بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

روش‌های کشف آموزه‌های اقتصاد اسلامی

روش استنباط و دستیابی آموزه‌ها و قلمروهای اقتصادی هر شریعتی امری مهم است، و تفاوت در روش استنباط، تمایزهای فراوانی را درباره آموزه‌های اقتصادی مستَنْبَط در پی خواهد داشت..... روش‌های کشف آموزه‌های اقتصاد اسلامی

تبیین مدل عملیاتی انتشار صکوک اجاره

مدت زمان زیادی از آغاز فعالیت بازار مالی اسلامی نمی گذرد، با این حال رشد چشمگیر آن به گون های بوده که کشورهای غربی را نیز بر آن داشته تا به این حوزه توجه جدی نشان دهند.

ادامه: تبیین مدل عملیاتی انتشار صکوک اجاره

کنکاشی در شاخصه های اقتصاد اسلامی

آنچه مسلم است وظیفه امروز ما تلاش برای جمع بین یافته ها و تلاشهای صورت گرفته در باب اقتصاد اسلامی و برطرف کردن نقائص آن تا رسیدن به یک مجموعه مدون است مجموعه ای که در تعریف اصول و فلسفه و نظام اقتصادی اسلام شکها را بر طرف کرده و به سیستم و تدوین سیاستها ونهادها رسیده باشد لکن باید توجه داشت که امکانات ما در نشریه چنین امر بزرگی را بر نمی تابد و امید است که با توفیق خداوند متعال این امر در جایگاه شایسته تری به جد پیگیری گردد.

ادامه کنکاشی در شاخصه های اقتصاد اسلامی

نقش بانکداری بدون ربا در رفع فقر

امروزه بسیاری از کشورهای جهان اسلام مواجه با فقر و توسعه نیافتگی می باشند. عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در پیدایش این پدیده مؤثر بوده اند. در میان عوامل اقتصادی، حاکمیت نظام بهره نقش تعیین کننده ای در تشدید فقر داشته است. در دهه های اخیر، این معضل، در کنار دغدغه دین باوری، دانشمندان مسلمان را بر ترسیم الگوهای بانکداری بدون ربا واداشته است.

ادامه نقش بانکداری بدون ربا در رفع فقر

رشد شتابان بانکداری اسلامی

پس از بیش از سه دهه فاینانس اسلامی مدرن، این صنعت با سرعت بیشتری به پیش می‌رود. نرخ رشد دو رقمی دارایی‌های منطبق بر شریعت اسلام (Sharia- Compliant Assets) طی دهه گذشته، تامین‌کنندگان اعتبار اسلامی را بر آن داشته تا نگاه خود را بر محدودیت‌های تاریخی جهت کشف قلمروهای تازه در داخل و خارج از دنیای عرب، معطوف کنند.

ادامه رشد شتابان بانکداری اسلامی

دیباچه‏اى بر مدیریت اسلامى‏

معرفى کتاب

شناخت کلى و عمومى‏
کتاب دیباچه‏اى بر مدیریت اسلامى، توسط عبدالمجید رشیدپور به نگارش در آمده و بنیاد فرهنگى امام مهدى(عج) آن را در 180 صفحه و در قطع رقعى، به طبع رسانیده است.
مؤلف کتاب در پیش گفتارى که بر این اثر نگاشته، یادآور شده که مدیریت اسلامى، از خودسازى سر بر مى‏آورد و در حقیقت، این رشته، بخش کوچکى از گزینش پیامبران بوده، زیرا در نحوه برگزیدن و خصال و صفات پیامبران، نوعى هماهنگى دیده مى‏شود.
وى مى‏افزاید: مدیریت در اسلام، بر معنویت و اخلاق استوار است و مدیر اسلامى، بر حسب درخواست جامعه و احساس مسئولیت، زیر بار این تکلیف خطیر مى‏رود و در این راه، جز پذیرش رضایت پروردگار، هدف دیگرى ندارد.

