بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

7 روش برای کسب احترام

احترام.

همه آن را می خواهند، معدودی بدستش می آورند.

چـرا؟ به شما خواهیم گفت چرا. احتـرام اکتـسابی است؛
هرگز به کسی اهدا نمیشــود. امروزه با هجوم مردم بـرای
انجام دادن سراسیمه وار کارها، انـدک افـرادی دارای اراده،
بـردبـاری یا پشتکار مورد نیاز برای مورد احترام واقع شـدن
حقیقی می باشنـد. همانند نوشیدن یک قهوه اسپرسوی
خوب، ایـجـاد احـتـرام نـیازمند زمان و درنظر گرفتن جزئیات
ظریف است تا بتوان به بهترین نتیجه دست یافت.

احترام همچنین رابطه مستقیم با شـهرت و اعتـبـار شـما
دارد. از خود جلوه ای متشخص بسازید، احترام بـه عنـوان
نتیجه ظاهر خواهد شد.

روشهایی برای سرعت بخشیدن به این فرایند وجود دارد -- حـداقـل برای کوتاه مدت - از طریق برخی راههای میان بر. برای مثال خود را در موقعیتی قرار دهید کـه بـتوانید قدرت خود را بکار ببرید ( قدرت حقیقی، نه در راس قدرت دربان باشگاه )، آنگاه مقـدار معینی از احـتـرام به شما اعطا خواهد شد، نه بدلیل اینکه استحقاقش را داشته اید، بـلـکه بـه این خاطر که موقیت جدید شما اینطور ایجاب می کند.

بروی کسی آب دهان نیندازید

من با یک مامور عالیرتبـه پلیس آن قـدر دوستی عمیـقی داشتـم کـه می توانستم روی صورتـش آب دهـان بـیـنـدازم و از او بـخـواهم بدلیل اینکه سد راه آب دهانم شده، از من عـذر خواهی کند، اما بخاطر "مقام" او از انجام چنین کار گستاخانه ای خـودداری کـردم. مـن بـرای مـقـام ریـاست احتـرام قــائل هستم، بنابراین بدلیل "مقام" او، به رئیس خود احترام میگذارم نه بخاطر آنچه که او انجام داده و مستحق احترام من شده است.

بـنابراین بیایید واقیت گرا باشیم؛ اکثریت ما استطاعت تهیه بنز را نداریم، و درصد بسیار کمتری می تـوانیم موقیعتی قدرتمند را برای خود خـریداری نماییم. با این شرایط چگونه میتوانیم مقداری احترام را بسرعت کسب نماییم؟

در این قسمت هفت نکته وجود دارد که احتــرام شـما را تضمین نمی کند اما شما را در جهتی صحیح هدایت خواهد کرد. آنچکه باید بخاطر داشته بـاشید آن است که این نکات نباید فقط یکبار انجام شده و سپس فراموش گردند، بلکه باید به عنوان بخشی از سبک زندگی و تصویر جدیدی که در نظر دارید دربیایند.

1- لباس مناسب بپوشید
صرفه نظر از اینکه در گذشته چه کار کرده اید، چقدر پول در حـساب بانکی خود دارید، تا چه اندازه مشهور هستید یا چقدر چاق شده ایـد، یـک شـخص با لباسی شایسته بهتر از یک کهنه پوش مورد توجه قرار میگیرد.

درمورد هر نوع لباسی صحبت نمیکنیم، منظور یک لباس اندازه است که توسط خیاطی ماهـر و چیـره دسـت دوختـه شده است. اکنون زمان ارزان بودن نیست. یک دست کت و شلوار 50 هزار تومانی بخرید، آنگاه 50 هزار تومان بنظر خواهید رسیـد. کــت و شلواری 300 هـزار تـومانی بـخریــد، 300 میـلیون بنظر خواهیــد رسید. در مــورد کـفـش هـا هـم خسیس نبوده و یک جفت از بهترین آنرا برای خود تـهیـه کنـیـد. هر چـیـز ساخـت ایـتـالیا اتوماتیک وار بهتر از بقیه می باشد -- پایان داستان.

دهان خود را بسته نگاه داشته و به حقیقت متوسل شوید...

3- ساکت بمانید
میدانم که همه شما تصور میـکنید کـه نـابغه اید، اما واقیت آن است که نیستید. در غیر اینصورت نیز به هیچ نصیحتی نداشتـید و جهان بازیچه ای در کف دستان شما می بود. بنابراین، چون هنوز چیزهای زیادی برای آمـوختــن وجـود دارد، بـهتـر اسـت کـه دهـان را بسته نگاه داشته و گوش کرد.

خردمند و مرموز بوده و فقط چــیــزی را کــه لازم اســت بــگویید. در واقع هیچ چیزی را تا زمانی که مجبور نشده اید، بیان نکنید. اشتباهات معمولا توسـط افرادی صورت میگیرند که بدون دلیلی مناسب زبان به صحبت می گشایند. هرقدر یک فــرد اطـلاعات کمتری از شما داشته باشد، احتمال ماندن وی در فاصله ای محترامانه بیشتر خواهد شد.

وقتی من کسـی را بـرای اولیـن بـار ملاقات می کنم، مؤدبانه با او سلام و احوال پرسی نموده و تا دو دقیقه بعد از آن چیزی نمی گویم. در ایـن فـاصــلـه آن فـرد ســاده لوح همه اسرار خود را برایم تعریف کرده است؛ کجا زندگی می کند، روابطش با همسرش چگونه است، شماره کارت اعتباریش چیست و چه تـعداد قرص بـرای رفـع مـشکلات جنسیش مصرف میکند. اگر شما هم در مکالمات خود اینچنین باشید، آیا کسی حاظر خواهد بود بعد از آن دو دقیقه باز هم برایتان احترام قائل باشد؟

3- دروغ نگویید
اگر مجبور به سخن گفتن شدید، به آنچه که واقعا می دانید اکتفا کنید. دروغ گفتن برای تحت تاثیر قراردان و یا جلب احترام دیگران نتیجه معکوس در بر خواهد داشت.

هیچ راهی سریعتر از دروغگویی برای از دست دادن احترام وجود ندارد، بخصوص زمانی که آن دروغگویی با حماقت همراه باشد. اگر چیزی را نمیدانید، بسادگی بگویید، " مــن در این مورد نظری نمیتوانم بدهم." یک انسان حقیقی کاستی ها و ضـعف های خـود را می پذیرد. اگر طرف دیگر مودب باشد، از شما آنچه که در تـوانـاییتان است را درخواست نموده، و شما فرصتی پیــدا خواهیــد کــرد کــه در مـورد چیزی صحبت نمایید که همانند انیشتین جلوه تان دهد.

4- هرگز لبخند نزنید ( آن را برای همسرتان نگهدارید )
هر وقت مرد رندی را میبینم که هـمـگی دندانهایش را نشان میدهد، همیشه تصویر یک تمساح به ذهنم خطور میکند. یک انسان مـحترم، یک انسان هوشیار نیز هست. لبخند زدن میـتـواند جلوه شما را مخدوش نمـایـد و ممکن است دیگران تصور کنند که شما یک فروشنده اتومبیل دست دوم هستید.

از لبخند زدن دوری کنید تا انسانی جدی بنظر آیید که براحتـی تـحت تـاثیر قرار نمیگیرد. از هر 10 مورد، 9 مورد طرف مقابل حتی سخت تر تلاش خوهد کرد تا مـوافـقـت شما را بدست آورد. در این شرایط چه کسی به چه کسی احترام می گذارد؟

در عوض لبخند ملیحانه و نشان دادن دنـدانـهای همـچون صـدف خـود را هـنگـامی که با همسران هستید، از او دریغ ننمایید.

5- اطمینان و تواضع
افراد با اطمینان توانای جـذب بسیـار بـیـشتری نـسبت بـه بقیه افراد دارند. این اطمینان حـتـی اگـر شامل راه رفتن مغرورانه، وضعیت اندام مناسب یا اخـلاق و رفـتـار شـخـصـی خوب باشد، تصـویـر شـخصی تحت کنترل را نمایان می سازد که میداند چه کاری انجام میدهد و میتواند کار را به اتـمام برساند. یک انسان مطمئن میگوید، "شما میتوانـیـد بـه قابلیتهای من اعتماد کنید" و "به گفته های من احترام بگذارید."

به چشمان کسی نگاه کنـیـد. یـک انـسـان مـطـمـئـن هیـچـگاه کثیفی را در کفشهایش مشاهده نمیکند چرا که او هرگز نظرش را به پایین نمی افکند.

مرز بین اطمینان و خود بینی را بیاد داشته باشید. اطـمینـان تـعـادل تـوام بـا فـروتنــی و تواضع میـباشد. فقط انسانهای نادان فخر فروشی میکنند. کسی شما را معرفی میکند و می گوید، " آقای فلانی واقعا زرنگ است، شرکتش پارسال 100 میلیون سود کرد."

شـمـا پـاسـخ مـی دهیــد، "حتــی بــا حرفه ای ترین مهارتهای رهبری در جـهـان، بـدون سربازان کارکشته و خوب، نمی توانستم کـاری انـجام دهم. یک انسان بتنهایی قادر به صورت دادن چیزی نیست." چه کاری انجام داده اید؟ شـمـا قـابـلیتـهـای خود را در ضمن تحسین دیگران آشکار نموده اید. چه انسان متواضعی هستید.


6- مؤدب باشید - احترام و نزاکت را متقابلا رد و بدل
نمایید
وقتی کسی را ملاقات میکنید، نباید با بی نزاکتی لـبخنـد
بزنید، اما از طرفی بی ادب نیز نباید باشید. محـتـاط بـودن
بـه مـعـنای آن نـیست که نمی توانید مؤدب باشید. رفـتـار
شایسته نمایانگر خلوص، و خلوص نمایانگر وقار است؛ یک
انسان با وقار دارای خصیصه های در خور احترام میباشد.

هیچکسی تا حال بدلیل ادب و یا نزاکت زیاد دشمنـش بـه
جنگ او نرفته است. ادب همچنین به معـنـای ترسـو بـودن
نیست.

7- حافظه خوبی داشته باشید
یکی از مسائل مهم و کلـیدی تقویت حافظه است، چون علاوه بر دور نگاه داشتن فرد از اشتباهات احتمالی، بـاعــث امتیازات بیشماری در دنیای کار و تجارت می گردد. اگر نام فـردی کــه از مـعرفی او 30 ثانیه هم نمی گذرد را بیاد نیاورید، مانند یک آدم ابله به نـظـر خواهید آمد.

بـخـاطر آورن اسـامــی و آنچه که به شما گفته شده، نشان دهنده این اسـت کـه فـردی هستید که به جزئیات توجه دارید، و نیز دقیق، باهوش و فهیم می باشــید. لازم نیست یـک سخـنرانـی طـولانی را بـیـاد بـیاورید؛ بخاطر آوردن یک اسم کافی است، و این باعث می گـردد طرف مقابل شما احساس خوبی نماید ( اگر مطلبی را درمورد فرزندانش بیاد آورید، امتیازتان بیشتر می گردد ). و او چه فـکری خواهـد کـرد؟ " عـجب مـرد محـتـرمی، دوستش دارم. او حتی اسم مرا بخاطر دارد."

