بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

مدیریت زمان در اوقات فراغت تابستانی

مقالات - مدیریت
نوشته شده توسط دانشنامه فارسی اقتصاد   

تابستان که می‌آمد، کودکی ما در کوچه های گرما زده سپری می‌شد. برخی نیز همه تابستان را به کاری مشغول ‌می‌شدند تا درآمدی کسب کرده و پولی برای خود پس انداز کنند. اوقات فراغت واژه‌ای نبود که چندان به کارمان ‌بیاید. گرما که اندکی فرو می‌نشست، کوچه بود و توپ پلاستیکی و فریاد بچه‌ها که در آسمان بعدازظهر اوج ‌می‌گرفت. بازی آنقدر کش پیدا می‌کرد که تاریکی در هوا پخش شود و خستگی بر بدنمان بنشیند. دم غروب که ‌می‌شد، خانه جایی برای استراحت بود. خسته از یک بعد از ظهر تابستانی به خانه می‌آمدیم تا شب سپری شده و ‌روز دیگر آغاز شود. برای ما اوقات فراغت و نحوه سپری کردن آن به همین موضوعات ختم می‌شد.
‌این در حالی است که امروزه مفهوم اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن برای نسل‌های مختلف تغییر ‌کرده است. به این دلیل است که با نزدیک شدن به تابستان و فصل تعطیلی مدارس، به یکباره واژه اوقات فراغت و نحوه ‌گذراندن آن رسانه‌ای شده و در صحبت‌های بی‌شماری به آن اشاره می‌شود. همه این بحث‌ها پیرامون اوقات ‌فراغت از تغییر نگرش و رویکردی خبر می‌دهد که نسبت به این موضوع به وجودآمده است. مدیریت زمان، ‌شاخص اصلی این تغییر نگرش و برنامه ریزی برای اوقات فراغت است.
توجه به اوقات فراغت دانشآموزانی ‌که قرار است فصل تعطیلات خود را آغاز کنند از چنین زاویه‌ای اهمیت فراوان پیدا می‌کند؛ به این صورت که نحوه ‌تدوین برنامه برای سپری کردن درست این زمان، خود به شاخصی برای نـشـان دادن مـدیـریـت و بـرنامه ریزی تبدیل ‌می‌شود.‌ در تعاریفی که از سوی کارشناسان عنوان شده اوقات فراغت به زمانی گفته می‌شود که در آن افراد جدا از نقشی ‌رسمی ‌که برای رسیدگی به امور بر عهده دارند، یک دسته فعالیت‌های آزادانه و انتخاب گرایانه را انجام می‌دهند که ‌چگونگی گذران آن متناسب با سن، جنس، طبقه اجتماعی، درآمد، شغل و مکان زنـدگی افراد متفاوت است.
به ‌اعتقاد جامعه ‌شـنـاسـان و روانـشـنـاسـان، اوقـات فـراغـت در جنبه‌های مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ‌سیاسی با اهمیت و دارای کارکردهایی از جمله آزادی انتخاب و نوع فعالیت، اعتماد به نفس، خلاقیت و نوآوری، ‌مشارکت اجتماعی، حفظ سنت ها و آداب و رسوم، تجدید قوای نیروی کار و افزایش بهره وری اقتصادی و تعلق ‌سیاسی است. در نتیجه برنامه ریزی درست و اصولی برای آن، خود به شاخصی مطمئن برای سنجش تـوسـعـه تبدیل می‌شود. با توجه به اینکه قشر عظیمی ‌از افراد جامعه ما را جوانان و نوجوانان تـشـکـیـل مـی‌دهـنـد، نـحـوه بـرنامه‌‌ریزی برای اوقات فراغت ایـــــــــن قـــــــــشــــر اهــــمـــــیـــــت فــــراوان پیدا می‌کند.‌

ادامه مطلب...
 

مدیریت زمان


موفقیت: شما چه‌قدر برای وقت‌تان ارزش قایلید؟ تا به حال چقدر برای وقت‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ تا چه حد به اهداف‌تان دست یافته‌اید؟  اگر شما هم همواره با کمبود وقت مواجه هستید و دوست دارید از زمان‌تان به درستی استفاده کنید این مقاله را با دقت بخوانید: «یکی از این روزها هیچ‌یک از این روزها نیست امروز روزی است که باید کاری بزرگ را آغاز کنیم. چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید.»

 

تحقق اهداف با دیگران و از طریق دیگران

مدیریت یعنی تحقق اهداف با دیگران و از طریق دیگران، آیا تا به حال شطرنج بازی کرده‌اید؟ در شطرنج بدون دست زدن به مهره‌های حریف اهداف خود را با مهره‌های خود دنبال می‌کنید. مدیریت بر اساس دستورالعمل‌ها و باید و نبایدها که عشق را در درون کارگرها می‌کشد درست نیست. ما باید کاری کنیم که افراد خودشان کار انجام دهند اما کاری که براساس خواسته‌های ما باشد. همان‌طور که در بازی شطرنج طرف مقابل را کیش و مات می‌کنیم اما حق دست زدن به مهره‌های او را نداریم.

 

سقف‌های موجود وضعیت کنونی خود را بشکنید.

بهره‌وری یعنی همه جا فضای رشد است و محدودیتی وجود ندارد. آیا واقعا این‌طور است؟ باید قبول کنید واقعیت همین است. با توجه به شرایط موجود همیشه محدودیت وجود دارد. اما در عالم این قابلیت وجود دارد که اگر بخواهیم رشد کنیم محدودیتی برای ما نباشد تا جلوی رشدمان را بگیرد. بهره‌وری افراد تابع آگاهی است. پس بیایید سقف‌هایی را که ایجاد شده بشکنید، از آنها فراتر بروید و به طور صحیح اقدام کنید تا بتوانید وضعیت مطلوبی به‌وجود آورید

وقتی آگاهی لازم را در مورد مدیریت زمان به‌دست آوردید می‌توانید از زمان دیگران نیز برای پیشبرد اهداف خودتان استفاده کنید.

 

شخصیت زمانی شما کدام است؟

هر یک از ما یک شخصیت زمانی خاص داریم که در ابتدا باید شخصیت زمانی خود را بشناسیم. بعضی‌ها دقیقه نودی هستند یعنی زندگی در بحران، بعضی‌ها بسیار صبورند و گذر زمان را اصلا شناسایی نمی‌کنند. بعضی‌ها برعکس عجول هستند و عده‌ای دوست دارند عمیق شده و در موقعیت‌های مختلف تجربه کسب کنند و... . عده‌ای بیشتر در زمان گذشته زندگی می‌کنند و عده‌ای درست برعکس در آینده زندگی می‌کنند. عده‌ای نیز بیشتر در زمان حال هستند پس ابتدا خود را بشناسید و بدانید که چه شخصیت زمانی‌ای دارید، چرا که برنامه‌ریزی برای هر یک از آنها متفاوت است.

 

زمان پدیده‌ای سه بعدی است

اکثر ما زمان را یک بعدی می‌دانیم. اما زمان سه بعدی است؛ بعد اول حرکت است.  زمان به طرف جلوست و اصلا در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم جلویش را بگیریم بعدی از زمان که در اختیار ما نیست طول زمان نامیده می‌شود اما ما عرض زمان را هم داریم،  عرض زمان یعنی اینکه من می‌توانم کاری نیز انجام دهم مثلا از نقطه A به نقطه B بروم و با خود یک کتاب می‌برم، بعضی‌ها 10 کتاب می‌برند، بعضی‌ها به همراه کتاب یک محصول هم می‌برند. پس افراد می‌توانند عرض زمان خود را گسترش دهند، بعد سوم این است که ما به دنبال چه نتیجه‌ای هستیم که به نقطه وحدت برسیم پس این هم می‌شود عمق زمان و بعد سوم. پس یک محصول تابع طول زمان، عرض زمان و عمق زمان در راستای یک هدف است و اینجاست که عرض زمان و عمق زمان ارزش پیدا می‌کنند چون در اختیار ماست. این عرض زمان است که ارزش می‌آفریند. بیاییم از این پس روی عرض زمان کار کنیم ولی هدفمند و دایم. وقتی کاری انجام می‌دهید از خودتان سوال کنید دیگر چه؟

عرض زمان تابع آگاهی و توانمندی افراد است و همه ما که این را می‌دانیم می‌توانیم به عمق زمان‌مان تسلط داشته باشیم.

