بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

آینده قیمت نفت

یک گروه از آنالیست ها به رهبری فرانسیسکو بلانش (Francisco Blanch)، از بانک مریل لینچ گزارشی از مطالعات خود منتشر کرده اند که در آن پیش بینی می کنند که قیمت طلا به اونسی ١۵٠٠ دلار (هم اکنون به مرز ۷٢٠ دلار رسیده است) و نفت به بشکه ای ١۵٠ دلار خواهد رسید.

با آنکه وضعیت اقتصادی در آمریکا چندان روبراه نیست و حتی پیش بینی یک رکود عظیم و طولانی می شود اما ظرف دو ماه گذشته روز به روز بر قدرت دلار افزوده شده است. از قضا همین بحران اقتصادی در آمریکا که بطور آهسته به کل جهان سرایت می کند به طور شگفت آوری به تقویت دلار کمک کرده است. سرمایه گذاران و بخصوص سرمایه گذاران آمریکائی بدلیل ابهام در آینده، سهام خود را در کمپانی های آمریکائی و حتی غیرآمریکائی بسرعت می فروشند و به دلار تبدیل می کنند. پس از سالها که سرمایه گذاران آمریکائی پول های سنگینی را روانه بازارهای جهانی کردند ظرف دو ماه گذشته از ترس سقوط بازارها بسرعت سهام خود را می فروشند و به پول نقد و عمدتا دلار تبدیل می کنند.

افزایش تقاضا برای دلار و اوراق قرضه آمریکائی که از نظر سرمایه گذاران بازار بورس در شرایط پرتلاطم فعلی محل امن تری بشمار می رود باعث گردیده که ظرف چهار هفته گذشته ١٠٠ میلیارد دلار وارد وزارت خزانه داری آمریکا شود.


دو عامل یعنی قویتر شدن دلار و هم چنین کاهش تقاضا در بازارهای نفت باعث گردیده که قیمت نفت سیر نزولی خود را ادامه دهد. پدیده دیگری که شاید بیش از همه این عوامل در پائین رفتن قیمت نفت موثر بوده ضربه ایست که اعتبارات بدلیل وقوع "بحران اعتبار" (Credit Crisis) خورده اند. معامله گران قماری (Speculators) که با گرفتن اعتبار از موسسات مالی و بانکها وارد بازار نفت می شدند بناگاه از منبع سرمایه عظیمی محروم شدند و بدین ترتیب خلاء بزرگی از این بابت در بازار نفت ایجاد شد. از سوی دیگر سرمایه گذاران هج فاندها* که اوضاع را چنین دیدند برای نقد کردن سرمایه گذاری هایشان هجوم آوردند و بازار نفتی که طبق گزارش کنگره آمریکا در حدود ۷٠ درصد آنرا سوداگران و نه مصرف گنندگان تشکیل می دادند با توقف اعتبارات بناگاه از یک تقاضای مصنوعی عظیم تهی شد و نهایتا هر چه از بهای نفت کاسته شد بر قدرت دلار افزوده گشت. رابطه معکوس بین ارزش دلار و بهای نفت از آنجا ناشی می شود که با کاهش بهای نفت "یک دلار" قادر خواهد بود نفت بیشتری بخرد و به این سبب بر اعتبار پول مزبور افزوده می شود. اما آیا این روند هم چنان در آتیه قابل پیش بینی ادامه خواهد یافت؟

تعهدات مالی عظیم دولت آمریکا از جمله طرح ۷٠٠ میلیارد دلاری نجات وال ستریت، طرح 550 میلیارد دلاری کمک به بازار های پولی موسوم به (MMIFF) که هفته گذشته به تصویب رسید بعلاوه میلیاردها دلار دیگر که توسط بانک های مرکزی کشورهای پیشرفته صنعتی بطور سرسام آوری به بازارهای مالی تزریق شده یکباره حجم دلار را در بازارهای جهانی بطور بی سابقه ای افزایش داده است. هر چند که سرعت نفوذ این دلارها از دست بانکها و موسسات مالی به دلیل "بحران اعتبار" به درون جامعه اقتصاد جهانی کم است اما رفته رفته جویبارهای کوچک دلار آمریکا در امروز به رودخانه های عظیمی مبدل گشته و بالاخره اقیانوسی از دلار را در بازارهای جهانی شکل خواهد داد. هم چنین در مقطعی بانکهای اروپائی برای حمایت از ارز خود و جلوگیری از تورم مجبورند دلار بیشتری بفروشند که این امر بر وخامت اوضاع خواهد افزود.

