صنعت جشنواره
Celebration industries
در حال حاضر کشور ما دوران بلوغ جشنوارهها را طی میکند و این جشنوارهها در تمامی سطوح و شهرستان و محلی در حال برنامهریزی اجرا و توسعه است.
تصور اینکه جشنواره خود تبدیل به یک صنعت و شغل و اشتغالزایی و افزایش ثروت شده بسیار مشکل نیست، زیرا هر کس بنا به شغل و علاقه خود حداقل با یکی از این جشنوارهها آشناست و میداند که امکانات و بودجه این جشنوارهها هر چقدر هم زیاد باشد در عاقبت آن جز گله و شکایت باقی نمیماند! هیچکس از فراوانی امکانات سخنی نمیگوید بلکه همه از کمبود و کسریها صحبت میکنند. آنکس که مقام اول را بدست آورده در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا این آقا چند سکه بهار آزادی را ببرد، ناراضی است میگوید فقط همین؟! یعنی ارزش کاری تولید علم یا فنآوری یا تهیه یک مطلب یا غذا، نقاشی یا فیلم و سینما با این همه مشکلات فقط به این مبلغ میارزید؟ کسی که دوم و سوم شده میگوید حق ما را خوردند! مگر آنکه اول شد چکار کرده بود! و کسانیکه برنده نشدهاند هم قصه تازهای دارند؛ پارتی بازی شده بود اصلاً اثر ما را ندیده بودند، داورها از خودشان بود... مجریان هم ناراضیاند؛ هر چه حمالی و کار بود با ما بود ولی یک خسته نباشید به ما نگفتند! اصلاً این کار قراردادی روزانهی ما را تبدیل به قرارداد موقت هم نکردند! همینکه جشن تمام شد، حقوق ما را دادند و بخیر و سلامت. مدعوین هم ناراضی، این چه پذیرایی بود؟ برنامه اصلاً نظم نداشت هر چه خوراکیهای خوب بود یواشکی رد کردند، صفهای جلو ما را نگذاشتند و فیلمبرداران و خبرنگاران که مثل همیشه مخالفخوان ذاتی هستند.