نیاز به مدیر صالح‏
مؤلف در فرازى از کتاب مى‏نویسد: هیچ جامعه‏اى بدون رهبر و هیچ کاروانى بدون مدیر کاروان و هیچ لشکرى بدون فرمانده، بقا و دوام نخواهد یافت. نظام همه امور، درگرو مدیریت صحیح است. وى با الهام از آیات قرآن و سخنان حضرت على‏علیه‏السلام نتیجه مى‏گیرد که مدیریت، شعبه‏اى از رهبرى جامعه بوده، به صلاحیت و شایستگى نیاز دارد.
به باور وى، اگر چه مدیر همچون دیگر افرادباید زندگى کندو از امکانات لازم و ضرورى و خدمات رفاهى برخوردار باشد، اما باید این واقعیت را در نظر داشت که مدیر، الگوى دیگران است و باید چگونه زیستن خود را با زندگى محرومانى که از ساده‏ترین امکانات زیستن برخوردار نمى‏باشند، هماهنگ کند و در چنین شرایطى، لازم است از حداقل مظاهر زندگى استفاده کند
مدیر صالح، از نیروى بدنى کافى بهره‏مند است و در عین حال، امین مردم و امانت‏دار جامعه است و باید در حفظ و حراست از اموال عمومى، میراث فرهنگى و توانمندى‏هاى فکرى و علمى جامعه، نهایت توان خود را به کار برد.

اهداف مدیریت‏
نویسنده درباره اهداف مدیریت مى‏نویسد: مدیریت، به طور ذاتى، داراى مطلوبیت نمى‏باشد؛ بلکه به عنوان عامل ثانوى، موردتوجه قرار مى‏گیرد. استیفاى حقوق مسلمانان، کمک‏رسانى و مساعدت به افرادى که دچار مشکل هستند و مساعدت در رفع حوائج افراد جامعه، از اهداف مدیریت اسلامى مى‏باشند. روحیه برترى طلبى و جاه‏طلبى، نه تنها هدف‏هاى عالى مدیریت را مخدوش و آسیب‏پذیر مى‏سازد، بلکه به فضیلت‏هاى اخلاقى رایج در جامعه، آسیب وارد مى‏کند. کسى که این سمت را مى‏پذیرد، باید توجه داشته باشد که کار دشوارى را عهده‏دار شده است؛ زیرا تصمیم‏گیرى‏ها، نفى و اثبات‏ها و هدف‏هاى مدیریت، با اعراض و نفوس مردم و نیز با اموال بیت‏المال در ارتباط است. و در روز رستاخیز، مقدارها مورد سؤال قرار مى‏گیرند و اصولاً بخش مهمى از تقواى راستین و ایمان واقعى، در گرو حفظ و حراست از اموال عمومى و خصوصى مردم است و قرآن و روایت‏هاى معتبر، این حقیقت را مورد تأکید قرار داده‏اند. مدیرى که در برنامه‏ریزى‏ها و کلان نگرى‏ها و هدف‏هاى کلى و جزئى تشکیلات خویش، در پى‏انگیزه‏هاى خالصانه و الهى است، قاطعانه، کارش را انجام مى‏دهد.

هماهنگى در مدیریت
مجموعه‏اى از خصال و فضیلت‏هاى اخلاقى اگر در اعماق وجود مدیر به رشد و شکوفایى برسند، او با استوارى افزون‏تر، مى‏تواند قله‏هاى سربلندى را فتح کند. در این مسیر، اگر فردى نمى‏تواند این مسئولیت را بپذیرد، نباید به آن تمایل نشان دهد؛ زیرا ناتوانى‏ها و کاستى‏هاى مداوم، او را پیوسته وادار به عذرخواهى مى‏کند و این روند، یک نوع خفت و خوارى و ذلت را به وجود مى‏آورد و خداوند، راضى نیست که انسان مسلمان، رفتار و کردارى داشته باشد که عزتش را مخدوش سازد.
شهامت آن نیست که هر شغلى را که به ما پیشنهاد دادند، به سرعت قبول کنیم؛ بلکه باید توانایى‏هاى علمى و عملى را در نظر بگیریم.
کنار نهادن مسئولیتى که با توان‏مندى‏هاى ما انطباق ندارد، نه تنها نشانه ضعف نمى‏باشد، بلکه استوارى در عقیده و عمل را مى‏رساند و این تصمیم، مى‏تواند جلو امور اجرایى زیان بار را بگیرد و مدیر را از هلاکت برهاند.
مدیر خوب، آن کسى نیست که کار زیاد مى‏کند و مدام در حال دویدن است؛ بلکه مدیر شایسته در پى‏هماهنگ ساختن نیروها و برنامه‏ریزى دقیق مى‏باشد و این مهم را در پرتو فکر عالى و اندیشه خوب، مى‏توان عملى ساخت.

