من به شدت ابتکار عمل اخیر صورت گرفته با عنوان حرکت اقتصاد پس از به گل نشستن در فرانسه و صدور بیانیه اصلاحات از سوی دانشجویان دوره دکترای اقتصاد در دانشگاه کمبریج را تحسین می کنم. این ابتکارات همچون دو پرتو بزرگ امید در عرصه فکری به شدت مختل فعلی هستند.
ممکن است این سؤال پیش آید که آیا این مسئله فقط به ما اختصاص دارد یا در کشورهای صنعتی هم اوضاع از همین قرار است در پاسخ به این سؤال من به طور مشخص دو گروه تدابیر را مطرح میکنم که ببینید چقدر جالب راه را بر اینکه یک آموزهٔ نظری تبدیل به ایدئولوژی شود یا با آن اشتباه گرفته شود را در آن کشورها بستهاند.
آن چه روشن نمی شود این که با وجود تورم- آنهم تورمی که ظاهرا هر روزه بیشتر می شود، چه باید کرد. البته فلاحیان، به این پرسش کار ندارد.
برخلاف دیدگاهی که درایران غالب است، مکاتب گوناگون اقتصادی درباره علت اصلی تورم اختلاف نظر دارند و به همین دلیل، سیاست های متفاوتی را برای مقابله به آن پیشنهاد می کنند.
دولت در مواجهه از منظر یک دولت توسعه گرا با این مسئله مى بایست با طیف متنوعى از گروه هاى اجتماعى که منافع بسیار متفاوتى دارند روبه رو شود که هرگونه اقدامى از سوى دولت با واکنش هاى متفاوتى از سوى آنها مواجه مى شود که دولت باید حتماً به تفاوت شرایط و مسائل آنها توجه کند و به همین خاطر است که در واقع کسانى تلاش مى کنند که فضاى بحث درباره فرش از کادر فضاى علمى، تخصصى فراتر رود و در کادرهاى دیگرى بیفتد، چون هر چقدر که این فضا گرد و غبارآلودتر باشد امکان این که حرف حسابى با برچسب زدن و احیاناً پرونده سازى و از این قبیل فیصله پیدا کند، بهتر فراهم مى شود. اما به محض این که قضیه در کادر خودش قرار بگیرد، هیچ کس نمى تواند دغدغه توسعه ملى داشته باشد و این مسئله را با این ابعادش نادیده بگیرد.