پروژههای مخملی و نارنجی (انقلابهای نارنجی و طرحهای عمرانی) | |
Orange Projects
هزینههای انجام شده یک کشور در کشور دیگر به طرق مختلفی نتیجه بخش است، باعث محبوبیت میشود و این محبوبیت به اتحاد و یکی شدن میانجامد. البته لازمه چنین هزینههایی داشتن منابع مالی پایان ناپذیر است و لذا هر کجا منابع بیشتری وجود داشته باشد میتوان گفت مرکزیت اتحاد همه جهان در آن جا است و مردم دنیا تحت لوای آن محل به وحدت خواهند رسید. هرگاه تغییری در این منابع ایجاد شود، این تغییر به مثابهی یک تابع به مکان دیگری منتقل میشود و مرکزیت جهان عوض میشود. مثلاً تا موقعیکه هندوستان مرکز گنجهای جهانی بود، قویترین تشکلها و حکومتها در آن جا اتفاق میافتد، بودا و کتفوسیوس و امثال آن به وجود آمد و سازماندهیهای میلیونی انجام شد. کشف باروت در چین و یا ثروتهایی چون ابریشم و غیره باعث ایجاد قدرت جدیدی در چین شد و توانست هند را هم به خود جذب کند. پیدا شدن معادن نفت و طلا در آمریکا باعث شد که چشم جهان به سوی آن چرخانده شود و امروز که معادن طلا و نفت آمریکا رو به پایان است میبینیم که مردم هم از آمریکا رویگردان شدهاند به وقت فقر و تنگدستی، آشنا بیگانه میگردد. به هنگام تهیدستی سبو چرا پیمانه میگردد. وقتی یک کوزهای آب دارد، پیمانه یا ظرف آب به او چسبیده و هرگز از آن جدا نمیشود و مردم با استفاده از این ظرف آب میخورند ولی وقتی کوزه، آب خود را از دست داد، میبینیم که پیمانه هم از او جدا میگردد. امروزه قطب شمال که سالیان درازی مورد بیمهری بوده است مورد توجه قرار گرفته است و هر روز ما شاهد ساخت دستگاههای پیچیدهتر برای نفوذ به عمق این اقیانوس منجمد شمالی هستیم زیرا گفته شده که معادن نفت و گاز وطلای فراوانی در آن است، روسیه به اندازهی مساحت ایران از قطب شمال را با یک کشتی تصاحب کرده؛ آن هم با یک پرچم کوبیدن.
پیدا شدن ثروت
Funding funds & wealth
پیدا شدن ثروت، اساس و منبع قدرت انسان است. تمامی اقوام در طول تاریخ به دنبال ثروت از این سو به آن سو رفتهاند. اولین ثروت مورد نیاز همه انسانها آب است. فراوانی آب در جایی ممکن است اهمیت آن را کاهش دهد. مانند اینکه ماهی وقتی در آب است هیچگاه قدر آب را نمیداند همینکه یک لحظه از آب جدا شود مفهوم آن را به دست میآورد. آب به قدری مهم و حیاتی است که کلمهی آبادانی از آن آمده است و همه جا آب و آبادانی یکی است و در قرآن کریم هم آمده که «و من الماء کل شی حی». به واسطه آب است که هر چیز زنده می ماند... و یا از آب است که همه چیز حیات میگیرد. به واسطه آب، کشت و زرع انجام میگیرد و غذای انسان و حیوانات تهیه میشود. ثروت آب مهم است ولی پس از به دست آوردن آن، انسان فتنهجو و طماع و تنبل به دنبال کشت و زرع و حیوانات اهلیِ مجانی است! لذا میبینیم بسیاری از انسانها به دنبال پیدا کردن مرتع جابجا شدهاند، در آسیا این قاره کهن، اقوام مختلف مانند رودخانه و یا سیلاب از همه جای آن به همه جای آن رفتهاند. مغولها به ایران تاختهاند، ایران به هندوستان لشکر کشید، چین وارد هنگ کنگ شده و ژاپن و دیگر ملل هم از قافله عقب نماندهاند، همه اینها برای پیدا کردن ثروت، مناطق آباد و غذای مجانی و رایگان بوده است زیرا کاشتن گندم و یا هر نوع کشت و کار دیگری بسیار زمان و هزینهبر است. یکسال طول میکشد تا گندم بروید، و این همه گندم هم فقط در صورتی میروید که ابتدا به ساکن ما گندم داشته باشیم و لذا نداشتن گندم وجود آب و زمین و دیگر ثروتها را هم بیمعنی میکند. برای یک فرد گرسنه، طلا و جواهر فقط ارزش مبادله دارد. در افراد سیر و غذا خورده است که طلا و جواهر برای زینت دادن معنی پیدا میکند.