نقش ارتباطى‏
مدیر شایسته، کسى است که در عین برخوردارى از توانایى‏هاى فکرى، روحى و بدنى، از تجارب دیگران، به نحو مطلوب و مقتضى کمک مى‏گیرد. او باید بداند که هر قدر انسان با تجربه و کامل باشد، باز هم از تمام کمالات برخوردار نیست. استفاده از سازوکار دیگر مدیران، بدین معنا نیست که مدیر، به تقلید صرف اکتفا کند؛ بلکه ضرورت دارد که ضمن آشنایى با راه‏هاى موفقیت، ذوق و استعداد خود را پرورش دهد.
مدیر قدرتمند، کسى است که به مدد ایمان و پارسایى، به جاى ایجاد رابطه خشک و سرد اجرایى و بخش‏نامه‏اى، محیط اداره را سرشار از صمیمیت مى‏کند و همه کارکنان را با یک تحول درونى، علاقه‏مند به وظایف و مسئولیت‏هاى ادارى و اجرایى خویش مى‏کند.
مدیر موفق، ضمن اهمیت دادن به کارهاى بزرگ، از امور جزئى و مسائل به ظاهر کوچک، غفلت نمى‏کند. گاهى دقت در مسائل جزئى، راه حل جالبى براى درمان مسائل حیاتى پدید مى‏آورد.
مشورت مدیر با دیگران، از اصول ارتباطى است و این برنامه باعث مى‏شود تا افراد طرف مشورت، احساس شخصیت کرده، روحیه همکارى و صمیمیت آنان گسترش یابد.
اشخاصى که از آنان مشورت خواسته مى‏شود، مى‏کوشند تا توانایى‏هاى فکرى خویش را قوى‏تر کنند و به آگاهى‏هاى علمى خود بیفزایند تا بهتر بتوانند در این امر، مشارکت کنند و این روند، کارآیى سازمان را ارتقا مى‏دهد.

مدیر و تشویق و توبیح‏
مدیر باید شرایطى را فراهم کند تا کارمند نیکوکار، با اظهار علاقه، به تلاش خود ادامه دهد و کارمند کم کار و آنهایى که بازدهى مفیدى ندارند، از این شیوه دست بردارند و با تحرک و پویایى و ایجاد رغبت در خویش، خود را با نهاد یا سازمان، هماهنگ سازند. از این رو، مدیر با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات، لازم است افراد فعال و متعهد را با عناوین گوناگون، مورد تأیید و حمایت قرار دهد و در مورد خاطیان نیز با روشى درست و عاقلانه، نوعى بى‏مهرى و نفرت را پیش گیرد و یا به توبیح آنان بپردازد.
مدیر در تشویق و تنبیه، باید روحیه بشارت، ملایمت و سهل‏گیرى را از یاد نبرد و روح امید و نشاط را بر اداره زیرنظر خود حاکم سازد.
اتخاذ این روش، ضمن آن که نوعى تعدیل و توازن به وجود مى‏آورد، سبب مى‏شود تا کارمندان به جنبش وا داشته شوند و هنرها، ذوق‏ها، خلاقیت‏ها و فداکارى‏هاى خود را بروز دهند. عزل و نصب‏هاى مدیر نیز باید از معیارهاى واقعى، ارزش‏هاى راستین و اصول عینى سرچشمه بگیرد.
معیارهاى سیاسى، حزبى و قومى در این تصمیم‏گیرى‏ها، تعادل سازمانى را مخدوش مى‏سازد و اعتماد افراد را سلب مى‏کند. تقوا و تعهد، ایجاب مى‏کند که کار را به اهلش بسپاریم و در صورت مشاهده خیانت و مسامحه از کسى، وى را بر کنار کرده، فردشایسته‏اى را جایگزین وى کنیم.
بدیهى است که کاستى‏هاى جزئى، با تذکر، مشورت و مذاکره، قابل حل مى‏باشند و نیاید آنها را بهانه تصفیه حساب‏هاى شخصى قرار داد. نکته دیگر این که اگر فردى از مقامى عزل شد، نباید تمام افرادى که با وى همکارى داشتند، کنار گذاشته شوند و تغییر دادن یک نفر. نباید منجز به نفى نیروى‏هاى دیگر شود و اگر این روند پیش گرفته شود، سازمان باخسران زیادى مواجه مى‏شود.

