بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

۱۰ مقصر اصلی بحران جهانی اقتصاد


1-دیک فالد
به گزارش کیهان، دیک فالد میلیاردر 62ساله، ستاره ورزش اسکواش هنگام ورشکستگی شرکت برادران لمن در سپتامبر سال 2008، مدیر ارشد بود. این فرد که وحشتناک ترین مرد وال استریت خوانده می شود بخاطر انداختن شرکت برادران لمن در گرداب وام های درجه دوم (بی پشتوانه) و دیگر دارایی هایی که ارزش آنها طی دوره محدودیت اعتباری (credit crunch) سقوط کرد، شدیدا ملامت شد.

2- هنگ پالسون
اگر دیک فالد مسئول سقوط برادران لمن است، هنری پالسون وزیر خزانه داری سابق آمریکا، شریک جرم است زیرا او بود که اجازه این کار را داد.

3- آلن گرینزپن
آلن گرینزپن بخاطر مدیریت اقتصاد آمریکا، هنگامی که وی مسئولیت خزانه داری آمریکا را به عهده گرفت، مورد تشویق و احترام بسیاری قرار گرفت اما از آن پس زیر ذره بین رفت. بعد از یازده سپتامبر او مسئول کاهش نرخ سود تا نزدیک صفر در آمریکا شد و قرار بود جهان را مملو از پول آسان کند. آیا این راه را برای یک به اصطلاح «سونامی اعتباری» هموار نکرد؟؟! در اکتبر سال پیش او گفت: من تصور کردم که سود شخصی سازمان ها، خصوصا بانک ها و... آنقدر است که بتوانند از سهامداران خود حمایت کنند و اشتباه کردم.

4- جان تینر- هکتور سانتس
جان تینر مسئول مرجع ناظر مالی (بانک خدمات مالی) FSA بود و تا سال 2007 مسئولیت دشوار نگهبانی از خدمات مالی انگلیس را برعهده داشت تا اینکه این مقام به هکتور سانتس واگذار شد. فعالیت های بانک نورترن راک از چشم این سازمان پنهان ماند و آنها وام خرید عمده خود را تماما به اوراق بهادار تبدیل و استفاده کردند که منجر به سقوط ناگهانی آنها شد.

5- فردگود وین
بدترین بانکدار دنیا، رویال بانک اسکاتلند (RBS) را که دومین بانک بزرگ بریتانیا بود به زانو درآورد. سال گذشته این بانک دو میلیارد دلار خسارت شرم آور را اعلام کرد که در تاریخ بریتانیا بی نظیر بود. اقتصاددانان و تحلیل گران درباره پس لرزه های آن در تمام بدنه کشور هشدار دادند. در اواسط ماه ژوئن مالیات دهندگان مشاهده کردند که سهم آنها ناگهان با جهش بزرگی از 58درصد به 70درصد رسید. فرد RBS را در سال 2000 وارد بازی کرد و بلافاصله شروع به افراطی گری کرد. او در مدت هفت سال با بیش از 35میلیارد پوند 26بانک را در اختیار گرفت، از جمله نات وست Nat West و بانک چین. در سال 2006 قیمت سهم آن به 13پوند رسید. اما هنگامی که در 28 ژانویه داد و ستد تعطیل شد سهام RBS به 9/15پنی بی ارزش رسید.

6-گوردن برون
همانطور که همه می دانند گوردن برون حدود 10سال پیش طی یک سخنرانی در دانشگاه هاروارد بحران اقتصادی جهانی را پیش بینی کرده بود. اما متاسفانه او کار زیادی برای جلوگیری از آن نکرد. او در روزهای طلایی UK وزیر خزانه داری بود و با تشویق افزایش تورم در قیمت خانه و پخش کردن اعتبار، سوخت کافی برای انفجار حباب اقتصادی جهان را فراهم کرد. اقتصاددانان او را مقصر این کار می دانند.

7-جورج بوش
جورج دبلیو بوش شاهد پاشیده شدن بذر انفجار بزرگ اقتصادی در زمین دوران طلایی بود اما هیچ اقدامی برای آن نکرد. سال گذشته او در پی هشداری به بانکداران نیویورک در زمینه مشکلات پیش روی اقتصاد آمریکا گفت: وال استریت مست شده است... سؤال اینجاست که چقدر طول می کشد تا به هوش بیاید و دست از این کمک های مالی بی برنامه بردارد.