پایان داستان

من اولین نفری خواهم بود که می پـذیرم یـک دانـشمـنـد سفـیـنـه فـضـایی نیستم: این مشـاوره کـاملا واضــح و روشن است. برخی چیزها را احتمالا از قبل انجام می دهیـد، و برخی را نه. بکار بستن همگی این هـفت قـانـون بـه معنای آن است که مجبورید سبک زندگی و نحوه رفتار با آشنایان چندین ساله خود را تغییر دهید، اما اگـر خـواهـان احترام فوری هستید، باید بهایش را بپردازید.

فقط برای چندین روز آنچه را که گفته شد انجام دهید،تفاوت را مشاهده خواهیدکرد. در یک رسـتوران خوب با لباسی شیک قدم بگذارید، در حالی کـه سـرتـان روبـه بالا است و وضـعـیـت انـدام مناسبی دارید، میزی را انتخاب کـرده و غـذای خـود را سـفـارش دهـیـد. هنگام انتخاب نوشانه، از پیشخدمـت در موـرد نـوشـابـه ای کـه بـا آن آشـنـایـی ندارید، سؤال نمایید.

با پیش خدمت تا آخر شب هیچ حرفی نزنید به استثنای "متشکرم" آنهم زمـانیکه بـرای شـمـا چـیـزی مـی آورد. دنـدانـهـای خـود را نـشـان نـدهید. در انـتـهـای شـب آنـچـه کــه پیشخدمت در مورد نوشابه به شما گفته را تـکرار نمایید. 20 درصـد صـورتـحـسـاب را به عنـوان انـعـام بـاقـی بـگذاریـد. او مـمـکن اسـت فـقـط یـک پیشخدمت باشد، اما این آغاز واگنهای احترام است.

 

3 فاکتور اصلی موفقیت

موفقیت در کار و تجارت به فاکتورهای گونـاگـونی بستگی                                       دارد که بارزترین آن شانس و اقبال میـباشد. امـا اگـر شما                                       میخواهید که نبردبان ترقی را بسرعت طی کنید این نکته                                        را باید بـخاطر بسپارید: مـوفقیت امری کاملا سیستماتیک                                       بوده و می شود آن را با فرمول بیان نمـود. راهـبـرهای زیـر                                       میتوانند به مقدار زیادی شما را برای رسیدن بـه آن یـاری                                        نمایند.

موفقیت بسراغ کسانی میآید که از آگاهی، متقاعدسازی                                       و قدرت بتوانند به نفع خود بهره بگیرند. به عبارت دیگر:

              موفقیت =                                                    آگاهی + متقاعد سازی + قدرت

 

بیاموزید که چگونه با بکاربـردن این قوانـیـن تعیین کننده در زندگی کاری خود می توانید در شغل خود موفق گردید.

آگاهی

ظواهر ابزار سنج زندگی هستند. نحوه ای که خـود را معرفی میکنید مـقیاسی از شمـا ایجاد می نماید که دیگران بر اساس آن شما را تصور کرده، در موردتان قـضاوت نـمـوده و رفتار می نمایند. همه روزه با افرادی روبرو خواهید شـد که مایـلید آنها را تحـت تاثیر قرار دهید، خواه افراد بالادست باشند و خواه مشتریان بالقوه.

حتی کسانی که زیر دست شما کار می کـنـند را نـیز برای ایجاد نمودن یـک رابطه کاری مفید باید متاثر نمایید. برای رسیدن به کامیابیهای بزرگ لازم است بعنوان نـمونه بارزی از نزاکت و اعتماد بنفس در جـامـعه ظـاهر شده و در این زمیـنـه مـرتکب هیچ اشتباهی نگردید - بخت و اقبال فقط یکبار بسراغ شما خواهد آمد.

همیشه بایـد بـرای ایـجـاد یـک تاثیر گذاری مناسب آمادگی داشته باشید. اگر چه ممکن است این کار در ابتدا نیاز به کمی سعی و تلاش داشته باشد، ولی بعد از مدتی عادی خواهد شد.

نکات زیر شما را برای شروع کارتان یاری خواهند نمود.

 

لباس مناسب برای تاثیرگذاری                                        اجازه دهید از خارجی تـرین لایه آغاز کنیم: لبـاسهای شما. دو دسـت از بـهتـریـن کت و شلوارهایی که در استطاعت شما است را خریـداری نمایـیـد. یـک پیـراهن شیـک بـر تـن نموده و کفشهایتان را واکس بزنید. اکنـون کـه دنـده در دسـت شـما اسـت، بیاموزید که چـگونه مـی تـوانـیـد از آن استفاده کنید. همیشه راست قامت بایستید؛ نه تنـها بـاوقـار بنظر خواهید رسید، بلکه لباسهایتان نیز بسیار گران قیمت تر جلوه خواهند کرد.

محکم دست دهید                                                       نمیتوانم بگویم که یک دست دادن خوب و مـناسب چـقدر حائز اهمیت است. مردم از آن متوجه ابهت و بزرگی شما میشوند. مطمئن شوید که دستتان کاملا خشک باشد؛ یــک دست مرطوب و چسبنده خوشایند نبوده و نشانگر عصبانیت و دستپاچگی می بـاشـد. دستها باید درنقطه تلاقی انگشت سبابه با شست بهم متصل شده و خود دست دادن باید سفت و محکم باشد.

تماس چشمی را حفظ کنید                                           همیشه در چشم فردی که با او در حال گفتگو هستید نـگاه کنید. روی برگرداندن نشانه خستگی و یا توجه اندک و سرسری می بـاشد. بـه پــایین نگاه کردن سستی و تزلزل را میرساند. نگاه خود را بطور ثابت و با حالتی دوستانه حفظ کنید.

مهربان باشید                                                            شمـا بــاید سرچشمه ای از لذت برای دیگران باشید. کلید این کار مـهـربـانـی اسـت، از آنجایی که شما را انــسانی منطقی و معاشرتی نشان خواهد داد. یک لبخند طبیعی و پیوسته تنها چیزی است که نیازدارد.با اینحال حد و مرز خود را بشناسید؛ مهربان بودن بـه مـعنای دوست کسی بودن نمی باشد. به دیگران احترامی مقتضی نشان دهیـد تـا آنها نیز مقابله بمثل نمایند.

با فصاحت سخن بگویید                                                سخنرانی  شما باید شفاف، باز و دقیـق باشد. آمیختن "ااا.." ها به جملات بهتـریـن راه برای از دست دادن علاقه شنوندگان بــوده و باعث عدم توجه کامل آنها به شما میگردد.

 

بیاموزید که چگونه میتوانید دیگران را متقاعد کنید که ایده هایتان از آنها بهتر است.

متقاعد سازی

شـمـا تـاثـیـر مثـبتی از خـود بـجای گذاشته و مـورد توجه بسیار زیاد کارفرمای خـود قرار گرفته اید. این فرصتی برای شما جهت درخشیدن و پیشرفت محسوب میگردد.

تصور میکنید که ایده ها و دیدگاه های شما نسبت به بــقیه بهتر و منطقی تر هستند و میـخواهید دیـگـران را راجع به این موضوع قانع کنید. اگر از قوانین هنرمتقاعدسازی  آگـاه بـاشـیـد، کار بسیار آسان خواهد بود. فـروشـنــدگـان، سـیاسـتـمداران و مـکتـب سـازان از این قـوانـین بخوبی اطلاع دارند. چه چیزی در آن شخص وجود دارد که شما را وادار به پذیرش مینماید؟ بــه خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید چگونه میتوانید چنین تاثیری را در خود بوجود آورید.

مخاطبین خود را بشناسید                                             هیچ عذری بـرای یک تحقـیـق و بـررسـی ضـعـیـف پـذیرفته نیست. شناختن مخاطبین و شـرایـط آنـها کلیـدی است برای یافتن بهترین راه برای قانع نمودن و هـدایـت دیـگران. تـا جاییکه میتوانید از شرکت خود اطلاعات کسب نمایید؛ چه تغییراتی در آن اعمال شده و در چـه سـمت و سویی در حال حرکت است. پیش بینی نیازها و ارائه راه حل برای آنهـا بشما در وادار نمودن دیگران برای پذیرش ایده هایتان کمک خواهد کرد.

خودتان را قانع کنید                                                      پیش از اینکه بخواهید آماده متقاعد نمودن دیگران شوید، باید خودتان را قانع کنید. تنها زمانی میتوانید موضوعی را به دیگران بقبولانید که خودتان واقعا و کاملا از بهتریـن بـودن بودن آن موضوع اطمینان حاصل نموده باشید.

از لیستی شـروع کنید که دلایل بهترین بودن شما را برای شغلتان تشریح کند. هر نکته را بصورت دقیق خوانده و شروع به باور آن نمایید. هرگونه شک و شبه می تواند در نحوه معرفی شما نمایان شده و تلاشهایتان را هدر دهد.بهترین فروشندگان کسانی هستند که بهترین مشتریان خودشان میباشند. آنها عاشق چیـزی هسـتند کـه مــی فروشند و حقیقتا باور دارند که نظر دیگران نیز باید همین باشد.

کلمات کلیدی و تعابیر را تکرار نمایید                                 انسانها مخلوق عـادات بوده و بـنـابراین در مـورد شـناخته شده ها و آشـنـایان احساس راحتی میکنند. تاکید کردن بر عبارات کلیدی محبوب و ایده هایی از قبیل درآمدها، سود سهام، پاداش و مساعده جذب ادراکات و قوای تشخیص اغلب مردم میشود.

ایده های خود را با نیازهای دیگران مرتبط سازید                   متصل نمودن ایـده و یا محصولـتـان بـا آنـچه کـه مخاطبین تمایل به آن داشته و یا بسیار علاقمندش هستند، ابزاری عالی برای متقاعد سازی محسوب میگردد. آگهی دهندگان هر زمانی کـه مـحصولاتشان را با نـیـازهای اساسی مانند غذا، مسـکن و امنیت مرتبط می کنند، در واقع از همین اصل بهره می برند. اگر در زمینه تجارت فعالیت می نـماییـد، لازم اسـت کـه جذب نیازهای تجاری شوید: رضایت مشتری، دوام محصـول، بـهره وری، پس انداز و سود.

علاقه شنونده را توسط جریانی مناسب برانگیخته کنید          یک "سمـفونی" موفق دارای سـاختاری بسیار مدبرانه میباشد. جمله بندی، آهنگ صدا و تـرتیب کلمات در تاثیرگذاری سخنرانی شما نقش بسیار با اهمیتی را بازی می کـند. به چگونگی شروع ارائه مطالب و عکس العمل مخاطبین دقت نمایید.

با یک حرکت جلب توجه کننده شروع میکنید و یا بایک عبارت اطمینان زا و یا با جمله ای که باعث برانگیختن حس نیاز و تمایل گردد؟ آیا بصورتی رسمی صحبت می کنید؟ آیا از حرکات مخصوص سخنرانی بطور مؤثر بهره میبرید؟ زبان بدنی را چـطـور دخــیل میکنید؟ آیا مطالبات و ادعاهای مثبت شما بصورت ضمنی یا آشکار شرح داده شده است؟تـوجه به این نکات در معطوف نمودن و شیفتن مخاطبین بسیار اهمیت دارد.

به خواندن ادامه دهید تا بیاموزید که چگونه می توانید قدرت افشانی کنید.

قدرت

افـرادی که در تجارت بسیار موفق هستند خوب می دانند                                       که از قدرت و نفوذ خود چگونه استفاده و آنرا حفظ نمایند.

قدرت داشتن اغلب به معنای دورنگاهداشتن خود از لحظه                                      است -- با نگاه کردن به گذشته و آیـنده، بـه اشـتـباهات و                                      احتمالات. یک مجموعه عقاید عملی و استراتژیک به شمـا                                      کـمک کنـد تـا بـتـوانید اتفاقات آینده را پیش بینی نمـوده و                                        در نتیجه زمانیکه شرایط بوجود آمدند، برای مقابله با آنهـا                                        آمـادگـی لازم را خـواهیـد داشـت. نـکات زیـر شما را یـاری                                       میکند تا در همان لیگی باشید که بزرگان تجـارت جهـانـی                                       در آن مسابقه داده اند.

قدرت افشانی کنید                                                     اولین قانون استفاده استادانه از قـدرت تـسلط یافتن بر تـصویر خودتان است. با قدرتمند بودن و قدرتمند ظاهرشدن، دیگـران خـواهند خـواسـت کـه خـود را بـا شـما پـیوند دهند. مردان قدرتمند یا می خواهند هم پیمانان شما باشند یا شما را همچنان در حال تلاش و کوشش برای موفقیت نگاه دارند. پس بـا خود همانند یک پادشاه رفتار کنید. با صلابت بنشینید و یا راه روید، پیرامون خود را با افراد با نفوذ پر کرده و خود را باوقار بپندارید.

همیشه بهترین کارتان را انجام دهید                                 همیشه از خود و دیـگـران انتظار بهترین ها را داشته باشید. چیز دیگری برای گفتن لازم نـیـست به جز اینکه: برندگان خـواهان انجام چیزی می بـاشـنـد کـه بازندگان رغبتی به آن ندارند.

احساسات خود را پنهان و کنترل کنید                                بزرگتریـن مـوانع قـدرت، احساسات میباشد. به همین دلیل است که باید بر آنها مسلط شوید. مخصوصا عصبانیت می تواند مهلک باشد. عصـبـانـیت باعـث مکـدر شدن قضاوت گردیده، شـما را در سـیـلابـی از خـشم و طـغـیان فـرو برده و بـه وجهه تان صدمه خواهد رساند. احساسات را تحت کنترل خود درآورید تا به بهترین نتیجه دست یابـیـد. یـک قـدم به عقب برگشـته و ذهـن خـود را از مـوقیعت ناخـوشـایند کـنـونی رها سازید. این باعث خواهد شد به مـوضوع بصورتـی واقـعی نگریسته و منـطقـی تــرین تصمیم را در مورد آن اتخاذ نمایید.

از قدرت خود استفاده سوء نکنید                                      در انتها باید از گرفتار شدن در دام خود بزرگ بینی اجـتـنـاب کـرده و در بــرابــر وسـوسـه بـدسـت آوردن قـدرت بـیـشتـر مـقـاومت نـمایــید. طمع و حرص پایان ناپـذیـر بـرای قـدرت بسیاری از افراد را به دیار نابودی فرستاده است. حـد و مـرز خود را دانسته و زمانیکه به حد کافی قدرتمند شدید به همان اندازه اکتفا کنید.

مسئولیت پذیر باشید                                                   عـمـلکردهـای افـرادی که در قدرت بسر میبرند اغلب پی آمدهای دور از دسترسی دارد. فرق نمیکـند که یک نفر تا چـه اندازه محتاط است، بـه هـر حال اغلب بهترین طرح ها نیز دچـار انــحراف خواهند شد. اگر چنین شود، باید آمادگی رویارویی با آنرا داشته باشـیـد. ایـن طبیعت بشر است که برای یافتن  کسی که قربانی خود شود به جستجو بـپـردازد، اما اشخاص محترم، مسئولیت اعمالشان را بعهده میگیرند. انـجـام چـنین عملی بیانگر آن است که شما برای پذیرش اشتباهات خود به انداز کافی قدرتمند می بـاشـد. و اگــر برای جبران اشتباهات خود وارد عمل شوید، تحسین برانگیز تر خواهد بود.

 

نکته آخر

 

آخرین مسئله ای که برای رسیدن به موفقیت لازم است پشتکار و استقامـت میبـاشد. داشتن استعداد نیمی از پیکار است؛ باید آنرا بکار ببندید. و اگر در ابتدا موفق نشوید... ادامه اش را میدانید.

زندگی کردن به همراه ایـن سـه قانـون، همانطور که قبلا نیز گفته شد، موفقیت شما را تضمین خواهد نمود. و اندکی بلند همتی و انگیزه شما را به موجودی توقف ناپذیر مبدل خواهد کرد.

 

تقویت نیروی اراده و تادیب نفس

مردم همواره افراد توانمندی راکه در زندگی به موفقیتهای                                       بزرگی نایل گشته اند و نیروی اراده و تادیب نفس از خــود                                        بنمایش گذارده اند را مورد ستایش و احترام قرار میدهند.                                        افرادی که در تمام عرصه های زندگی تنها با نـیـروی اراده،                                        تادیب نفس و بلند همتی زندگی خود را بهبود بـخشیـده،                                       مهارتهای جدیدی را فراگرفته و بر مشکلات فایق آمـده اند.                                      

واقـعـیت آن است که این نیروهـای باطـنـی مـخـتـص افـراد                               بخصوصی نبوده و هرفردی قادر میباشد توسط آموزشهای                                      عملی بـدرجات رفیعی از نیروی اراده و تادیب نفس دست                                    یـابـد. نـیروی اراده و تـادیب نفس مهمترین و سـودمندترین                                       عناصر برای دستیابی به موفقیت میباشند.

 

نیروی اراده چیست؟

نیروی باطنی برای اتخاذ تصمیمات، اقدام به کار، اداره و انجام اهداف و وظـایـف تـا زمـان تحقق یافتن آنها علیرغم تمام موانع، دشواریها، مشکلات و رنجهای درونی و خـارجـی. نیروی ارده توانایی غلبه بر تنبلی، وسوسه ها و عادات منفی و دستیابی به اهداف ولو آنکه آن اهداف دشوار، خسته کننده و مغایر عادات و خلق و خوی شما باشند.

تادیب نفس چیست؟

صرف نظر کردن از یک لذت و خوشی زود گذر و آنی به نفع یک هدف والاتر و بهتر. تـادیـب نفس توانایی تداوم عمل، افکار و رفتاری می باشد که به موفقیـت و پـیـشرفت مـنـتهی میگردند. تادیب نفس نوعی کنترل نفس میباشد که سبب نظم بخشیدن به جنبه های روحـی-روانـی، احـساسی، فیزیکی و معنوی شخص می گردد.هـدف از آن داشـتـن یـک زندگی محدود و معین نبوده و مقصود ما نیز زندگی درویش گونه نمیباشد. تـادیب نفس تنها یکی از ستونهای موفقیت و قدرت است. بـه شما قدرتی عطا میکند که تمام انرژی خودتان را بروی یک هدف متمرکز کرده و با پـشتکار و سخت کوشی تا محقق گشتن آن از پای نایستید.

راهکارها

یکی از شیوه های کارآمد برای پرورش نیـروی اراده و تـادیب نفس امتناع از ارضاء و اقناع آرزوهای بی اهمیت و غیرضـروری میباشد. هر فردی در زندگی دائما با آرزوها و وسوسه های بی حدی مواجه است که اغلب آنها به واقع بی اهمیت میباشند.شما با خودداری ورزیدن از ارضاء تک تک آنها خودتان را قدرتمند خواهید ساخت. با امـتـناع از آرزوهای بی ثمر، مضر و غیر ضروری بر خلاف عاداتتان رفتار کرده و نیروی درونی خود را تقویت کنید.

1- برای 1 یا 2 روز روزنامه مطالعه نکنید.

2- هنگامیکه احساس تشنگی کردید آب بنوشید، برغم میلتان برای نوشیدن نوشابه.

3- بجای استفاده از آسانسور از راه پله بالا و پایین بروید.

4- از اتوبوس یک ایستگاه بعد ویا قبل از مقصد اصلی خود پیاده گردید و باقیمانده مسیر را پیاده طی کنید.

5- برای یک هفته یک ساعت زودتر از موعد معمول به رختخواب روید.

6- هنگامی که وسوسه شدید که بستنی بخورید مقابـل میـل خـود مقاومت کنیـد.

اینها تنها نمونه های معدودی از راهکارهایی میـباشند که به تقویت نیروی اراده و تادیب نفس شما کمک می کنند. با نیروی اراده و تادیب نفس قادر خواهید بود تا کنترل زندگی خود را بدست گرفته، به اهدافتان دست یافته،زندگی خود را بهبود بخشیده و به آرامش خاطر برسید.

اعتماد بنفس خود را افزایش دهید

در طول دوران کاریم بـا افـرادی که در زنـدگـی روزمـره خـود                                      سطح استرس بالایی داشتند، در میانشان با یک خصیصه                                        مشترک و بـسیـار عـمـومـی مـواجـه شدم - اعتماد بنفس                                   پایین. همچنین دریافتم که اعتماد بنفس می تواند موجب                                       پـدیـد آمـدن سطح بالایی از استرس، بی خوابی، اظطراب                                       و بسیاری از علایم بیمار گونه گردد.

بدترین مورد این حالت در کسی که عزت نفس پایین دارد                                       تجربه کردن احساساتی ازقبیل بی ارزشی و بی لیاقـتـی                                      و عدم تعلق میباشد که متاسفانه میتواند مـنـجر به افکـار                                       خودکشی گردند.

سرکوب اعتماد بنفس

در تحقیقی که چندین سال گذشته در سراسر آمریکای شمالی، شـامل کانادا و مکزیک انجام گرفت پژوهشگران دریافتند که نرخ خود کشی ارتباط بسیار زیادی با شرایط فقر و تنگدستی، ترک خانواده (اغلب در کودکان زیر 16 سال) و طـرد شـدن تـوسـط اطـرافـیـان دارد.