 

آیا زمان به طور یکسان در اختیار همه است؟

پاسخ این است اگر تک بعدی ببینیم بله، ولی اگر زمان را سه بعدی ببینیم خیر. مهم‌ترین تفاوت آدم‌ها که عرض و عمق زمان‌شان تغییر می‌کند در آگاهی آنهاست. میزان آگاهی افراد است که باعث می‌شود پکیج‌های زمانی یکسانی نداشته باشند.

 موفقیت با حادثه فرق دارد

اگر من سعی کنم خودم ماهی‌گیری را یاد بگیرم آن وقت هر وقت که بخواهم و تلاش کنم می‌توانم موفق شوم. طبق آمار میدانی، می‌گویند بزرگ‌ترین سرمایه‌داران حداقل 5بار به شکل مطلق شکست خورده‌اند و توانسته‌اند دوباره از نقطه صفر شروع کنند. پس یاد گرفته‌اند و نترسیده‌اند. ولی بسیاری از افراد به محض اینکه می‌خواهند برای خود یک هدف مشخص کنند دچار استرس شده و به زندگی گذشته خود برمی‌گردند.

 

پایان شروع کن

از ابزار تخیل استفاده کن. ببین دنیا برای تو چه وضعیتی را باید ایجاد کند تا تو احساس رضایت کنی و بتوانی طور دیگری زندگی کنی. اول وضعیت مطلوب را شناسایی کنید و بعد موقعیت موجود را. وقتی شما وضعیت مطلوب را شناسایی می‌کنید فقط خود شما نیستید بلکه رقبا هم دیده می‌شوند و بسیاری از چیزهایی که وجود دارند و فقط به شما مربوط نمی‌شود، پس در وضعیت مطلوب خیلی چیزها را می‌بینیم.

 

عملگرا باشید و اقدام کنید

آخرین کلام اینکه اقدام کنید و تا آخرین لحظه بایستید و ایمان خود را از دست ندهید. بسیاری از موقعیت‌های شما در آینده از چگونگی برنامه‌ریزی اکنون‌تان رقم می‌خورد. الان باید برای آینده سرمایه‌گذاری کنید. در واقع شما هم اینک بذر موفقیت را می‌کارید و در آینده درو می‌کنید. خیلی از مواقع موفقیت از آن کسانی است که انتظار کسب نتیجه سریع را ندارند. یکی از عوامل اصلی از دست دادن وقت در مدیران، نداشتن هدف و دومین عامل، اتلاف وقت است.

و ... «باید برای انجام هر کاری جشن بگیریم، مهم نیست چه نتیجه‌ای داشته باشد. زیرا شما اقدام کرده‌اید و حتی اگر هم اشتباه کرده باشید مهم نیست، بگذارید دیگران هم ببینند که شما اقدام کرده‌اید. حتی اگر نتیجه مطلوب نباشد»

آنچه را که می توانید تغییر دهید


هر فردی از شخصیت خودش، دیدگاهش و نقاط ضعف و قوتش یک تصویر ذهنی دارد. این تصویر از دوران کودکی شکل می گیرد. به این تصویر �خودانگاره� می گویند یعنی تصویری که شخص از خویشتن در ذهن خود دارد. �خودانگاره� در شکل گیری اعتماد به نفس شخص نقش بسیار مهمی ایفا می کند. بسیاری از این تصورات براساس تعامل ما با دیگران و تجربیات زندگی مان شکل می گیرد. اعتماد به نفس به این موضوع بستگی دارد که شخص احساس می کند از نظر دیگران تا چه حد مورد قبول و علاقه است و همچنین خودش چقدر احساس ارزشمند بودن دارد. یک انسان با اعتماد به نفس سالم و طبیعی می تواند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد. ارزش خود را بداند و به خاطر قابلیت ها و مهارت ها و موفقیت هایش احساس غرور و رضایت کند. اما کسی که اعتماد به نفس ضعیفی دارد، احساس می کند که مورد قبول و علاقه هیچ کس نیست و نمی تواند هیچ کاری را درست انجام دهد. همه ما در شرایط و موقعیت هایی از زندگی مشکلات عدم اعتماد به نفس را تجربه کرده ایم، خصوصا در دوران نوجوانی که شخص خود و جهان اطراف را می شناسد، بسیار دچار مشکل می شود. اما از آنجایی که خود انگاره هر کس با گذشت زمان تغییر می کند، پس اعتماد به نفس فرد هم ثابت نمی ماند و در طول زندگی تغییر می کند و بنابراین می توان اعتماد به نفس را بهبود بخشید. برای دستیابی به یک اعتماد به نفس سالم ۲ مساله را باید در نظر گرفت.

۱) نظر و رفتار دیگران نسبت به شخص چگونه است؟

۲) خود او، خویش را چگونه می بیند؟ این ۲ مسئله روی اعتماد به نفس افراد بسیار تاثیر می گذارد.

والدین، معلمان، مربیان و... به ویژه در دوران کودکی در شکل گیری دیدگاه هر فرد نسبت به خودش، نقش مهمی را ایفا می کنند. اگر والدین یا معلمان بیشتر از آنچه که از کودک تمجید و تحسین می کنند، از او انتقاد و عیب جویی کنند، مسلما این کودک نمی تواند اعتماد به نفس خوبی داشته باشد. همچنین در دوره نوجوانی که ارزش ها و عقاید نوجوان در حال شکل گیری است، نظرات مربی، پدر و مادر، معلم یا دیگر افراد در به وجود آوردن خودانگاره نوجوان بسیار موثر است. قطعا فردی که نوجوان قبول دارد، مانند والدین یا معلمان دائما از او عیب جویی کند، سبب تخریب اعتماد به نفس او می شود. گاهی هم انگار از درون به نوجوان القا می شود که توانایی انجام درست کارها را ندارد. (بحران درونی) که این مسئله هم به اندازه انتقاد و سرزنش دیگران مخرب است. انتظارات نابجا و غیرواقعی هم می تواند اثر منفی بر روی اعتماد به نفس بگذارد.
افرادی که توانایی های خود را می شناسند و تحسین می کنند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، ولی اگر احساس کنند که فاقد توانایی های درخور تحسین هستند حتما از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردار می شوند. نکته حائز اهمیت این است که بیشتر مردم دارای توانایی ها و قابلیت های درخور تحسین و شایسته ای هستند، اما به دلیل خودانگاره ای که از خود دارند، نمی توانند توانایی های خود را ببینند. اعتماد به نفس هر فرد بر روی کیفیت زندگی او تاثیر بسزایی دارد و چگونگی احساس هر فرد نسبت به خودش بر روی نحوه زندگی اش اثر می گذارد. افرادی که احساس می کنند از نظر دیگران دوست داشتنی و دل نشین هستند، قطعا روابط اجتماعی بهتری دارند، همچنین دوستان و خانواده آنها در مواقع نیاز از کمک و حمایت آنها بهره مند می شوند. آنهایی که معتقدند می توانند مشکلات را از سر راه بردارند و اهداف شان را تحقق بخشند، مسلما در زندگی موفق تر هستند. اکنون رهنمودهایی برای بهبود اعتماد به نفس ارائه می شود.
▪ از تفکرات منفی درباره خود بپرهیزید؛ اگر عادت دارید دائم بر روی کمبودها و نقاط ضعف خود تاکید کنید، این عادت را کنار بگذارید و به جنبه های مثبت خود (که بسیار زیاد هم هست) فکر کنید. هنگامی که بیش از حد از خود انتقاد می کنید، درباره یک نکته یا حرکت یا رفتار مثبتی هم که داشته اید فکر و برای خود بازگو کنید. هر روز ۳ کار یا رفتاری که انجام داده اید و موجب رضایت و شادی تان شده است را بر روی کاغذ بنویسید.
▪ هدف تان انجام کار باشد نه انجام کامل و بی نقص آن؛ همچنین گاهی بعضی از افراد به حد کمال رسیدن را مانعی برای زندگی خود می کنند و در نتیجه تا به آن حد مطلوب نرسند کاری انجام نمی دهند و در واقع زندگی خود را متوقف می کنند (مانند کسی که می گوید تا ۵ کیلو از وزنم کم نکنم از خانه بیرون نمی روم) در صورتی که باید نقاط مثبت را دید و کار را انجام داد و از آن لذت برد.
 

چگونه از کار اداری خود لذت ببریم‌


۱) چطور بگوییم نه و دیگر قربانی نباشیم

۲) سختی ها می گذرد و همه چیز تغییر می کنند.

۳) نگویید «نه» ولی روی نظر خود پافشاری کنید

۴) چگونه لبخندی خیره کننده بزنیم؟ لبخند زندگی شما را روشن خواهد کرد.

۵) آرزوها به حقیقت می پیوندند باور داشته باشید

۶) بدانید که چطور منظورتان را به دیگران بفهمانید آن وقت زندگی مانند نسیمی خوشایند خواهد شد.

۷) بخشش شادی آور است امتحان کنید.

۸) چگونه تحسین دیگران را بپذیریم؟ با لبخند و تشکر.

۹) همیشه منتظر بهترین ها باشید، اتفاق خواهد افتاد.
 

روزانه آنلاین

نکاتی درباره رشد و پیشرفت فردی‌

این روزها اصطلاحات رشد فردی، پیشرفت فردی و کمک به خود خیلی باب شده است. خیلی از کتابها و وب سایت ها را بر مبنای این موضوعات می بینیم. به نظر میرسد که مردم برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلاتشان به درون خود رجوع می کنند. و برای این منظور به دنبال اطلاعات، تکنیک ها، کارگاه های آموزشی و سخنرانی هایی هستند که راه آنرا نشانشان دهد. مردم فهمیده اند که رشد و پیشرفت فردی کیفیت زندگی آنها را بالا می برد.
ذهن ناخودآگاه یکی از کلیدهای رشد و پیشرفت فردی است. با تغییر محتویات ذهن ناخودآگاه می توانید عادات و رفتارهایتان را تغییر دهید. اینکار از طریق تجسم سازی، استفاده از عبارات تاییدی، مدیتیشن و بررسی رفتارها و عادت ها میسر است.
فرایند تغییر درونی نیاز به کار و تلاش درونی دارد. خواندن فقط کافی نیست، باید آنچه خوانده اید را تمرین کنید و این نیازمند زمان و تلاش است. چیزی به اسم پیشرفت فردی فوری وجود ندارد. هر تغییر درونی زمان می برد و برای آن باید انگیزه، تمایل، جاه طلبی، پشتکار و فداکاری داشته باشید. مقاومتهای درونی و بیرونی را هم باید مد نظر قرار دهید. با شروع هر برنامه رشد فردی اکثر افراد معمولاً با مقاومت های درونی مواجه می شوند که از عادات قدیمی و ذهن ناخودآگاه آنها سرچشمه می گیرد. این مقاومت ها ممکن است از افراد دور و بر آنها نیز باشد.
میل به تغییر، ساختن عادت های تازه و رشد باید آنقدر نیرومند باشد تا بتواند بر تنبلی، میل به دست کشیدن از کار، یا مسخره کردن ها و مقاومت های خانواده، دوستان و همکاران غلبه کند.
اجازه بدهید چیزی درمورد خودم بگویم. من از سنین پایین روی تکنیک های پیشرفت و رشد فردی کار می کردم و آن را منبعی از قدرت درونی، شادی و راهی برای بهتر زندگی کردن می دانستم. یکی از مفیدترین تکنیک هایی که کشف کردم تکنیکی بسیار ساده اما بسیار موثر بود. در این تکنیک به رفتارها و اعمال مردم در موقعیت های مختلف نگاه میکنی و بعد به درون خود نگاه می کنی تا ببینی خودت هم در یک موقعیت مشابه به همان صورت رفتار می کنی یا نه.
وقتی کسانی را می دیدم که خصوصیاتی داشتند که دوست نداشتم، خودم را آزمایش می کردم تا ببینم من هم آن خصوصیات را دارم یا نه. اگر داشتم، در ذهنم یک رفتار دیگر را تجسم می کردم. در چشم ذهنم خودم را می دیدم که خلاف آن خصوصیت را دارم. خودم را در موقعیت هایی تجسم می کردم که آن رفتار جدید را از خود نشان می دهم.
زمانیکه با خصوصیاتی روبه رو می شدم که دوست داشتم، درمورد فواید و مزیت های آن و اهمیتشان در زندگی خودم فکر میکردم. اینجا هم از تجسم سازی و عبارات تاییدی استفاده کرده و سعی می کردم که در زندگی همانطور رفتار کنم.
به این طریق بود که از رفتارها و اعمال مردم اطرافم، در محل کار، خانه، خیابان، و هر جای دیگر بهره های زیادی نصیبم شد. اینکار هیچوقت با هدف قضاوت کردن درمورد آنها یا بهره کشی از آنها نبوده بلکه برای یاد گرفتن نحوه بهتر رفتار و عمل بوده است. این فرایند فایده دیگری هم داشت. علم من را درمورد افکاری که بر رفتار و اعمال مردم تاثیر می کند بالا برد.
شما چطور می توانید از این تکنیک برای رشد و پیشرفت فردی خود استفاده کنید؟

1. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید مردم در موقعیت های مختلف چطور رفتار و عمل می کنند. به افرادیکه در محل کار، خانه، سوپرمارکت، در اتوبوس، تاکسی یا در خیابان می بینید دقت کنید. حتی می توانید به افرادیکه در تلویزیون با آنها مصاحبه میشود یا در فیلم ها می بینید هم فایده ببرید.

2. ببینید مردم چطور حرف می زنند، چطور راه می روند، چطور واکنش می دهند و درنتیجه آن سایر افراد چطور با آنها برخورد می کنند.

3. به نحوه استفاده افراد از صدای خود و واکنش آنها به صدای دیگران دقت کنید. ببینید وقتی دیگران داد می زنند یا نرم و آرام صحبت می کنند شما چه احساسی پیدا می کنید. ببینید وقتی افراد عصبانی می شوند، ناراحت می شوند یا برعکس شاد و آرام هستند چه اتفاقی می افتد.

4. اگر چیزی که مشاهده می کنید را دوست ندارید، ببینید چرا و چطور آن را دوست ندارید و بعد رفتار خودتان را بررسی کنید تا ببینید شما هم همانطور رفتار می کنید یا خیر. با خود صادق و بیطرف باشید.

5. اگر متوجه شدید که شما هم بعضی از این رفتارهای نامطلوب را دارید، هر از گاهی به خودتان گوشزد کنید، آنوقت هر بار که چنین رفتاری نشان می دهید کاملاً از آن آگاهید و تمام تلاشتان را می کنید که چنین رفتاری از شما سر نزند.

6. در ذهنتان تجسم کنید که دوست دارید چطور برخورد کنید. چندین بار در طول روز آنرا تکرار کنید.

7. وقتی با رفتار و عملی روبه رو شدید که دوست داشتید، سعی کنید به همان صورت رفتار کنید. اینجا هم چندین بار در طول روز آن صحنه را در ذهنتان تجسم کنید.

8. همچنین می توانید برخی از عادت های سابقتان را کنار گذاشته و عادت ها و رفتارهای جدیدی اتخاذ کنید. مداوم تغییراتی که باید انجام دهید را به خودتان یادآور شوید و برحسب آن رفتار کنید. هربار که دیدید مطابق آن عادت قدیمی رفتار کرده اید، تصمیمتان برای تغییر و بهبودی را به یاد بیاورید و بنابر آن رفتار کنید.

9. اگر زود نتیجه نگرفتید، ناامید و خسته نشوید. مهم نیست که چند بار شکست بخورید یا فراموش کنید که آنطور دلخواهتان رفتار کنید. پشتکار داشته باشید و هیچوقت از تلاش دست نکشید و خواهید دید که چطور خودتان و زندگیتان کم کم تغییر میکنید.
 

چگونه از کار اداری خود لذت ببریم‌


کار اداری و انسان دو جزء اصلی و تفکیک ناپذیر هستند که باید به گونه‌ای متناسب با یکدیگر برنامه‌ریزی شوند.
نبود تطابق و تناسب میان توانائیهای انسان و نوع کار اداری که انجام می‌دهد یا مسئولیتی که به عهده وی می‌‌باشد، مشکلاتی نظیر خستگی، تشویش، بدخلقی و بی علاقگی را بوجود می‌آورد.
اولین تصوری که در مورد توانایی انسان وجود دارد این است که او همیشه توانایی خود را با وظایف محوله هماهنگ می کند در صورتی که ممکن است توانایی او حتی بیش از محدوده کاریش نیز باشد.
اصولاً انسان هماهنگ با وظیفه کاری اداری خود، توانائیش را تعدیل می‌کند و همیشه این تصور می‌رود که او همگام با محدوده وظیفه کاری‌اش توانایی دارد ولی در عمل حتی ممکن است عکس این حالت نیز باشد.
اگر انسان کار اداری خود را دوست داشته باشد و آن را مثل ورزش مفرح کند و با طیب خاطر انجام دهد قادر خواهد بود که حداکثر توانایی و مهارت خود را به کار گیرد و بدین ترتیب شاهد موفقیت‌های بسیار زیادی نیز خواهد بود.
یک ورزشکار در طول مسابقه از عمق توان و تلاش خود استفاده می کند ولی در پایان، رضایت حاصل از انجام فعالیت ورزشی خستگی او را مرتفع می کند.
حداکثر توان کاری انسان به طور طبیعی در هر لحظه قابل عرضه کردن نیست. چرا که فعالیت انسان در طول روز یکنواخت نیست.
توانایی انسان وابسته به عواملی چون تامین نیازهای انسان، زمان، خستگی، تمرین و غیره می‌باشد.
توانایی انسان بسته به حالت جسمی و روانی وی در طول روز متغیر است.
به این ترتیب که در ساعات قبل از ظهر به حداکثر توان خود می‌رسد، حدود ظهر افت می‌کند و در ساعات بعد از ظهر بسوی حداکثر جهش می‌کند. به طور کلی آهنگ کار اداری روزانه و وجود خستگی‌های گوناگون، آمادگی انسان را برای کار به حداقل می‌رساند.
توانایی کاری انسان با تکرار مداوم یک عمل بالا می‌رود، ولی اگر همین سیر صعودی توان کاری، هیچ‌گونه جذابیت و کششی را بوجود نیاورد بر اثر خستگی، دچار افت سریع مهارتها و تواناییهای انسان می‌گردد که بازگشت مجدد آن لازمه صرف مدت زمان زیادی است که این جز با از دست دادن این مدت به جای به عرصه رساندن مهارتها و تواناییهای وی همراه نیست چرا که داشتن مهارت و توانایی کاری به تنهایی موجب انجام فعالیت و دستیابی به حاصل کار نمی‌شود بلکه بایستی مهارتها در رابطه با انگیزه‌های درونی و در راستای وظایف کاری موثر واقع شوند.‌
 

رازهای موفقیت

برای

برای وارد شدن به صفحه داونلود ها روی تصویر زیر کلیک کنید.