بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

سایت رسمی دانشنامه فارسی اقتصاد

سلام دوستان و علاقمندان اقتصاد

سایت رسمی «دانشنامه فارسی اقتصاد» با همکاری جمعی از دوستان رسماْ افتتاح گردید.

همه نوشتار های این برگه بزودی بدان سایت انتقال داده خواهند شد با نوشتار ها و مطالب جدید و روزافزون از نویسندگان شهیر از سرتاسر جهان...


سایت مذکور دارای مجزیات و خصوصیات زیادی هست٬ چون:

  • دارای یک قالب خیلی عالی و جذاب
  • تنظیم مطالب به روش های مختلف که دسترسی به موضوع مورد نظر را خیلی آسان میکند
  • دارای یک لغت نامه پرمطلب اقتصاد٬ مدیریت٬ بانکداری و ریاضیات٬ بصورت الفبای انگلیسی
  • قابلیت عضو سایت شدن و استفاده بهتر و بیشتر از همه مطالب سایت
  • نظردهی سریع و پیشرفته
  • ارسال لینک٬ مطلب و عکس توسط بیننده یا عضو سایت
  • لینک های جالب
  • قابلیت تبلیغات گذاری٬ خیلی محدود ولی با روش عالی
  • تنظیم هر موضوع در بخشهای جداگانه و منظم برای تسهیل جستجو
  • سرویس پست الکترونیکی رایگان و جامع  سایت با پشت پناهی گوگل اپ: email@econopedia.co.cc
  • پرسش و پاسخ سریع از دانشمندان اقتصاد، مدیریت، بانکداری و ریاضیات
  • و همچنان مزایای زیادی

امیدوارم این سایت بیشتر از قبل در خدمت دوستان و دوستداران علم و فرهنگ قرار گرفته بتواند. ما را با نظرات، پیشنهادات خود در راستای خدمت بیشتر و بهتر کمک نمائید.


موفق و پیروز باشید

ابتهاج عبیدی - مدیر سایت «بنگاه دانش اقتصاد» «دانشنامه فارسی اقتصاد»


مدیریت ریسک در تجارتهای خٌرد



 