در خصـوص عزت نفس پایین، کودکان آسیب پذیرتر از دیگر افراد می باشند. آنها مدام از جانب همرده ها و هم سن و سالهای خود و تـوقـعات غیـر واقـعـی و نـامـعـقـول از جانب خانواده و دوستانشان تحت فشار قرار دارند. این امر می تواند به مشکلات روانی عمده منجر گردد که در آن کودکان احساس خواهند کرد که زندگیشان ارزشی ندارد.

بزرگسالان نیز از آن رنج میبرند

میخواهد باورتان شود یا نه، امروزه بزرگسالان نیز چنین علایمی را تجربه می کنـنـد. ما همواره با مسائلی چون پول، عشق،خانواده، کار و غیره درحال دست و پنجه نرم کردن می باشیم. از آنجایی که اکثر جوامع مردسالار اهمیت زیـادی بـرای موفقیت مردان قائل می باشند، برای یک مرد تحمل فشارها سخت و دشوار می باشد.

همه آن مربـوط می گردد به تئوری: بـقـای بـرازنـدگـان. مـردان تـولید کننده و زنان مصرف کننده می باشند. حتی با جنبش آزادی خواهانه زنان و فمینیسم، عـلت اصـلی از خود گذشتگی مردان کماکان بطور حتم مرتبط با این حـقـیـقت می باشـد کـه زنـان از مـردان انتظار دارند دنیا را روی شانه هایشان بدوش بکشند.

احتمال دارد زنان با این گفته هم عقیده و موافق نبـاشـنـد ولـی آن واقـعیـت دارد. آخرین باری که نامزد یا هــمسرتان و یا فرد دیگری که برای یک امر مهم حقیقتا به شما وابسته بوده و آن کـار ( مثـلا پرداخت قبض تلفن ماه پیش ) را بشما واگذار کرده چه زمانی بوده است؟  این تقاضا ها معمولا با پول در ارتـبـاط است. اگرچه اکثر اوقات برای این است که شما یک "مرد واقعی" جلوه نمایید.

آیا شما یک مرد واقعی میباشید؟

چگونه می توانید تـعـیین کنید یک مرد واقعی چگونه مردی باید باشد؟ راحت ترین کار آن است که از نامزد، همسر، خواهر و یا مادر خود سـوال کنـیـد. امـا مـن بـه شما اطمینان می دهـم که بـا دهها پاسخ متفاوت بمباران خواهید شد. چرا؟ به این خاطر که هر زنی عقیده متفاوتی از آنگونه که مرد رویـاهـایـش باید باشد دارد. هرچند که بطور کلی شما در خواهید یافت که مردها می بـاید تعدادی خـصیصه مشترک را برای آنکه یک مرد واقعی محسوب گردند دارا باشند.

  • استقلال مالی داشته باشید: یک ثروتمند بد جنس.
  • سلامت جسمانی داشته باشید: تا بتوانید فرزندانی قدرتمند همچون خودتان بوجود آورید.
  • با هوش باشید: بدانید چگونه وسایل گوناگونی راباید تعمیر کنید
  • مورد اعتماد و قابل اتکاء باشید:همواره بمنظور براوردن نیازهای وی در دسترس باشید
  • شخصیت مستحکم و با ثبات داشته باشید:به او نشان دهید که قادر هستید روی پاهای خودتان بایستید.

معمولا هنگامیـکـه شـما اینگونه احساس کنید که فاقد حتی یکی از ویژگی های مذکور می باشید، اعتماد بنفس شما شروع به تنزل می کند چرا که احساس خواهید کرد که گویی از حداقل شرایط لازم و ضروری نیز برخوردار نیستید.

فرمول اقتدار

نگرش آرمانگرایانه به یک مرد پوچ و بی اساس میبـاشد. شمـار اندکی از مردها در عمل به آن شان و درجه از شکوه و عظمت میان دیگر مردان نایل گشته اند. به هر صورت من میتوانم چند نکته راهبردی در رابطه با آنـکه چـگونـه یک مرد شکوهمند و با اقتدار باشید ارایه دهم. مردی که قادر باشد از میان پستی بلنـدی هـای زندگی عبور کرده و در انتها نیز کماکان با صلابت از آن بیرون آید.

نکته1: نپذیرفتنی را بپذیرید                                                                           فرض می گـیـریـم شـمـا فردی 40 ساله هستید. موی سرتان کم پشت و در حال ریزش میباشد. شکمتان نمایان گشته است . چیـن و چـروک صورتتان عمیق و نا زیبا هستند. شما اساسا احساس مـی کـنـیـد انـسـانـی بی ارزش هستید. به نخستین تجلی گاه استرس یعنی همان خود انکاری قدم گذارده اید.

هنگامی که منکر شایستگی و استعدادهای بـالقوه خود جهت مبدل شدن به کسی یا چیزی فراتر و با اهمیت تر از خویشتن کنونی خود می شوید، گـرفـتـار یـک چـرخه مخرب انزجار از خویشتن می گردید. بـه منظور رهایی یـافتن از انـکار، بـاید شـروع بـه پـذیـرش مشکلات خود نموده و همچنین اهداف آینده تان را در ذهـن مجسم کنـیـد. هـمـواره بـه خاطر داشته باشید شما قادر خواهید بود به درجات عالی و بزرگ دست یابید.

نکته 2: به غیر قابل اندیشیدن بیاندیشید                                                         با حفظ شخصیت فوق فرض میکنیم به شما (کم مو، چاق، میانسال) دائما گفتـه شـود که قادر نخواهید بود بهیچ چیزی در زندگی خود فائق آیید. افسوس، چه سـخن نـاگوار و دلخراشی برای شخصی است که تا پیش از این نیمی از عمرش را به پایان رسانیده است. به دومین تجلی گاه استرس یعنی انتقاد قدم گذارده اید.

شما خواهید گفت در 30 سال باقیمانده کسی قادر نخواهد بود کار زیادی انجام دهـد و یا به موفقیت چندانی دست یابد؟ در اشـتـبـاه هـستـیـد. در طـول دوران کــاری خــود بـا اشخاصی دیدار کرده ام که تصمیم گرفتند مجددا به دانشگاه بازگردند و رشتـه تحصیلی خود را به پایان برسانند، برای خودشان کسب و کـار مسـتقل دست و پا کـنـنـد. آنـهـا از خطاها و اشتباهات خود درس گرفته و به جایگاه و منزلتی عالی در مـیـان اطـرافیانشان نایل گشته اند.

هیچگاه برای تعلیم و تربیت و کسب دانش و ادامه تحصیلات دیر نـمـی بـاشـد. مـی باید خارج از دایره متعارف بیاندیشید و شروع کنید به اندیشیدن به غیر قابل اندیشیدنها -که شما در واقع مردی هستید با فرصتهای بسیار زیاد پیش رویتان.تنها کاری که باید انجام دهید خلق و ایجاد درها و عبور از میان آنهاست.

نکته3: اهداف خود را تعیین کنید                                                                    اکنون که خود را پذیرفته اید و شروع به آن کردید که همانند مردی با عظمت که میـتـواند شما باشید بیاندیشید، مستلزم آن می بـاشیـد کـه تـدابـیـری را بـرای دسـت یـافتن به اهدافتان تدوین و تنظیم گردانید. تعیین اهداف برای خودتـان شـاید بزرگترین و مهم ترین هدیه ای باشد که می تـوانـیـد به خود عطا کنید. با یادداشت کردن و مرور آنها در فواصل زمانی معین کار را شروع نمایید.

کاری که من مایل به انـجـام آن هسـتـم ایـن اسـت کـه ابـتـدا اهـداف بـلنـد مـدت خود را یادداشت کرده و سپـس به روی اهـداف کـوتاه مـدت پـیرامون دست یابی به اهداف بلند مدت متمرکز می شوم. این کار معمولا منجر به موفقیتهای واقع گرایانه میـگردد و هر بار که شما به یکی از اهدافتان دست یافتید،احساس خیلی بهتر و خوشاینتری نسبت به خود خواهید داشت.

نکته4: غلبه بر موانع                                                                                 بی تردید به موانعی در راه رسیدن به اهدافتان برخورد خواهید کرد. مجددا مثل گذشتـه این مشکلات را پذیرفته و آنها را پشت سر بگذارید و به راه خود ادامه دهید. وجود آنها را انکار نکنید زیرا تا آخر عمر مکررا به سراغ شما خواهند آمد و دست بردار نخواهند بود.با عزم راسخ به جنگ تک تک مشکلات خود رفته و سـرسـخـتـانه بـر هـدف خـود پـافشاری کنید.

نکته5: به گذشته ننگرید                                                                                این احتمالا دشوارترین کاری است که باید انجامش دهید. بـما همواره گفته شده است که سپاسگزار توفیقات و نعمتهای زندگیمان باشیم اما برای انجام چنین کاری مجبور به تعمق در گذشته ناگوار خود می بـاشـیم. بـه مجرد آنکه شروع به یادآوری گذشته کنید، ناکامی هـا و سختـی هـا دوباره مـراجت خـواهـید کرد. یه محض آنکه به اهدافتان دست یافتید، لازم است به این که چه کسی هستید و چه کسی مایلید باشید، تمرکز کنید.

مطلب آخر

 یک بار شنیدم که مردی بزرگ سخنی زیبا گفت:"...بودن و شدن...."

این 5 نکته برای مـن بسیار حائز اهمیت می بـاشد چـرا که هـرگـاه احـسـاس می کـنـم اعتماد بنفسم دارد به پایین ترین سطح خود تنزل میـابـد با خود می گویم که من خودم هستم و می خواهم فرد بهتر و کاملتری گـردم و چیزی بیش از آنچه هستم بشوم. من نیز این کلمات را به شما هدیه می دهم. آنها را در زندگی خود بکار بندید تا بـه هر آنچه آرزو دارید دست پیدا کنید.

تقویت حافظه

آیا شما هم جزء افراد فراموشکار هستید؟ آیا می توانـیـد نام عناصر درس شیمی را بیاد آوید؟و یا اینکه تاریخ اولین برخورد با همسرتان را بخاطر می آورید؟ مسلما خیر. این را بدلیل اهمیت بیشتر آسانـتـر از بـقـیـه به ذهن می سپاریم. اما مغز قابلیت بخـاطـر سپـردن هـر موضوعی را داشته و فقط به کمی تمرین و ممارست نیاز دارد.در ادامه مقاله با روشهای بهبود حافظه آشنا خواهید  شد.

مسئله

بجای پرداختن و وارد شدن به مطالب پیچیده روانشناسی در زمینه حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، بیاید فقط قرار بگذاریم دیگر مسائلی که نباید فراموش مـی کردیـم را از قـلـم نیندازیم.