نقدی بر اهداف نظام سرمایه‏داری از دیدگاه اسلام

اهداف یک نظام اقتصادی، آنهاهستند که اجزاء نظام (رفتارها و نهادها) برای دستیابی بدان سامان می‏یابند. ممکن است تصور شود نظامهای اقتصادی دارای اهداف مشترکند و اختلاف در راهها و روشهای دستیابی به اهداف مشترک، و اولویتی است که برای هر هدف در نظر گرفته می‏شود، ولی به نظر می‏رسد افزون بر اختلاف در روشها و اولویتها، تفسیری که از مفهوم برخی اهداف می‏شود نیز متفاوت است.

نقدی بر اهداف نظام سرمایه‏داری از دیدگاه اسلام

تحقیقی پیرامون زکات فطر

 

خداوند سبحان در داستان زندگی پراز خیر و برکت ابراهیم خلیل ( ع) چنین می فرمایند :  

وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ (87) یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (89) / شعراء

( پروردگارا ) مرا خوار ورسوا مدار در روزی که ( مردمان برای حساب وکتاب و سزا وجزا ، زنده و ) بر انگیخته می شوند . آن روزی که اموال (  نیروی مادّی ) و اولاد (  نیروی انسانی )به کسی  سودی نمی رساند . بلکه تنها کسی ( نجات پیدا می کند)  که با دل سالم به پیشگاه خدا آمده باشد .

خواننده ی گرامی با دقّت به این آیات بنگر وبار دیگر با تدبّرآنها را تلاوت کن ابراهیم خلیل را  جلو دیدگان خود می بینی ابراهیمی که خداوند چندین بار اورا با سخت ترین شیوه آزمایش نمود   وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ  ابراهیمی که در تمام آزمونهای الهی بالا ترین نمره ی قبولی را کسب می نمایند در حالیکه وقتی او را در حالت دعا و رازو نیاز با خدایش می بینیم با قلبی پر از ترس و امید از او می خواهد که در روز رستاخیز او را خوار ورسوا نکند و به او توفیق دهد که با قلبی  سالم از هر امراض درونی به پیش خالقش برگردد و خدا نیزدعای او مستجاب نمود ومی فرماید : إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ  وبا قلبی سالم از هر نوع شرک و رذایل به پیشگاه خدایش برگشت .

پروردگارا ما را از کسانی قرارده که در حیات کوتاه وزود گذر این دنیای فانی به ابراهیم اقتداء نموده اند .

آمین یا رب العالمین. 

غرض از این تدبّر کوتاه در این آیات و ذکر ابراهیم ( ع ) این است که متوجّه و متذکّر شویم که تنها سرمایه ی  واقعی انسان برای روز رستاخیز قلبی است که از هر نوع شرک وامراض درونی پالایش شده باشد .