8-کتلین کوربرت
آژانس های نرخ اعتبار به دلیل عدم پیگیری جدی مسائلی مانند وام های بدون پشتوانه که سرمایه گذاران طی سالهای پررونق مسکن با میلیون ها دلار مبادله می کردند مورد انتقاد قرار گرفت. آژانس های بزرگ به گرفتن تعهد از سرمایه گذاران و عدم ارزیابی ریسک موجود در تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار متهم شدند. کوربرت قبل از استعفای خود زیر فشار انتقادهای سال 2007 رئیس بزرگترین آژانس نرخ اعتبار بنام Standard Poors بود. منتقدان می-گویند که SP و رقیب اصلیش Moodyصs همانند آژانس های دیگر بر سر بهره اختلاف و نزاع دارند زیرا مشتریان آنها اوراق بهاداری را بیرون دادند که توسط تحلیلگران آنها ارزیابی شده بود.

9- هنک گرینزبرگ
یک «هنگ» دیگر! با این تفاوت که این یکی رئیس AIG ، بزرگترین شرکت بیمه دنیا است که می بایستی با 74میلیارد پوند توسط دولت آمریکا نجات پیدا می کرد، درست بعد از سقوط لمن برادرز. گرینزبرگ از 7196 تا 5200 روی کار بود، زمانی که بیمه گران کاملا درگیر دنیای تاریک معاملات اعتباری شدند. هنک گرینزبرگ با پافشاری از دولت آمریکا تقاضای کمک برای نجات شرکتش کرد و گفت: این شرکت از نظر مالی سالم است فقط مشکل نقدینگی دارد. هیچ سازمانی در جهان چنین ریسکی نکرده بود. شرکتی که استارت بازارها را زد نباید اجازه می داد آنها به زانو درآیند و این اشتباه مرگباری بود.

10- آنجلو موزیلو
موزیلو تا سال 8200 رئیس بزرگترین کمپانی دهنده وام های درجه دوم (بدون پشتوانه) در آمریکا به اسم کانتری واید بود. آنها متهم به بازاریابی گمراه کننده شدند. این وام دهندگام با تحمیل وام به صاحبان خانه ای که توانایی بازپرداخت آن را نداشتند باعث محدودیت اعتباری شدند. گزارشات حاکی از آن است که طی شکوفایی مسکن موزیلو 047میلیون دلار بصورت دستمزد سالیانه و درآمدهای دیگر کسب کرده است. بعلاوه موزیلو در برنامه ای که تحت کنترل یکی از شخصیت های مهم بوده و به موجب آن به سیاستمداران و مقامات رسمی دولت وام هایی اهدا شد، مورد توجه شدید قرار گرفت. ماه پیش بانک آمریکا توافق کرد که کانتری واید را با قیمت 4میلیارد پوند خریداری کند. در همین حین موزیلو قبل از سقوط قیمت سهام کمپانی، 114میلیون دلار از موجودی ذخیره شرکت را تخلیه کرد.

 

بیل گیتس 18 میلیارد دلار ضرر کرد !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


بحران جهانی هم دامن میلیاردرهای جهان را گرفت و برخی از آنها را به میلیونر تبدیل و از جدول میلیاردرها خارج کرد. مجله فوربس که هر ساله و طبق سال های گذشته به معرفی میلیاردرهای جهان می پردازد، در آخرین گزارش خود از تاثیر بحران جهانی اقتصاد بر میلیاردرهای جهان پرداخت و اعلام کرد این بحران سبب شده 332 نفر از فهرست میلیاردرهای جهان خارج شوند.

فوربس در معرفی میلیاردرهای جهان در سال 2007، تعداد این میلیاردرها را 1125 نفر اعلام کرد اما بحران جهانی اقتصاد سبب شد 30 درصد از این تعداد به میلیونر تبدیل شوند و تعداد آنها به 793 نفر برسد. گذشته از این مهم ارزش دارایی و ثروت میلیاردرهای جهان بود که در سال 2007 معادل 4/4 تریلیون دلار تخمین زده می شد. در سال 2008 با حدود 50 درصد کاهش به 4/2 میلیارد دلار رسید. در این میان از ارزش دارایی بیل گیتس ثروتمندترین مرد جهان 18 میلیارد دلار، وارن بافت دومین ثروتمند جهان 25 میلیارد دلار و کارلوس سلیم حلو سومین ثروتمند جهان هم 25 میلیارد دلار کاسته شد.

بنابر این گزارش بزرگ ترین بازنده، بزرگ ترین برنده سال 2007 بود که یک ثروتمند هندی به نام آنی آمبانی است. این ثروتمند هندی تحت تاثیر بحران جهانی 76 درصد دارایی خود را به ارزش 32 میلیارد دلار که در قالب سهام بنگاه ارتباطات، برق و سرمایه و رلیانس بود، از دست داد. این بنگاه در سال گذشته در کل فرو ریخت. آمبانی یکی از 24 میلیاردر هندی است که همگی آنها جز یکی، فقیرتر از سال گذشته هستند. 29 هندی ثروتمند دیگر به دنبال کاهش 44 درصدی ارزش بازار بورس هند، مقام و منزلت میلیاردری خود را از دست دادند.