برای مثال هر کسی، شاید بجز معلم شیمیتان، شما را به خاطر بیاد نیاوردن فرمول یک ماده خاص خواهد بخشید. با این حال ممکن است بخصوص هنگامی که در تخت خواب خود مچاله شده اید بدلیل بخاطر نیاوردن تلفن نامزد خود کلافه و پریشان شوید. در زیر مواردی را که باید سعی در بذهن سپردن آنها نمایید، آورده شده است:

  • اسامی
  • شماره های تلفن
  • قیافه ها
  • کارها
  • قرارهای ملاقات
  • تاریخهای تولد
  • گفتگوها
  • حقایق ( یا اکاذیب )

بیاد نیاوردن موارد فوق عمدتا نتیجه مبذول نداشتن توجه کافی می بـاشد. اگـر بـرایـتان مهم بود هیچگاه فراموش نمی کردید. ( این جمله ای است که مـعمـولا نـامـزدم بـه مـن میگوید ) دفعه بعد کمی بیشتر سعی و دقت کرده و ببینید تا چه اندازه بیشتر موفق تـر خواهید شد. همچنین مخشص کنید که کدام حافظه را دارا میباشید: بصری یا سمعی. وقت پاسخ این سؤال معلوم گردید در موقیتی بهتر برای بهبود حافظه خود قرار خواهـیـد گرفت.

راه حل

در این قسمـت نـکاتـی مهم جهت بهبود مهارتهای به ذهن سپردن مسائل خاطر نشان شده است.

فعال باشید                                                                                                  

این در مورد هر چیزی باید اعمال شود، هنگامیکه در حال شنیدن، تفکر و مصالعه کـردن هستید. سعی کنید از مطالبی که فرد دیگری به شما گفته، نکتـه برداری نـمـایـیـد. اگـر بیحال و غیر فعال باشید، مغزتان دچار کندی و تعلل خواهد گردید و اگر بـرای فـعـال بـودن تلاش کنید، ذهنتان آنچه که در حال بین شدن است را ثبت نموده و راحت تر می توانید آرا بخاطر بسپارید.

تمرکز کنید                                                                                                   

به جزئیات دقت نمایید. در طول روز چیزهای بسیار زیادی را می شنویـم اما تنها آنهایی را بیاد می آوریم که برایمان اهمیت داشته اند.  مسائل مورد اهمـیت خـود را گـستـرش و بسط دهید تا بیشتر بتوانید آنها را به ذهن بسپارید. یک روش خوب این است که همه چیز را حیاتی فرض کنید. وانمود کنـیـد کـه یـک کـارآگـاه جنـایـی هستید و هر آنچه که در پیرامون شما در حال اتفاق افتادن است، حائز اهمیت می باشد.

ایجاد پیوستگی نمایید                                                                                  

 بین آنچه که میخواهید بیاد بسپارید و آنچه کـه قـبلا در ذهن دارید ارتباط به وجود آوریـد. این ارتباط میتواند یک رنگ، یک عدد یا یک کلمه هم قافـیـه بـاشـد. برای بـخـاطر داشـتن لیـستـی از چیزهای مختلف، تصاویری که هم قافیه با اعداد می بـاشـنـد را بـرای خــود مجسم نمایید. برای مثال یک با "دک" هم قافیه است پس میتوانید در ذهن خود اولـیـن قلم لیست را با دک ضبط مجسم و مربوط کنید. بهمین ترتیب بـرای عـدد دو کـه با "مـو"  (درخت انگور) هم قافیه است انجام دهید. همچنین میتوانید از کلمات مخفف، و ترکیب اسامی و یا متصل نمودن اول حروف کلمات ( مانند حروف ابجد ) استفاده کنید.

تکرار نمایید                                                                                                   روش تنبیه معلم مدرستان را بیاد دارید؟ هرگاه فردی دچار خطایی می شـد، مـجبورش میگرد چندین و چند بار مطلبی را بنویسد. تکرار به ما برای به ذهن سپردن مـوضـوعـات کمک کرده و باعث حک شدن افکار در مغزمان میگردد. هرگاه فردی را ملاقات می کـنـیـد، شروع به تکرار اسم او ذهن خود نمایید. وقتی کسی شماره تلفنش را بشمـا میـدهـد، چندین بار آنرا روی کاغذ نوشته و با صدای بلند تکرار کنید. اگر می خـواهـیـد مـطلبی را حفظ کنید کافی است آنرا چندین بار روی تکه ای کاغذ بنویسید.

اسامی را بهم ربط دهید                                                                               وقتی با کسی که با او قبلا آشنا شده اید اما اکنون اسمـش را بیاد نمی آوریـد، برخـورد میکنید، دچار آشفتگی و کلافگی می شویـد. مشکل را مـی تـوانـید با مرتبط نمودن آن اشخاص با کسی کـه بـه آنـهـا شباهت دارد و یا بـا واژه ای که با یـکـی از خـصـوصـیــات شخصیتی آنها  نـزدیـک است، حـل نمـایید. با اسامی آنها بازی کنید ( رضا خوش تیپ، شیرین عسل ) و یک تصویر خیالی از آنها در ذهن خود مجسم نماییـد. بـرای بیـاد آوردن اسم فردی می تـوانـید حروف الفبا را از ابتدا بازگو نموده تا اینکه به حرف ابتدای اسم او برسید. احتما در این هنگام کل اسم را بخاطر خواهید آورد.

تصویری با مفهوم ایجاد کنید                                                                         از هرآنچه که میخواهید بخاطر بسپارید، تصویری خیالی در ذهن ایجاد نمایید. موضوعی را در ذهن خود تصور نمایید تا بتوانید همه چیز را بـصـورتی واضح مشاهده کنید. سپس هنگامیکه چیزی را فراموش کرده اید، این تصویر را مجسم کنید تا مـغـز شـمـا اطـلاعـات از دست رفته را بازیابی نماید.

رهنمودهای همه منظوره

عمل کردن به این نکات باعث میشود دهنی خلاقتر نسبت به گذشته داشته باشید.

از اطلاعات لذت ببرید                                                                                     ما همیشه موضوعاتی را در خاطرمان نگاه میداریم که به آنها علاقمنـد هستـیـم. اگـر از ریاضیات متنفر باشید، حـفـظ کـردن فـرمـول ها و تـئوریهای پیچیده برایتان بسیار سخت خواهد بود. اما اگر یک فرضیه ریاضی را به صـورت کامـل مطـالـعـه نـمـوده و بـا مـصـائب و سختی های فردی که آن فرضیه را مطرح و عمر خود را برای اثـبـات آن صـرف کـرده آشـنا شوید، به مـوضوع عـلاقمند شده و بـخـاط سپـردن آن بـی دردسر و آسان خواهد گردید. همـیـن مـطلب در مـورد مـسائـل دیـگر نـیـز صادق است. دلیلی وجود دارد که بیاد آوردن شماره تلفن رستوران مورد علاقه تان آسانتر است از شماره تلفن مطب دنـدان پزشـک شما است.

وقت بگذارید                                                                                                  حافظه بصـورت لحضه ای و آنی عمل نمیـکند. برای حضم و درک اطلاعات باید وقت کافی صرف نمایید. البته بخاطر سپردن بـعضی چیزها سریعتر از بعضی دیگر انجام میگیرد، اما هیچگاه خودتان را به دلیـل کنـد بودن سرزنش نکنید. وقتی سعی در حفـظ کردن چیزی دارید، سطح انرژی خود را بالا نگاه داشته و بصورتی مؤثر تمرکز نمایید.

آرامش داشته باشید                                                                                     فشار روانی برای برخی از افراد مفید است اما اغلب ما وقتیـکه رها از تنشها میباشیم، بهتر عمل می کـنـیم. نفسی عمیق کشـیده و آرامـش خـود را حفظ کنید. تمدد اعصاب باعث بالا رفتن سطح آگاهی و قابلیت بخاطر سپاری در شما می گردد.

گزینشی عمل نمایید                                                                                     این امکان وجود ندارد که یک فرد همه مسائل پیرامون خود را به ذهن بسپارد. شما باید انتخاب گر باشید؛ آنچه را که مایل به نگهداریش در حافظه هستید بگزیـده و مـابـقـی را فراموش کنید. مغز شما همانند یک کشوی فایل میماند. بنابراین پرونده های غیرضروری را دور انداخته و فضا را برای نگهداری چیزهای مهم تر آزاد بگذارید.

به سلامتی خود اهمیت دهید                                                                        مغز بصورتی صمیمانه به بدن متصل است. هر روز تمرین کنید تا فشار خونی متــعادل و ششهایی سلامت داشته باشید. از رژیم غذایی مناسب استفاده کنید تا مواد غذایـی و ویتامینهای مورد نیاز بدنتان تامین گردند. خوردن مشروبات الکلی و استعمال دخانیات باعث کاهش خلاقیت ذهن میشود.

 

حافظه برتر

همگی این نکات روشهایی برای تمرکز و دقت نمودن بیشتر بـمسـائل پیرامون میباشد. به آنچه که میـخواهید بخاطر بسپارید اهمیت داده و در این راه سعی و تلاشی حقیقی مبذول دارید.هرچقدر بیشتر مهارتهای نوظهور خود را پروش داده و فعالتر باشید، حافظه پویاتر و قوی تری خواهید یافت.

در اجتماع سخنران بهتری باشید

در اجتماع سخنران بهتری باشید 

سخنرانی در جمع برای اغلب افراد کار دشواری است. اگر  مـی خـواهـیـد انـسـان موفـقی باشید، باید بر تکنیـکهـای  سخنرانی تسلط پیدا نموده و یا حداقل هنگام صـحبـت در یک جمع احساس راحتی کنید.

منظور از یک جمع، 500 سهامـدار عـصـبـانـی در جـلسـات آخر سال نیست، بلکه میتواند از چند فروشنده، کارمـند و  یا چند دوست در جشن تولد نیز تشکیل شود. سخنرانی در جمع به این معنی است که شما چندین شنونده دارید  که در اغلب اوقات به تـک تـک واژه هـایـی که از زبـان شمـا ادا میشود، گوش میدهند. به همین دلیل اشتبـاه نـکـردن شما در حین صحبت حائز اهمیت است.

در ادامه به 7 روش ساده جهت بهبود سخنرانی در جمع اشاره شده است.

 

1. آرام و ریلکس باشید

بـرخی از افـراد همین که به صحبت کردن در جمع فکر میکنند، دچار اضطراب و نـا آرامـی شده و هنگامی که در مقام عمل شروع به سخنرانی می کنند، خشکشان مـی زنــد، تپش قلبشان شدیدتر میشود، دستانشان شروع به لرزش میکند و بصورتی گسسـتـه و لکنت وار شروع به صحبت می نمایند.

موضـوع مـهمی کـه بـاید بخاطر داشت باشید این است که در شرایط مرگ و زندگی قرار نداشته و صرفا" در حال گقـتن چند کلمه حرف حساب ( و یا هر چیزی دیگری که دوست دارید اسمش را بگذارید ) به دیگران هستید. چه دو نفر باشند چه 200 نفر، باید بـه یـک طریق صحبت کنید به اینصورت که عصبی نشوید، روی موضوع مربوطه تمرکز کنید و کار را به اتمام برسانید.