مدیریت ریسک عبارت است از تشخیص، اندازه گیری، و ارزیابی خطرات احتمالی و ایجاد تدابیری به منظور مدیریت آنها با در نظر گرفتن حداکثر میزان موفقیت. این امر به طور اخص ارتباط تنگاتنگی با استفاده بهینه از تکنیک های تجاری، الگوبرداری های متعارف اقتصادی، و بررسی های مالی برقرار می کند.
روشن است سودی که از هر سرمایه گذاری بدست می آید معمولاً به میزان ریسکی که سرمایه گذار در ابتدای کار پذیرای آن می شود، بستگی دارد.
سرمایه گذاران در صورتی حاضر به پذیرفتن ریسک های بزرگ خواهند بود که در نهایت کار به سودهای کلان دست پیدا کنند؛ و این همان پاداش خطر پذیری و حق ریسک کننده است.
اما نکته ای که بیش از پیش باید به آن توجه داشت، نوع ریسک است. باید توجه داشت که ریسک های غیرقابل قبول یکی از بزرگترین دشمنان بزرگ تجارت های کوچک محسوب می شوند. مشکل اساسی بسیاری از تجار و سرمایه گذاران این است که نمی توانند تشخیص صحیحی از ماهیت ریسک هایی که با آنها روبرو هستند، داشته باشند و به همین دلیل قادر نخواهند بود خطری که ممکن است یک موقعیت ریسکزا برای بقای تجارت آنها در بر داشته باشد را دریابند. در نتیجه آنها معمولاً پذیرای ریسک هایی می شوند که قابل حل و فصل نبوده و به جای اینکه قبول ریسک مورد نظر به سود آنها باشد، ضربه ی مهلکی به کسب و کار آنها وارد می کند. مدیریت بهینه ی ریسک نه تنها به خودی خود از کسب و کار شما محافظت می نماید بلکه نظر بسیاری از مشتری ها را نیز به سوی شما جلب می نماید.
در حالیکه افراد همه روزه با ریسک های متفاوتی در اطراف خود روبرو هستند، می توان اظهار داشت که از جمله مهمترین ریسک های موجود، ریسک تجاری است که از پرمخاطره ترین انواع خود محسوب شده و مدیریت و کنترل آن بسیار دشوار می باشد. صاحبان تجارت برای هرچه کمتر کردن ریسک های موجود تلاش کرده و سعی می کنند از طریق بیمه ی عمر، بیمه خدمات درمانی، بیمه بیکاری، بیمه مسئولیت و غیره خطرات احتمالی که ممکن است در حیطه ی شغلی آنها بوجود آید را بپوشانند. این افراد حاضرند تا با خرید بیمه های مشابه سایر خطرات موجود در زمینه ی دارایی های مادی را از میان بردارند. اما متاسفانه هیچ گونه بیمه ای در مقابل تصمیمات نادرست تجاری وجود ندارد! صاحب تجارت موظف است به منظور هرچه کوچکتر کردن تاثیرات منفی تصمیمات نادرست و نامتعارف، یک شیوه ی سازمان یافته را بکار بگیرد تا به واسطه ی آن تصمیمات خوب را افزایش داده و خود را به سود های بیشتر برساند. او همچنین باید به این نکته توجه داشته باشد که در کار هم سود وجود دارد و هم ضرر بنابراین نباید اساس زندگی شغلی خود را به غبطه خوردن بر روی تصمیمات بدی که می توانسته از آنها خودداری کند، بگذراند.
همانطور که در بالا به آن اشاره شد، در سیستم ها و ارگانهای موفق همیشه یک برنامه مدون برای مدیریت موقعیت های خطرزا وجود دارد. این رویکرد سازمان یافته تنها مسئول شناسایی و اداره ی ریسک ها نیست. یک چنین رویکردی شانس اتخاذ تصمیمات متعارف را نیز افزایش می دهد و در عین حال کیفیت و سوددهی امور را نیز در تمام موارد تحت بررسی قرار می دهد. منظور از رویکرد سازمان یافته این است که کلیه ی تصمیم گیری های تجاری به طور جداگانه مورد تحلیل و موشکافی قرار بگیرند و ساختار آنها به صورت ریشه ای تشریح گردد. کارفرما باید به درستی بداند که یک تصمیم خاص دقیقاً پیرامون چه مطلبی گرفته شده است و تلویحات عینی آن چه حوزه هایی را پوشش می دهند.
یک مثال رایج در این زمینه که مسئله ی جذب مشتری است. یکی از چالش برانگیزترین مراحل کار متقاعد کردن مشتری برای همکاری و کشاندن او پای میز قرارداد می باشد. اشتباهی که بسیاری از صاحبان مشاغل دچار آن می شوند این است که برای جذب مشتری یکسری قراردادهایی را تنظیم می کنند که نمی توانند از عهده ی آن برآیند. این افراد تمام تمرکز خود را به مشتری معطوف می نمایند و سایر جوانب کار را در نظر نمی گیرند. از آنجاییکه نمی خواهند موقعیت حاضر را از دست بدهند، پیشنهاد هایی می کنند که چندان به نفعشان نیست و به تصور خویش طرف مقابل را مجاب به پذیرفتن می نمایند. نهایتاً زمان تحویل پروژه فرا می رسد و آنها نمی توانند طبق قرارداد کار خود را تحویل دهند و رضایت مشتری را جلب نمایند به همین دلیل ملزم به پرداخت قرامت های سنگین تر با احتساب به اتلاف وقت و انرژی بیشتر می شوند.
از سوی دیگر با ارائه ی یک رویکرد سازمان یافته در همان ابتدای کار و پیش از عقد قرارداد، کلیه مواضع موجود مورد بررسی قرار گرفته و تمام زوایای آن سنجیده می شود. با بکارگیری این رویکرد، آمار و ارقام تحلیلی بدست آمده و همه چیز به عهده ی شانس و اقبال گذاشته نمی شود. با اتکا به شیوه ی فوق بهترین/ بدترین نتیجه ممکن نیز محاسبه شده و در اختیار کارفرما قرار می گیرد و او با دانش کامل از موفقیت/ شکست و آگاهی به عواقب کار پذیرای ریسک مورد نظر می شود. این امر به او کمک می کند تا در دام قراردادهایی که غیر قابل مدیریت هستند گرفتار نشود.
البته در مثال فوق همانطور که اشاره شد بهترین نتیجه ای که می توان از قرارداد گرفت هم تحلیل می شود اما هر یک از این ارزیابی ها دلایل خاص خود را دارد. "بدترین" نتیجه برای محافظت از اساس شرکت مورد بررسی قرار می گیرد و "بهترین" نتیجه هم از این نقطه نظر که آیا سودهای احتمالی آنقدر زیاد هستند که ارزش پذیرفتن ریسک را داشته باشند مورد بازبینی قرار می گیرد. اگر نتیجه ی کار تنها یک قرارداد نادرست با سود کم باشد، صاحب سرمایه متوجه شده و ریسک نامتعارف را نمی پذیرد. نگاه انداختن به سناریوی بهترین/ بدترین نتیجه به منظور ارزیابی میزان ریسک برای بررسی مقابله ای نیز سودمند است. مسئله ای که صاحب تجارت به دنبال آن می باشد این است که متوجه شود کدامیک از "بهترین ها" سود زیادی را عاید شرکت می کند و کدامیک از "بدترین ها" باز هم اجازه ی محافظت از شرکت را می دهند. معمولاً در هر زمان چندین گزینه انتخابی و فرایند عملیاتی متفاوت پیشروی کارفرما وجود دارد و آنالیز کردن ساختاری و هسته ای احتمالات مختلف خوب / بد به او این اجازه را می دهد که ریسک ها را تعدیل ساخته و بهترین کارهایی را که می تواند انجام دهد در جدول اولویت های شغلی طبقه بندی نماید. با توجه به یک چنین تجزیه و تحلیلی و با احتساب به این امر که شرکتش در حفاظت کامل به سر می برد می تواند کار خود را جلو پیش ببرد و تمام تلاش خود را بر روی بدست آوردن بهترین نتایج ممکن متمرکز نماید.
 