بخش عمده یی از کاهش ارزش بورس هند ناشی از کاهش 18 درصدی ارزش روپیه هند در برابر دلار بود. روسیه نیز از نقاط دیگر سرمایه داری بود که بحران جهانی سبب شد دوسوم میلیاردرهای خود را از دست بدهد. بنابر گزارش فوربس 55 نفر از میلیاردرهای روسیه از فهرست میلیاردرهای فوربس خارج شدند. در میان این افراد، دیمیتری کمپیانسکی که یک صنعتگر روسی است، پنج میلیارد دلار از دست داد. همچنین واسیلی آسیمینوف دیگر میلیاردر روس 2/3 میلیارد دلار به دلیل بحران جهانی زیان کرد. 12 ماه پیش مسکو لقب پایتخت میلیاردرها را از نیویورک ربود. در آن زمان 74 سرمایه دار افسانه یی در مسکو زندگی می کردند، در حالی که این تعداد در نیویورک 71 سرمایه دار بود اما امروزه در نیویورک 55 سرمایه دار افسانه یی زندگی می کنند و در مسکو 27 نفر.

آثار زیانبار بحران جهانی اقتصاد بر میلیاردرهای جهان را می توان بر صندوق های تضامنی دید. بنابر گزارش فوربس در سال گذشته 39 میلیاردر امریکایی مدیر صندوق های تضامنی بودند اما اکنون این تعداد به 28 نفر کاهش یافته است.


منبع : روزنامه اعتماد

مقصران اصلی بحران اقتصاد جهان این 10 نفر هستند !


نمی توان انفجار حباب مسکن و ورشکستگی بازارهای مالی را ناشی از تصمیم اشتباه یک نفر دانست. غیرممکن است که بتوان انگشت اتهام را روی یک نفر نشانه رفت. اما با این حال تایمز سعی کرده اندکی شفاف سازی کند. در زیر به 9مرد و یک زن اشاره شده که مقصر اصلی بحران بشمار می روند.

 

1-دیک فالد

دیک فالد میلیاردر 62ساله، ستاره ورزش اسکواش هنگام ورشکستگی شرکت برادران لمن در سپتامبر سال 2008، مدیر ارشد بود. این فرد که وحشتناک ترین مرد وال استریت خوانده می شود بخاطر انداختن شرکت برادران لمن در گرداب وام های درجه دوم (بی پشتوانه) و دیگر دارایی هایی که ارزش آنها طی دوره محدودیت اعتباری (credit crunch) سقوط کرد، شدیدا ملامت شد.

 

2- هنگ پالسون

اگر دیک فالد مسئول سقوط برادران لمن است، هنری پالسون وزیر خزانه داری سابق آمریکا، شریک جرم است زیرا او بود که اجازه این کار را داد.

 

3- آلن گرینزپن

آلن گرینزپن بخاطر مدیریت اقتصاد آمریکا، هنگامی که وی مسئولیت خزانه داری آمریکا را به عهده گرفت، مورد تشویق و احترام بسیاری قرار گرفت اما از آن پس زیر ذره بین رفت. بعد از یازده سپتامبر او مسئول کاهش نرخ سود تا نزدیک صفر در آمریکا شد و قرار بود جهان را مملو از پول آسان کند. آیا این راه را برای یک به اصطلاح «سونامی اعتباری» هموار نکرد؟؟! در اکتبر سال پیش او گفت: من تصور کردم که سود شخصی سازمان ها، خصوصا بانک ها و... آنقدر است که بتوانند از سهامداران خود حمایت کنند و اشتباه کردم.

 

4- جان تینر- هکتور سانتس

جان تینر مسئول مرجع ناظر مالی (بانک خدمات مالی) FSA بود و تا سال 2007 مسئولیت دشوار نگهبانی از خدمات مالی انگلیس را برعهده داشت تا اینکه این مقام به هکتور سانتس واگذار شد. فعالیت های بانک نورترن راک از چشم این سازمان پنهان ماند و آنها وام خرید عمده خود را تماما به اوراق بهادار تبدیل و استفاده کردند که منجر به سقوط ناگهانی آنها شد.

