بیتردید امروزه طلا و جواهر یا منابع طبیعی پشتوانهی پول ملی نیستند،
بلکه آن چه پول ملی را استوار نگه میدارد، چیزی جز نظام ابداعات ملی
(National Inventions System) نیست. اصلیترین رکن این نظام نیز نیروی
انسانی است و حداقل تأثیر آن کار حقیقی است.
اما کار حقیقی چیست؟ کار حقیقی مانند سایر متغیرهای اقتصادی تفاوت بسیار
زیادی با نوع اسمی خود دارد. کار حقیقی بیشتر مواقع، ساعتهایی که یک
نیروی کار در محل کار خود حضور دارد، نیست. کار حقیقی کاری است که دستمزد
آن برابر با تولیدش باشد.
چیزی که کار حقیقی را به کار اسمی نزدیک و نزدیکتر میکند “انگیزه” است.
باز هم این جا از منحنیهای عرضه و تقاضا کمک میگیریم. جایی که این دو
منحنی با هم برخورد میکنند دستمزد برابر با تولید مشخص شده است. (در
دستگاه مختصات بازار کار، روی یک محور کار و روی دیگری دستمزد مشخص
میشود.) البته این نظر هنگامی درست است که منحنیهای عرضه و تقاضای کار
نیز حقیقی باشند.
بر این پایه هر گاه که دو منحنی یاد شده غیرحقیقی شوند، دستمزد تعادلی نیز
غیرحقیقی میشود و کار حقیقی به دست نمیآید. موارد زیر میتوانند از
عوامل غیرحقیقی شدن این منحنیها باشند:
کاری که فقط بر اساس ساعتهای آن و با حقوق ثابت سنجیده شود. البته معیار
سنجش کارهای بسیار کمی میتواند این روش باشد، اما بیشتر کارها نباید به
این شکل سنجیده شوند. هر چه اقتصاد دولتیتر باشد، چنین تقاضاهایی برای
کار نیز بیشتر است. کارهای یکسانی که بر اثر تبعیض، دستمزدهای متفاوتی به
آنها تعلق میگیرد، منحنی تقاضای کل کار را به هم میریزند. برخی از
رفتارهای کارکنان دولت که کار نامیده میشوند، اما به طور رسمی به وسیلهی
نمایندگان مردم کار در نظر گرفته نشدهاند، کار حقیقی را به شدت کاهش
میدهند. میتوان موارد دیگری نیز برای متفاوت بودن کار اسمی و کار حقیقی
یافت. با این توصیف باز هم تأکید میشود که کار حقیقی اصلیترین پشتوانهی
پول ملی است و در اقتصادی که کار حقیقی و کار اسمی برابرند، هیچ گاه از
ارزش پول ملی کاسته نمیشود.
با تشکر از سایت بالاترین دات کام