اسکناس یک دلاری اگر سمبلیک ترین پول دنیا نباشد حداقل یکی از اسکناسهایی است که بیشترین نمادها و سمبلها در آن به کار رفته است.
هرچند که نمادها میتوانند تفاسیر مختلفی داشته باشند ولی تلاش شده که اطلاعات زیر، درباره طراحی و مفهوم بعضی از تصاویر اسکناس یک دلاری بر اساس نقطه نظرات تاریخی (و در مواردی بر پایه تعابیر ثبت نشده) ارائه شود.
مجله دوست داشتنی فوربس در شماره ۲۵ سپتامبرش مقاله ای به قلم خانم Lisa Lerer با نام چگونه اعتماد دیگران را جلب کنید منتشر کرده است . در اینجا می توانید ترجمه خلاصه مصور این مقاله را ملاحظه کنید :
با افراد بلند مرتبه دوست شوید
پرفسور Deepak Malhotra استاد دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد می گوید: دوستان شما نشان دهنده میزان اعتبار شما هستند . اگر با افراد بزرگ ارتباط داشته باشید و نزدیکان شما از اعتبار خوبی برخوردار باشند شما نیز از همان اعتبار برخوردار خواهید شد
آلت دست دیگران نشوید
به فروشندگان خودرو آموزش داده می شود تا به همه سوالات پاسخ بدهند بدون توجه به اینکه پاسخ صحیح را می دانند یاخیر . در واقع هدف از این کار این است که آنها مطلع نشان داده شوند . اگر اطلاعات شما در رشته های گوناگون کم باشد به آلت دست دیگران تبدیل می شوید . اما مطلع بودن شما باعث تشویق دیگران برای اعتماد به شما می شود
اشتباهاتتان را بپذیرید
پروفسور Bella DePaulo استاد روانشانسی دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۴ انجام داد دریافت که دروغگوها خیلی کم اشتباهاتشان را تصحیح می کنند یا جملات اشتباه خود را می پذیرند. اگر می خواهید صادق به نظر برسید به اشتباهاتتان اعتراف کنید
اعتماد به نفس داشته باشید
کسانی که از طریق اینترنت دنبال دوست می گردند ، عکسی از خودشان نشان می دهند که دران بسیار لاغر اندام هستند یا در جلوی یک عمارت مجلل ایستاده اند . صرف نظر از اینکه واقعا چقدر چاق یا فقیر باشند به این کار برای اعتماد به نفس و دگرمی دادن به خود ادامه می دهند تا وقتیکه یکبار شخصا طرف مقابلشان را ملاقات کنند.
خوش اخلاق باشید
مطالعات پروفسور DePaulo در سال ۲۰۰۴ نشان داد که دروغگو ها سر سخت تر و تند خوتر هستند . همچنین رفتارشان نیز نامطلوب است و مستعد شکایت دیگران هستند
قدری صمیمیت نشان دهید
اگر در هنگام صحبت دستان خود را حرکت دهید طوری که دیگران کف دستان شما را ببینند ، آنها احساس می کنند شما فردی گشاده رو و صادق هستید و برقراری ارتباط با شما بسیار آسان است. برقراری ارتباط چشمی هم بسیار مهم است
زبان بیاموزید (به زبان و فرهنگ مسلط باشید)
فرهنگ های مختلف شاخص های کلامی و غیر کلامی خودشان را دارند . اگر شما به ظرایف فرهنگی مسلط نباشید برای دیگران باور پذیر نخواهید بود. این مساله در کسب و کار نیز اهمیت زیادی دارد.
دیگران را دوست بدارید
مردم به کسی اعتماد می کنند که با او احساس راحتی کنند . به دیگران نیکی کنید و گله مند نباشید . در عوض به درد دل مردم گوش دهید و کاری کنید تا آنها شما را دوست داشته باشند.
قابل پیش بینی باشید
برای ایجاد یک رابطه درازمدت مبتنی بر اعتماد مهمترین نکته ثبات شما است. Patty Feinstein مربی برقراری رابطه با جنس مخالف معتقد است که تمام این بستگی به ثبات رفتار های شما دارد. بدون توجه به اینکه ایمیل شما یا پیام های نوشتاری تان چه می گوید.
در صفحه ۷۱ گزارش سالانه صندوق بین المللی پول درباره چشم انداز اقتصادی کشور های جهان جدولی است و این جدول نیز به کشورهای خاورمیانه مربوط می شود.
افغانستان در سال گذشته (۱۳۸۵) رشد تولید ناخالص داخلی ۸/۱۳ درصد را تجربه کرد و امسال (۱۳۸۶) رشدش به ۷/۱۱ درصد رسیده (بیش از دوبرابر ایران) و برای سال آینده (۱۳۸۷) هم نرخ رشد بالای ۱۰ درصد را برایش پیش بینی کرده اند
قیمت نفت در سالهای اخیر روند رو به افزایشی پیدا کرده و به نزدیک دو دهه انرژی نسبتا ارزان پایان داده است. قیمت پایه هفتهای یک بشکه نفت وست تگزاس اینترمدیت از 20/32دلار در پایان سال 2003 به 56/42دلار در پایان سال 2004 و به 49/59دلار در پایان سال 2005 افزایش یافت. در آوریل 2006 قیمت نفت به رکورد بیشتر از 75دلار در هر بشکه دست یافت که تاکنون بیسابقه بوده است
شاید جالب باشد بدانید که کدام کشورها دارای بیشترین سهم از ذخایر نفتی جهان هستند و در واقع از این رشد قیمت ها بیشتر منتفع می شوند .