 

5- فردگود وین

بدترین بانکدار دنیا، رویال بانک اسکاتلند (RBS) را که دومین بانک بزرگ بریتانیا بود به زانو درآورد. سال گذشته این بانک دو میلیارد دلار خسارت شرم آور را اعلام کرد که در تاریخ بریتانیا بی نظیر بود. اقتصاددانان و تحلیل گران درباره پس لرزه های آن در تمام بدنه کشور هشدار دادند. در اواسط ماه ژوئن مالیات دهندگان مشاهده کردند که سهم آنها ناگهان با جهش بزرگی از 58درصد به 70درصد رسید. فرد RBS را در سال 2000 وارد بازی کرد و بلافاصله شروع به افراطی گری کرد. او در مدت هفت سال با بیش از 35میلیارد پوند 26بانک را در اختیار گرفت، از جمله نات وست Nat West و بانک چین. در سال 2006 قیمت سهم آن به 13پوند رسید. اما هنگامی که در 28 ژانویه داد و ستد تعطیل شد سهام RBS به 9/15پنی بی ارزش رسید.

 

6-گوردن برون

همانطور که همه می دانند گوردن برون حدود 10سال پیش طی یک سخنرانی در دانشگاه هاروارد بحران اقتصادی جهانی را پیش بینی کرده بود. اما متاسفانه او کار زیادی برای جلوگیری از آن نکرد. او در روزهای طلایی UK وزیر خزانه داری بود و با تشویق افزایش تورم در قیمت خانه و پخش کردن اعتبار، سوخت کافی برای انفجار حباب اقتصادی جهان را فراهم کرد. اقتصاددانان او را مقصر این کار می دانند.

 

7-جورج بوش

جورج دبلیو بوش شاهد پاشیده شدن بذر انفجار بزرگ اقتصادی در زمین دوران طلایی بود اما هیچ اقدامی برای آن نکرد. سال گذشته او در پی هشداری به بانکداران نیویورک در زمینه مشکلات پیش روی اقتصاد آمریکا گفت: وال استریت مست شده است... سؤال اینجاست که چقدر طول می کشد تا به هوش بیاید و دست از این کمک های مالی بی برنامه بردارد.

 

8-کتلین کوربرت

آژانس های نرخ اعتبار به دلیل عدم پیگیری جدی مسائلی مانند وام های بدون پشتوانه که سرمایه گذاران طی سالهای پررونق مسکن با میلیون ها دلار مبادله می کردند مورد انتقاد قرار گرفت. آژانس های بزرگ به گرفتن تعهد از سرمایه گذاران و عدم ارزیابی ریسک موجود در تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار متهم شدند. کوربرت قبل از استعفای خود زیر فشار انتقادهای سال 2007 رئیس بزرگترین آژانس نرخ اعتبار بنام Standard  Poors بود. منتقدان می-گویند که SP و رقیب اصلیش Moodyصs همانند آژانس های دیگر بر سر بهره اختلاف و نزاع دارند زیرا مشتریان آنها اوراق بهاداری را بیرون دادند که توسط تحلیلگران آنها ارزیابی شده بود.

 

9- هنک گرینزبرگ

یک «هنگ» دیگر! با این تفاوت که این یکی رئیس AIG ، بزرگترین شرکت بیمه دنیا است که می بایستی با 74میلیارد پوند توسط دولت آمریکا نجات پیدا می کرد، درست بعد از سقوط لمن برادرز. گرینزبرگ از 7196 تا 5200 روی کار بود، زمانی که بیمه گران کاملا درگیر دنیای تاریک معاملات اعتباری شدند. هنک گرینزبرگ با پافشاری از دولت آمریکا تقاضای کمک برای نجات شرکتش کرد و گفت: این شرکت از نظر مالی سالم است فقط مشکل نقدینگی دارد. هیچ سازمانی در جهان چنین ریسکی نکرده بود. شرکتی که استارت بازارها را زد نباید اجازه می داد آنها به زانو درآیند و این اشتباه مرگباری بود.

 

10- آنجلو موزیلو

موزیلو تا سال 8200 رئیس بزرگترین کمپانی دهنده وام های درجه دوم (بدون پشتوانه) در آمریکا به اسم کانتری واید بود. آنها متهم به بازاریابی گمراه کننده شدند. این وام دهندگام با تحمیل وام به صاحبان خانه ای که توانایی بازپرداخت آن را نداشتند باعث محدودیت اعتباری شدند. گزارشات حاکی از آن است که طی شکوفایی مسکن موزیلو 047میلیون دلار بصورت دستمزد سالیانه و درآمدهای دیگر کسب کرده است. بعلاوه موزیلو در برنامه ای که تحت کنترل یکی از شخصیت های مهم بوده و به موجب آن به سیاستمداران و مقامات رسمی دولت وام هایی اهدا شد، مورد توجه شدید قرار گرفت. ماه پیش بانک آمریکا توافق کرد که کانتری واید را با قیمت 4میلیارد پوند خریداری کند. در همین حین موزیلو قبل از سقوط قیمت سهام کمپانی، 114میلیون دلار از موجودی ذخیره شرکت را تخلیه کرد.

