بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

بنگاه دانش اقتصاد *ابتهاج*

مقالات آموزشی اقتصادی صهیب عبیدی

برنامه مطالعه

برنامه مطالعه
از آنجا که به عنوان دانش آموز و یا دانشجو کارهای زیادی دارید و از نظر زمان در مضیقه هستید ، لازم است که برای فعالیت های خود یک برنامه کار داشته باشید . این نوع برنامه کمک می کند تا از پیش کارها را منظم کنید و به موقع هر کاری را انجام دهید و از نگرانی های بی موقع شما کاسته شود .
بر اساس کارهای مربوط به هر موضوع درسی وقت کار و تفریح خود را مشخص کنید . برای هر موضوع بخصوص حداقل از یک هفته قبل به مطالعه بپردازید . در این مورد به پیشنهادهای زیر عمل نمایید :
1-برنامه مطالعه خود را با دیدی واقع بینانه طرح ریزی کنید . مقدار زیادی کار برای یک مدت محدود نگذارید .
-2
کارهای فوق العاده را هم منظور کنید
. گاهی کارهای غیر منتظره و عوامل دیگری پیش می آیند که ممکن است برنامه کار شما را به هم بزنند ؛ برای این کارها وقت لازم را پیش بینی کنید .
-3
اوقات خود را تقسیم کنید . برای مطالبی که یادگیری آنها زیاد به حافظه متکی است وقت مطالعه را تقسیم کنید ( مثلا شبی یک ساعت در پنج شب بهتر از پنج ساعت در یک شب است ).
-4
از بهترین ساعت های خود استفاده کنید . کارهای سنگین را برای ساعت هایی که بهتر می توانید کار کنید اختصاص ندهید و ساعت های غیر تولیدی خود را برای کارهای آسان بگذارید .
-5
در صورت امکان مطالب مشابه را با هم نخوانید . خواندن مطالب مشابه با یکدیگر اشتباه می شوند و در کار شما مزاحمت ایجاد می کنند .

نکاتی برای مدیریت زمان

 

شما تا چـه اندازه برای وقت خود ارزش قائلید؟ آیا از بـرنامه زمـانی مـشخصی برای به انجام رسـانـیـدن کـارهــای خود پیروی میکنید؟ یک عامل بسیار مهم در هر موفقیتی برنامه ریـزی صحیح و پیروی از یک برنامه زمانی مشخص برای نیل بـه اهداف مطلوب میـبـاشد. اکنون برای آنکه قادر باشید از وقــت خود به نحو احسن استفاده کنید نکات و راهکارهای زیر را در زندگی خود بکار بندید:

۱-  همواره فعالیتها و تکالیف روز بعد خود را از شب قبل برنامه ریزی کنید و کارهایی که باید به انجام رسانید را روی کاغذ یادداشت کنید.
۲-  سپس فهرست تکالیف و کارهای خود را اولویت بندی کرده و برای هر کدام از آنها ضرب العجل اجرایی منظور کنید.
۳-  همیشه کارهایی دشوار و پر دغدغه تر را زودتر از بقیه و یا درهنگامی که در بهترین شرایط جسمی و روحی میباشید انجام دهید. کارهای سبکتر را در هنگام خستگی نیز میتوان به انجام رساند.
۴-  امور با اهمیت اما ناخوشایند را به تعویق نیاندازید. هیچگاه کارها با به تعویق انداختن خوشایند تر نمیگردند.
۵-  هرگاه شروع به انجام کاری کردید سعی کنید بدون وقفه آن را به پایان رسانید.
۶-  مابین فعالیتها برای خود وقت استراحت نیز در نظر بگیرید.
۷-  مکالمات تلفنی خود را نیز از پیش برنامه ریزی کنید: سخنانی که میخواهید بیان کنید و یا اطلاعاتی که میخواهید کسب کنید را روی کاغذ یادداشت کنید.
۸-  همواره خود انگیخته باشید و با پشتکار کارهای خود را به پایان رسانده و مقهور موانع نگردید.
۹-  در هر زمان که تصور کردید کاری که در حال انجام آن میباشید عبث، بی فایده و غیر سازنده میباشد به محض دریافت دست از آن بکشید.
۱۰-  به خود و اولویتبندی که صورت داده اید اعتماد و ایمان داشته باشید و در هر شرایطی به آنها پایبند باشید.
۱۱-  اینکه وقت خود را صرف چه اموری میکنید را دقیقا مورد بررسی و نظارت قرار داده و در صورت لزوم یکسری تغییرات آگاهانه در رفتار خود پدید آورید.
۱۲-  همواره در زندگی فرد منظم و سازمان یافته ای باشید تا وقت خود را بیهوده صرف یافتن وسایل گم گشته خود نکنید.
۱۳-  برای وقت خود ارزش قائل باشید زمان هیچگاه به عقب باز نمیگردد.
۱۴-  به خاطر داشته باشید استرس و خستگی معلول کارهایی که به انجام رسانیده اید نبوده بلکه بیشتر از افسوس کارهایی که میتوانستیم انجام دهید اما انجامشان نداده اید نشات میگیرند.
۱۵-  به هیچ فردی اجازه ندهید وقت شما را تلف کرده وبرای خود مصروف دارد. برای خود مرز بندی مشخصی تعیین کرده و بیاموزید که در صورت لزوم با صراحت نه بگویید.
۱۶-  از تمام لحظات زندگی خود به نحو احسن استفاده کرده و سعی کنید از آنها لذت ببرید.
۱۷-  سعی کنید فرد خوشبینی باشید و همواره در انتظار رویدادهای خوشایند در زندگی خود باشید.
۱۸-  برای زندگی خود اهداف مشخصی تعیین کرده و برای دستیبابی به آنها تلاش کنید.
۱۹-  هنگام نیاز از فرد آگاهی راهنمایی بخواهید.
۲۰-  وقت کشها و یا هدر دهنده های وقت را به حداقل برسانید. آنها شامل موارد زیر میباشند
:
 تلفنهای طولانی، بی هدف و غیر ضروری.
 بازدید کننده ها و میهمانان ناخوانده.
 پشت گوش اندازیها.
گفتگوهای بی ثمر و یا نا مشخص.
 دانش فنی ناکافی و یا اطلاعات ناقص هنگام انجام کار.
 فقدان اهداف و اولویت بندیها و یا مبهم و گنگ بودن آنها.
 فقدان برنامه ریزی.
 خستگی و استرس.
 ناتوانی در نه گفتن.
 بی نظمی و نابسامانیهای فردی.
 تماشای تلویزیون. تماشای بیش از ۲ ساعت در روز برنامه های تلویزیونی معقول نمیباشد