انسان وقتی می تواند صاحب قلبی سالم باشد که همانند ابراهیم ( ع ) ثابت کند که تنها خدا در قلب او جای دارد  وغیر الله در قلب او هیچ جایگاهی ندارد .

ماه مبارک رمضان فرصتی است مناسب برای خود آزمایی و برای اثبات این ادّعا که عملاً إعلان نمائیم پروردگارا  قلب ما تنها جایگاه محبت تو می باشد از تمام شهوات برای جلب رضایت تو خود داری می کنیم و این بدین خاطر است  که در قلب خود غیر تو را راه نداده ایم.

پروردگارا عملاً با پرداخت زکاة فطر اثبات می کنیم که محبت تو را بر تمام دنیا ومتعلقاتش ترجیح می دهیم .

 

 با این مقدمه کوتاه به بحث وبررسی زکاة فطر می پردازیم  واز خداوند منّان مسئلت دارم که بر این بنده ی حقیر منّت نهد وتوفیق را رفیق گرداند تا بتوانم در این نوشته ی مختصر تا حدی حق مطلب را اداء نمایم  .

 

زکات در لغت :

1 ـ به معنی رشد ونمو و زیاد کردن آمده است . گفته می شود :  زکا الزرع  وقتی ر شد کرده باشد  وبدین خاطر است که به پرداخت مال زکات گفته می شود  چون در دنیا باعث زیاد شدن وبرکت مال و سرمایه می شود ، و در قیامت نیز خداوند به بندگانش وعده ثواب زیاد را داده است .

2 ـ  به معنی طهارت وپاکی نیز آمده است .

 در قرآن آمده است : قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى . قطعاً رستگار می گردد کسی که خویشتن را پاکیزه دارد .

 و بدین خاطر به اداء نمودن این واجب زکات گفته می شود چون انسان را از گناه و بخل به مال پاک می گرداند . خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا . از اموال آنان زکات بگیر که بدین وسیله ایشان را پاک می داری و بالا می بری.

 

زکات در سال دوم هجری بر مسلمانان واجب گردید. امّا زکات فطر در همان سال قبل از زکات اموال واجب گردید .

دلیل واجب بودن زکات فطر قبل از اجماع  این حدیث پیامبر است :  عَنْ ابْنِ عُمَر َأنّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَرَضَ زَکَاةَ الْفِطْرِ مِنْ رَمَضَانَ عَلَى النَّاسِ . متّفق علیه

بعضی گفته اند  مراد از آیه : قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى .زکات فطر است ، امّا ظاهراً این آیه در باره ی زکات فطر نمی باشد ،چون این آیه مکّی است و زکات فطر در مدینه واجب شده است .

 

وَعَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : { فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ زَکَاةَ الْفِطْرِ طُهْرَةٌ لِلصَّائِمِ مِنْ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ ، وَطُعْمَةً لِلْمَسَاکِینِ ......} . رَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَابْنُ مَاجَهْ ) .

 

از ابن عباس ( رض ) روایت شده است که پیامبر  ( ص ) زکات فطر را بر مسلمانان فرض ( واجب ) نمودند تا اینکه اگر روزه دار در حال روزه مرتکب لغو ویا کار زشتی شده باشد اورا پاک کند ، وتا خوراکی باشد برای مساکین .

 وکیع ابن جرّاح می گوید : همچنانکه سجده ی سهو نقص نماز را جبران می کند ، زکات فطر نیز نقص روزه را جبران می کند .

 

علما می گویند به دو دلیل زکات به فطر اضافه شده است :

1 ـ  اشاره به فطرت انسان است ، چون فطرتا انسان نسبت به مال بخیل است وبا پرداخت این زکات با  صفت بخل مبارزه می کند و درون خود را از آن پاک می گرداند .

2 ـ  چون این زکات با اتمام ماه رمضان و وارد شدن شب عید فطر واجب می گردد . زکات فطر گفته می شود .