 

منبع: تایمز آنلاین

نشانه‌هایی از فروکش کردن بحران اقتصادی جهان

همزمان با اعلام اوباما، آمارهای جهانی نیز تأیید کردند؛
نشانه‌هایی از فروکش کردن بحران اقتصادی جهان

باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کرد: نخستین بارقه‌های امید در اقتصاد آمریکا دیده می‌شود؛ هرچند برای بازگشت به دوره رشد اقتصادی، هنوز دشواری‌های بسیاری در راه است.
به گزارش �بی.بی.سی�، اوباما در سخنرانی دیروز خود گفت: کارهایی که برای کمک به صنعت بانکداری، مسکن و شرکت‌های خودروسازی انجام شده، سبب خوش‌بینی به چشم‌انداز اقتصادی گشته است، اما وی هشدار داد که ممکن است، به اخراج تعداد بیشتری از کارمندان و کارگران بینجامد.
این اظهارات در پی نشانه‌های متناقض درباره وضعیت اقتصادی آمریکاست.
همچنین تازه‌ترین آمار نشان می‌دهد که قیمت خرده فروشی در ماه مارس باز هم کاهش یافته است.
در تحولی دیگر، اعلام شده که بهای سهام بانک‌ها و دیگر نهادهای مالی اروپایی، معادل یک چهارم افزایش یافته است.
این بهبود پس از آن بود که Goldman Sachs غول بانکی آمریکا اعلام کرد که در سه ماهه نخست سال جاری میلادی، یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار سود کرده است.
در لندن، بهای سهام بانک بارکلی، 12 درصد افزایش یافت و Royal Bank Of Scotland نیز که با مشکلات مالی متعدد روبه‌روست، سهامش 7 درصد افزایش یافت.
همچنین افزایش مشابهی در بهای سهام بانک‌های آلمانی و فرانسوی نیز دیده می‌شود.
کارشناسان اقتصادی جهان بر این باورند، این خبرهای مثبت، موجب این امیدواری شده که بحران مالی جهانی، ممکن است در حال فروکش کردن باشد.
هرچند هنوز این نشانه‌ها نمی تواند به تنهایی تأیید کننده آغاز مرحله گذر از بحران جهانی تلقی شود، با بهبود وضعیت، می‌توان امیدوار بود که این بحران در یک یا دو سال مهار شود.

چگونه به بحران پایان دهیم؟

در این مقاله سایت آفتاب تحلیل مجله اکونومیست از راهکارهای پایان دادن به بحران مالی را بخوانید...

بحران مالی جهانی و سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس

بحران مالی پس از عبور از بازارهای مالی، به بخش واقعی اقتصاد سرایت کرده است و با تحت الشعاع قرار دادن اشتغال و تقاضا در کشورهای درگیر بحران، بروز رکود همراه با بیکاری گسترده، رشد منفی درآمد و کاهش تقاضا را در اقتصاد جهانی را به دنبال داشته است. پیش بینی می شود پیامدهای بحران از طریق تاثیرگذاری بر فضای کسب و کار، محدود کردن منابع مالی در اختیار، به بازار سرمایه و به طور مشخص به بورس اوراق بهادار تهران کشیده شود و با متضرر کردن سهامداران، بر توسعه بازار سرمایه و اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴، سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس و همچنین جذابیت بازار سرمایه اثر بگذارد.


ادامه در سایت افتاب

نکاتی پیرامون بحران‌ مالی جهان

بحران مالی کنونی حاصل رونق عظیم در بخش مسکن و بالطبع آن ساخت‌و‌سازهای بیشماری است که در ابتدای قرن کنونی صورت گرفته است.


ادامه در سایت آفتاب

چین و بحران مالی جهان

در ۲۰سال اخیر، همگام با شکل گیری جوامع اقتصادی جدید، اقتصادجهان به سمت چندقطبی شدن حرکت کرده، اما نظام مالی کنونی این تحولات را درنظر نگرفته است. بروز بحران مالی جهانی ناشی از بحران وام های بانکی آمریکا بسیاری از نقایص جدی نظام مالی بین المللی کنونی را آشکار کرد.


ادامه در سایت آفتاب

میزان بیکاری در برتانیا در حال صعود است



 

Pedestrians pass an electronic display sign showing the British FTSE 100 in London, 12 Dec 2008

میزان بیکاری در حال صعود بریتانیا میزان بیکاری در بریتانیا به ۶٫۱٪ بلند رفته است که این بلند ترین رقم در ده سال اخیر خوانده میشود.

حکومت بریتانیا امروز اعلام کرد که ارقام رسمی نشان میدهد که تعداد برتانوی های بیکار در حالیکه اقتصاد جهانی در حال تقلا و نابسامانی است، به دو میلیون تقرب جسته است.

آخرین باری که رقم بیکاری در بریتاینا زیاد بود سال ۱۹۹۹ بود که میزان بیکاری  ۶٫۲ ٪ خوانده شد.

ارقام بنشر رسیده همچنان نشان میدهد که مقایس استخدام در ربع  ماه های اکتوبر و دسمبر به ۵۳۰ هزار تنزیل یافته است. 

در سه ماه اخیر تعداد اعلانات برای استخدام ۶۹ هزار تنزیل یافت.



منبع: سایت دری صدای آمریکا

جهان و بحران مالی در سال 2008

وضعیت بدی است. آنچه که در طول سال 2008 در بریتانیا و آمریکا رخ داد نشانگر نوعی نا کارآمدی در فعالیت بانکهای مهم این کشورها و البته قوانین و مقررات آنهاست.

اکنون روشن است که مدیران بانکها و صنایع بزرگ تصمیم گرفته بودند تا موجودیت شرکتهای خود را بر اساس رشد بازار که در دهه گذشته اتفاق افتاده بود، ارزیابی و مسیر آن را مشخص کنند.

اما آنچه که آنها (در عمل) باید انجام می دادند این بود که بایستی مقادیری پول را از آن دوران خوب کنار می گذاشتند، تا مطمئن شوند که رکود اجتناب ناپذیر جهانی، البته وقتی که آغاز شود، تا حدی قابل کنترل باشد.

اما در عوض بانکهای بزرگی مانند "سیتی گروپ" و بزرگترین شرکت بیمه جهان "ای آی جی" فقط بر اساس تخمینها و پیش بینیها عمل کردند و (در نهایت) برای جلوگیری از نابودی آنها، از پول مالیات دهندگان استفاده شد.

هشدارهای زیادی وجود داشت که رشد بازارها و وضعیت خوب اقتصادی، با ثبات نیست. قیمت مسکن در بریتانیا و آمریکا برای سالها رشد بیست درصدی داشت. اما درآمد ملی برای (باز) پرداخت قیمت مسکن فقط 5 درصد در سال رشد داشت. با این آمارها، نیازی به یک مغز اقتصادی نبود تا بتوان فهمید که اوضاع بسیار شکننده است.

ترکیدن حباب بازار مسکن می توانست اثر کمی بر بازار بگذارد، اما در عمل ترکیدن این حباب باعث از دست دادن اعتماد و منجر به بحران مالی جهانی شد.

مشکلات به نوعی در ماه مارس و هنگامی شروع شد که "بر اشترنز" از بانکهای مهم "وال استریت" با پول کمی از سوی رقیب آن یعنی "جی پی مورگان" خریداری شد.

مت ولز، خبرنگار بی بی سی در نیویورک، در آن زمان بیرون ساختمان "بر اشترنز" در منهتن ایستاده بود: "هر کسی که به داخل ساختمان می رفت و یا از آن خارج می شد، بدون شک غمگین بود. این بانک، نماد سازمانی بسیار عالی بود و فکر می کنم همه ما از آنچه که اتفاق افتاده گیج و مبهوت هستیم."

اما شاید فقط هنک پالسون، وزیر دارایی آمریکا بود که تلاش داشت تا خود را مطمئن نشان دهد.

او گفت: "سازمانهای مالی ما (آمریکا) بانکهای ما و بانکهای سرمایه گذاری ما همگی قوی هستند و من مطمئن هستم که آنها بر این بحران فائق خواهند شد.

شاید اکنون که حدود 9 ماه از شروع این بحران گذشته ساده باشد که میزان خطای خود را ارزیابی کنیم. اما جورج سوروس، بانکدار مجاری الاصل، در ماه مه (حدود دو ماه پس از شروع بحران) مشکلات را پیش بینی کرده بود.


مداخله دولت در شرکتهای خصوصی آمریکایی برای بسیاری از مردم کشور و خود من البته جای اعتراض دارد. اما رها کردن سازمانها مالی و مصرف کنندگان از کمکهای مالی، کاملا غیر قابل قبول است.