 

10 قانون رهبری برای مدیران

10 قانون رهبری برای مدیران
نویسنده: آرمند

کار اصلی شما به عنوان مدیر این است که اطمینان یابید فعالیت های بخشِ تحت نظر شما تا حد ممکن مؤثر و کارآمد باشد. این بخش شامل چه کسانی است؟ مطمئناً مردم عادی! خوب است بدانید که مردم دوست ندارند کسی آنها را وادار به انجام کاری کند، بلکه باید آنها را هدایت کنید. مدیریت به آنها کمک می کند تا با کمی تلاش بیشتر، تجربه ای عمیق تر در محل کار کسب کنند. اگر شما بتوانید خوب آنها را هدایت کنید، آنها راضی تر، فعال تر و دقیق تر خواهند بود. اما اگر اینطور نباشد، میزان برگشتی های شرکت روز به روز بیشتر خواهد شد، و باید برای آموزش کارمندان جدید هزینه بگذارید و شرکت با سود بسیار کمتری مواجه خواهد بود. پس به نظر مقرون به صرفه تر است که با درایت و هوشمندی مدیریت، وظیفه هدایت کارمندان را به خوبی انجام دهید. یادتان باشد: اگر کارمندانتان راضی نباشند، هیچگاه قادر نخواهند بود که مشتریانتان را راضی نگاه دارند!

1. روحیه کار تیمی ایجاد کنید.

به کارمندانتان طوری نگاه کنید که گویی در ماموریت های گروهی متخصص هستند. هیچوقت آنها را "کارمندان من" یا "پرسنل من" خطاب نکنید، آنها دوست دارند مهم قلمداد شوند، نه فقط یک کارمند ساده. موفق ترین مدیران کارکنان خود را "گروه من" یا "تیم من" خطاب می کنند. اینکار روحیه کار گروهی را بین آنها افزایش خواهد داد و موجب می شود کارمندان تصور بهتری از کار خود پیدا کنند. یک تیم باهم کار می کند، نه اینکه هر کس کار مشخص و خاصی را به صورت مستقل انجام دهد.

2.  اعضاء تیم همه حرفه ای هستند.

کارمندانتان را افرادی حرفه ای و کاردان قلمداد کنید. حتی سرایدار و کارمندان نگهبانی که شرکت ها و کارخانه های ما را تمیز و امن نگاه می دارند هم افرادی حرفه ای هستند. اگر کارتان به بیمارستان و اتاق عمل بکشد، همیشه پیش خودتان دعا میکنید که نظافتچی آن محل آدم متخصصی بوده باشد! درست است؟ به کارمندانتان آموزش دهید که چطور با طریقه لباس پوشیدن، حرف زدن و کارهایشان خود را افرادی کاردان و متخصص نشان دهند. تضمین میکنم که با این رفتار شما، آنها در کارشان حرفه ای تر هم خواهند شد و حساسیت بیشتری در انجام کارشان به خرج می دهند. و مشتریان هم تصویری کاملاً متخصصانه از کار شرکت شما خواهند داشت.