بر اساس آخرین برآوردها بیشترین ذخایر اثبات شده نفت جهان در ۳۰ کشور مختلف وجود دارد که لیست کامل آنها را در اینجا می توانید مشاهده کنید .
در زیر نام یازده کشور اول این جدول را ملاحظه می کنید .
ردیف |
کشور |
ذخیره(میلیارد بشکه) |
درصد از کل |
۱ |
عربستان سعودی |
۲۲۷ |
۲۰/۶ |
۲ |
کانادا |
۱۷۹ |
۱۳/۸ |
۳ |
ایران |
۱۳۳ |
۳/۱۰ |
۴ |
عراق |
۱۱۵ |
۸/۹ |
۵ |
کویت |
۱۰۴ |
۸ |
۶ |
امارات متحده عربی |
۹۸ |
۷/۶ |
۷ |
ونزوئلا |
۸۰ |
۶/۲ |
۸ |
روسیه |
۶۰ |
۴/۶ |
۹ |
لیبی |
۳۹ |
۳ |
۱۰ |
نیجریه |
۳۶ |
۲/۸ |
۱۱ |
آمریکا |
۲۱ |
۱/۷ |
همانگونه که در جدول فوق مشاهده می شود چهار کشور از 5 کشور با بیشترین ذخایر نفتی، در منطقه خاورمیانه قرار دارند: عربستان سعودی با 267میلیارد بشکه، ایران با 133میلیارد بشکه، عراق با 115میلیارد بشکه و کویت با 104میلیارد بشکه. کانادا نیز به پشتوانه شنهای نفتی ایالت البرتا در بین 5کشور نخست قرار میگیرد که پتانسیل تولید نفت کانادا را 15برابر کرده است. این 5 کشور حدود سهپنجم ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند
همانطور که ملاحظه می شود ذخایرنفتی آمریکا حتی یک ششم ذخایر نفتی ایران هم نیست با این وجود معلوم نیست چرا آقای احمدی نژاد تصور کرده اند تولید نفت امریکا چند برابر ایران است ؟
آنجا که پرسیده اند : یک جا استدلال کردند چون ایران نفت دارد تلاشش برای انرژی هستهیی نشان میدهد که ایران ریگی به کفش دارد؛ در حالی که ما میگوییم اگر این استدلال درست باشد، چرا آمریکا که چند برابر نفت ما تولید میکند، فنآوری هستهیی دارد؟
این را باید از منابع اطلاعاتی خیلی دقیقشان پرسید شاید آمریکایی ها هم به صورت پنهانی اقدام به تولید نفت می کنند
کشور هلند که تا قرن نوزدهم یکی از بزرگترین استعمار گران جهان محسوب می شد کشور مشهوری است . چه به لحاظ پروش زیباترین گل های جهان ، چه به لحاظ نژاد پروارگاوهایش ، چه به لحاظ مشهورترین دادگاه بین المللی که در شهر لاهه این کشور قرار دارد ، چه به لحاظ سبک بازی فوتبالش و.....
در اقتصاد کلان هم عارضه ای وجود دارد که به نام بیماری هلندی مشهور است. این نامگذاری به دلیل انجام شده است که اولین بار این عارضه برای کشور هلند رخ داد. به اعتقاد بسیاری از اقتصاددان ها، اقتصاد ایران هم در حال حاضر در آستانه ابتلا به این عارضه قرار دارد.
اما این عارضه چیست ؟ اگر به زبان خیلی ساده بخواهیم بیان کنیم این عارضه زمانی رخ می دهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت ناگهانی افزایش میابد و متولیان اقتصاد کلان (دولت ) هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق می کنند. تا اینجای کار اتفاق خاصی نیافتاده است . درآمد کشور زیاد شده و پول هم به جامعه منتقل شده است.
در اقتصاد اصلی وجود دارد که برای درک آن احتیاجی نیست اقتصاد خوانده باشید و آن هم این است که که با افزایش درآمد ،تقاضا هم افزایش پیدا می کند . اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی آن نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم می خورد ، در نتیجه قیمت ها افزایش میابد (این اصل به قدری بدیهی به نظر می رسد که اگر یک دانشجوی اقتصاد بگوید در دانشگاه چنین چیزی را خوانده است احتمالا مسخره اش می کنند که این همه زحمت کشیدی رفتی دانشگاه همچین چیزی بخوانی ؟ ولی اگر همین اصل ظاهرا بدیهی درست درک می شد کشور های جنوب شرقی آسیا در دهه 90 میلادی با آن بحران اقتصادی وحشتناک روبرو نمی شدند و امثال ماهاتیر محمد مالزیایی برای توجیه حماقتشان مجبور نبودند آدرس عوضی بدهند و بی جهت کشورهای غربی و سرمایه داران آمریکایی را مقصر آن بحران معرفی کنند..... بگذریم..) .