امام ماوردی می گوید : گفته می شود زکات الفطر  و زکات الفطرة ، آنکسی که می گوید زکات الفطر، آنرابا افطار(پایان)ماه مبارک رمضان واجب می داند . وآنکسی که می گوید زکات الفطرة  آن را بر فطرت انسان واجب می داند ./ ج 4 الحاوی ص 376

 

زکات فطر برچه کسانی واجب است ؟

 

1 ـ بر کوچک وبزرگ و زن ومرد مسلمان واجب است .

چون زکات عبادتی بدنی نیست تا بلوغ وعقل شرط وجوب آن باشد. فرزندان مسلمان حکم مسلمان را دارند و بر ولی آنها واجب است زکات فطر یا اموال آنها را پرداخت نمایند .

2 ـ از قوت شب وروز عید خود و کسانی که نفقه شان بر او واجب است بیشتر داشته باشد .

امام ابوحنیفه ( رح ) می فرماید زکات فطر بر کسی واجب است که دارایی او به حد نصاب زکات ـ که معادل 200 درهم نقره یا 20 مثقال طلا است ـ رسیده باشد .

در کتاب البیان در مذهب امام شافعی ( رح ) که شرحی است بر کتاب المهذب ،می فرماید : دلیل ما بر این مدعی که می گوئیم  حد نصاب زکات در نظر گرفته نشده است  این است که  ابن عمر ( رض ) می فرماید : أنّ النّبی ( ص ) فرض زکاة الفطر مِن رمضان علی النّاس . وحضرت فرقی قائل نشد  بین اینکه اموال فرد به حدّ نصاب رسیده باشد یا نرسیده باشد .

تا اینکه کسانی که شرعاً به آنها صدقات و زکات تعلق می گیرد در همه حال دست دراز نکنند واز دیگران صدقات دریافت نکنند بلکه یاد بگیرند که انفاق هم داشته باشند و از خیر برکات این عبادت برای همیشه محروم نباشند ، و درحدیث رسول الله آمده است که خداوند آن را برای مساکین جبران می کند .

 

زکات فطر چه وقت بر انسان واجب می شود ؟

بنا بر فتوای امام احمد ، مالک ،ثوری  وقول جدید امام شافعی ،باغروب خورشید آخرین روز ماه رمضان و شب عید زکات فطر واجب می شود اگر نوزادی قبل از غروب خورشید متولد شود زکات فطرش واجب می شود ، واگر خانمی قبل از غروب به عقد مردی درآید پرداخت زکات فطرش بر عهده ی زوج می باشد. 

بعضی دیگر از علما بر این باورند که با طلوع فجر روز عید واجب می شود .

ابن عمر ( رض )  برای پرداخت نمودن زکات فطر دو روز قبل از عید تعجیل می کردند ، در متن المهذّب آمده است که  از اول ماه رمضان پرداخت آن جایزاست  ، ولی جائز نیست قبل از ماه رمضان آن را اداء نمود .

مستحب آنست که قبل از خارج شدن از منزل برای اقامه ی نماز عید آن را پرداخت نماید در حدیث ابو داود آمده است  مَنْ أَدَّاهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ فَهِیَ زَکَاةٌ مَقْبُولَةٌ وَمَنْ أَدَّاهَا بَعْدَ الصَّلَاةِ فَهِیَ صَدَقَةٌ مِنْ الصَّدَقَاتِ.

هرکس زکات فطرش را قبل از نماز عید پرداخت نماید مقبول است اما پرداخت آن بعد از نمازبه منزله پرداخت صدقه است نه ادای زکات

اگر برای کسی مقدور نبود ، یا فراموش کرد وزکات فطر را پرداخت نکرده بود  باید آن را به صورت قضا پرداخت نماید .

 

************

جنس ، میزان و نحوه ی  پرداخت زکات فطر

عَنْ ابْنِ عُمَرَ

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَرَضَ زَکَاةَ الْفِطْرِ مِنْ رَمَضَانَ عَلَى النَّاسِ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ أَوْ صَاعًا مِنْ شَعِیرٍ عَلَى کُلِّ حُرٍّ أَوْ عَبْدٍ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى مِنْ الْمُسْلِمِینَ . / رواه مسلم .