به دنبال فرصت هایی باشید که اعتماد به نفس کارمندانتان را افزایش دهید. اگر شما به آنها به عنوان افرادی متخصص و حرفه ای احترام بگذارید، آنها هم احترام شما را به عنوان مدیر شرکت حفظ می کنند. فقط کافی است یادتان باشد که همه ی افراد درون شرکت، از آبدارچی و راننده ها گرفته تا سایرین متخصص و در کار خود حرفه ای هستند.

3.  روزی 5 نفر را تحسین کنید.

هر روز پنج نفر از کارمندان بخشتان را مورد تحسین و تمجید قرار دهید. به دقت کارها و عملکردهای آنها را بررسی کنید و به محض اینکه با کاری مواجه شدید که به دقت و صحت انجام گرفته است، آن را تحسین کنید. اینکار بیش از هر اقدام دیگری قادر خواهد بود روحیه کارمندان را تقویت کند. همه ی آدم ها دوست دارند مورد ستایش و تمجید قرار گیرند. این حرکت شما همچنین روحیه خلاقیت و انجام صحیح کارها را بین افراد تیم افزایش می دهد. در جایی که نیاز به اصلاح است، سعی کنید آن کار را اصلاح کنید، نه انجام دهنده ی آن را. این باعث می شود کارمندانتان تصور کنند که شما طالب پیشرفت و موفقیت آنها هستید.

4.  خوب ببینید و خوب گوش دهید.

حرف ها و عملکردهای کارمندانتان را خوب ببینید و خوب گوش دهید. وقتی سؤالی از شما می پرسند، برای جواب دادن عجله نکنید، ابتدا خوب و دقیق به سؤال گوش دهید. حتی اگر پاسخ را بدانید، باید با احترام به حرف های او گوش دهید. این کار باعث می شود گفتگوهایتان با افراد شرکت توام با احترام باشد. فقدان رابطه و گفتگوی صحیح می تواند مشکل بسیار بزرگی در محل کار به حساب آید.

5.   به کارمندانتان برای انجام کارها فرصت دهید.

ممکن است طریقه انجام کاری در شرکت مطابق خواست شما نباشد. اما اگر میبینید که آن کار به درستی انجام گرفته، لازم نیست بگویید که بهتر بود به روش شما آن کار را انجام می دادند. البته بستگی به موقعیت دارد! گاهی اوقات مدیران جدید میخواهند به کارمندان ثابت کنند چه کسی در آنجا رئیس است. به علاوه، وقتی مدیران بیشتر به پُست خود عادت کردند، می توانند تشخیص دهند که کارمندانشان بهتر می دانند که کارهایی خاص را چگونه انجام دهند. شما باید آنها را حمایت کنید و در مواقع لازم کمک و راهنمایی بدهید. این به آن معنی نیست که دیگر کنترلی روی آنها نداشته باشید، بلکه با اینکار اجازه می دهید کارمندانتان برای انجام کارها از خلاقیت خود استفاده کنند.

6.  کار آنها را تسهیل بخشید.

گاه به گاه با کارمندانتان به صورت انفرادی خلوت کنید (مثلاً برای یک فنجان چای) و از آنها بپرسید شرکت چه کارهایی می تواند انجام دهد تا کار آنها آسانتر و سودمندتر شود. اینکار باعث می شود کارمندان بدانند که شما برای کار و تلاش آنها ارزش قائل هستید.

7.  به کارهای خوب پاداش دهید.

اگر تیمی در بخش شما بیش از وظیفه معمول خود کار می کند، چند روز به آنها مرخصی دهید. می توانید او را برای میتینگی که در شهر دیگری برقرار می شود بفرستید و از او بخواهید همسرش را هم با خود ببرد و یک روز هم در آن شهر بگذراند و استراحت کند. با اینکار خود نه تنها باعث می شوید کارمندان تصور بهتری از کار خود داشته باشند، بلکه باعث می شوید همسرانشان هم آنها را در کارها حمایت کنند. برای اینکه به آنها نشان دهید که از اضافه کارهای آنها قدردانی می کنید، کارهای فوق العاده برایشان انجام دهید. اکثر مدیران که بیشتر به نتیجه کار فکر می کنند، اغلب فراموش می کنند که این کارمندان شرکت هستند که زحمت کشیده و شرکت را به نتیجه می رسانند.

8.  نیازهای آنها را برطرف کنید.

اگر یکی از افراد تیم تقاضای تجهیزات، منبع، آموزش های اضافی یا چیزهایی از این قبیل داشته باشد، با هزاران سؤال خود درمورد علت درخواست چنین وسیله ای او را از تقاضایش منصرف نکنید. اینکار روحیه او را به کلی از بین خواهد برد.  اگر نمی توانید در آن لحظه خواسته او را برآورده کنید می توانید بهانه هایی مثل محدودیت بودجه شرکت یا هر دلیل دیگری بیاورید. اما اگر می بینید که چنین تقاضایی واقعاً به نفع شرکت است، به او اعتماد کرده و آن را فراهم کنید.