تا اینجا هم عارضه خاصی حادث نشده است (حتی این اتفاق می تواند در طولانی مدت برای اقتصاد کشور مفید هم باشد) در یک روند طبیعی قیمت ها تا سقفی بالا می روند و با یک تاخیر زمانی تولید افزایش پیدا می کند و در نهایت پس از مدتی عرضه و تقاضا به تعادل قبل بر می گردند. اما مشکل از زمانی رخ می دهد که دولت به عنوان متولی اقتصاد کلان وارد کارزار می شود و سعی می کند به طور مصنوعی و از طریقی غیر از افزایش تولید قیمت ها را پایین نگه دارد. برای درک بهتر، شرایط حال حاضر کشور خودمان را در نظر بگرید .
دولت مهرورز که با وعده افزایش رفاه بر سرکار آمده بود و اتفاقا در زمانی که درآمدهای نفتی هم افزایش چشمگیری داشت و دولت قبلی ذخایر ارزی خوبی را باقی گذاشته بود زمام امور کشور را در دست گرفت و با نوشتن بودجه ای رویایی در همان سال اول علیرغم بالا بودن درآمد های نفتی دچار کسر بودجه شد و به بهانه های مختلف از ذخایر ارزی خرج کرد و با قوانین جالبی همچون افزایش حداقل حقوق باعث گران شدن عوامل تولید و در نتیجه گران شدن کالا های مصرفی شد و برای مبارزه با این افزایش قیمت ها ( که مقصر اصلی آن خود دولت است) متوصل به بگیر و ببند و در مورد کالا هایی همچون لبنیات و واردات سایر کالا ها شد و به این وسیله به طور مصنوعی بدون اینکه تولید افزایش یافته باشد تقاضای افزایش یافته را پاسخ داد و به خیال خود تورم را مهار کرده است.
یک ناظر بیرونی احتمالا اشکالی به این کار دولت محترم نمی بیند به هر حال از فشار قیمت بر مصرف کنندگان کاسته شده است. اشکال این قضیه چیست؟ چرا به این کار بیماری هلندی می گویند؟
بیماری هلندی دقیقا از همینجا شروع می شود. هنگامی که دولت متوصل به واردات کالاهای مصرفی ارزان می شود تا قیمت ها را مهار کند در حالی که صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند . نکته اینجاست که این سیاست نمی تواند جلوی تورم را بگیرد. بلکه آن را به بخش های دیگر اقتصادی منتقل می کند .به عنوان مثال می توان با واردات کالاهایی نظیر سیب ، پرتقال ، کچالو ، پیاز ، تیرآهن و.... قیمت این کالا ها را پایین نگه داشت ولی برخی کالا ها مانند زمین و مسکن قابل وارد کردن نیستند و افزایش قیمت این کالا ها نمی شود با واردات مهار کرد . در نتیجه قیمت این قبیل کالا ها به رشد خود ادامه می دهند . از طرفی سرمایه گذاری جدید در آن بخش های صنعتی که با واردات قیمت شان مهار شده انجام نمی شود و سرمایه ها به سمت کالاهایی مثل زمین و مسکن هدایت می شود. در نتیجه این امر تقاضای کاذبی برای این کالا ایجاد شده و قیمت آن ها با سرعت بیشتر و به صورت غیر طبیعی و باور نکردنی رشد می کند .
عوارض این مشکل به همینجا ختم نمی شود . به محض اینکه فصل افزایش درآمد خاتمه پیدا کند و دولت پولی نداشته باشد که با آن واردات ارزان را انجام دهد افزایش قیمت در بخش هایی که تا آن زمان به صورت مصنوعی قیمت پایینی داشتند با سرعتی فزاینده رخ خواهد داد. از آنجا که صنایع داخلی هم در اثر همان سیاست های گذشته فلج شده اند قادر به پاسخگویی به تقاضا های جدید نمی باشند و .......... ادامه اش را خودتان می توانید تصور کنید
البته هلند این شانس را داشت که در زمانی به این مشکل گرفتار شد که سایه نحس کمونیست شرق اروپا را فراگرفته بود و کشورهای غربی برای اینکه مبادا هلند هم در دامن کمونیست ها بیافتد کمک ها ی بی دریغی به این کشور کردند با این وجود چند سالی طول کشید تا اقتصاد این کشور بتواند کمر راست کند. درباره کشوری مثل افغانستان و با شرایط کنونی جهان معلوم نیست این عارضه چه بلایی را بر کشور تحمیل خواهد کرد.....
اگر قرار است کشوری یا ملتی بر مشکلاتی مانند تورم، بیکاری و عدم توسعه فائق آید، بدون بهرهگیری از متخصصان و استادان علوم اقتصادی و حقوق بینالملل و بهکارگیری فرمول علمی توسعه تجربه شده در سایر کشورها امکانپذیر نیست، این منطق تاریخ است.
گری بکر، اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل جمله جالبی دارد. او میگوید: «اقتصاد حوزهای است که هم آسان و هم سخت است. آسان است چون اصول لازم جهت تجزیه و تحلیل و سیاستگذاری زیاد نیست، سخت است چون راه تحلیلها ساده نیست و پیچیده است. برخی فکر میکنند چون استعداد و ذکاوت در رشتههایی مانند فیزیک، مکانیک و پزشکی و یا ... دارند، پس میتوانند راهحل برای مشکلات اقتصادی ارائه کنند که البته درست نیست».
در کشور ما به دلایل سنتی و فرهنگی همیشه فوریترین پاسخها در برابر مشکلات اقتصادی داده میشود، بدون اینکه لحظهای به جوانب علمی برنامهها اندیشیده شود. مسوولان مدام از راهحلهایی صحبت به میان میآورند که متاسفانه بیشتر تخیلی است و بهترین دلیل آن وضعیت کنونی اقتصاد و بحرانزدگی آن است.
نگارنده بهعنوان صنعتگر از بعد دیگری به ریشه مشکلات میپردازد. چرا که استادان برجسته اقتصاد بارها به ریشهیابی مشکلات پرداختهاند.
مشکل از آنجا آغاز میشود که بهصورت عادتی فرهنگ شده، به خود و اطرافیان باوراندهایم که ما ایرانیها باهوشترین، داناترین و بهترین مردم دنیا هستیم و هیچ کس حریف ما نیست. در بعد اقتصادی این شعار، خود را در کسوت «خودکفایی» ظاهر میسازد و خط مشی غالب در سه دهه اخیر همین روش بوده است. در راستای این حرکت بومیگرایی در برنامهریزیهای مختلف به خصوص بخش صنعت و خدمات فنی خود را نشان میدهد. این ملیگرایی صنعتی در سالهای اخیر به صورتی واگیر خود را در کسوت ساخت خودرو ملی، موتور ملی، تکنولوژی ملی و...
نشان داده است.
براساس آمار موجود از بیش از 180 نوع صنعت شناسنامهدار جهان حدود 130 نوع آن را میتوان در کشور ما یافت. به خودمان باوراندهایم که باید از اتومبیل و تیرآهن گرفته تا فرش ماشینی و کنسانتره آب میوه و ورق فولادی و اخیرا هواپیما را خودمان بسازیم وگرنه آسمان به زمین میآید.
حال کیفیت آن مهم نیست و ککمان هم نمیگزد که چه بلایی سر مصرفکننده میآید و شاهد قضیه آخرین اظهارات مسوولان راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در رابطه با مشکلات آتشسوزی در خودروها هستیم. از دید مدیریت علمی و مدرن امروز، راهحل بومی کردن در توسعه صنعتی نه تنها مشکلگشا نیست، بلکه به دلیل تنوع و نیاز به تغییر پیوسته و ارتقای مداوم نحوه مدیریت، مشکلات جدیدی را فراهم خواهد آورد.
این سیاست در زمان اتحاد جماهیر شوروی تجربه خود را پس داده است. هر چند که مورد شوروی به دلیل وجود زیرساختهای صنعتی از زمان تزارها کمک بزرگی به گام نهادن در راه توسعه در دوران حاکمیت بلشویکها فراهم آورد، اما حتی با وجود جاسوسی مداوم صنعتی به دلیل حاکمیت مطلق دولت و اقتصاد متمرکز و دیکته شده نه تنها به خودکفایی نرسید، بلکه باعث نابودی کل مجموعه شوروی شد که هنوز پسلرزههای آن در 15 جمهوری شقه شدهاش پیدا است.
بومیگرایی یا شعار خودکفایی دادن در همه رشتههای صنعتی و جدا افتادن از راه رشد جهانی در توسعه اقتصاد را مانند پرورش ماهی در آکواریوم یا حوضچهها میدانند. باید مدام مواظب درجه حرارت آب، زمان غذا دادن، تعویض پی در پی آب و... بود. در مقیاس یک کشور با اقتصاد آکواریومی مسوولیتپذیری فردی و اجتماعی آحاد ملت هر روز کمرنگ شده و دولت که خود را قیم مردم میداند و مجبور به دخالت در همه چیز است حتی تعیین قیمت گیلاس و سیبزمینی. بهدلیل تنوع در بخش تولید و با توجه به دولتی بودن حدود 80درصد صنایع بزرگ و نبودن رقابت، لاجرم دچار شعارهای ناسیونالیستی در اقتصاد صنعتی شده و بدیهی است با توجه به رشد مداوم رقابت در اقتصاد جهانی به ویژه بخش صنعت و خدمات سبقت گرفتن از بقیه بسیار سخت و ناممکن خواهد بود.
در حالی که جهانیسازی، سرعت بیشتری گرفته و آخرین اخبار آن روز 15دسامبر 2006 در پی تصمیمات برای همکاریهای استراتژیک بین آمریکا و چین برای دهههای آینده اعلام شد.همه اینها در زمانی اتفاق میافتد که سرمایه جهانی به منظور پایین آوردن هزینهها و گسترش اشتغال در همه جای جهان به فکر ادغام صنایع بزرگ از جمله اتومبیلسازی- نمونه نیسان- رنو بوده در بخش خدمات هم شاهد ادغام شرکت بزرگ هواپیمایی مثلا ایرفرانس فرانسه و کیالام هلند بودهایم.درحالحاضر نوآوری در جهانیسازی و جهانی شدن و تربیت مدیران بینالمللی جای ویژه خود را در اقتصاد دنیا باز کرده و تفکر محفلی و ملی اندیشیدن در اقتصاد به پدیدهای نخنما تبدیل شده است.نکوهش کردن دستاوردهای علمی مدرن خود نشانه نوعی بیماری وسواس است نه تحلیل عقلانی.
مشکل از اینجا آغاز میشود که کسانی که در راس تصمیمگیریهای کلان و خرد اقتصادی هستند، به جای بهرهگیری از پیشنهادهای استادان فن و دستاوردهای جهانی مدام سعی دارند در قالبهای کهنه و فرسوده خویش غوطهور شده و طبیعتا باز تولید هرگونه ابتکار و نوآوری را از دست میدهند. برگردیم به مشکل خودمان که گفتیم از آنجا آغاز میشود که میخواهیم در همه چیز خودکفا شویم و دقیقا مشکل اینجا است. علم و فن، مرز نمیشناسد چه بخواهیم و چه نخواهیم جهانیسازی آغاز شده و گامهای اساسی هم برداشته است. حالا دیگر تفاوتی نمیکند که کمپانی عظیم اتومبیلسازی فولکس واگن یا مرسدس بنز به عنوان سمبل ناسیونالیسم آلمان در 60-50سال گذشته در خاک آلمان یا چین یا رومانی یا چک تولید شود. یا در مقاطعی دیگر کمپانیهای عظیم لوازم ورزشی و پوشاک نایک، آدیداس یا گپ در ویتنام، کامبوج یا هند تولید شود.
سرمایه به عنوان باهوشترین عنصر توسعه میداند در کجا منزل کند و در این میان ملتهایی برندهاند که امنیت، آرامش و تعامل با جهان را فراهم کرده و آن را به میان خود بکشانند. تورم، بیکاری و دیگر مشکلات جامعه حلشدنی است، کافی است همه چیز را همانگونه که شنیدهایم تکرار نکنیم و از قالبهای سنتی رها شویم. ویتنام الگوی زنده ما است. دهها سال به خاطر عقاید خود جنگیده، اما اکنون با تکیه بر اندیشههای جدید و با پیوستن به حرکت رشد و توسعه اقتصاد جهانی و عضویت در WTO به رشد 5/8درصدی و صادرات حدود 70میلیارد دلاری دست یافته است. شاید جالب باشد که بدانیم کشور ویتنام فقط در سال 2005 در حدود 5/3میلیارد دلار صادرات لوازم ورزشی داشته است.
در مقابل آنها، اقتصاد درهم شکسته کوبا، کره شمالی و زیمبابوه و چند کشور دیگر قرار دارند که با اسیر کردن خود در توهمات تاریخی و رواج اندیشههای نخ نما شده کمونیستی در جامعه خود فقط خشونت، نفرت و فقر را رواج میدهند. آنان هنوز باور ندارند که در آکواریوم ماهی، بزرگ نمیشوند.
دکتر سعید افشار
پول شویی معادل فارسی money laundering است. پول کثیف نیز ترجمه لغت به لغت dirty money است. پول کثیف، پولی است که از محل کسب و کارهای کثیف و غیر قانونی به دست آمده باشد. کسب و کار هایی همچون قاچاق مواد مخدر ، قاچاق انسان، خرید و فروش زنان و کودکان، قاچاق اسلحه ، باجگیری ، ترور و.....
این کسب و کارها معمولا بیشترین درآمدها را دارند و از آنجا که معمولا به صورت مخفیانه انجام می شوند، پول حاصل از آنها (که اصطلاحا پول کثیف نامیده می شود) بهترین راهنما برای تشخیص مجرم است. به عنوان مثال اگر مبلغ کلانی به حساب فردی در روسیه واریز شود و با ردیابی منبع پول مشخص شود که مثلا یک تاجر فرانسوی این مبلغ را به حساب وی واریز کرده است بدون اینکه این دو با هم معامله ای علنی داشته باشند مشخص می شود که احتمالا کار مخفیانه ای بین دو به انجام رسیده است که به احتمال بسیار زیاد یک کار غیر قانونی بوده است .
یک راه بسیار ساده برای حل این موضوع این است که معامله به صورت نقد به انجام برسد و در جایی به ثبت نرسد. به این صورت پیگیری آن کار ساده ای نیست . در بسیاری از کشورها برای جلوگیری از این امر همراه داشتن پول نقد بیش از یک سقفی (معمولا 10 هزار دلار) جرم محسوب می شود .
چیزی که مسلم است این است که افرادی که مبادرت به این اعمال می کنند خلافکار هستند اما احمق نیستند بنابر این طبیعی است که بی جهت دنبال دردسر نمی گردند و بی جهت به خودشان دردسر نمی دهند تا با پول نقد معامله کنند و در عین حال سعی می کنند به نحوی این پول را مشروع جلوه دهند. مثلا ساده ترین راه آن این است که فرد روس و فرانسوی مثال ما، در یک کازینو با هم قمار بازی کنند و تاجر فرانسوی تا می تواند به فرد روس ببازد. یا فرد روس کالای بی ارزشی را برای حراج ارائه کند و فرد فرانسوی برای آن چندین برابر ارزش واقعی اش پول بپردازد. یا فرد فرانسوی ملکی را از فرد روسی می خرد و در قرار داد ذکر می کنند که هر کس قرارداد را فسخ کنند موظف است فلان مبلغ را به عنوان خسارت بپردازدو.... به این اعمال که سعی در شرعی و قانونی جلوه دادن پول کثیف دارند اصطلاحا پولشویی گفته می شود .