هنک پالسون



او گفت: "این به اصطلاح نظام قوی مالی جهانی بر روی یک رشته از عقاید کاذب بنا نهاده شده و بنابر این همواره در خطر مشکلات شدیدی بوده است. و حالا همه چیز خراب شده است. من سعی کرده ام خود را از این وضعیت دور نگه دارم. شخصا با پیش بینی اینکه بازار سقوط می کند، پرتفوی (سهام های) خود را کاهش داده ام."

از زمانی که آقای سوروس این سخنان را گفته، بازار سهام "داو جونز" سقوط کرده و در یک نوبت 40 درصد کاهش یافت.

اما در واقع در ماه سپتامبر بود که همه چیز فرو ریخت. روز دوشنبه 8 سپتامبر دولت آمریکا گفت که برای نجات دو سازمان مالی مسکن "فنی می" و "فردی مک" از نابودی، وارد عمل می شود.

بسیاری از سازمانهای مالی آسیایی از این دو منبع بزرگ مالی، وام گرفته بودند، و اصلا برای آمریکا این امکان وجود نداشت که بگذارد این دو سازمان مالی نابود شوند. دولت آمریکا برای نجات این دو سازمان مالی اقداماتی کرد، اما با این وجود این اقدامات باعث کمک به بحران نشد.

فقط دو روز پس از این اقدامات، سهام شرکت "لیهم برادرز" فقط در یک روز مالی حدود 40 درصد سقوط کرد.

پیتر موریسی، اقتصاددان و استاد دانشگاه مریلند آمریکا در آن زمان گفت: "شرکت 'لیهم برادرز' با مشکلات بزرگی روبروست. آنها در زمینه مسکن سرمایه گذاریهای بدی کرده اند؛ چه در سرمایه گذاریهای تضمینی رهنی و چه در املاکی که خود در آن سرمایه گذاری کرده اند، به ویژه در بریتانیا. بیلان مالی این شرکت بسیار خراب است. و فقط یک آدم احمق این شرکت را تمام و کمال می خرد."

مایک جانسون، خبرنگار بی بی سی در آمریکا از آقای موریسی پرسید: "تا چه اندازه احتمال سقوط این شرکت وجود دارد؟"

و آقای موریسی گفت: "تا آن نقطه فقط یک مو فاصله است. نزدیک به نابودی و سقوط است."

و در واقع چهار روز بعد این شرکت ورشکسته اعلام شد.

وال استریت مجبور شده بود که بهای اشتباهات خود را بپردازد و برای بسیاری این تحولات حق وال استریت و بازاریها مالی بود.

اما این تحولات برای آلن گرین اسپن، رئیس بانک مرکزی آمریکا و مردی که طی بیست سال گذشته نرخ بهره را در آمریکا در کنترل داشت، ضربه سختی بود.

او در واکنش به این تحولات گفت: "این گونه اتفاقات هر پنجاه سال یک بار و شاید هم هر قرن یکبار اتفاق می افتد. شکی نیست که روند این تحولات از آنچه من تا کنون دیده ام عمیقتر است و هنوز هم البته ادامه دارد. "

آقای گرین اسپن درست می گفت. فقط دو روز بعد از اظهارات آقای گرین اسپن بود که برای نجات شرکت بیمه بزرگ "ای آی جی" از پول مالیات دهندگان هزینه شد. گفته می شد که این شرکت آنقدر بزرگ است دولت نمی تواند اجازه دهد این شرکت ورشکست شود.

اقدام بعدی دولت آمریکا صرف هفتصد میلیارد دلار برای در اختیار گرفتن وام های مسکن معوقه ای بود که سیستم بانکی را به ورشکستگی کشانده بود. هدف دولت از این اقدام بیشتر کمک به بانکها بود تا تصاحب آنها. جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، از قانونگذاران خواست تا هرچه زودتر این کمک را تصویب کنند.

اما بسیاری از اقتصاد دانان با این اقدام مخالف بودند. آنها می گفتند این کار پول خرج کردن در بازارهای ورشکسته مالی است. به هر صورت پس از چند روز تبادل نظر بین قانون گذاران آمریکایی این کمک دولت را تصویب کردند. اما با این وجود ارزش سهام باز هم سقوط کرد؛ و اقدامات جهانی هم برای جلوگیری از این مسئله تاثیری نداشت.

از سوی دیگر دولت بریتانیا نیز مجبور شد پول مالیات دهندگان این کشور را به بانکهای بریتانیایی تزریق کند. در همین راستا وزیر دارایی آمریکا اقدام نجات مالی خود را تغییر داد. به عبارتی دولت آمریکا اعلام کرد که روش بریتانیا را دنبال خواهد کرد و در نتیجه نقش مستقیمتری را در بانکهای آمریکایی ایفا خواهد کرد تا آنها را فعال نگه دارد.