با استناد به این حدیث پیامبر :

1 ـ  میزان پرداختی زکات فطریک  صاع می باشد .

در کتاب المفصل دکتر عبدالکریم زیدان  و در فقه آسان ترجمه ی دکتر ابراهیمی  آمده است که یک صاع  برابراست با  2176 گرم .

2 ـ در این حدیث و در احادیث دیگری که در این زمینه در کتب معتبر حدیث روایت شده اند در بین افراد فقیر و ثروتمند فرقی قائل نشده است ، یعنی هرکدام باید یک صاع بابت زکات فطر پرداخت کنند .

3 ـ آنچه از ظاهر احادیثی که در این زمینه وارد شده اند می فهمیم  اینست که رسول الله ( ص ) مسلمانان را مختار نموده است که هر کس از هر کدام از قوتهائی که از آنها تغذیه می کند زکات فطرش را بپردازد ، وبهمین خاطر است که با حرف ( او ) عطف شده است .

امام شافعی ( رح ) می فرماید : ومن سنّة رسول الله صلّی الله علیه وسلّم أنّ زکاة الفطر ممّا یقتات الرّجل و ممّا فیه زکاة .  قال ( الشافعی ) وأیّ قوت کان الأغلب علی رجل أدّی منه زکات الفطر . / الأم  ج 2  ص 72

از سنت پیامبر است از آن ( قوتی ) که تغذیه می شود و از آن زکات داده می شود  ( یعنی به آن زکات تعلق می گیرد )  زکات فطر پرداخت شود . شافعی می فرماید : قوت غالب هر کس هر چه باشد از آن زکات فطر را پرداخت نماید .

در کتاب المجموع  ج/ 6 ص/ 61 ـ 62  پرداخت زکات فطر را به سه شیوه جائز می داند .

1 ـ  رأی جمهور علما که می فرمایند از قوت غالب منطقه پرداخت شود .

2 ـ هر کس از قوتی که بیشتر استفاده می کند آن را پرداخت نماید ، که ظاهر رأی اما م شافعی در الأم می باشد.

3 ـ در بین تمام قوتها مختار می باشد واز هر کدام  از آنها می تواند زکات فطر را پرداخت نماید به دلیل حدیثی که أبو سعید خدری آن را روایت می کند  .  

ودر همان آدرس  رأی امام غزالی ( رح ) این طور بیان شده است :

قال الغزالی فی الوسیط  : المعتبر   غالب قوت البلد وقت وجوب الفطر لا فی جمیع السّنه . وقال فی الوجیز غالب قوت البلد یوم العید .

اعتبار به قوت مصرفی در وقت فطر می باشد ، نه قوتی که در طول سال مصرف می نماید . ودر کتاب الوجیز نیز می فرمایداز قوت غالب آن  شهر در روز عید ، زکات فطر را پرداخت نمایند .

امام شافعی می فرماید : اگر کسی از حبوبات مختلف مانند جو ، گندم ، خرما و کشمش تغذیه کند بهتر آنست که گندم را به عنوان زکات فطر پرداخت نماید ، البته پرداخت نمودن هر کدام می تواند واجب را از او ساقط کند .

در آن زمان در بین حبوبات ،گندم از همه با ارزش تر بوده است به این دلیل  بعضی از علما فتوی داده اند که اگر گندم باشد نصف صاع برای هر نفر کافی است .

امّا در این عصر تقریباً گندم از تمام حبوبات از جهت قیمت پایین تر می باشد .

با رعایت کردن این اصل که حکم ثابت است امّا فتوی با تغییر زمان ومکان  تغییر می کند

می توانیم بگوئیم رأی امام شافعی در آن عصر ـ  با توجه به ارزش گندم در بین حبوبات ـ  بوده است .

در فتوای امام آنچه که برای فقراء منفعت بیشترداشته  است در نظر گرفته شده . آنچه که نگارنده از فتوای امام برداشت می کند اینست که اگر امام در این زمان زندگی می کرد نیز به آنچه که برای فقراء نافع تربود فتوا می دادند ، یعنی کسیکه برنج و گندم  که تقریباً قوت همیشگی مردم شده است مصرف می نماید در بین این دو نوع آنچه که برای فقراء نافع تر است برنج است ، و بهتر آنست از قوتی که با ارزش تر است زکات پرداخت شود .

اصل فتوای امام شافعی براین است که باید اصل قوت را بابت زکات فطر به فقراء داد نه قیمت آن را .

امّا با توجه به اینکه در بسیاری از کتب معتبر آمده است که عمر بن عبد العزیز ( رح ) قیمت قوت را به جای زکات از مردم می گرفت ، و معاذ بن جبل ( رض ) پارچه و لباس را از یمنیها به جای زکات می گرفت ، و امام ابو حنیفه ( رح ) نیز بر این باور هستند ، پرداخت قیمت به جای حبوبات اشکالی ندارد .

 

با توجّه به اینکه روح جمعی بودن برشریعت خدا حاکم است ومی توانیم آن را درقالب شعائر( نماز، زکات ، روزه و حج )  مشاهده کنیم  ، واگر جمعی بودن را از هر یک از این شعائر منها کنیم نمی توانیم به اهدافی که این شعائر دنبال می کنند برسیم ، اگر چه به صورت فردی اداء نمودن نماز، می تواند واجب را از فرد ساقط نماید امّا فضیلتی که در نماز جماعت هست در نماز فردی وجود ندارد ، و بدین خاطر است که در موطأ امام مالک آمده است : أَنَّ اِبْنَ عُمَرَ کَانَ یَبْعَثُ زَکَاةَ الْفِطْرِ إِلَى الَّذِی یُجْمَعُ عِنْدَهُ قَبْلَ الْفِطْرِ بِیَوْمَیْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ . عبدالله ابن عمر دو سه روز قبل از عید زکات فطر به نزد کسانی می فرستاد که آن را جمع آوری می کردند .

بهتر آنست در هر شهر ، محلّه و یا روستائی زکات فطر وزکات و صدقات جمع آ وری شود و سپس در بین  نیازمندان تقسیم شود .

 

زکات فطر به چه کسانی تعلق می گیرد ؟

در کتاب الأم ج 2 ص 74 آمده است  زکات فطر تقسیم می شود بر شش صنف از کسانی که زکات به آنها تعلق می گیرد ، و سهم عاملین و مؤلفة القلوب را ساقط کرده است .

امّا با توجه به اینکه در حدیثی که قبلا ذکر نمودیم می فرماید: وَطُعْمَةً لِلْمَسَاکِینِ. زکات فطر خوراکی است برای مساکین ودر حدیثی دیگر می فرماید أَغْنُوهُمْ فِی هَذَا الْیَوْمِ عَنْ الْمَسْأَلَةِ . وآنها ( مساکین ) را از در روز عید بی نیاز کنید ، بهتر آنست سهم مساکین بیشتر باشد .

امام ابن قیم در زاد المعاد می فرماید : پیامبر ( ص )  و اصحاب زکات فطر را در بین فقراء تقسیم می کردند .

و متعاقباً می فرماید : عندنا  أنه لا یجوز إخراجها إلاّ علی المساکین .  

امام ابو حنیفه می فرماید به شهروندانی که مسلمان نیستند زکات فطر داده می شود .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابعی که برای تدوین این مطلب از آنها استفاده شده است .

1 ـ صحیح مسلم

2 سنن ابو داود

3ـ الأم                         امام شافعی

4ـ المجموع               امام نووی

5ـ  سبل السلام        صنعانی

6ـ موطأ                   امام مالک

7ـ زاد المعاد             ابن قیّم

8ـ المفصّل               دکتر زیدان

9ـ الحاوی الکبیر       ماوردی