پسانداز و میزان آن یکی از عوامل نشاندهندهء میزان توسعهیافتگی جوامع است. جوامع کمتوسعه یافته، از پسانداز کمتری برخوردار هستند. این اصل در مورد خانوادهها نیز قابل تعمیم است.
من به شدت ابتکار عمل اخیر صورت گرفته با عنوان حرکت اقتصاد پس از به گل نشستن در فرانسه و صدور بیانیه اصلاحات از سوی دانشجویان دوره دکترای اقتصاد در دانشگاه کمبریج را تحسین می کنم. این ابتکارات همچون دو پرتو بزرگ امید در عرصه فکری به شدت مختل فعلی هستند.
یکی از عمده ترین موانع توسعه یا عامل اساسی بیکاری عیان و پنهان در کشورهای درحال توسعه، کمبود ابزارهای سرمایه ای در این جوامع است.
ویژگی مهم سرمایه گذاری در سرمایه انسانی این است که بخش عمده منافع ناشی از آن به صورت درآمد بیشتر نصیب افرادی می شود که از این سرمایه گذاری ها بهره مند می شوند. همین ویژگی باعث شده است که شماری خواهان واگذاری آموزش و بهداشت به بخش خصوصی باشند.
« رشد اقتصادی» بخودی خود نمی تواند « هدف» باشد، بلکه باید از آن فراتررفت. یعنی، آن چه که هدف باید باشد یا هست، بهبود زندگی و بیشتر شدن آزادی است که نه فقط مورد نیاز همگان که برای همگان دلچسب ودلپسند هم هست.
اقتصاد سیاسی- برمبنای درکی که من از آن پیدا کرده ام- از اقتصاد اندکی فراتر می رود. یعنی در کنار دیگر مسایل، هم چنین به بررسی فرایندهای اجتماعی و نهادینه ای می پردازد که از طریق آنها گروه های مشخصی از نخبگان اقتصادی و سیاسی برشیوه تخصیص منابع محدود درزمان حال و درگذرزمان تاثیر می گذارند.
سالهای پایانی دهه ۱۹۷۰ شاهد مرگ اقتصادیات کینزی هم بود که برای چند دهه برای کشورهای سرمایه سالاری صنعتی خیر و برکت فراوان داشت.
تمامی جوامع ماقبل مدرن جوامع کشاورزی بوده اند. تولید این جوامع به وسیله نظام هایی معین و منطقی اما نه منطق حداکثر سازی بازگشت سرمایه که بر جوامع سرمایه داری حاکم است قاعده مند شده بود.