خشونت و ثروت
Harshness & wealth به دست آوردن اولین ثروت (حیازت) و حفظ و نگهداری آن، نیازمند خشونت است. یعنی ثروت قبل از به دست آمدن، در حین به دست آمدن و حتی بعد از به دست آمدن، خشونت را در پی دارد و این خشونت به قدرت (Power) تعبیر میشود تا زیاد خشن نباشد! اگر انسانهای اولیه ناگهان به یک مزرعه یا باغ میرسیدند، مسلماً نمیتوانستند با خیال راحت از آن استفاده کنند زیرا بلافاصله گروههای دیگر هم میرسیدند و میخواستند استفاده کنند و این فرهنگ خشونت را ترویج میکرد و البته خشونتِ انسانهای اولیه بعداً به تعبیر قدرت تغییر یافت و دوران سلطه یا سلطنت آغاز شد، در دوران پادشاهان قدرت و ثروت در یک جامع میشد. یعنی پادشاهان به میزان خزانهشان شناخته میشدند و هرچه خزانه آنها پرتر بود، قدرت آنها هم بیشتر بود و یا برعکس اگر قدرت آنها زیاد بود، میتوانستند مالیات بیشتری بگیرند و تصاحب و تملک بیشتری بکنند و لذا خزانهی قویتر داشته باشند. در عصر بعد از پادشاهان که بیشتر به زمان معاصر و دوران آزادی و انسان دوستی معروف است این خشونت و قدرت تغییر زیباتری به نام رقابت (Competition) پیدا کردند. در رقابت، همه گونه خشونت و قدرت نهایی وجود داشت ولی توسط قانون و قانونمداران تلطیف میشد و رقت بیشتری پیدا میکرد و کشت و کشتارها در پشت پرده انجام میشد. مافیاها به استخدام حقوقدانان برجسته افتخار میکردند زیرا آنها میتوانستند به کمک دانشجویان حقوق که بورسیه میشدند، تمامی جنایات خود را توجیه و مدارک لازم برای تبرئه را فراهم و مدارک مورد نیاز محاکمه را نابود میکردند. شاید فراماسونها اولین گروهی بودند که جنگ را به پشت پرده کشاندند زیرا اساس فعالیت فراماسونها از فروش سنگهای معدنی به بنّاها شروع شده است و پایهگذار آنان بنّاها بودهاند ولی هرگز کسی نمیداند که اینها پایهگذار بودهاند و اغلب آنها را یقه سفید و روشنفکر میدانند، این تغییر ماهیت در به دست آوردن نتیجهی بهتر مؤثرتر است. (فرا به زبان ایتالیایی به معنی سنگِ بنّایی است)
تغییر حکومت
Governmental Changes
گروههای فراماسونری یا مافیایی و یا گانگستری (Gangster) وقتی به موقعیتهایی در درون مرزهای خود دست یافتند، حیف دیدند که آنها را به مرز و جغرافیایی خود محدود نمایند و لذا شروع به صدور خشونت، قدرت یا همان رقابت نمودند. پشتیبانی مالی اعضا و هواداران خود در کشورهای دیگر، باعث میشد تا آنان سریعتر نردبان ترقی را طی کنند و پلهها را یکی دو تا جلو بردند.
بعضی از این عوامل نفوذی با کمترین هزینه حکومتها را سرنگون کرده و دست نشاندههای خود را بر سر تخت پادشاهی نشاندند. ما میبینیم تغییر حکومت در ترکیه، سالیان سال با خشونت و جنگ در بین بود تا اوایل جنگ جهانی اول ترکیه و انگلیس در یک جبهه بودند اما با کمترین هزینه، ترکیه شکست میخورد و وجود شخصی به نام آتاتورک باعث می شود تا حکومت عثمانی سرنگون شود و یک کشور قدرتمند و بزرگ قرن به چندین کشور کوچک تقسیم شده و ماهیت خود را هم تغییر دهند. اغلب کشورهای جدا شده، خود را عرب خواندند و ترکیهی صغیر یعنی باقیماندهی عثمانی را به اروپا ملحق کردند و بهانه اروپایی شدن فرهنگ و تاریخ او را با تغییر رسم الخط به فراموشی سپردند؛ به عبارتی دیگر، امروزه مردم ترکیه قادر نیستند نوشتههای مولوی را بخوانند! زیرا مولوی به خط الرسم فارسی نوشته در حالیکه هماکنون اهالی قونیه، همه خط الرسم انگلیسی دارند...
مشابه این حرکت در همه جا شد. در ایران، رضاخان به حکومت رسید در مورد اندونزی و هند و... سایر بلاد، استعمار توانست بسیار ارزان حکومتها را تغییر دهد! در برخی جاها میتوان صهیونیست سلطنت را سرنگون کردند ولی در برخی جاها، به عنوان جمهوریت، سلطنتها تغییر دادند و از اعضا و وابستگان سفارتخانههای خود در آن به کارگمارند. این تغییر حکومتها به دلیل قدرت و ثروتی بود که در اثر جنگ جهانی اول به دست متفقین افتاده بود و آنان بر همهی منابع مسلط شده بودند؛ پادشاهان ایران هم حاضر بودند هر بار قسمتی از مملکت را بفروشند و یک سفر اروپایی بروند!...
انقلابهای مخملی، نوع نرم تغییر حکومت
Soft Changes
تغییر حکومتها گاه به صورت کودتا انجام میگرفت که به سرعت انجام میشد و بعضاً به صورت انقلاب بود که سالها طول میکشید. مثلاً ما در دوران مشروطه شاهد هستیم که مردم در سراسر ایران به دنبال مشروطه هستند، اما چون رهبری مشخصی ندارند یعنی در واقع نگذاشتند که رهبری واحدی داشته باشند، این انقلابها بیشتر به صورت ملوک الطوایفی و شورشهای محلی ظاهر شد. در شمال، رضاخان و میرزا کوچکخان، در جنوب خزعل و خسروخان، قشقایی و تیمور بختیاریها، در شرق پسیان و در غرب هم ستارخان، باقرخان، حزب دمکرات و... همهی اینها تحت لوای مشروطه خواهی بودند اما چون مرکز آنها توسط انگلیس هدایت میشد و انگلیسی هم نمیخواستند که آنها وحدت داشته باشند، بلافاصله شاخص وحدت آنها را از بین میبردند. آنهم به این صورت بود که امتیازی از دولت قاجار میگرفتند و سرِ یکی از این سرداران را تحویل میدادند! ستارخان، میرزا کوچکخان و دیگران از جمله کسانی بودند که مورد معامله قرار گرفتند. شاه قاجار همانند یک بخشندهی بزرگ هراز چند گاهی نفت جنوب، یا خاک افغانستان یا قفقاز را میبخشید تا کمی پوند بگیرد و به سفر فرهنگ رود و چند تا عکاسباشی با خودش بیاورد.
هنوز هم بقایای قجر همین کارها را انجام میدهندو با جاسوسی برای بیگانگان و تحت عنوان قومیتگرایی، قصد فروش قطعه قطعه این سرزمین را دارند تا چند صباحی در اروپا و آمریکا به جشن و پایکوبی بپردازند. این نوع از تغییر آرام را در زمان فعلی، انقلاب نارنجی یا مخملی نامگذاری کردهاند و علت آنهم این است که ابتدا از کشور کوچکی در اروپا از توابع شوروی سابق شروع کردند و به نتیجه رسیدند و میخواهند آن را به تمام کشورهای شوروی سابق سرایت داده و در مورد کشورهای دیگری چون ایران هم به عمل آورند، لذا بنیادی به نام سوروس تأسیس کردهاند تا همچون انجمن آدمیت که در دوران مشروطه مرکز فراماسونیها بود، گروهی را پرورش دهد تا با هزینه بسیار کم حکومتها را تغییر دهند...
|