تحت این شرایط دلایل قانع کننده ای وجود ندارد که در میان مدت و دراز مدت دولتی که حجم بدهی ها و تعهداتش از دست همه بدر رفته ( فقط دو شرکت فنی می و فردی مک پنج هزار میلیارد دلار تعهد دارند که با ملی اعلام شدن آنها این مبلغ یک شبه به تعهدات دولت آمریکا اضافه شد ) و درآمدش بدلیل رکودی که در پیش است به شدت از محل مالیات ها کاهش خواهد یافت، قادر باشد از عهده تعهدات خود در روزهای سختی که در پیش است برآید جز آنکه بازهم اقدام به چاپ و انتشار بیشتر و بیشتر دلار و اوراق قرضه کند.

اعمالی که دولت آمریکا اینک به آن مبادرت می ورزد یک معنا بیشتر ندارد "قرض کردن". ادامه این روند نه تنها سرمایه گذاران بلکه بالاخره بانک های مرکزی سراسر جهان را به فکر خواهد انداخت که برای کاهش ریسک، سرمایه گذاری خود را متنوع کرده (Diversify) و از حالت تمرکز بر روی دارائی های دلاری بیرون آورند. این امر منجر به کاسته شدن از ارزش دلار خواهد شد. از زمانی که کاهش ارزش دلار آغاز شود علیرغم کاهش مصرف، ما شاهد افزایش قیمت نفت و پایه موادهای دیگر خواهیم بود. مخلص کلام اینکه سیل عظیم کمک به موسسات مالی در سراسر جهان که عمدتا به شکل دلار صورت گرفته است در آینده ای نه چندان دور گریبان این ارز قدرتمند را خواهد گرفت.

از طرف دیگر چندان هم نباید به کاهش تقاضا در بازار نفت دل بست. در سالهای پیش رو در حالی که اقتصادهای غربی به خواب خواهند رفت صد میلیون مصرف کننده در چین و هند جابجائی مصرف را از غرب به شرق رقم خواهند زد. این دو کشور، بازار جدیدی از اقلام مصرفی و لوکس و اتوموبیل و غیره را در معیاری بی سابقه شکل خواهند داد.

اما سئوال بزرگ اینست که اگر پیش بینی مریل لینچ درست از آب در آید کی این روند معکوس آغاز خواهد شد؟ هر چندکه هیچکس قادر به پاسخگوئی دقیق به این پرسش نیست اما نوعا این پیش بینی ها یکسال پبش رو را در بر می گیرد.

بازارهای شرط بندی
تا زمان نوشتن این مقاله ( شنبه 25 اکتبر ) قیمت نفت را در پایان سال 2008 از این قرار پیش بینی می کنند:


کمتر از 75 دلار در هر بشکه 14 درصد
75-100 24
درصد
100-125 22
درصد
125-150 19
درصد
150-175 9
درصد
175-200 9
درصد
بیش از 200 دلار 3 در صد

معنای اعداد فوق این است که 62 در صد از افراد قیمت را بیش از بشکه ای 100 دلار در پایان سال 2008 پیش بینی می کنند.




*
هج فاند ها شرکت های مدیریت سرمایه (Capital Management) هستند که سرمایه گذاران خاصی را با سرمایه های بالا جذب می کنند. به عبارت دیگر اگر در شرکت های موسوم به "صندوق دو جانبه" (Mutual Funds) من و شما و هر سرمایه گذار خرد و کلانی بتواند سرمایه گذاری کند در این شرکت ها همانند یک کلوپ خصوصی تنها افراد خاصی پذیرفته می شوند که دارای سرمایه های بزرگ هستند.مدیریت هج فاندها پس از جلب مشتری و سرمایه با ایجاد "استخری از سرمایه" وارد بازار شده و بر اساس استراتژی که مدیریت از پیش تعیین نموده مشغول امر خرید و فروش در بازارهای بورس می شوند. مدیریت این موسسات از سرمایه گذاران، هم حق مدیریت و هم پاداش (به ازای سودی که برای آنان ایجاد می کنند) دریافت می دارند..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد