با اهمیتتر جلوه میکند. در حالیکه باور شنوندگان این است که حقایق کوتاه است و حواشی ربطی به حقایق ندارد. 9 - از دست دادن هیجان کسانی در سخنرانی موفقند که بتوانند توجه شنوندگان را به خود معطوف کنند. شنوندگان اولین و آخرین چیزی را که میگویید به خاطر خواهند داشت. اما نگران نباشید اگر میخواهید کاری کنید که همه سخنانتان به یادها بماند راهحلی وجود دارد. 10 - اختتام سخنرانی بدون نکته مهم اگر به پایان سخنرانیهای موفق دقت کنید، متوجه میشوید که در آنها سخنران با اشارهای به موضوعی الهامبخش و مهم، سخنرانی را خاتمه میدهد. |
۳۰ روش برای بهبود مهارتهای نوشتن | |||
|
30 قانون جهانی موفقیت | |
قانون انگیزه: هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید. قانون انتظار: اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع می پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانتان تأثیر می گذارد. قانون تمرکز: هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید. قانون عادت: حداقل 95 درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم. قانون انتخاب: زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است. قانون تفکر مثبت: برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست. قانون تغییر: تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن. قانون کنترل: سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید. قانون مسؤولیت: هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید. مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست. قانون پاداش: عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.
قانون خدمت : پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنید. قانون علت و معلول: هر چه به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آن که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید. قانون ذهن: شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید. قانون عینیت یافتن ذهنیات: دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید. قانون رابطه مستقیم: زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما ، و عملکرد و تجارب بیرونی تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی ، وضعیت جسمانی شرایط مالی و موفیت های شما بازتاب دنیای درونی شماست. قانون باور: هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود. شما آن چه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده اید. پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید. قانون ارزش ها: نحوه عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه که قانون تأثیر تلاش: همه امید ها، رویاها، هدف ها و آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. قانون آمادگی : در هر حوزه ای موفق ترین افراد ، آن هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است. قانون حد توانایی : شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد.
قانون تصمیم: مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم. قانون خلاقیت: ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت. قانون استقامت: معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد. قانون صداقت: خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم. قانون انعطاف پذیری: در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دست یابی به آن ها انعطاف پذیر باشید. درعصر تحولات سریع و رقابت شدید، انعطاف پذیری از ضروریات است. قانون خوشبختی: کیفیت زندگی ما را احساسمان در هر لحظه تعیین می کند واحساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید. قانون تعجیل : ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همیت دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم. قانون فرصت: بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست. قانون خود شکوفائی: شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزید. آن هایی که می آموزند توانا هستند. قانون بخشندگی : هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد، آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید. از بانک اطلاعات آموزش وپرورش http://edub.ir/ |
نکته هایى از زندگى | |
خانواده - شریک زندگیت را با دقت انتخاب کن زیرا 90 درصد خوشبختی تو به این تصمیم بستگی دارد. - همواره به عزیزانت عشق بورز و حتی کوچکترین فرصت ها را برای ابراز عشق و محبت خود از دست نده. - همیشه و در همه حال حتی با کوچکترین چیزها در صدد بهبود و استحکام زندگی زناشویی خود باش. - هیچ گاه سالگرد ازدواجت را فراموش نکن. - هیچ گاه پس از جر و بحث و نزاع با همسرت خانه را ترک نکن. - در مورد مبلمان و پرده خانه ات چنانچه فکر میکنی بیش از 5 سال از آنها استفاده میکنی ، بهترین چیزها را که در توانت هست بخر. - همیشه سه اصل مهم را در خرید خانه در نظر داشته باش. محله خوب، محله خوب ، محله خوب. - یک فرهنگ لغت ( فرهنگ لغت یک زبانه ) خوب در خانه ات داشته باش. - یک دیکشنری ( فرهنگ لغت دو زبانه ) خوب داشته باش. - چنان زندگی کن که وقتی فرزندانت در مورد عدالت،توجه و راستی فکر میکنند به یاد تو بیفتند. - به خلوت فرزندان خود احترام بگذار و قبل از ورود به اتاقشان در بزن. - به فرزندانت نشان بده که به آنان اعتماد داری. اجتماعى - د ر روزهای تعطیل به دیدن و سیاحت از مناطق دیدنی شهر خود بپرداز. - در جلسات سعی کن، کمترین فاصله را با سخنران داشته باشی. - هر چند وقت یکبار در طبیعت گردش کن. - هر روز را با موسیقی مورد علاقه ات آغاز کن. - با پزشکان و پرستاران بد رفتاری نکن بخصوص زمانی که در بیمارستان بستری هستی. - صورتحصاب بیمارستان را به دقت بخوان .طبق گزارشات در 89 درصد این صورتحسابها به نفع بیمارستان اشتباهی رخ داده است . - بدان چه موقع باید حرف بزنی. - بدان چه موقع باید سکوت کنی.