در بسیاری از کشورها برای مبارزه با پولشویی قوانین سفت و سختی وضع شده است و فعالیت مراکزی مانند کازینو ها و حراجی ها که احتمال بروز این امر در آنها زیاد است تحت کنترل شدیدی قرار دارد. به این ترتیب خلافکاران هرروز مجبورند که ابتکار جدیدی به خرج دهند.
شاید شنیده باشید که ایران به نوعی بهشت پولشویی محسوب می شود . البته در ایران نیازی نیست ابتکار خاصی به انجام برسد. چون اولا در کشورمان معاملات نقدی مشکلی ندارد و شما اگر از دزدها ترسی نداشته باشید می توانید با هر چند میلیارد نقد در خیابان تردد کنید و خرید و فروش انجام دهید و کسی هم نمی تواند متعرض شما بشود. همچنین برای معامله غیر نقد هم صندوق هایی به نام قرض الحسنه وجود دارند که هر کسی می تواند یکی تاسیس کند. و در پوشش اعطای وام از آن صندوق هر معامله غیر قانونی را به انجام برساند . جالب تر اینکه خود بانک های دولتی هم از این امر استقبال می کنند و بانکهایی که قرار است مانعی در راه پولشویی باشند خودشان به صورت عامل آن عمل می کنند و در گستره بین المللی به آن اقدام می کنند. نمونه آن بانک صادرات است که اخیرا به همین جرم توسط بانک های بین المللی تحریم شده است.
بسیار بعید است کسی در دنیا پیدا بشود که نام فیلیپس به گوشش نخورده باشد. شرکت (در حال حاضر چند ملیتی ) فیلیپس در سال 1891 توسط فردی هلندی با همین نام برای تولید لامپ روشنایی تاسیس شد و بعدها مشهورترین محصول آن یعنی ماشین ریش تراشی به بازار عرضه شد که سال هاست بیش از نیمی از بازار این محصول به این شرکت تعلق دارد......
البته شهرت واژه فیلیپس تنها مربوط به بنیانگذار این شرکت هلندی نیست . در سال 1958 اقتصاددان مشهوری به همین نام با بررسی اقتصاد انگلستان بین سال های 1861 تا 1957 پی به رابطه مستقیم موجود میان دو شاخص اقتصادی یعنی نرخ بیکاری و نرخ تورم برد. و نموداری را ارائه کرد که به نام خودش مشهور شد .
بر اساس این نمودار هرچه نرخ تورم بالا برود از نرخ بیکاری کاسته می شود و بر عکس .همانطور که در نمودار مشاهده می شود بیکاری هرگز به صفر نمی رسد.
به زبان خیلی ساده اگر بخواهیم توضیح دهیم بر اساس این نظریه وقتی در جامعه تورم ایجاد می شود درآمد افراد با همان سرعت تورم افزوده نمی شود و در نتیجه نفع بیشتری به صنایع می رسد و صنایع برای افزودن بر منافعشان سعی می کنند بیشتر تولید کنند در نتیجه کارگران بیشتری را استخدام می کنند. (بیکاری کم می شود).از آن طرف کسانی که تا دیروز بیکار بودنددر نتیجه استخدام و کسب درآمد بیشتر از گذشته خرید می کنند و این امر بازهم موجب بالا رفتن تورم می شود و این سیکل ادامه پیدا می کند
عکس این قضیه وقتی رخ می دهد که از قیمت ها کاسته شود. در این هنگام صنایع برای کم کردن از زیان خودشان سعی در کم کردن هزینه های زائد کرده و کارگران را اخراج می کنند (بیکاری افزایش میباد) . به این ترتیب خرید افراد کمتر شده و بازهم صنایع متضرر شده و از تولید خواهند کاست و بازهم کارگزان بیشتری بیکار می شوند و....
این نظریه ظاهرا مبنای علمی و دقیقی داشت که به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و توسط دولت ها به مورد اجرا گذاشته شد. دهه 60 اوج استقبال از این نظریه بود دولت ها با بالا بردن تورم سعی در کاستن از بیکاری داشتند . هرچه باشد همه متفق القول هستند که زیان تورم کمتر از بیکاری است .
این موج علاوه بر اروپا در امریکا هم رواج یافت .طرفداران نظریههای دخالت دولت در اقتصاد ایدههای خود را بر دولتهای مختلف ایالات متحده از فرانکلین روزولت تا لیندون جانسون تحمیل کردند، تا به این وسیله از نرخ بیکاری در جامعه امریکا کاسته شود
اما در دهه 1970 موج بزرگ تورم با جریان بیکاری عظیم در امریکا همراه شد. این چنین بود که صحت این نظریه با چالش جدی مواجه شد. در این هنگام بود که مرحوم میلتون فریدمن رهبر مکتب فکری دانشگاه شیکاگو نظریات خود درباره اقتصاد آزاد (بدون دخالت دولت ) را ارائه داد.