مجله دی اکونومیست٬ شماره ۲۵ آوریل (اپریل)

جدیدترین شماره از هفته نامه
The Economist

تاریخ انتشار: 25 آوریل 2009
تعداد صفحات مجله: 147
حجم فایل: 2 مگابایت


لینک دانلود مستقیم

رمز فایل: www.mobin-group. com

مدیریت زمان


موفقیت: شما چه‌قدر برای وقت‌تان ارزش قایلید؟ تا به حال چقدر برای وقت‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ تا چه حد به اهداف‌تان دست یافته‌اید؟  اگر شما هم همواره با کمبود وقت مواجه هستید و دوست دارید از زمان‌تان به درستی استفاده کنید این مقاله را با دقت بخوانید: «یکی از این روزها هیچ‌یک از این روزها نیست امروز روزی است که باید کاری بزرگ را آغاز کنیم. چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید.»

 

تحقق اهداف با دیگران و از طریق دیگران

مدیریت یعنی تحقق اهداف با دیگران و از طریق دیگران، آیا تا به حال شطرنج بازی کرده‌اید؟ در شطرنج بدون دست زدن به مهره‌های حریف اهداف خود را با مهره‌های خود دنبال می‌کنید. مدیریت بر اساس دستورالعمل‌ها و باید و نبایدها که عشق را در درون کارگرها می‌کشد درست نیست. ما باید کاری کنیم که افراد خودشان کار انجام دهند اما کاری که براساس خواسته‌های ما باشد. همان‌طور که در بازی شطرنج طرف مقابل را کیش و مات می‌کنیم اما حق دست زدن به مهره‌های او را نداریم.

 

سقف‌های موجود وضعیت کنونی خود را بشکنید.

بهره‌وری یعنی همه جا فضای رشد است و محدودیتی وجود ندارد. آیا واقعا این‌طور است؟ باید قبول کنید واقعیت همین است. با توجه به شرایط موجود همیشه محدودیت وجود دارد. اما در عالم این قابلیت وجود دارد که اگر بخواهیم رشد کنیم محدودیتی برای ما نباشد تا جلوی رشدمان را بگیرد. بهره‌وری افراد تابع آگاهی است. پس بیایید سقف‌هایی را که ایجاد شده بشکنید، از آنها فراتر بروید و به طور صحیح اقدام کنید تا بتوانید وضعیت مطلوبی به‌وجود آورید

وقتی آگاهی لازم را در مورد مدیریت زمان به‌دست آوردید می‌توانید از زمان دیگران نیز برای پیشبرد اهداف خودتان استفاده کنید.

 

شخصیت زمانی شما کدام است؟

هر یک از ما یک شخصیت زمانی خاص داریم که در ابتدا باید شخصیت زمانی خود را بشناسیم. بعضی‌ها دقیقه نودی هستند یعنی زندگی در بحران، بعضی‌ها بسیار صبورند و گذر زمان را اصلا شناسایی نمی‌کنند. بعضی‌ها برعکس عجول هستند و عده‌ای دوست دارند عمیق شده و در موقعیت‌های مختلف تجربه کسب کنند و... . عده‌ای بیشتر در زمان گذشته زندگی می‌کنند و عده‌ای درست برعکس در آینده زندگی می‌کنند. عده‌ای نیز بیشتر در زمان حال هستند پس ابتدا خود را بشناسید و بدانید که چه شخصیت زمانی‌ای دارید، چرا که برنامه‌ریزی برای هر یک از آنها متفاوت است.

 

زمان پدیده‌ای سه بعدی است

اکثر ما زمان را یک بعدی می‌دانیم. اما زمان سه بعدی است؛ بعد اول حرکت است.  زمان به طرف جلوست و اصلا در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم جلویش را بگیریم بعدی از زمان که در اختیار ما نیست طول زمان نامیده می‌شود اما ما عرض زمان را هم داریم،  عرض زمان یعنی اینکه من می‌توانم کاری نیز انجام دهم مثلا از نقطه A به نقطه B بروم و با خود یک کتاب می‌برم، بعضی‌ها 10 کتاب می‌برند، بعضی‌ها به همراه کتاب یک محصول هم می‌برند. پس افراد می‌توانند عرض زمان خود را گسترش دهند، بعد سوم این است که ما به دنبال چه نتیجه‌ای هستیم که به نقطه وحدت برسیم پس این هم می‌شود عمق زمان و بعد سوم. پس یک محصول تابع طول زمان، عرض زمان و عمق زمان در راستای یک هدف است و اینجاست که عرض زمان و عمق زمان ارزش پیدا می‌کنند چون در اختیار ماست. این عرض زمان است که ارزش می‌آفریند. بیاییم از این پس روی عرض زمان کار کنیم ولی هدفمند و دایم. وقتی کاری انجام می‌دهید از خودتان سوال کنید دیگر چه؟

عرض زمان تابع آگاهی و توانمندی افراد است و همه ما که این را می‌دانیم می‌توانیم به عمق زمان‌مان تسلط داشته باشیم.

 

آیا زمان به طور یکسان در اختیار همه است؟

پاسخ این است اگر تک بعدی ببینیم بله، ولی اگر زمان را سه بعدی ببینیم خیر. مهم‌ترین تفاوت آدم‌ها که عرض و عمق زمان‌شان تغییر می‌کند در آگاهی آنهاست. میزان آگاهی افراد است که باعث می‌شود پکیج‌های زمانی یکسانی نداشته باشند.

 موفقیت با حادثه فرق دارد

اگر من سعی کنم خودم ماهی‌گیری را یاد بگیرم آن وقت هر وقت که بخواهم و تلاش کنم می‌توانم موفق شوم. طبق آمار میدانی، می‌گویند بزرگ‌ترین سرمایه‌داران حداقل 5بار به شکل مطلق شکست خورده‌اند و توانسته‌اند دوباره از نقطه صفر شروع کنند. پس یاد گرفته‌اند و نترسیده‌اند. ولی بسیاری از افراد به محض اینکه می‌خواهند برای خود یک هدف مشخص کنند دچار استرس شده و به زندگی گذشته خود برمی‌گردند.

 

پایان شروع کن

از ابزار تخیل استفاده کن. ببین دنیا برای تو چه وضعیتی را باید ایجاد کند تا تو احساس رضایت کنی و بتوانی طور دیگری زندگی کنی. اول وضعیت مطلوب را شناسایی کنید و بعد موقعیت موجود را. وقتی شما وضعیت مطلوب را شناسایی می‌کنید فقط خود شما نیستید بلکه رقبا هم دیده می‌شوند و بسیاری از چیزهایی که وجود دارند و فقط به شما مربوط نمی‌شود، پس در وضعیت مطلوب خیلی چیزها را می‌بینیم.

 

عملگرا باشید و اقدام کنید

آخرین کلام اینکه اقدام کنید و تا آخرین لحظه بایستید و ایمان خود را از دست ندهید. بسیاری از موقعیت‌های شما در آینده از چگونگی برنامه‌ریزی اکنون‌تان رقم می‌خورد. الان باید برای آینده سرمایه‌گذاری کنید. در واقع شما هم اینک بذر موفقیت را می‌کارید و در آینده درو می‌کنید. خیلی از مواقع موفقیت از آن کسانی است که انتظار کسب نتیجه سریع را ندارند. یکی از عوامل اصلی از دست دادن وقت در مدیران، نداشتن هدف و دومین عامل، اتلاف وقت است.