2. موضوع مورد بحث را بشناسید

معمولا ما زمانی دچار اضطراب و نا آرامی می شــویم که کـاری کـه در مـورد آن تـبـحر و شناختی نداریم، مجبور به انجامش می گردیم. افـراد انـدکی دارای تبحر کامل در زمینه سخنرانی در جمع می باشند اما اغلب می توانند در صورت داشتن آمادگـی منـاسـب، از عهده آن بخوبی برآیند. کلید این آمادگی آشنا بودن و شناختـن دقیق مـوضـوع مــورد صحبت می باشد.

اگر شما یـک مدیـر اجـرایـی در شـرکت تـولید نوشابه بوده و قصد سخنرانی در مورد بازار رقابتی را دارید، باید از همه ریزه کاریها و جزئیات شرکتهای دیگر تولید نوشابه همـانـنـد شرکت خود آگاه باشید. زمانی را برای نت بـرداری و خـلاصـه سـازی ایـده هـای خـود در قالب نوشتارهای کوچک اختصاص دهید.مرحله بعدی کار این است که آن قالبهای کوچک را بخاطر سپرده و هنگام سخنرانی آنها را بسـط و گسترش دهید. اگر جلسـه پرسش و پاسخ در میـان است، سـعـی کنـیـد سـؤالات احتمالی و پاسخهای آنها را از قبل مهیا و آماده نمایید.

3. مخاطبین خود را بشناسید

اگر در مقابل مدیران ارشد یک شرکت در مورد راه کارهای تجاری صحبت می کنید، بایـد نسبت به زمانیکه برای یک عده دانشجو که ترم اول اقتصاد را می گذرانند، روش بسیـار متفاوتی را در پیش بگیرید.

باید میزان سطح معلومات مخاطبین خود را سنجیده و مطابق با آن صحبت کنید. به هر حال آنها آماده اند تا سخنان شما را بشنوند بنابراین گفته های شما باید برایشان قابل فهم باشد.

4. با محل سخنرانی آشنا شوید

این یک نکته فراموش شده است، امـا شـمـا بـایـد بـا مـحلـی کـه قـرار اسـت در آنــجا به سخنرانی بپردازید، آشنا شوید. لازم است پیشاپیش به آنجا رفته و با امکـانات و محیط آن آشنا گردید. سپس روی مسائل دیداری سخنرانی خود کار کنید تا مطـمـئـن شــویـد مطابق با آنچه که در نظر گرفته اید باشد. وارد شـدن بـه یـک سـالـن 20000 هـزار نـفـری نسبت به وارد شدن به یک کلاس درس 30 نفره نیاز به تمهیدات بسیار بیشتری دارد.

یک روش خوب این است که در صندلیهای مختلفی که قرار است حاظران بنشینند، قرار بگیرید تا چشم انداز مناسبتری از محل برگزاری بدست آورده و بتوانید با همه شنودگان به یک نسبت ارتباط برقرار کنید نه فقط با چند نفری که در ردیف جلو نشته اند.

5. موفقیت را مجسم کنید

اغلب افراد به این دلیل در سـخنـرانـی شـکست میخورند که تصور میکنند صحبتهایشان اشـتباه و بـی معنی است. آنچه که در ذهن می پرورانید، همان نیز اتفاق خواهد افتاد. اگر خودتان را یک نادان تصور کنید، همان نیز خواهید شد.

فکر عجز و ناتوانی را در خودتان قبل از شـروع صـحبـت نـابـود کنـید.  سعی کنید پیش از سخنرانی مطالب را در ذهن خود مـرور نـمـایید. چگونگی بیان موفقیت آمیز موضوعات و نیز حرکات خود را مـجسـم نـمایـیـد. تا رسیدن به مرحله یک ایراد یک سخرانی کامل این اعـمـال را تـکـرار کـنـیـد. بـعـد از آن تـنـها کـاری کـه لازم اسـت انجام دهید، عملی کردن تجسمات خود خواهد بود.

6. کار نیکو کردن از پر کردن است

مایکل جردن هم ممکن است وقتی برای اولین بار با توپ بسکتبال آشنا شد، 10 پرتاب اولش را در گل نکرد، اما با سخت کوشی و تمرینات بسیار، بـه بـهـتـریـن بسکتبالیست دنیا مبدل شد. نکته این است که اگر بخواهید سخنران بهتری شوید باید تمرین کنید.

بصورت داوطلبانه هنگـام اوقـات بـیـکاری جـلوی دوسـتـانـتان قرار گرفته و به جلوی جمع ایستادن عادت کنید. بتدریج سعی کنید به تعداد نفراتی که در مقابلشان قرار گرفته اید بیفزایید و از افراد قویتر اسـتفـاده نـمایـید. ایده ایـنکار این است که در شرایط غیر واقعی که اهمیتی ندارد، متوجه اشتباهات و نقاط ضعف خود شوید. به این ترتیب هنگامی که روز موعود فرا میرسد با اعتماد بنفسی کامل در مقابل جمع قرار گرفته و همـه چـیـز بـه خوبی پیش خواهد رفت.

7. روی پیغام تمرکز کنید

هنگام سـخنـرانی در یـک جـمـع زیـاد به حاضرین فکر نکنید. به پیغام و نکاتی که باید بـه دیگران منتقل کنید تمرکز نمایید. در نهایت دلیل قرار گرفتـن شمـا پـشـت میـکروفـن ایـن است که مطلب مورد نظر خود را به شنـوندگـان بـفـهـمـانـید. به این ترتیب دیری نخواهد پایید که دیگر احساس ناآرامی و اضطراب نکرده و راحت تر تـوانـسـت بـا مـخاطبـیـن خود برای بحث و گفتگو ارتباط برقرار نمایید.

موفقیتها

هرفردی موفقیتهای خویش را براساس یک مقیاس نسبی مورد سنجش قرار می دهد. ـوفـقـیـتـهای کـوچـک بـرخی اشخاص درنظر برخی دیگر ممکن است بزرگ جلوه نماید؛ این کاملا بستگی بنوع تربیت، تحصیلات و شرایط مـوجود در زندگی شما دارد. تا زمانیکه به اهداف خود دست یافته و برای بهترین بودن سختکوشی می کـنـیـد، فـردی موفق                               محسوب میشوید. این اصل مطلب است.

با این حال افرادی نیز وجود دارند که نمی توانـند به سطـح رضایت بخشی ازموفقیت دست یابند.ضعفهای شخصیتی و یـا خـصوصـیات از پـیـش تعیین شده زندگی آنها، مـوانـع اصـلی راه چنین انسانهایی بشمار می رود. اگر در زندگی خـود شـرایـط دشـواری را تـجربه کرده اید، نگاهی به این صفات و موقعیت ها بیندازید تا ببینید در حال آماده نمودن خود برای شکستهای بیشتر میباشید یا خیر.

پشت گوش اندازی                          

ممکن است یکی از اصلیترین اهریمنان عامل نابودی شما در تحصیل و زندگی شغلی، طفره رفتن و به تعویق انداختن امور بوده باشد. افرادی که علامت مزمن این "بـیـمـاری" در آنها دیده میشود، مایلند با این جملات توجیه کننده که " تمام کردنش کاری نخواهد داشت" و یا "نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است"، کارها و وضایفشان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند.

اگر کاری در حد و اندازه قابلیتهایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه های ذکر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آوردید، قطعا" پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع گردد. احساس میکنید که زمان در اختیار شما اسـت، اما هنگامی کـه وقـت موعود نزدیک می شود، برای اتمام کار بسرعت هجوم می آورید و نتیجه آن خواهد شد که آن طور که در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهید ماند.

فرد پشت گوش انداز معمولا انسانی تنبل و سست می باشد. او برای همه چیز عذر و بهانه داشته و با اینکه توانایی و ابزار انجـام امـور را در اختـیـار دارد، از اتـمام آنـها طـفره می رود. کار کردن با چنین اشخاصی غیر قابل تحمل است و نه تنها کاستی و سستی آنها باعث اختلال در کارها میگردد، بلکه کارمندان فعال دیگر نیز مـمکـن اسـت به چنـین خصیصه ای دچار شده و رویه آنها را در پیش بگیرند.

ترس از موفقیت

مانع اصلی دیگر واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا" می دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارنـد، امـا بدلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نـظـر ایـشـان راه پـیـش رو، مـخـوف و رعـب آور میباشد. نگرانی از آینده و همه مسائلی که در نهایت گریبانگیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها می گردد؛ مـخـاطرات ذاتـی روند تجارت، رام نشدنی بنظر خواهد رسید.

فرصت های ترقی در محل کار ممکن است پیش بیایند، اما فردی که از موفقیت وحشت داشته باشد قادر به گرفتن ترفیع نخواهد بود. او بهانه می آورد که مسؤلیـتـهـای شـغـل جدید زیاد و خارج از توانایی هایش است. اینگونه اشخاص میلی به بالارفتن از پله های ترقی ندارند.

وقتی آینده نا معلوم باشد، این وحشت شدت بیشتری پیدا میکند. باید پذیرفت افــرادی که دارای چنین ترسی نمیباشند روزهایی پیش رو دارند که در آنها آینده ترسناک جــلوه مینـماید، بنابراین میتوان متوجه شد اشخاصی که فاقد مکانیزمی مناسب برای برخورد و رویارویی با چنین موقعیتی می باشند، چگونه احساسی خواهند داشت.

تشخیص و حل این مشکل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازی است. بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی فردی که از پذیرش مسؤلیتهایی کــه موفقیـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، میتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.

 

وسواس

افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابـلیـت تمرکز بر اندیشه های بـزرگ میباشد. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چرا که خود را کاملا" محدود و متعهد به انجام کارهای جزئی و کوچک میـنمایند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزئی زیان آور است چرا که زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا نمایید.

اگر یک کارفرما کاری را به یکی از کارمندان سخت کوش خود محول کرده و آن کارمند دید وسیع نداشته باشد، بطور یقین کارمند مربوطه در مورد هر موضوع بی اهمیت آن پروژه دچار تنش و فشار روانی شده و در به نتیجه رساندن کار دچار کندی خواهد گـردید. ایـن حالت در اصطلاح احساس وسواس فکری-علمی نامیده و بـاعـث کـاهـش قـابل ملاحظه خلاقیت و کارایی می شود.

اینگونه افراد،سخت کوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگیشان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید بکار نمیبندند. تنظیم دقیق مهارتهای مدیریـت زمـانـی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد نمود.

 

نا امنی

افراد ضعیف و سست بنیان بعلت داشتن احساس ناامنی،در کارشان پیشرفتی حاصل نمیگردد. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اینگونه انسانها در بی میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمیـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها میگردد. برای مثال عدم برخورداری از تجربه در بخشی بخصوص، می تواند موجب پدید آمدن احساس عدم اعتماد به نفس در فرد شود.