9.  اعتماد کنید تا به شما اعتماد کنند.

اگر به اعضای تیم اعتماد کنید، آنها هم در مقابل به شما اعتماد خواهند کرد. اگر به آنها مشکوک باشید و اطمینان نکنید، آنها نیز توقعات شما را عملی نخواهند کرد. باید با آنها مثل افرادی متخصص و حرفه ای برخورد کنید و زمان و تجهیزات لازم را برای انجام کارها در اختیارشان بگذارید. آنها هم مانند هر انسان دیگری ممکن است گاهی دچار خطا و اشتباه شوند. باید دقت کنید تا بدون از بین بردن اعتماد به نفس و توهین به آنها، خطاهایشان را اصلاح کنید. اگر بخواهید آنها را به خاطر خطاها و اشتباهاتشان سرکوب کنید، مطمئناً از آن پس اشتباهاتشان را به دیگران پاس می دهند.

10.  از آنها کار بخواهید.

برای آنها هدف تعیین کنید و به آنها نشان دهید که شرکت و خودِ آنها از نتیجه عمل آنها سود می برند. و در کارها از آنها حمایت کنید.

 

چگونه سر کار جدی تلقی شویم؟

چگونه سر کار جدی تلقی شویم؟ 
نویسنده: آرمند

اگر می خواهید در محل کار همه به شما احترام بگذارند و عقاید و ایده هایتان را بپذیرند، باید اطمینان حاصل کنید که اطرافیانتان شما را جدی تلقی می کنند. خوب می دانید که دست یافتن به چنین موقعیتی نیازمند تلاش بسیار، صداقت، و راستی است. در این جا راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنیم که با استفاده از آنها می توانید در کارتان از همه جلو بیفتید.

1.  بله قربان گو نباشید

افراد بادمجان دور قاب چین و بله قربان گو خیلی زود چهره ی واقعیشان هویدا میشود. آنچه از بله قربان گویی نصیب شما می شود، کوتاه مدت، ناپایدار و توخالی است. اگر با چیزی مخالفت دارید، باید افکار و دیدگاه هایتان را بدون ترس از چیزی ابراز کنید. اما به خاطر داشته باشید، استدلالات خود را سنجیده و منطقی بیان کنید و همیشه به عقاید و دیدگاه های دیگران احترام بگذارید.

2.  خوب صحبت کنید

بله، بعضی رئیس ها دستشان رو شده است، اما هنوز مورد احترام هستند. این به خاطر این است که شخصیتی منحصر به فرد دارند و می توانند از زیر آن شانه خالی کنند?فکر نکنید شما هم می توانید! برای صحبت کردن همیشه از زبانی مودبانه استفاده کنید. بدون هیچگونه از این شاخه به آن شاخه پریدن صحبتتان را رک و راست بزنید.

اما توجه داشته باشید که نباید به هیچ وجه وسط صحبت دیگران بپرید و نیازی نیست که همهی  افکارتان را بر زبان بیاورید. به جای این به حرف ها و عقاید دیگران گوش کنید و نظریات آنها را در نظر گیرید. لازم نیست سریعاً به پاسخ های دیگران جواب بدهید، قبل از حرف زدن حتماً تک تک کلماتتان را بررسی کنید و بعد به زبان آورید.

3.  وقت شناس باشید

اگر همیشه همه را منتظر خود نگاه دارید، کم کم احترامتان را از دست خواهید داد. از این گذشته چطور وقتی حتی نمی توانند به سر قرار آمدن شما اطمینان کنند، برای پروژه های بزرگ رویتان حساب کنند؟ با احترام گذاشتن به برنامه ها و وقت دیگران باعث خواهید شد که آنها نیز به شما احترام بگذارند.

4.  تکالیفتان را انجام دهید

ندانستن یکی از غیر قابل قبول ترین کلمات در دنیای حرفه ای است. اگر ندانید درمورد چه چیزی صحبت میکنید، مطمئناً جدی گرفته نمی شوید. اگر می خواهید روی ایده ها و نظراتتان حساب کنند، باید سعی کنید از همه بااطلاع تر باشید. هیچگاه دست از یاددگیری برندارید و در این زمینه از همه سبقت بگیرید.

برای سخنرانی هایتان خودتان را از قبل آماده کنید و قبل از اینکه عقیده و ایده ای از خود بروز دهید، حتماً درمورد آن اطلاعات جامع کسب کنید.