آقای فریدمن و همکارانشان استدلال کردند که افزایش تورم تنها در کوتاه مدت موجب کاهش بیکاری می شود ولی در بلندمدت این نقش را نخواهد داشت و تنها زیان آن است که بر اقتصاد باقی می ماند بدون آنکه نفعی به جامعه برسد. (احتمالا اکنون متوجه می شوید چرا آقای ستاری فر معتقد است که جبران زیان های اقدامات احمدی نژاد 20 سال زمان نیاز دارد)
فریدمن اقتصاد را در تمامی ارکان جامعه موثر می دید وی در کتاب آزادی و سرمایهداری (1962) کاهش نقش دولت در یک بازار آزاد را به عنوان تنها راه ایجاد آزادی سیاسی و اجتماعی معرفی کرد . وی مجموعه برنامه تلویزیونی «آزادی انتخاب» را در اوایل 1980 در شبکه های تلویزیونی آمریکا اجرا کرد و بعدها همان مباحث را با همکاری همسرش به کتاب مشهور« آزادی انتخاب» تبدیل کرد. .
مکتب دانشگاه شیکاگو که فریدمن رهبر آن بود بر پایه نظریه «بازار آزاد و ضددولتی» بنیان نهاده شده بود . بر پایه آن تلاش ها بود که بسیاری از اقتصاددانان، سیاستگذاران و حتی مردم معمولی در امریکا به این نتیجه رسیدند که «دولت بزرگ» مانع اصلی توسعه است. از آن زمان در دولت ریگان اقتصاد بازار آزاد توسعه یافت و اقتصاد دولتی در این کشور به حاشیه رفت. گمان نمی کنم حتی بی انصاف ترین افراد هم بتوانند منکر نقش فریدمن در رشد اقتصادی امریکا بشوند.
بد نیست بدانید آقای فریدمن برای کشورهای نفت خیز هم راهکار برون رفت از اقتصاد دولتی را پیشنهاد کرده بودند. ایشان معتقد بودند بهترین راهکار برای کشورهای نفتخیز اعطای سهام یکسان نفتی به هر فرد بالای 21 سال در این کشورها است . به اعتقاد ایشان به این ترتیب حق و مسئولیت یکسانی برای تمام ساکنان کشورهای نفتی ایجاد میشود و دولت ( یا هیچ گروه خاص دیگری ) انحصار ثروت را در اختیار نخواهد داشت و نفت مانعی بر سر راه سایر فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی نخواهد شد .
نشریه بیزنس ویک در تازهترین گزارش خود از برندهای جهان اعلام کرده است که برند کوکاکولا، بزرگترین تولیدکننده نوشابههای غیرالکلی در جهان، پرارزشترین برند جهان است.
این برای دومین سال پیاپی است که کوکاکولا عنوان تاپبرند جهان را به خود اختصاص میدهد. ارزش این برند 67میلیارددلار آمریکا (بیش از درآمد ایران از محل فروش نفت حتی با احتساب هر بشکه نفت ۷۰ دلار) عنوان شده است که یک رقم افسانهای برای یک نام تجاری به شمار میآید. کوکاکولا در حالی این مقام را به دست آورده است که نزدیک به 525میلیون دلار از ارزش برندش نسبت به پارسال کاسته شده است. اما کاهش ارزش بقیه برندها به دنبال کاهش رشد اقتصادی جهان باعث شده تا کسی نتواند جایگاه نخست فهرست بهترین برندها را از چنگ کوکاکولا خارج کند. هر چند شاید سالها زمان نیاز است تا چنین اتفاقی رخ دهد، چرا که فاصله برند دوم با کوکاکولا بسیار زیاد است. آنتی صهیونیست های نابغه بی خودی جشن به راه نیندازند این امر به دلیل بیدار ملت های مسلمان و تحریم این کالای صهیوسنیتی؟؟!! نبوده است ، بلکه این کاهش 525میلیون دلاری برند برای کوکاکولا به دلیل از دست دادن سهم بازار در هندوستان اتفاق افتاده است. اکنون نزدیک به 4ماه است که هندوستان صحنه اعتراض به کوکاکولا شده است بازار نوشابههای غیرالکلی در هند یک بازار 2/2میلیارد دلاری است که نزدیک به نیمی از آن در دست کوکاکولا قرار داشت، پس از اعتراضهای پراکنده و گاه متشکل اکنون این سهم بازار روز به روز در حال کاهش یافتن است.البته هیچیک از این اعتراضات به دلیل صهیونیستی؟! بودن شرکت نبوده بلکه دادگاه عالی هند خواستار افشای فرمول تولید ماده اولیه کوکا کولا شده است اما کوکا کولا آن را غیرممکن میداند. این فرمول همان راز بزرگی است که کوکا کولا را به بزرگترین برند جهان تبدیل کرده است.
پس از کوکا کولا با یک فاصله تقریبا 10میلیارد دلاری، برند تجاری مایکروسافت، بزرگترین سازنده نرمافزار در جهان نشسته است، ارزش این برند کمی بیشتر از ثروت صاحب آن بیلگیتس است و به 56میلیارد و 926میلیون دلار میرسد.
برند مایکروسافت نیز همانند کوکاکولا کاهش ارزش داشته است. این برند نسبت به پارسال 5درصد ارزش بازار خود را از دست داده است که در نوع خود یک کاهش زیاد به حساب میآید. ارزش برند مایکروسافت پارسال 59میلیارد و 941میلیون دلار بود. تحلیلگران اعتقاد دارند که بخش زیادی از ارزش این برند به دلیل عملکرد نه چندان مطلوب در عرضه به موقع ویندوز ویستا کاسته شده است.