مثال بیان شـده در قـسمت قبل در این مورد نیز قابل بیان است با این فرق که کارمند از هـمـان ابـتـدا اصلا" از انـجـام کـار مـحولـه امـتـنـاع ورزیـده و با بهانه آوردنهای گوناگون به کار فرمای خود اینگونه القا میکند که نمی تواند از عهده چنین مسؤلیتهایی برآید.

در اینـجا نـیـز مـسئله هزینه فرصت از دست رفته مطرح است. برخی افراد مایل نیستند برای پیـشرفت و تـرقی دادن مـوقـیـعت شـغلـیـشان در زمان مـحدود خـود بـه داد و ستد بپردازند اما اینگونه گزینه ها و پیشنهادات کاری بخشی از زندگی مـحسـوب میـگـردنـد. بنابراین ببینید که چه چیزی برای شما بیشتر اهمیت دارد و با اطمینان خاطر تصمیمـی مناسب بگیرید.

اطرافیان

ممکن است شما همه شرایط لازم برای منعکس نمـودن                                         فردی موفق از خود را دارا باشید، اما آیا دوستانتان شـما                                         را در این راه همراهی میکنند؟ ممکن اسـت آنـها دیـدگـاه                                        مـتـفـاوت و مـتـضـادی از مـوفـقیت نسبت بشـما داشـتـه                                         باشند. ( و یا اصلا" دیـدگاهی نداشته باشند )  دوسـتـان                                         به علت تاثیرات منفی راه رسیدن بـه موفـقیـت را برایتان                                         سخت و دشوار میکنند.

برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پـتـانـسیـل و                                         استعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی و                                        تردید در قابلیتها و تواناییها گردند. حتی برای نامزد و یا همسرتان ممکن است این تصور بوجود آید که توانمندیهای شما هنـوز بـرای خودتان ثابت نشده و این میتواند به بدبینی آنها نسـبت بـه آیـنـده تان منجر گردد. این موضوع ممکن است باعث نا امیدی و تضعیف روحیه شود، اما بیاد داشته باشید که نباید دیگران را مقصر بدانید؛ شما فقط یک قربانی بیگناه نیستید.با وجود ابراز بی اعتنایی آنها هنگام بیان ایده های کاری جدیدتان،بخاطر داشـته باشید که این شما هستید که چنین همراهانی را در آن لحـظـه و لـحـظـات آتی برای خود برگزیده اید.

اگر این گونه روابط دوستی برایتان اهمیت دارد، کاری که باید انجام دهید همسو نمودن دوستانتان با سیستم و خط مشی خود است.چنانچه توانـستـید متقاعدشان کـنید که انسانی شایسته اعتماد و اطمینان میباشید، آنها را دوستان واقـعـی خـود دانسته و در غیر اینصورت برای همیشه از زندگی خود بیرونشان کنید.

 

فقدان منابع

هیچ چیزی ناهنجار تر از این مـوضـوع نـیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیـتهای لازم جـهت رسـیدن بـه مـوفقیت، فقط بخاطر عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالی و یا کمبود زمان بدلیل نگهداری از خانواده و یا مسؤلیتهای دیگر میتواند یک قاتل واقعی باشد. رشد کـردن زیـر خـط فقر و یا تامین نمودن نزدیکانی که به شما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چـیـزی کـه در تصـورتـان بوده ترسیم خواهد نمود.

بسیاری از مواقع بـدنـیـا آمدن یک بچه و یا بیماری ناگهانی افراد خانواده باعث لغو شدن برنامه ها و بازماندن انسان از عملی کردن اهـدافـش خـواهـد شد. این هم یکی دیگر از حقایق تلخ زندگی است که همیشه امور بر وقف مراد آدمی نمی باشد.

البته باید دانست که موفقیت نه فقط بر اساس مقیاسهای متفاوت، بـلـکه در مـکانهـا و شرایط گوناگون نیز مورد سنجش قرار میگیرد. موفقیت مالی ممکن است هدف اصلـــی شما باشد، اما پدری خوب و کارمندی سخت کوش بودن برای تامین کردن یک خانـــواده نوپا نیز به همان اندازه پر معنی و ارزنده است. باید پذیرفت که زندگی و هدفهـای مــورد نظر انسان ممکن است دستخوش تغییرات قرار بگیرند که در این شرایط، تـوانـایی شما در تطبـیق خود با این تغییرات یک مقیاس بزرگ موفقیت بشمار میرود.

 

نیاز به دیدگاهی درون نگر

یک معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرایدار میتوانند بطرق مختلفی مـوفق باشنـد. با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نیافتید، بیم ناک نگردید. یـک قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـی نمایید.

خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفستان، دقت کنید که قدمهای صحیـحـی جهت بهینه نمودن فرصتها برای بدست آوردن موقعیتی موفقتر و راضی کننده تر بردارید.

 

ویژگیهای انسان خود شکوفا

ویژگیهای انسان خود شکوفا

آبـراهـام مـازلـو بـرای نـخستـیـن بـار مـدل سـلسـله مراتب
نـیازهای انسان را پایه گذاری کرد. که البته بـعدها تـوسـط
افـراد گوناگونی این سلسله مراتب بسط و گسترش یافت.
هر انسانی در زندگی براساس نیازهایی انگیخته و تحریک
می گردد که عمده ترین آنها به مـنـظور حفظ حـیات صورت
می پـذیرند. بنـیـادی تـرین ایـن نـیـازهـا مـوروثـی و فـطـری
میباشند که طی ده ها هزار سال تکامل یافته اند. آبراهام
مازلو معتقد بود که انسانـها بـاید نخست نیازهای بنیادین
خود را ارضا و بر آورده کنند تا انگیزه برای تکامل به نیازهای
والاتـر در وجـودشان شکل گرفته و به آنها علاقه مند گردند.

سلسله مراتب نیازهای انسان به قرار ذیل میباشد:

1- نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی: نـیـاز به اکسیژن، غذا، آب، سـر پـنـاه (مسکن)، گرما، روابط جنسی، خواب و پوشاک.

2- نیازهای امنیتی: ایـمنـی در بـرابـر عـوامــل طبیعی (زلزله، طوفان)، امنیت (امـنـیـت اجتماعی، مالی، شغلی و غیره)، نظم، قانون، محدودیت ها و ثبات.

3- نیازهای عشقی و تعلق پذیری: کار گروهی، خانواده، رابطه با دیگران، غرور، گـریز از طرد شدگی، عشق ورزی دیگران به فرد و بالعکس.

4- نیازهای تاییدی و احترامی:  عزت نفس ، موفقیت،مهارت، استقلال، سلطه گری، اعتبار، شهرت، قدر و منزلت، نفوذ و اعتماد بنفس.

5- نیازهای شناختی و معرفتی: علم، دانش و مفهوم.

6- نیازهای زیبایی شناسی: ارزش نـهادن و جـستـجـوی زیـبایی، هماهنگی، توازن و تقارن، تناسب و نظم.

7- نیاز خود شکوفایی(خود یابی): پی بردن به استعدادهای نهانی و بالقوه، تـکـامـل فـردی، عـدالـت خـواهـی، شـناخت ماهیت خویشـتـن، انـگـیـزه بـرای دسـتـیـابـی به اوج قابلیتهای خویش.

8- نیازهای متعالی: کـمـک بـه دیـگران برای دست یابی به مرتبه خود شکوفایی، نـیـاز های معنوی. برای مثال از فردی که دارای امنیت مالی در جامعه نمیباشد نمیتوان انتظار رفتار مناسب اجتماعی داشت.

ویژگی های شخصیتی انسان خود شکوفا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حس تشخیص واقعیت، آگاهی از شرایط موجود و واقعی، واقع گرا، قضاوت بی طرفانه و عینی و نه بر اساس طرز تفکر شخصی و متعصبانه.

2- طرز نگرش بر مشکلات به عنوان چالشها و شرایطی که نیـاز بـه راه حل دارند و نه به عنوان حربه ای برای شکوه گری و توجیهات فردی.

3- نیاز به حریم و تنهایی و توانایی تحمل تنهایی.

4- متکی به قضاوتها و تجارب خویش، مستقل، عدم اتکاء بـه فـرهنـگ و محـیـط پـیرامون خود برای شکل گیری عقاید و دیدگاه ها.

5- عدم تاثیر پذیری از فشارهای اجتماعی.

6- دموکراتیک، منصف و بدون قائل شدن تبعیض، پذیرش و لذت بردن از تمامی فرهنگـها، نژادها و تفاوتهای فردی انسانها.

7- از لحاظ اجتماعی دلسوز و مهربان، دارای خصوصیات انسانی و بشر دوستانه.

8- پذیرش افراد همانگونه که هستند و عدم تلاش برای تغییردادن آنها.

9- در کنار دیگران راحت میباشد، با وجود هر نوع گرایش نا متعارف دیگران.

10- خود انگیخته و با اصالت میباشد، با خویشتن صادق است، هـمان گـونـه که دوست دارد میباشد و نه آنگونه که دیگران از وی میخواهند.

11- شوخ طبع بوده البته حس پوخ طبعی که متوجه خود و یا وضعیت بشریت میباشد و نه دیگران.

12- تعداد محدودی دوست صمیمی دارد و نه تعداد زیادی رابطه سطحی.

13- علاقه مند به همه چیز حتی امور عادی.

14- خلاق-مبتکر و اصیل.

15- بدنبال تجارب ناب و دستیابی به موفقیتهایی است کـه اثـری مـانـدگـار از خود بجای گذارد.

11 قانون اصلی برای ارتباطات انسانی

11 قانون اصلی برای ارتباطات انسانی

دانستن چگونگی رفتار با مردم به اندازه شایستگی های
فـنـی و مـدیریتی اهمیت دارد. به بدترین کارفرمایی که تـا
حـال داشـتـه ایـد فـکر کـنـید. بـیـاد آوریـد کـه چطـور فقدان
مهارتهای رفتار با دیگران در او باعث دلسردی و عدم بهره
وری دیگران و خروج شما با نا امیدی گردید.

یک انسان موفق نیمی کارمند است، نیمی سیاستمدار.
او می داند  کار کردن با دیگران بخصوص در دنیای کنـونـی
کـه مملو از انسانهای دمدمی مزاج و زود رنج اسـت، روال
ارتباطی خاصی را می طـلبد. او سـخـن یـکـی از بــزرگان
جامعه شناس کـه "هنـگـام برخورد با مردم بخاطر داشـته
باشید با مخلوقات منطق طرف نیستید،بلکه با مخلوقـات
احـساسـات، مـوجوداتـی که سرشار از تبعیض، روحــیات
پیشداوری و تعصب می باشند، و با غرور و خودبینی دست بگریبانند طرف هستــید،" را مد نظر دارد.

در ایـن قسمت برخی از قـوانـیـن اصـلـی ارتـبـاطات انـسانی در فضای کاری را مشاهده میکنید.  برای مهارت یافتن در آنها، باید این قوانین را جزئی از خود درآورید.

1- دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، "علی، امروز خوب هستی؟" آغاز کنید.

2- اشتباه خود را بپذیرید
ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله "من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم،" کفایت میکند.

3- دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.

4- علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید
"کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟" این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و  سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.

اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.

به سخن خود مشغول بوده و بدانید چه وقت باید آنرا بیان کنید...

5- از دیگران تعریف و تمجید نمایید
فقط نگویید "خوب بود." در مورد تعریف خود صریح تر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. "علی، تـو خیـلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی هـمـه از مسیـر مـوضوع اصـلـی منـحرف شده بودند،" این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقـعا نـیـاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوسـتـی قـابـل اعـتـمــاد در نظر گرفته شود.

6- مراقب حرفهایتان باشید
اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انـجـام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مـورد کـارهـای بـزرگ بـه شـما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.

7- قدردانی و سپاسگزاری کنید
اگر فـردی لـطفـی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئــن گردید کـه بـه این سـعی و تـلاش آگـاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نـبـوده و کسـی بــه شما بدهکار نیست. اگر مورد لـطـف واقـع شـدید، تـشـکر نـمـوده و درعوض مقابله بمثل کنید.

8- با فکر و با ملاحظه باشید
هـرگز تـصور نـکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلـقـی خـواهـنـد کـرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بـیـان می کنـد را بـرای یـافــتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار می دهند. شما نمی تـوانیـد اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرف های خود را با دقت سازمان دهی نمایید. پیش از صحبت کـردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیـر شـود در سـخـنـان شما وجود ندارد.

همچنین میتوانید سـعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا" اعتـقـاد بر حـقانـیـت خـود داشـتـه باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان می اندیـشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مـشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهنـد. مجـبـور نیـستـید مـوافــقت کنید، اما میتوانید بگویید، "من متوجه هستم شما چه می گویید."

9- از خود گذشتگی کنید
گه گاهی از مکان شغلی خود خارج شده و به دیگران در کـارهـایشـان کـمک نمایید. این عمل را بدون اینکه از شما درخواست شود انجام دهید. گفتن، "کمک لازم نـداری؟" یــک تاثیر دوگانه در پی دارد. ابتدا، شما دیگران را تشویق بـه از خـود گـذشتـگی نـمـوده و در نتـیـجـه مـحیـط کـاری مثـبـت تـری ایـجاد خـواهد شـد. دوم، بـرای خود لطفی متعاقب را خریداری میکنید، چرا که مهربانی همیشه بازمیگردد.

10- متواضع و فروتن باشید
تلاشهای مشهود برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران و اشخاص مافوق نـتـیجه عکس به همراه خواهد داشت. هیچکس آدم خودنما را دوست ندارد. اگر میــخواهید کمالات شما تـوسـط دیـگران تصدیق شوند، کافی است تمرین بردباری بیشتری بنمایید. کامیابیـهای شما زمانی مصداق واقعی پیدا میکنـند کـه اجازه دهید دیگران خود متوجه آنها گردند نه اینکه مرتب صحبت از آن بمیان آورید.

11- به حفظ آبروی دیگران کمک کنید
هـر کسی اشتباه می کـنـد. بــه دفعه قبلی که اشتباهی خجالت آور مرتکب شدید فکر کنید. دوست نداشتید کسی بیـایـد و اشـتـباه شـمـا را کـوچـک جلوه داده و از جدیت آن بکاهد؟ پس همین کار را شما در مورد دیگران انجام دهید. با خنـدیـدن به اشتباهی که شخص ( نه با خندیدن به خود شخص ) مرتکب شده بهمراه ضربه ای دوستانه به شانه هـای او از پریشانیش کاسته و بگویید، "این برای بهترین افراد این شـرکـت هـم مـمـکـن است پیش بیاید." با این کار به او و به دیگران اطمینان میدهید که دنیا به پایان نرسیده است. اگر مـــناسب است، بجای جلب توجه بی مورد  نسبت به اشتباه رخ داده، هیـچ چیزی نگویید.

 

پاکسازی میدان مین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محیط کاری می تـواند میـدان میـنی از اشـخاص زود رنـج و احـساساتـی بـاشــد. دارای خصوصیات خود بودن آن را خنثی نمی کـنـد. بـا دانسـتـن قـوانـیـن بـرخـورد بـا دیـگـــران سیاستمدارترین فرد محل کار خـود بـاشـید. امـروزه، کـارمنــدانی که از روابط انسانی به بهترین وجه آگاهی دارند، مناسب ترین افراد برای مدیریت محسوب میگـردند. کـارفرمای شما احتمالا این موضوع را دانسته و به آن توجه خواهد کرد.

منابع:
http://patriot.net
www.quotationspage.com

نکاتی درباره مدیریت پول جهت ثروتمند شدن

نکاتی درباره مدیریت پول جهت ثروتمند شدن 

آدم های پولدار میانگین هوشی بالاتری نسبت به سایر افراد ندارند، اما انتخاب های آنها در مورد نحوه خرج کردن پول و صرف زمان با بقیه افراد فرق می کند. بر اساس نوشته های دکتر توماس استنلی در کتاب "ذهن میلیونر"، 5 "عامل موفقیت" وجود دارد که 80% از سرمایه داران بزرگ دنیا با آن موافق هستند و جزء اصلی ترین عوامل رسیدن به موفقیت به شمار می روند. دو نمونه از این عوامل به شرح زیر می باشند:

1- انضباط – کنترل فردی

2- سخت کوشی – بیش از سایرین

خوب به هر حال هیچ یک از این دو مورد کارهای جالبی به نظر نمی رسند و با برنامه های تبلیغاتی که شعار "با شرکت در مسابقه ما یک میلیون دلار می برید" همخوانی ندارند؛ اما به راستی تا کنون به این مطلب فکر کرده اید که چگونه می توانید پولدار شوید؟ البته منظور من پولدار شدن های یک شبه نیست، بلکه پولدار شدن از طریق برنامه ریزی می باشد. به خواندن ادامه دهید تا ببینید از همین امروز چه کارهایی میتوانید انجام دهید تا فردا پولدارتر شوید.

درس اول: داستان پولی خود را بازنویسی کنید

همه ما برای خود داستانی در مورد پول هایمان داریم که من به آن "نقشه پولها" میگویم. این درست همان راهی است که شما در ذهن برای خود خلق کرده و به صورت ناخودآگاه در زندگی آنرا دنبال می کنید. این نوع طرز تفکر می تواند شما را به پول نزدیک تر کرده و یا از آن دورتر کند. برای بیشتر ما که همیشه در طول زندگی خود عباراتی نظیر: "ما قدرت خرید آنرا نداریم" ، "من که پول چاپ نمی کنم" ، "هیچ کسی نیست که هم پولدار باشد و هم خوشحال" را از زبان اطرافیانمان می شنویم،  به این نتیجه می رسیم که پس انداز پول کار دشواری است؛ اما نباید با این طرز تفکر غلط برای خود محدودیت ایجاد کنید و میزان سپرده حسابتان همیشه زیر صفر باشد. باید نوعی بازبینی مجدد بر روی دخل و خرج خود داشته باشید. باید تمام تصورات غلط را در ذهن خود دور بریزید و خودتان را از نظر اقتصادی مستقل کنید.

نحوه تفکر خود بر روی پول و افراد پولدار را تغییر دهید. دکتر "هارو اکر" نویسنده کتاب: "اسرار ذهن میلیونر" معتقد است که باید به برخی چیزها اعتراف کنید.

حالا چرا اعتراف و نه اثبات؟

بر اساس فرهنگ لغت اعتراف یعنی: "پذیرفتن یک بیانیه و یا موقعیت با میل و رغبت باطنی"

بنابراین اگر در زندگی خود به دنبال موفقیت هستید، باید داستان پول های خود را بازبینی کرده و آن را از نو بازنویسی نمایید. شاید در نگاه اول این امر قدری دشوار به نظر برسد، ولی آیا می خواهید قدری کارهای دشوار انجام دهید و پولدار باشید و یا نه ترجیح می دهید راحت طلب و بی پول باشید؟

درس دوم: هوس پول خرج کردن را محدود کنید

بر اساس آمارهای بدست آمده، هر دانشجو در حدود دو میلیون افغانی به صندوق های قرض الحسنه بدهکار است و این رقم پس از فارغ التحصیلی به 5 میلیون افغانی نیز میرسد. از آنجایی که سود وام ها اغلب زیاد می باشد هر چقدر بیشتر در پس دادن آنها تعلل کنید، مجبور به پرداخت هزینه های بیشتری خواهید شد.

بهتر است تا آنجایی که می توانید بر روی باز پرداخت وام های خود تمرکز کنید و سعی کنید میزان سپرده کلی خود را تا آنجایی که می توانید افزایش دهید.

با این کار اعتبار خود را در بانک ها افزایش می دهید. اعتبار هم ربطی به میزان پول نقدی که در حساب خود خوابانده اید ندارد، به طور معمول، کمترین میزان پرداخت شما در هر ماه می تواند 4% از کل بدهیتان را در بر بگیرد. اگر قرار باشد 5 میلیون افغانی را در 18 نوبت پرداخت کنید، می توان گفت که تقریباً با ماهی دویست هزار افغانی به راحتی می توانید این کار را انجام دهید. شاید مدت زمان بسیار زیاد برای انجام دادن این کار احتیاج باشد، اما پس از اینکه حساب خود را تصفیه کردید، اعتبار بالایی نیز از آنتان خواهد شد و به هر حال میزان بازپرداخت هم زیاد نبوده و اصلاً متوجه هم نخواهید شد.

درس سوم: پس انداز کردن هر یک افغانی

درس اول و دوم به راحتی به شما کمک می کنند که درس سوم را بتوانید به درستی انجام دهید. طبق ارزش های پولی و مالی می توان اظهار داشت که هر هزار افغانیی که امروز پس انداز کنید، در آینده می تواند ارزش بسی بالاتری داشته باشد. اگر شما تصمیم جدی در پس انداز کردن پول هایتان گرفته اید، باید به خاطر داشته باشید که این شما هستید که باید به آنها بگویید که کجا بروند نه اینکه تعجب کنید که آنها خودشان کجا می روند! و اگر هم در حال حاضر برنامه ای برای سرمایه گذاری پول هایتان ندارید، بهتر است فعلاً یک حساب پس انداز موقتی باز کنید.

همچنان که شما به نحوه پس انداز پول هایتان فکر می کنید، باید به این نکته توجه داشته باشید که روزها، هفته ها و ماهها در حال سپری شدن است. پول شما می تواند در طول این مدت برایتان کار کرده و سود بسیار زیادی را عایدتان کند. حتی اگر 50 یا 100 هزار افغانی هم دارید، اصلاً مهم نیست، تنها نکته مهم که باید به خاطر داشته باشید این است که تعلل بیش از اندازه به هیچ وجه جایز نمی باشد.