5.  سفیری لایق باشید

اگر از طرف شرکت جایی فرستاده می شوید، در واقع سفیر شرکت شده اید. کدام سفیر اطلاعات محرمانه ی کشورش را برای کشور جدید بازگو می کند؟ اگر می خواهید شرکتتان همیشه بهترین به نظر برسد، شما هم باید بهترین به نظر برسید. درمورد کارفرمای خود با تحسین و غرور صحبت کنید.

6.  نتیجه نشان دهید

سخنگویان بزرگ در اول سخنرانی تاثیر می گذارند، اما این تاثیر مثبت را فقط تازمانی می توانند نگاه دارند که سخنرانیشان نیز جالب توجه باشد.اگر به توانایی هایتان ایمان دارید، پس نترسید و روی آنها کار کنید. گفته های خود را با عمل همراه کنید. هرچه می توانید کمتر قول دهید و سعی کنید بیشتر عمل کنید. افرادی که بالاتر از گفته هایشان عمل می کنند همیشه مورد احترام و تحسین هستند.

7.  لاف نزنید

ممکن است کارهای زیادی انجام داده باشید، اما از خود تعریف نکنید. بگذارید سایرین ارزشهای شما را کشف کرده و تحسینتان کنند. اگر بواهید از خود و دستاوردهایتان تعریف کنید، فقط دشمنی سایرین را به خود جلب خواهید کرد.

8.  خونسردی خود را حفظ کنید

رهبران بزرگ افرادی هستند که در زمان های استرس و فشار زیاد، قادرند خونسردی خود را حفظ کنند. در این مواقع باید عزمتان را جزم کنید و به دنبال راه حل باشید. هر اتفاقی هم که بیفتد نباید عصبانی شده و کنترلتان را از دست بدهید. فقط خونسردیتان را حفظ کنید تا بتوانید اداره ی امور را در دست داشته باشید.

9.  خوب لباس بپوشید

از آنجا معمولاً افراد تا حد زیادی از روی ظاهر درمورد افراد قضاوت می کنند، کیفیت لباس های شما نقشی اساسی در قضاوت دیگران خواهد داشت. از سیستم لباس پوشیدن شرکتتان اطاعت کرده، اما آن را به بهترین نوع تن کنید. سعی کنید همیشه تمیز و منظم باشید. حتی اگر شرکتتان با پوشیدن شلوارک و سندل مخالفتی نمیکند، اما شما استاندارد بالاتر را انتخاب کنید.

10.  مراقب نوشیدنتان باشید

حتی در مهمانی های شرکت که برای رفاه و سرگرمی کارمندان برگزار می شود، از نوشیدن مشروبات الکلی خود داری کنید.

11.  زندگی خصوصیتان را خصوصی نگاه دارید

شما به شرکت آمده اید که کار کنید نه روانشناسی. اگر بخواهید زندگی خصوصیتان را برای همه افشا کنید، مطمئناً قادر نخواهید بود تصویری جدی از خودتان در ذهن آنها ایجاد کنید. تا می توانید سعی کنید درمورد موضوعات زیر در اداره با کسی گفتگو نکنید:

?         مذهب

?         سیاست

?         مشکلات در روابط

?         آخر هفته ی شما با دوستانتان

همچنین اگر با کسی در شرکت زد و خورد دارید، دلیل نمی شود که در این رابطه با همه ی  کارکنان شرکت گفتگو کنید. سعی کنید موضوع را به طور محرمانه با کارفرما یا خود شخص مطرح کنید.

12.  به صورت جلف شوخی نکنید

تا می توانید سعی کنید از  به صورت جلف شوخی کردن با همکاران خود خودداری کنید. علاقه ای که به نظر شما ممکن است خیلی معصومانه بیاید، از نظر دیگران اینطور نیست و تصویر ذهنی بدی از شما ایجاد خواهد کرد. از نظر دادن درمورد ظاهر همکارانتان هم خودداری کنید، چون ممکن است بعضی افراد خوششان نیاید.


جدی باشید تا جدی گرفته شوید

با نکات این مقاله فهمیدید که چطور نکاتی بسیار ریز می تواند احترام بیشتری برای شما کسب کند. احترام بیشتر هم باعث خواهد شد دیگران شما را جدی تلقی کنند. احترام دیدن، در نتیجه ی احترام گذاشتن به دیگران و جدیت در کار به وجود می آید. 

پس جدی باشید تا دیگران جدیتان بگیرند!

در موقعیت های دشوار ماهرانه رفتار کنید

در موقعیت های دشوار ماهرانه رفتار کنید
نویسنده: آرمند

باید با آن روبه رو شوید. ما همه انسانیم. ممکن است گاهی در بعضی موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی، دست و پا چلفت بودن، کمرویی و خجالت کنیم و نتوانیم آنچه را که در مورد آن فکر می کنیم صراحتاً بر زبان آوریم و کلمات مناسب برای ابراز آن را پیدا  نمی کنیم. ممکن است در یک مراسم ترحیم یا روزی باشد که یکی از هکارانتان از کار اخراج می شود. ممکن است هر جایی این احساس را تجربه کنید.

با این احساس مقابله کنید
چیزی که مهم است این است که یاد بگیرید چطور این احساس را در خود کنترل کرده و در این موقعیت های خطرناک چه بکنید. با اینکه می دانید فرد مقابل حرف اشتباهی زده است، به جای ترک گفتگو باید سعی کنید که فرد مقابل را متقاعد کنید.

برای مثال وقتی در یک مراسم ترحیم به دوستتان تسلیت می گویید و او می گوید: "نگران نباش، من خیلی هم به او نزدیک نبودم." شما چطور جواب می دهید؟ در مهمانی های فامیلی هم ممکن است از این اتفاقات بیفتد و یکی از بستگان سؤالات زیادی در مورد هدیه ای که آورده اید بپرسد. با این رفتار چطور برخورد می کنید؟

خوشبختانه، من راه حلی برای این موقعیت ها دارم. این نکات را بخوانید تا یاد بگیرید که در این موقعیت های ناراحت کننده چطور رفتار کنید.

کسی از شما تعریف و تمجید می کند
سه ماه است که در ساعات بین کاریتان به باشگاه رفته و ورزش می کنید و کم کم ماهیچه هایتان دارند روی فرم می آیند. می دانید که ظاهر خوبی پیدا کرده اید. دوستی قدیمی را می بینید. او سریعاً متوجه تغییرات فیزیکی شما می شود و صادقانه مشغول تحسین کردن و تعریف کردن از شما می شود. اما شما فرد خجالتی و متواضعی هستید و نمی دانید که چطور پاسخ این دوست را بدهید.

چه بگویید:
گاهی یک جواب ساده بهترین جواب است. در این موقعیت هم وضع به همین منوال است. جواب ساده ای مثل یک "متشکرم" کوتاه می تواند کارتان را آسان کند. هنگام گفتن این جمله در چشمان دوستتان نگاه کنید تا تاثیر بیشتری بگذارد.

می توانید این تشکر را کمی بیشتر آب و تاب داده و کمی شکسته نفسی بکنید. آهسته پشت دوستتان را نوازش کرده یا از سایر حرکات دوستانه استفاده کنید تا بفهمد که تعریفش را جدی گرفته اید.

در آخر برای اینکه این تمجید را به موضوع بحث بکشانید می توانید کمی در مورد این تغییرتان یا اینکه چطور وزن کم کرده اید با او صحبت کنید. این باعث می شود که دوستتان تصور کند موضوع کاملاً مهمی را متوجه شده است.

به دوستی تسلیت می گویید
یکی از بدترین موقعیت ها وقتی اتفاق می افتد که دوستی یکی از بستگان نزدیکش مثل مادر یا پدرش را از دست می دهد. شما می خواهید دوستتان را مطمئن کنید که آنجایید و حاضرید هر کاری انجام دهید تا ناراحتی او کمتر شود. اما نمی دانید که او چطور با این مشکل کنار می آید و نمی خواهید مرزها را از بین ببرید. احساس همدردی با دوستان در چنین موقعیت هایی کار ساده ای نیست. چطور برای ابراز آنچه در فکرتان است کلمه ها را پیدا می کنید؟

چه بگویید: 
بهترین راه این است که صادق باشید. تماس های دوستانه (مثل بغل کردن، دست روی شانه ی فرد گذاشتن و...) می تواند بسیار کمک کننده باشد. لازم نیست از روی چاپلوسی و ریاکاری با او درد و دل کنید. چیزی بگویید که واقعاً به آن فکر می کنید. اگر واقعاً به آن اعتقاد دارید بگویید : "هر وقت خواستی من پیشت هستم" اما اگر واقعاً نمی توانید این کار را انجام دهید گفتن ساده ی "متاسفم، همدردی من را بپذیر" کفایت می کند. همین که در مجلس ترحیم شرکت کرده اید نشاندهنده ی این است که به او اهمیت می دهید.

در این موقع از سوال کردن ابا نداشته باشید. در مورد ترتیب دادن مجلس ختم و این مسائل از او سوال کنید تا کمی از ناراحتی او کم شود. سعی کنید هر چه می توانید انجام دهید تا کمی از ناراحتی های او کم کنید. از گفتن جمله های کلیشه ای مثل "زندگی خوبی داشت" خودداری کنید. این جمله ها در آن شرایط کمی بی معنا هستند.

یکی از آشنایانتان از کار اخراج می شود
با یکی از همکارانتان در اداره روابط نزدیکی داشته اید، اما او مجبور به ترک کار شده است. مطمئناً از این مسئله بسیار ناراحت است و شما کسی هستید که باید کمی به او اعتماد به نفس دوباره بدهید. چه کار می کنید؟

چه بگویید: 
درست است که من همیشه طرفدار صداقت هستم اما در این موقعیت گفتن دروغ مصلحتی بد نیست و خیلی به بهبود حال دوستتان کمک می کند. فکر می کنید شانسی برای پیدا کردن شغلی با همان موقعیت ندارد؟ اشکالی ندارد، دروغ بگویید. به او اطمینان دهید که شرکت های بسیاری هستند که راغب به استفاده از فردی با شرایط او می باشند. با این کار باعث خواهید شد که تصور کند هنوز هم فرد فعالی در اجتماع می باشد و اعتماد به نفس از دست رفته خود را دوباره به دست آورد. به او بگویید که می تواند روی کمک شما حساب کند. اما قول پیدا کردن کار جدید را به او ندهید. حرفی بزنید که بتوانید به آن عمل کنید.

تصادفاً کسی را می رنجانید
همسر یکی از دوستانتان که حامله است به شما می گوید که می خواهد اسم دخترش را بولا بگذارد. شما این مسئله را در جمع دوستانتان تعریف می کنید و با خنده و مسخره می گویید که بولا خیلی اسم زشتی است. یکی از دوستانتان در جمع ناراحت شده و می گوید که اسم مادر او هم بولا است. چه جوابی می خواهید بدهید؟

چه بگویید:
یکی از بهترین راه های در رفتن از چنین موقعیت هایی این است که مسئله را به شوخی و خنده گرفته و جوری صحبت را عوض کنید. مثلاً بگویید که چقدر همیشه حتی از اسم خودتان هم متنفر بوده اید. راه دیگر این است که خیلی ساده از دوستتان عذرخواهی کرده و بگویید که قصد بدی نداشته اید.

یک "حالت چطوره؟" ی ساده برایتان داستان می سازد
امروزه اصطلاحاتی مثل "چطوری؟" یا "حالت چطوره؟" مثل سلام کردن برای احوالپرسی استفاده می شود. فکر می کنید مردم واقعاً دوست دارند بدانند که شما چطور هستید؟ نخیر، آنها فقط می خواهند که سلامی کرده باشند و توقع دارند که شما هم در جواب بگویید "خیلی ممنون، شما چطورید؟" گاهی ممکن است برایتان پیش آید که فردی این موضوع را درک نکرده و با چنین سوالی از جانب شما شروع به گفتن داستان زندگیش کند. در چنین مواقعی چه برخوردی دارید؟

چه بگویید:
در اینگونه مواقع سعی کنید روی موضوع مورد بحث تمرکز کنید. اگر در جواب حالت چطوره ی شما گفته مریض است و تب دارد، از او در این مورد بیشتر سوال کنید و نظرات و توصیه های خود را هم به او بگویید. سعی کنید با او به خوبی برخورد کرده و به نرمی صحبت کنید. دوستی که با یک حالت چطوره مشکلات زندگیش را برایتان بیان می کند حتماً نیاز به دردودل کردن دارد.

کسی ناخواسته به شما توهین می کند
ممکن است جدیداً رابطه تان با نامزدتان را به هم زده باشید و اوقات سختی را می گذرانید و در این مورد با دوستانتان درد و دل می کنید. یکی از دوستانتان برای همدردی می گوید "او از آن اول هم به درد تو نمی خورد" یا "زشت بود." شما متعجب می شوید و با خود فکر می کنید که آیا وقتی این همه مدت با آن فرد بوده اید هم او چنین فکری می کرده است؟ شما هنوز نسبت به او احساس علاقه می کنید و این دوست با گفتن این حرف ها به کسی که برایتان عزیز است توهین کرده است. شاید دوستتان منظوری هم نداشته باشد اما به هر حال حرفی زده است. در این مواقع چه می کنید؟

چه بگویید:
اولین واکنش شما باید نادیده گرفتن آن حرف باشد. طوری که انگار حرف آن فرد اصلاً ارزش توجه هم نداشته است. به قولی "جواب ابلهان خاموشی است." پس فراموشش کنید. راه دیگر این است که با دوست خود صحبت کرده و ماجرا را کاملاً برایش شرح دهید تا بفهمد که چه اتفاقی افتاده است.



در موقعیت ها به جا عمل کنید
ممکن است که یافتن کلمات به جا و مناسب در همه ی موقعیت ها ممکن نباشد اما با رعایت این نکات می توانید راحت تر با این شرایط کنار بیایید. به جای اینکه احساس ناراحتی و دست و پا چلفتی بودن کنید، منظور خود را کوتاه و کامل با رعایت صداقت بیان کنید.

