- کسى که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و هوشیار است و فقیر و بنده کس دیگر نیست، باید براى خودش و کسانى که نان خور او هستند هر نفرى یک صاع که تقریبا سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنجیا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد، و اگر پول یکى از اینها را هم بدهد،کافى است.
- کسى که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبى هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند، فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
- انسان باید فطره کسانى را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب مىشوند، بدهد کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
- اگر کسى را که نان خور اوست و در شهر دیگر است، وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را مىدهد، لازم نیستخودش فطره او را بدهد.
- فطره مهمانى که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نان خور او حساب مىشود، بر او واجب است.
- فطره مهمانى که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضاین صاحبخانه وارد مىشود و مدتى نزد او مىماند واجب است، و همچنین است فطره کسى که انسان را مجبور کرده اند که خرجى او را بدهد.
- فطره مهمانى که بعد از غروب شب عید فطر وارد مىشود بر صاحبخانه واجب نیست، اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند.
- اگر کسى موقع غروب شب عید فطر، دیوانه یا بیهوش باشد زکات فطره بر او واجب نیست.
- اگر پیش از غروب بچه بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنى شود، در صورتى که شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد، باید زکات فطره را بدهد.
- کسى که موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره براو واجب نیست، اگر تاپیش از ظهر روز عید شرطهاى واجب شدن فطره در ا و پیدا شود، مستحب است زکات فطره را بدهد.
- کافرى که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نیست.ولى مسلمانى که شیعه نبوده اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
- کسى که فقط به اندازه یک صاع که تقریبا سه کیلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زکات فطره را بدهد و چنانچه عیالاتى داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد مىتواند به قصد فطره، آن یک صاع را به یکى از عیالاتش بدهد و اوهم به همین قصد به دیگرى بدهد و همچنین تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر چیزى را که مىگیرد به کسى بدهد که از خودشان نباشد و اگر یکى از آنها صغیر باشد احتیاط آن است که او را در دور دادن زکات فطره داخل نکنند و چنانچه ولى صغیر از طرف او قبول نماید باید آن زکات فطره را به مصرف صغیر برساند نه اینکه از طرف او به دیگرى بدهد.
- اگر بعد از غروب شب عید فطر بچهدار شود، یا کسى نانخور او حساب شود،واجب نیست فطره او را بدهد، اگر چه مستحب است فطره کسانى را که بعد از غروب تا پیش از ظهر روز عید نانخور او حساب مىشوند بدهد.
٢٠٠٤ اگر انسان نانخور کسى باشد و پیش از غروب نانخور کس دیگر شود فطره او بر کسى که نانخور او شده واجب است، مثلا اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش باید فطره او را بدهد.
٢٠٠٥ کسى که دیگرى باید فطره او را بدهد، واجب نیست فطره خود را بدهد.
٢٠٠٦ اگر فطره انسان بر کسى واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نمىشود.
٢٠٠٧ اگر کسى که فطره او بر دیگرى واجب استخودش فطره را بدهد از کسى که فطره بر او واجب شده ساقط نمىشود.
٢٠٠٨ زنى که شوهرش مخارج او را نمىدهد، چنانچه نانخور کس دیگر باشد،فطرهاش بر آن کس واجب است. و اگر نانخور کس دیگر نیست، در صورتى که فقیر نباشد باید فطره خود را بدهد.
٢٠٠٩ کسى که سید نیست نمىتواند به سید فطره بدهد. حتى اگر سیدى نانخور او باشد، نمىتواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
٢٠١٠ فطره طفلى که از مادر یا دایه شیر مىخورد بر کسى است که مخارج مادر یا دایه را مىدهد، ولى اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل برمىدارد فطره طفل بر کسى واجب نیست.
٢٠١١ انسان اگر چه مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
٢٠١٢ اگر انسان کسى را اجیر نماید و شرط کند که مخارج او را بدهد در صورتى که به شرط خود عمل کند و نانخور او حساب شود باید فطره او را هم بدهد ولى چنانچه شرط کند که مقدار مخارج او را بدهد و مثلا پولى براى مخارجش بدهد،دادن فطره او واجب نیست.
٢٠١٣ اگر کسى بعد از غروب شب عید فطر بمیرد باید فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند، ولى اگر پیش از غروب بمیرد واجب نیست فطره او عیالاتش را از مال او بدهند.
زکات در معنای لغوی نمو وزیادی می باشد وهمچنین به معنای صدقه ، در اصطلاح شرعی به میزان معین از مال گفته می شود این لفظ 32بار در قرآن ذکر شده است.
زکات از دیدگاه قرآن و سنت ا زجایگاه والایی برخوردار است به طوری که قرآن پرداخت زکات را شرط ورود به اسلام می داند،حضرت رسول (صلی الله علیه و اله)می فرمایند: زکات پل اسلام است .
هدف وفلسفه تشریع زکات فقرزدایی وحفظ اموال ثروتمندان است،همچنین زکات راه درمان دردهای اقتصادی جامعه است.
وجوب زکات اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه در ادیان گذشته نیز به پرداخت آن امر شده ، همچنان که حضرت مسیح درگهواره می فرماید: «اوصانی بالصلواه والزکات »
مشهور این است که زکات به موارد نه گانه (غلات،« جو، گندم، خرما» نقدین « طلا،نقره» انعام سه گانه « گاو، شتر، گوسفند» ) تعلق می گیرد وبه مصارف خاص که درسوره توبه /آیه 60 بیان شده می رسد . اخذ زکات وتقسیم آن توسط حاکم اسلامی انجام می شود تا بین مردم برادری وبرابری ایجاد گردد .
پرداخت زکات دارای اثرات فردی واجتماعی فراوانی می باشد، از جمله اینکه فرد بواسطه پرداخت زکات از صفات ناپسند بخل، حسد... دور می شود وبه صفات پسندیده نوعدوستی ، احسان... رو می آورد ودر اجتماع بواسطه زکات بسیاری از مردم از رفاه نسبی برخوردار می شوند ومشکلات اقتصادی نظام حل می شود . همچنان که پرداخت زکات دارای اثرات مثبتی است عدم پرداخت آن نیز پیامدهای منفی ومخربی دارد از جمله خشکسالی ، مرگ و میر احشام ، کم شدن روزی ، حوادث ناگوار و... می باشد.
مثلاً گندم که انسان بوجود میآورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان میگوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده میکنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی اینجا اگر چیزی با زکات قابل قیاس باشد موارد دیگر مثل برنج است: چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟
این مساله در سابق هم مطرح بودهاست در جواب گفتهاند آن سادگی در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست میآید برنج به دست نمیآید و زحمت زیادی میخواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار میدهد به دیگران بدهد.
اما مالیات موضوع دیگری است امری متغیر و از اختیارات حکومتی است. وضع مالیات از اختیارات حاکم شرعی است. او در هر زمانی میتواند برای هر چیزی ماشین و غیر ماشین هر چه باشد بر طبق مصلحتی که ایجاب میکند مالیات وضع کند. این ربطی به زکات ندارد. بنابراین نباید زکات و مالیات را با هم مقایسه کرد.