پس از غول نرمافزاری مایکروسافت، غول سختافزاری آیبیام ایستاده است. آن هم با فاصلهای اندک که احتمال عبور از مایکروسافت در سال آینده وجود دارد. ارزش تجاری این برند قدیمی 56میلیارد و 201میلیون دلار است که نسبت به پارسال 2میلیارد و 825میلیون دلار افزایش داشته است. پس از این سه برند، برندهای جیایی یا همان جنرال الکتریک قرار دارد .این شرکت که زمانی توسط توماس ادیسون مرحوم پایه گذاری شد اینک دامنه فعالیتش از تولید اجاق تاارائه خدمات کارت اعتباری را شامل می شود و ارزشی معادل 48میلیارد و 907میلیون دلار برای برندش تخمین زده می شود
و پس از آن هم شرکت اینتل با 32میلیارد و 319میلیون دلار قیمت قرار دارد.
جایگاه بعدی متعلق به مشهورترین برند تلفن ها ی موبایل یعنی شرکت نوکیا است که در میان 10 برند برتر سال، بیشترین ترقی را از نظر قیمت داشته است.
این برند که پارسال 26میلیارد و 452میلیون دلار قیمت داشت، امسال توانست با افزایش 14درصدی قیمت، ارزش خود را به 30میلیارد و 131میلیون دلار برساند. در تشریح دلایل موفقیت این سازنده گوشی تلفنهمراه فنلاندی میتوان به عواملی چون کاهش قیمتها و عرضه گسترده گوشیهای اقتصادی و کمقیمت اشاره کرد. همچنین موقعیتهای بازاریابی این شرکت در کنار افزایش تنوع مدل و رنگ از دیگر دلایل افزایش قیمت برند نوکیا است، اما این موفقیتها باعث نشد که رتبه این شرکت در جدول برندهای برتر تغییر پیدا کند. نوکیا امسال هم به مانند پارسال در رتبه ششم جای گرفت.
رتبه هفتم به آسیا تعلق دارد و کشور ژاپن با خودروی تویوتا توانسته این مکان را به دست آورد و درست از همین رده است که جابهجاییهای جدول برندهای برتر نیز آغاز میشود.
برند تویوتا در حالی از رتبه نهم به رتبه هفتم صعود کرده است که ارزش آن با 12درصد افزایش به 27میلیارد و 941میلیون دلار رسیده است.
در جایگاه هشتم این فهرست کمپانی دوست داشتنی والتدیزنی قرار گرفته است آن هم با برندی به قیمت 27میلیارد و 848میلیون دلار!
کمپانی دیزنی اگرچه به دنبال موفقیت چند فیلم و بازی رایانهای اخیر خود توانسته بر قیمت برند خود نسبت به پارسال 5درصد اضافه کند، اما حریف افزایش 12درصدی تویوتا نشد تا از جایگاه هفتم پارسال یک پله سقوط کند.
رستورانهای زنجیرهای مکدونالد که این روزها گزارش فروش 3ماه سوم خود را اعلام کرده و رکورد قیمت سهام این شرکت را شکستهاند، در رده نهم قرار گرفتهاند.
ارزش این برند غذایی 27میلیارد و 501میلیون دلار اعلام شده است. این برند نیز نسبت به پارسال 6درصد رشد داشته است. موفقیت یک غذای جدید از مرغ در این شرکت از مهمترین دلایل افزایش قیمت برند مکدونالد عنوان شده است.
آخرین جایگاه فهرست 10برند برتر سال به شرکتی تعلق دارد که عضو جدید این فهرست هم است.
برند تجاری مرسدسبنز در حالی امسال از رتبه یازدهم به رتبه دهم خود را بالا کشیده است که ارزش برند آن با 9درصد افزایش 21میلیارد و 795میلیون دلار شده است.
در میان برندهای این فهرست امسال برند مارلبورو دیگر دیده نمیشود. این برند که پارسال جایگاه دهم را در اختیار داشت امسال با 2پله سقوط به رده دوازدهم رانده شده است.
از مجموع یکصد برند برتر جهان 53برند به ایالات متحده تعلق دارد.
برند های دیگر تا رتبه ۵۰ به ترتیب عبارتند از Citi ،مارلبرو، هلیوت پاکارد (HP) امریکن اکسپرس،BMW ، ژیلت ، Louis Vuitton ،سیسکو، هوندا، سامسونگ ،Merrill Lynch ،پپسی، نسکافه،گوگل، دل، سونی، Budweiser ،HSBC ، اراکل، فورد، نایکی ، UPS ، JPMorgan ، SAP ، کانن، Morgan Stanley ، Goldman Sachs ، Pfizer ، اپل، Kellogg’s ، Ikea ، UBS ، Novartis ، زیمنس ، هارلی داویدسون، Gucci ، ای بی، فیلیپس، Accenture ، ام تی وی ( MTV)
در انتهای لیست هم برند ها ی مشهوری همچون نیسان (رتبه ۹۰)لکسوس (۹۲) ال جی (۹۴) نیوآ (۹۹) و لیوایز (۱۰۰) را می توان دید