- از کلوپهای شبانه پرهیز کن. - به قولت پایبند باش. - خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از آن که شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد . - زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری . - به چیزی که گذشت غم نخور ، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن . - هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود. - اگر کسی تو را آن گونه که می خواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد . - دوست واقعی کسی است که دست های تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند . - بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که د ر کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید . - هرگز لبخند را ترک نکن . حتی وقتی ناراحتی . چون هر کس ممکن است عاشق لبخند تو شود . - تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی . - دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام بودن با تو پیدا می کنم. - هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران. - شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را . به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می توانی شکرگزار باشی . - همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند . با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده دوباره اعتماد نکنی . اقتصادى - همیشه و در همه حال حتی با توسل به چیزهای جزیی درصدد بهبود و استحکام وضعیت شغلی خود باش. - قیمت بالاتر به معنای کیفیت بهتر نیست. - با کسانی که به داد و ستد با تو می پردازند کار کن. - همه لباسهایی را که در طول سه سال گذشته نپوشیده ای به مستمندان ببخش. - در حد توان مالی و زمانی خود از یک موسسه خیریه حمایت کن. از:http://www.4soo.net |
رازهای ر هبری | |
راز رهبری در این است که همهچیز را همانگونه که هست بپذیری، نه آنطور که دلت میخواهد باشد، یا تصورمیکنی که باید باشد. زیرا رویاهای ناممکن، تنها باگذشتن از مراحل ممکن تحققمییابند.
دونالد والترز
ریچارد کرولی
افراد بشر زندگیکردن در جامعه را بهحال خود مفیدمیبینند، اما تمایلاتشان، برخلاف تمایلات زنبورهای کندو، غالبا فردی باقیماندهاست؛ از اینجاست که دشواریهای زندگی اجتماعی و ضرورت [وجود] دولت پدیدمیآید. برتراند راس از کتاب قدرت، 1938
در مواقع فشارکاری و استرس، زمان بیشتری را با کارکنان خود بگذرانید و با صحبتهای نشاطبخش در آنها انرژی ایجادکنید. |
فراگیری، ستارهای پنجسو | |||
|
آیا ریاضیات شیرین است؟وبیانیه معروف یونسکو به نام... | |
اغراق آمیز نیست اگر ادعا کنیم نظام آموزش ریاضیات در کشور ما و یا حتی در سطح جهان، نظامی نخبهپرور و یا به بیان بهتر نخبهمحور بوده است. بیانیه معروف یونسکو به نام «ریاضیات برای همه» (1984) مُهر تأییدی بر این ادعاست. بنا بر اظهارات موجود در این بیانیه ، برنامه درسی ریاضیات از ابتدا برای دانش آموزان خاص و ممتاز طراحی شده است که قصد ادامه تحصیل در مؤسسات خاصی را داشتهاند، ولی شرکت هر چه بیشتر و روزافزون دانشآموزان در برنامههای مدارس ، با پیش زمینهها، توقعات و تواناییهای مختلف ، سبب شده است که قشر عظیمی از آنها برنامههای ریاضیات مدرسهای را انتزاعی، بی فایده و نامرتبط با زندگی خود بدانند. نظام آموزش ریاضیات کشورمان، کتب و برنامههای درسی، به تبعیت از تغییرات نظام جهانی و به منظور تطابق هر چه بیشتر با استانداردهای بینالمللی آموزش ریاضیات هر از گاهی تغییر یافته است. این تغییرات اغلب در محتوای کتب درسی، توالی موضوعات مورد تدریس، زمان اختصاص یافته برای تدریس و یا فعالیتهای کلاسی برای دانش آموزان (در همان کتاب درسی)، بوده است. از بحث اینکه این تغییرات تا چه اندازه در راستای نیازها، ویژگی ها و فرهنگ بومی کشور ما بوده است، صرف نظر میشود. گرچه به گفته بیشاب چیزی به نام بهترین برنامه درسی ریاضیات، مستقل از فرهنگ وجود ندارد و البته تصور انتخاب و پیاده کردن بهترین برنامه درسی نیز تصوری رویایی است. احتمالاً پاسخ به پرسشهایی نظیر: «چند درصد از دانشآموزان دوره متوسطه در رشته ریاضی تحصیل میکنند؟ چه تعداد از آنها در رشتههای ریاضی و یا بسیار مرتبط با ریاضی(مانند رشتههای فنی) ادامه تحصیل میدهند؟ آن تعدادی که به چنین مرحلهای میرسند تا چه حد در دروس دانشگاهی وابسته به ریاضیات موفقند؟ نتایج آزمونهای بینالمللی همچون تیمز در ایران چگونه بوده است؟ چند درصد از دانش آموزان در المپیادهای ریاضی رتبه میآورند؟ (و چند درصد ایشان پس از اتمام دوره کارشناسی در ایران میمانند؟) و ...» ما را بیشتر به فاصله نظام آموزش ریاضی کشورمان از یک نظام آموزشی عام المنفعه آگاه میسازد.البته میزان شرکت دانشآموزان در رشته ریاضی، همچنین قبول شدگان کنکور در رشتههای مرتبط با ریاضیات ، در سالهای اخیر به طور چشمگیری رو به افزایش بوده است و صد البته فریاد دبیران ریاضیات و اساتید محترم دانشگاه بلندتر که: سطح علمی دانشآموزان و دانشجویان پایین آمده است و استانداردهای ریاضیات در محافل آموزشی در حال افول است و چنین و چنان! «افول استانداردهای ریاضیات»!، به هر ترتیب، شاید این هم یک راه برای همگانی و دموکراتیزه کردن آموزش باشد. تصور من این است که اگر برنامه ریزان، آموزشگران و سیاستگذاران آموزشی، نتوانسته و یا نخواستهاند پلی مستحکم و مطمئن بین ریاضیات تحت انحصار نخبگان و ریاضیات مورد نیاز اکثریت در جوامع آموزشی، ایجاد کنند، اگر استانداردهای ریاضیات آنقدر بالا و غیر قابل تغییر است که نمیتوان آنها را برای استفاده عموم جرح و تعدیل کرد، اگر تصور عموم این باشد که شأن و اعتبار ریاضیات به پیچیدگی و مفاهیم غیر قابل دسترس آن است و تحصیل آن برای تبدیل شدن به یک شهروند هوشمند و ممتاز جامعه، یافتن شغل و موقعیت مناسب در داخل و حتی خارج از کشور یک ضرورت است و عدم موفقیت در آن نوعی سرافکندگی و بی استعدادی تلقی شود، ما بیش از پیش شاهد خواهیم بود، اکثریتی که خود یا فرزندان خود را لایق ممتاز بودن و نخبه بودن میدانند بر دژهای مستحکم ریاضیات هجوم برده و اگر ناتوان از بالا رفتن باشند پایههای آن دژها را تخریب سازند و در این بین (همانگونه که از شواهد سالهای اخیر برمیآید) صاحبان دژها چارهای جز فریاد ندارند. یک راه مسالمتآمیزتر این است که مدافعان استانداردهای ریاضیات با مدافعان استانداردهای آموزش ریاضیات (از جمله همگانی شدن ریاضیات) به مذاکره بنشینند. مذاکرهای که نتایج آن به نفع دو طرف باشد. پنجههایی قوی بر گلوگاههای آموزش ریاضیات وجود دارد که هر زمان فشرده شود خطر آفرین خواهد بود،از جمله کشاکش بین «منفعت طلبی» و «حفظ اصول و ارزشها» نفع طلبی در آموزش داخل کشور تحت تأثیر یک فرهنگ جهانی بوده است و البته ریشههای داخلی نیز دارد. بار منفی کلمه نفع طلبی همیشه هم به جا نیست. هر عقل سلیمی کسب منافع حتی از نوع مادی را میپسندد. در دنیای امروز نادیده انگاشتن منافع تکنولوژیکی و اقتصادی که شدیداً به ریاضیات وابستهاند نامعقول است. دیدگاه پستمدرن «علم برای علم» و دیدگاه بسیار خاص «عشق به آموختن» برای عموم جامعه قابل تحلیل و پذیرش نیست.ولی پرسش این جاست که نفع طلبی تا کجا؟ تا جائی که اصول و پایههای ریاضیات و اهداف متعالی آموزش نادیده انگاشته شود؟ رشد اندیشه و تعالی روحی تحت تعالیم مفاهیم یکپارچه و منظم و مجرد ریاضیات خود بزرگترین نفع برای یک انسان تکامل جوست. به نظر میرسد یکی از علل سردرگمیهای جامعه آموزش ریاضی در انتخاب اصول و اهداف و اعتراض ریاضیدانان به جامعه آموزش ریاضیات، به خاطر نزاع و رویارویی بین دو نگرش باشد، نگرشی مادی؛ نگرشی معنوی. هر انسانی از جمله دانشآموز مستحق بهرهبری از هر دو منفعت است. جوامع انسانی نیازمند اصول آرمانی و ایدهآلها هستند. نیازمند نخبگان و خواصی هستند که ارزشهای متعالی انسانی را تبیین سازند. از سوی دیگر حاصل تفکر والا باید زندگی بهتری را برای شهروندان جامعه به ارمغان آورد. محصولات فکری اندیشمندان باید در اختیار و در خدمت عموم باشد. هیچ رشته دیگری همچون ریاضیات چنان گستره وسیعی ندارد که یک سرش پا را فراتر از اندیشه بشری گذاشته و وارد قلمرو روح و ابدیت گردد، مفاهیم مجردی را خلق کند که سالها بعد کاربرد مادی و واقعی مییابند و سر دیگرش در تولید جزییترین ابزار مصرفی روزمره زندگی حضور خود را نشان دهد. شاید از این روست که آموزش ریاضیات نیز چنین چالش بر انگیز است. جنبههای نفع طلبی مادی در آموزش ریاضیات کشورمان در چهار مقوله قابل بررسی است: 1 - تصور و باور عامه از ارتباط پیشرفت اجتماعی و اقتصادی با ریاضیات و تشویق فرزندانشان به تحصیل در رشته ریاضیات 2 - مقتضیات اجتماعی و زمانی سالهای اخیرکشور و جهان که زمینه اشتغال در رشتههای( فنی) مرتبط با ریاضیات را سهلتر و وسیعتر کرده است. 3 - به تبع چنین انگیزهای فارغالتحصیلان سالهای اخیر در ریاضیات و رشتههای مرتبط که بسیاری به جمع آموزشگران پیوستهاند دیدگاههای نفع طلبانه خود را به نوآموزان منتقل کردهاند. (البته هستند بسیاری از آموزگاران و اساتیدی که ریاضیات را با عشق آموزش میدهند و به نحوه تفکر و استدلال و رشد روحی نوآموز بیش از نتایج آزمونها و یا نحوه ارزیابی مدیران آموزشی از عملکرد خود، اهمیت می دهند.) 4 - معضلی به نام کنکور و تست، که مافیای عظیم تدریس کنکوری در آموزشگاهها را بوجود آورده است. این مافیا بیش از هر نیرویی خط و مشی آموزش ریاضیات مدرسهای را تعیین میکند و حوزه نفوذ آن به دبستانها نیز کشانده شده است. هر که با ریاضیات واقعی سرو کار دارد میداند درست فکر کردن، تعمق و چالش فکری برای حل یک مسئله، هر چقدر هم که زمان ببرد تا چه اندازه با ارزش بوده و موجب رشد تفکر ریاضی و قابلیت حل مسئله میگردد. حال چنین ارزشی را مقایسه کنید با راه حلهای تستی ، خلاصه شده و ثانیه شمار ساعت روی میز تحریر که زمان عمر هر تست را سی الی شصت ثانیه تعیین میکند. این نکته را هم در نظر بگیرید که از دهه 80 میلادی تاکنون حل مسئله به عنوان مرکز و هسته اصلی آموزش ریاضیات بیش از هر چیز مورد توجه بوده است. پیشنهادها: 1 - دست اندرکاران محترم فکری به حال کنکور تستی دانشگاهها کنند و به جای تاکید بر نتایج آزمونهای تستی به طرقی قابلیت حل مسئله دانش آموزان سنجیده شود. 2 - رشتههای غیر ریاضی در مدارس مورد حمایت جدی قرار گیرند. ( پر رنگ تر شدن رشتههایی مانند کامپیوتر و حسابداری و ... امیدوارکننده است) 3 - محتوای ریاضیات رشتههای غیرریاضی را در ارتباط با نوع آن رشته غنیتر سازند و ریاضیاتی را در دروس بگنجانند که برای دانش آموزان آن رشته قابل کاربرد باشد و نحوه کاربرد ریاضیات، آموزش داده شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. (تدریس یک کتاب یکسان مانند ریاضی 2 دبیرستان برای همه رشتههای فنی و ریاضی و تجربی به نظر مناسب نمیرسد) 4 - اکثریت قریب به اتفاق دانشآموزان در رشته ریاضی دبیرستانی مایل به ادامه تحصیل در رشتههای فنی هستند. در نظر گرفتن ریاضیات کاربردی به جای مفاهیم مجرد برای این دسته افراد مناسبتر به نظر میرسد. 5 - مسئولان، ذهن افراد جامعه، والدین و دانش آموزان را نسبت به این مسئله روشن سازند که ریاضیات رشته برجسته و ممتاز مدارس و تحصیل آن نشانه داشتن استعداد برتر نیست. (با ورود به یک دبیرستان میتوانید این حس تمایز و برتری را بین دانش آموزان ریاضی و بقیه لمس کنید). پیشنهادهای پنجگانه فوق از یک اولویت بندی برخوردارند، اگر از نفوذ و تأثیر کنکور بر برنامههای درسی مدارس کاسته شود خود به خود زمینه اجرای باقی پیشنهادها و دیگر راهکارهای مفید ایجاد خواهد شد و اگر پیشنهادهای2و3و4 عملی شوند ، اذهان عمومی به رشتههای غیر ریاضی معطوف خواهد شد و با شرکت دانش آموزان مستعد در رشتههای غیر ریاضی، این رشتهها از رونق بیشتری برخوردار خواهند شد. بدین ترتیب زمینهای فراهم میشود تا هر قشر از دانش آموزان مطابق با اهدافی که دارند وجهی از ریاضیات را که بیشتر مورد نیازشان است فراگیرند. |
میگویند روزی یکی از مدیران هندی راز موفقیتش را برای عدهای از دانشجویان مدیریت تعریف میکرد، وقتی از او راز موفقیتش را پرسیدند مدیر هندی فکری کرد و سپس دهانش را تا بناگوش باز کرد و گفت راز موفقیت من اینجاست، ببینید.
دانشجویان کنجکاو هندی که برای دیدن این شکاف اسرارآمیز نیمخیز شده بودند، یکییکی دهان و لوزههای ایشان را بررسی کردند، اما پس از چند لحظه با گرفتن بینیهایشان از ایشان فاصله گرفتند. وقتی کنجکاوی دانشجویان فروکش کرد یکی از دانشجویان که از بیادبی مدیر هندی عصبانی شده بود سربه اعتراض گشود و به زبان هندی گفت، استاد گرامی ما از شما رمز و راز مدیریت را پرسیدیم ولی شما در عوض دندانهای مثل دانه بلالتان را به ما نشان دادید. مدیر یاد شده ضمن عذرخواهی گفت: ولی باور کنید راز دیگری وجود ندارد، راز موفقیت من همین دهان بدبو است و بس. غوغایی در میان دانشجویان در گرفته بود و عدهای از دانشجویان در حال ترک سالن بودند. در این حال یکی از دانشجویان که تاکنون سخنی به زبان نیاورده بود، گفت: استاد مطمئنم که حکمتی در گفتار شما وجود دارد، پس خواهش میکنم آن را به ما بگویید. مدیر موفق در حالی که با احترام از جای خود بلند میشد گفت، راستش همه موفقیت من از زمانی شروع شد که دچار پوسیدگی دندان شدم و خب شما میدانید که در چنین حالتی بوی بد دهان را همه احساس میکنند جز خود شما. من از بوی بد دهانم این درس را گرفتم که اگر سازمان تحت نظر من هم دچار عفونت باشدحتما دیگران بهتر از من این عفونت و یا آسیب را حس میکنند. و موفقیت من از زمانی آغاز شد که پیدرپی در جستوجوی یافتن افرادی بودم که نقاط ضعف و کاستیها را در کارهایم به من نشان دهند و چه کسی بهتر از کارکنان. |
چکیده |
خطای شماره 1- منافع انسان با پایمال کردن حقوق دیگران حاصل شود خطای شماره 2- نگرانی از بابت اموری که قابل اصلاح وتغییر نیستند خطای شماره 3- اصرار برناممکن دانستن کاری که آنرا از حیطه توانایی خود خارج می دانیم خطای شماره 4-اجتناب از بی توجهی به چیزهای جزئی وبی اهمیت خطای شماره 5- سستی در زمینه پرورش ذهن و عادت نکردن به مطالعه وخواندن |