و ... «باید برای انجام هر کاری جشن بگیریم، مهم نیست چه نتیجه‌ای داشته باشد. زیرا شما اقدام کرده‌اید و حتی اگر هم اشتباه کرده باشید مهم نیست، بگذارید دیگران هم ببینند که شما اقدام کرده‌اید. حتی اگر نتیجه مطلوب نباشد»

شگفتی های اقتصادی

بخش شگفتی های اقتصادی از کتاب ترک های امروز نوشته « آندرو مانگو» را در چهار قسمت در لینک های ذیل بخوانید و یا هم در قالب پی دی اف از لینک اخیری داونلود نمائید

  1. قسمت اول
  2. قسمت دوم
  3. قسمت سوم
  4. قسمت چهارم
  5. همه قسمت ها در یک فایل پی دی ایف
  6. خود کتاب ترک های امروز

نکته های مدیریتی

سلام

امروز با یک کتاب جالبی در رابطه با نکته های مدیریتی را یکی از دوستانم برایم ارسال نمودند. خواستم آنرا با شما هم شریک سازم.

میتوانید آنرا از لینک ذیل بدست آورید....

http://kabulpress.org/my/IMG/pdf/office_skills.pdf

دستمزدهای ستارگان هالیوود چطور محاسبه می شود؟

ترجمه:اکبر شیخ زاده - تورنتو

در ابتدا باید بگیم که قرارداد شغلی 33 صفحه ای آرنولد شوایتزنگر برای بازی در فیلم Terminator 3 سالهاست که بعنوان الگوی سایر ستاره ها استفاده میشه چرا که بیشترین منافع هنرپیشه های هالیوود را ، در مقابل زیاده خواهی و حیله های های استودیوهای فیلمبرداری ، تامین می کنه ( آرنولد $3 میلیون موقع امضای قرارداد و 20 درصد از کل فروش ناخالص ( Gross ) گیشه را بعدا گرفت)... .... , ولی کلا دو متد مشخص در تعیین دستمزد هنرپیشه ها استفاده میشه: Net points و Gross points ....
Net points .... که تقریبا تمام هنرپیشه ها، سناریو نویس ها، کارگردان و تهیه کننده ها از استودیوها می گیرند و شامل درصدی از سود خالص ( یعنی NET ) فروش فیلم (بعد از پرداخت تمامی هزینه های ساختن فیلم) است. یعنی بعد از اینکه درآمد حاصل از فروش بلیطها (گیشه) از مرز هزینه های ساخت فیلم گذشت و به سوددهی رسید همگی درصدی از سود را دریافت می کنند. اما از آنجا که هیچ استویویی هیچگاه ( یعنی عمدا ) سوددهی نشان نمی دهد و انواع و اقسام حساب سازیها برای خودش می سازد تا مالیات ندهد پس اینچنین متدی اصلا به نفع هنرپیشه ها نیست. بریم سراغ متد بعدی:
Gross points .... که اسم دیگرش first-dollar است و معنی اش یعنی اولین دلاری که استودیوی فیلمسازی گیرش میاد است. اما اینجا هم از اونجایی که اینبار صاحبان سینماها نصف فروش کلی گیشه ( box office ) را، قبل از پرداخت پول به استودیوهای سازنده فیلم، برای هزینه های خودشون ( یعنی house allowance ) به جیب خودشون میریزند، پس اصلا نباید فکر کنید که هنرپیشه ها ی بیچاره درصدی از کل ( GROSS ) فروش (گیشه) نصیبشون میشه، بلکه درصدی از نصف گیشه میگیرند. تازه استودیوهای فیلمسازی ، علاوه بر اینها، درصد بالایی از حقوق و امتیازات حاصل از فروش یا اجاره ( یعنی rentals و royalties و residuals - رنتال و رویالتی و رزیجوآلز - ) فیلمها بصورت pay TV, DVD, - و حق پخش تلویزیونی - broadcast rights هم نصیبشون میشه: که مثلا برای DVD ها : استودیوها همیشه 75% از فروش کلی به جیب می زنند. جدیدا هم که حق پخش های آنلاین/اینترنتی هم به درآمد استودیوها اضافه شده. ...البته به هنرپیشه ها معمولا 20 ٪ حق DVD میدهند و تعداد کمی از هنرپیشه ها هم تا 40% هم میگیرند. درصدی از فروشها هم به حساب مشترک بازنشستگی مشترک هنرپیشگان امریکا ( گیلد پنشن - guild pension ) واریز میشه..
البته این Gross points میتونه شامل دوتا معامله و زیر مجموعه هم باشه: یکیش 20 در مقابل 20 - است : یعنی مثلا هنرپیشه: اولش 20 میلیون دلار پیش قسط و فیکس ( fixed ) میگیره و صبر می کنه و براش مهم نیست که چه اتفاقی (سود یا زیان) برای اون فیلم میفته.. . حالا بعدا اگر فیلم به سوددهی رسید معامله تغییر می کنه و میشه contingent ..... یعنی 20 درصد از سود خالص فیلم -که وکلای هالیوودی بهش میگن distributor' s adjusted gross ( و یا همین 20 میلیون دلار را - هرکدام که بیشتر باشه را) بهش میدن. ..یعنی یا بیست درصد از سود، و یا بیست میلیون دلار پیش و فیکس را مثلا...... البته اینجور پولها/قراردادها را ستارگان بسیار معروف ( و معمولا مردها) همچون دنزل واشینگتون، بن استیلر، و جیم کری میگیرند و معمولا برای فیلمهایی است که فروش گیشه آنها از مرز $200 میلیون دلار به بالا است. و استودیوهای فیلمسازی اصلا ازین متد (که باعث ثروتمندتر شدن هنرپیشه ها میشه) خوششون نمیاد.
و معامله زیر مجمومه دومی هم بهش میگن Cash Break ... که تلفیقی است از جنبه های مختلف net points و Gross points ... درین نوع معامله: اول استودیوی سازنده فیلم بخش مهمی از پولهای گیشه (فروش) را برای جبران هزینه های خودش برمیداره ( یعنی اصطلاحا year به year و یا break-even point میشه ) و بعدش درصدی از سود باقیمانده را به هنرپیشه ها میده.. اینجوری ظاهرا هنرپیشه ها جزیی از مثلا سهامداران و شرکای اون فیلم محسوب میشن... ... اما بازم از آنجایی که استودیوها خدای کلک و هزینه سازی مصنوعی هستند هنرپیشه ها از روز اول و در قراردادشون جزییات اینجور هزینه های استودیو ها را دقیقا می نویسند تا بعدا کلاه سرشون نره و استودیوها الکی هزینه تراشی اضافی نکنند (اینجاست که از الگوی آرنولد استفاده میشه)...... نمونه اش جیم کری در فیلم Yes Man بود که $35 میلیون دریافت کرد.
امروزه چهره های سینمایی معروفی همچون استیون اسپیلبرگ، جرج لوکاس، تام کروز، پیتر جکسون و جری براک هایمر جزو gross ها هستند با وکلای پر نفوذ و قدرتمندی که استودیوهای فیلمسازی را مجبور به پرداختهای بزرگ می کنند چرا که حضور معروفترین ها در فیلمها ، نه همیشه بلکه اغلب، باعث بالا رفتن فروش (گیشه و gross ) و نهایتا سود و کمیسیون بالاتری برای همگی میشه الیته اگر استودیوها حسابسازی و هزینه سازی غلوآمیز نکنند.
 

کنار آمدن با استرس های مالی و اقتصادی



 

استرس دارید. از کجا می دانم؟ چون روزانه صدها ایمیل از کسانی دریافت می کنیم که با چنین استرس و اضطراب هایی دست و پنجه نرم می کنند.
برای برخی از آنها، ترکیبی از قیمت بالای بنزین و مسیر 40 دقیقه ای تا محل کارشان این استرس را به وجود آورده است. خیلی های دیگر ساعت های کارشان را پایین آورده اند. خیلی های دیگر از بالا بودن قیمت ها اعصابشان خرد است. اکثر مردم در سرتاسر کشور از وضعیت اقتصادی گله دارند و این مسئله نه تنها به جیبمان بلکه به سلامتیمان هم فشار می آورد.
مشکلات مالی می تواند منجر به بیخوابی، افسردگی، و رفتارهای اعتیادی مثل مصرف موادمخدر و الکل شود. برای کنار آمدن با این مشکلات لازم است قبل از اینکه آن کنترل شما را به دست گیرد، شما کنترل آن را به دست گیرید. اگر در حال حاضر کنترل شما را به دست گرفته است، زمانش رسیده که آن را باز پس گیرید. این یعنی تمریناتی آماده داشته باشید که وقتی نیاز به آرام کردن خود داشتید از آنها استفاده کنید:


- موقعیت را ارزیابی کنید
ممکن است نگران صورتحساب کارت اعتباریتان یا اجاره خانه باشید اما پنهان کردن آن در کشوی دراور هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. باید همه قبض ها و چک ها را بیرون بیاورید و جلوی رویتان بچینید و ببینید که اوضاع چقدر خراب است. شاید متوجه شوید که اوضاع آنطور ها هم که فکر می کردید نابسامان نیست یا شاید هم بدتر از آن چیزی است که گمان می بردید. اما در هر دو حالت دانستن وخامت اوضاع همیشه اولین قدم است. دومین قدم یک نقشه برای حمله است و این یعنی پیدا کردن کمی پول در حساب ها و خرج کردن آن در راه برطرف کردن مشکلات مالی. وقتی این برنامه را اجرا کردید، باید آن قرض-پولی که برای پرداخت جور کرده بودید—را در ذهن نگه دارید. شاید اینکار به نظرتان خیلی مفید نباشد اما برای سلامتی ذهنیتان لازم است.
بیشتر از یک ساعت در هفته به قرضتان فکر نکنید. آن ساعت زمانی است که قبض ها را پرداخت می کنید و همان زمانی است که اعصابتان سر این موضوع داغان است و زجه موره راه می اندازید. سایر زمانها باید تا می توانید مفید باشید و تا می توانید درمورد راه های مثبت برای پول درآوردن و پول پس انداز کردن فکر کنید. از این واقعیت که هر کاری که از دستتان برمی آمده را انجام داده اید خوشحال باشید و شب ها راحت بخوابید.


- یک دوست پیدا کنید
استرس های مالی معمولاً منجر به احساس خجالت می شود. مردم از اینکه قسط ها و کرایه خانه شان پشت هم عقب بیفتد و قبض ها پرداخت نشده باقی بماند احساس خجالت می کنند. اما مخفی کردن این مشکلات درون خودتان هیچ مشکلی را حل نمی کند.
تنهایی کشنده است این یعنی استرس را بیشتر می کند. این درحالی است که درد دل کردن با یک دوست می تواند خیلی از دردهایتان را تسکین دهد. دوستی را پیدا کنید که از هر جهت با او راحت باشید و بعد همه چیز را به او بگویید. در این اقتصادی که کشور ما دارد، مطمئن باشید که خیلی از دردهای شما دردهای او هم خواهد بود.


- به خودتان استراحت دهید
همه ما چیزهایی داریم که با آنها احساس آرامش می کنیم. برای من یک دو یا پیاده روی طولانی اینکار را می کند. برای خیلی های دیگر یوگا، مدیتیشن، یا حمام آب گرم کمک کننده است. هر روز یک مدت زمان، هرچند کوتاه—حتی در حد نیم ساعت—را صرف کاری کنید که به شما آرامش می دهد. آن کار را طبق برنامه پیش ببرید و هر کاری که از دستتان برمی آید انجام دهید که حتماً به آن برسید. درست است که استرستان را به طور کامل از بین نمی برد اما به به آزاد شدن خیلی از فشارهایتان کمک می کند.


- شکرگذار باشید
استرس داشتن و شکرگذار بودن در یک زمان غیرممکن به نظر می رسد، به خاطر همین وقتی قبض را می بینید و می فهمید که اصلاً قدرت پرداخت آنرا ندارید، یک نفس عمیق بکشید و شکرگذاری کنید. اگر فکر می کنید کمکتان می کند لیستی از چیزهایی که به خاطر آنها همیشه شکرگذار خداوند هستید تهیه کنید، به فرزندانتان، همسرتان، کارتان، سرگرمی هایتان و ... فکر کنید.
کلید راهتان این است که به همه چیز خوشبین باشید. شاید اول کار به نظرتان برسد که دارید خودتان را مجبور به مثبت اندیشی می کنید اما بعد از گذشت مدتی کم کم پی به نقاط مثبت زندگیتان می برید و منفی ها کم کم از ذهنتان دور می شوند.


- تا می توانید صرفه جویی کنید
خیلی چیزها در دنیا هست که ما بعنوان یک مصرف کننده کنترل روی آن نداریم. نمی توانید قیمت بنزین را پایین بیاورید. چانه زدن موقع خرید هم خیلی نمی تواند کمکتان کند و بالا و پایین رفتن تورم و قیمت بازار هم دست شما نیست. اما کاری که از عهده تان برمی آید این است که به بقیه مسائل مالیتان توجه کنید. این شما هستید که می تواند تصمیم بگیرد که وارد یک فروشگاه نشود و پولش را صرف خرید چیزی که واقعاً به آن نیاز ندارد نکنید. این شما هستید که می تواند به فرزندانتان بگوید که این هفته نمی توانید برای آنها یک اسباب بازی تازه بخرید و این شما هستید که تصمیم می گیرید که شام را به جای اینکه به و آیک رستوران گران قیمت بروید، در خانه صرف کنید. معمولاً وقتی می خواهیم از شر استرس خلاص شویم به پول خرج کردن روی می آوریم چون فکر می کنیم که لیاقتش را داریم. اما از من می شنوید پول خرج کردن در مواقعی که با مشکل مالی مواجه هستید، فقط به استرس و فشارهایتان اضافه می کند، همین!


نکات بیشتر؛
هیچوقت اجازه ندهید که مسائل مالی ناراحتتان کند. ما به شما کمک می کنیم با استرس مسائل مالی و اقتصادی خود کنار بیایید.
پرسش: من مشغول شروع کردن یک کار درخانه هستم و از نظر مالی تحت فشار زیادی می باشم. چطور می توانم با این استرس و اضطراب ها کنار بیایم؟
پاسخ: پاسخ کوتاه این سوال این است: باید یاد بگیرید که با آن حس زندگی کنید. مطمئناً با شروع این کار برای مدت زمان زیادی این احساس را خواهید داشت. نمی گویم بی خیال باشید. نه فقط باید با واقعیت مسئله کنار بیایید. هر کسی که کار جدیدی را شروع کند چنین احساسی خواهد داشت، مگر اینکه ارث کلانی به او رسیده باشد و هدفش از شروع آن کار پول درآوردن نباشد.
بااینکه آزادی های شغل آزاد بسیار فریبنده و اغواکننده هستند اما باوجود فواید بیشمار، این شغل ها معایبی نیز دارند. یکی از این معایب ریسک مالی و بی ثباتی درآمد شماست. این مسئله مخصوصاً اگر خانواده ای داشته باشید که مجبور باشید خرج آن را تامین کنید، بدتر هم می شود.
پس فشاری که حس می کنید لزوماً نشاندهنده این نیست که راهی که می پیمایید اشتباه است. این اشتباه همان انگیزه ای است که باعث می شود صبحها به جای اینکه برای بازی بیلیارد بروید، سر کارتان حاضر شوید. اینکه وقتی کار جدیدی را شروع می کنید هیچگونه دغدغه و استرس مالی نداشته باشید، نگران کننده تر است. چون نادانی خالص است و اگر اینطور احساس می کنید، شاید بهتر باشد کمی واقعبینانه تر کار خود را بررسی کنید.
برای پاسخ به سوال شما، یعنی نحوه برخورد با این اضطراب ها، پاسخ من این است:
اگر ازدواج کرده اید، حتماً همسرتان را هم باخودتان همراه کنید. به این ترتیب کارتان می شود یک "برنامه خانوادگی." ریسکی که باید بپذیرید را تعیین کنید و میزان ریسکی که برای هرکدام از شما غیرقابل تحمل می شود را هم بررسی کنید. تا محدوده خود پیش بروید اما هیچوقت بیشتر از آنچه در تحملتان است پیش نروید چون آنوقت اضطراب های ناشی از شما بازده کاریتان را خراب می کند، همچنین زندگی زناشوییتان را.
گاهی از اوقات، اضطراب از اغراق کردن چیزی که فکر می کنیم با شکستمان برایمان اتفاق می افتد در ذهنمان، ایجاد می شود. هروقت حس کردید که ذهنتان از کنترل خارج می شود و با بدترین ترسهایتان روبه رو می شود، سریعاً جلوی آنرا بگیرید. بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ آیا می توانید با آن کنار بیایید؟ چقدر احتمال اتفاق افتادن آن وجود دارد؟ برای اینکه این بدترین کابوستان اتفاق نیفتد چه کار می توانید بکنید؟ مطمئناً راهی هست که بتوانید روی آن حساب کنید.
شاید فکر رها کردن آن کار و برگشتن به کار ثابت حالتان را بهم زند اما مطمئن باشید که نمی کشدتان. یادتان باشد، این همیشه می تواند یک انتخاب باشد، همینطور فروختن ماشینتان، حراج گذاشتن لباسهایتان و ... هیچکدام از اینها مسلماً چیزی نیست که دوست داشته باشید اما با کمک آن می توانید باقی بمانید.
اکثر مشکلات مالی که ما معمولاً نگران آنها هستیم اتفاق نمی افتد و اگر هم اتفاق بیفتد باز هم می توانیم جان سالم به در ببریم. البته اگر قرار باشد تا آخر عمرتان به همین کار آزاد مشغول باشید شاید مجبور گردید برنامه ریزی های طولانی مدتی برای کاهش هزینه ها صورت دهید. باید انتظار این را داشته باشید که ممکن است تا سه سال هیچ سودی عایدتان نشوید و بعد وقتی زودتر از این زمان به سود رسیدید، مطمئن باشید که خیلی خوشحال خواهید شد.
باید یاد بگیرید که چطور از اضطراب هایی که هر روز با آن از خواب بیدار می شوید، بیشترین استفاده را ببرید.