آقای پالسون، وزیر دارایی آمریکا البته در اینباره گفت: "مداخله دولت در شرکتهای خصوصی آمریکایی برای بسیاری از مردم کشور و خود من البته جای اعتراض دارد. اما (در عین حال) رها کردن سازمانهای مالی و مصرف کنندگان از کمکهای پولی، کاملا غیر قابل قبول است."

این تحولات و تصمیمها بر غرور آمریکاییها تاثیر بدی داشت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برای مدت بیست سال، اینطور به نظر می رسید که با نگرش آمریکا درباره بازار آزاد و ساختارهای پیچیده مالی و اقتصادی، نقش دولت در طول زمان کاهش می باید. اما اکنون نظام بانکی آمریکا تحت کنترل دولت قرار گرفته بود.

با این وجود به هرصورت دستکم در مغازه های آمریکا، مواد غذایی پیدا می شود. اما در ایسلند، که کشوری کوچکی است و زیاد هم از آمریکا دور نیست، وضعیت چندان هم خوب نیست.

در ایسلند و پس از آغاز بحران اقتصادی در جهان، پول نقد برای واردات به سرعت کم شد، به طوری که این کشور مجبور به درخواست کمک از صندوق بین المللی پول شدند. صندوق بین المللی پول پس از این بحران مجبور به کمک به کشورهای مجارستان، اوکراین، صربستان و پاکستان شده است.

اما سوال اینجاست که چرا این کشورها خیلی زودتر از بروز بحران جلوگیری نکردند؟

در ماه آوریل، بی بی سی، استیون ایوانز ، گزارشگر خود را به ایسلند فرستاد. در آن زمان این کشور هنوز به بانکهای خود اجازه می داد تا با تشویق و جلب سپرده گذاری، از این منابع برای وام دهی و سرمایه گزاری در تجارت های مختلف در سطح جهان استفاده کنند و مقامات ایسلند هم از این سیاست دفاع می کردند و معتقد بودند که اقتصاد آنها بسیار سالم و در شرایط خوبی است.

نخست وزیر ایسلند: " اقتصاد ما بسیار سالم و خوب است."

ایوانز خطاب به نخست وزیر: "اصطلاح به کار رفته در مورد کشور شما این است که ایسلند یک صندوق سرمایه گذاری خصوصی شده است یا به عبارت دقیقتر 'هج فاند'."

نخست وزیر: "من استفاده از این اصطلاح را در نشریات دیدم و از به کار بردن آن تعجب کردم. ما یک جمهوری مستقل هستیم . ما صندوق (پولی) نیستیم. فکر می کنم انتشار این خبر غیر مسئولانه بوده است. اینطور فکر نمی کنید؟"

ایوانز: "کار من نیست که در اینباره نظر بدم. من این نکته را فقط (به عنوان خبرنگار) پیش روی شما گذاشتم."

راجر باتل، اقتصاددان مستقر در لندن از افرادی است که پیش بینهای ناخوشایندی را از وضعیت اقتصادی اظهار کرده است. از او پرسیدیم که آیا فکر می کند می توانست برای هشدار درخصوص وضعیت اقتصادی کار بیشتری انجام دهد؟

باتل: "من اظهار نظر کردم. مطلب نوشتم. هر هفته در روزنامه مطلب نوشتم. چند کتاب نوشتم و در این باره بسیار شفاف صحبت کرده ام."

به عبارت دیگر بدلیل اینکه پیش بینهای آقای باتل و شخصیت های دیگری مثل جرج سوروس، سرمایه گزار میلیاردر آمریکایی درباره سقوط بازار مسکن بلافاصله محقق نشد، دولتها به نگرانیهای مطرح شده از سوی این اقتصاد دانها توجهی نکردند.

اما البته آقای باتل معتقد است که اگر این حباب نمی ترکید و به رشد خود ادامه می داد و وضعیت به هنگام ترکیدن حباب می توانست بسیار بدتر از آنچه که الان اتفاق افتاده باشد.
در عین حال در حالیکه آمارها وضعیت خوبی را پیش بینی نمی کنند؛ اما قیمت رو به افزایش اقلام غذایی و انرژی که بیشترین فشار را بر اقشار کم درآمد وارد کرده بود، کاهش پیدا کرده است.

قیمت نفت که به 140 دلار در ازای هربشکه رسیده بود، اکنون به حدود 40 دلار رسیده. و قیمت گندم هم به نصف قیمت آن در ابتدای سال 2007 رسید.
به طور کل، سال 2008 سال بحران مالی بوده است، بحرانی که شاید از آنچه در دهه 70 اتفاق افتاد بدتر بوده است.