10 روش برای از بین بردن خستگی کار

10 روش برای از بین بردن خستگی کار
نویسنده: آرمند

کاری را به تازگی آغاز کرده اید ولی احساس خستگی می کنید. چه اولین کار شما باشد و چه شغلتان را تغییر داده باشید، به هر حال وارد این حرفه شده اید و احساس می کنید گیر افتاده اید. کارها به نظرتان ملالت آور، خسته کننده و تکراری می آید و زمانتان را نمی توانید آنطور که دوست دارید بگذرانید.

قبل از اینکه برگه ی استعفای خود را امضا کنید، مدتی وقت صرف کنید و به درستی درمورد کارتان فکر کنید. فرصتی هم به این کار بدهید. شاید آنقدرها هم که فکر میکردید خسته کننده نباشد.

راه حل های کوتاه مدت

1-  کارهای روزانه تان را یادداشت کنید
همه ی کارهایی را که تا قبل از اتمام زمان کاری می بایست انجام دهید یادداشت کنید. و با انجام هر کار کنارش تیک بزنید. با این کار زمان برایتان سریعتر می گذرد و شما از کارهایی که انجام داده اید به خوبی اطلاع می یابید. این کار در مواقعی هم که اطرافیان می گویند شما سریعتر از سایر کارمندان کار نمی کنید بسیار کمک کننده است زیرا نشان می دهد که کارهایتان را کامل و به سرعت انجام داده اید.

2-  طالب کار بیشتری باشید
با رئیس خود رک و راست باشید و از او کار بیشتری طلب کنید و مسئولیت های خود را بیشتر کنید. اگر در شرکت شما کارها به صورت گروهی انجام می گیرد، می توانید کارهایتان را با همکارانتان جابه جا کنید. یا اینکه به همکارانتان در انجام کارها کمک کنید. اما همیشه مراقب باشید که همکارانتان با انداختن کارهایشان گردن شما سوء استفاده نکنند. حتماً در این مواقع رئیس را در جریان کارها بگذارید.

3-  برای کارهایی که در حیطه ی مسئولیت شما نیست هم داوطلب باشید
در کمیته ی اجتماعی شرکتتان نام نویسی کنید. با این کار می توانید در کارهای فوق برنامه هم شرکت داشته باشید که شما را سرگرم نگاه خواهد داشت. در هر زمینه ای که می توانید، استعدادها و مهارت هایتان را نشان دهید.

4-  به کارهایتان ارزش دهید
به رئیس خود نشان دهید که چه توانایی هایی دارید. برای این منظور، کارهای اضافه بر سازمان انجام دهید. اما نه طوری که رئیس فکر کند قصد خودنمایی دارید. این کارها را بدون اینکه کسی از همکارانتان متوجه شود انجام دهید، فقط رئیس از این کار اطلاع داشته باشد. بعد که رئیس با پیشنهادتان موافقت کرد، چند روز بعد کار را به او تحویل دهید. با این کارها می توانید توانایی ها و علاقه خود را بالاتر برده و خستگی و بیحوصلگی را از خود دور کنید.

5-  ابتکار به خرج دهید و کار جدیدی را شروع کنید
همیشه شروع کننده شما باشید. پیشنهاد کارها و پروژه های جدید بدهید. این مطالب را با دست اندرکاران مربوطه در میان بگذارید. هدفتان این باشد که علاقه ی خود را به کار کردن نشان دهید، اما نگذارید دیگران بد به شما نگاه کنند و فکر کنند با این کارها قصد خودنمایی دارید.

6-  دیدگاهتان را درمورد کارتان تغییر دهید
در هر پستی که کار می کنید، سعی کنید نگاه خوبی به کارتان داشته باشید. کار خود را دست کم نگیرید. اگر در قسمت اینترنت شرکت هستید، خود را رابط حیاتی به زنجیره ی ارتباطات بدانید. اگر در قسمت جوابگویی به تلفن ها هستید، خود را یکی از موثرترین افراد اداره بدانید که رضایت مشتریان را جلب می کند. در هر پستی، نقش خود را در پیشبرد اهداف شرکت موثر بدانید. با این طرز تفکر کار خود را بهتر انجام خواهید داد و به سرعت ترفیع پیدا می کنید.

7-  از زمان استراحتتان بهترین استفاده را ببرید
اگر می بینید که کار باعث خستگیتان شده است، کمی استراحت کنید. همراه چند تن از دوستان به کافه تریای شرکت رفته و چای یا قهوه ای بنوشید. از ساعات استراحت خود نهایت استفاده را ببرید تا خستگیتان را کاملاً از تنتان بیرون کند و بتوانید دوباره با انرژی کارتان را دنبال کنید.

راه حل های طولانی مدت

8-  در مورد شرکت محل کارتان بیشتر بدانید
سعی کنید اطلاعات بیشتری در مورد شرکت کسب کنید. از همکارانتان در این زمینه سوال کنید. از روابط شرکت آگاهی پیدا کنید. همکارانتان را بشناسید و از سیاست ها و خط مشی شرکت آگاهی یابید.

9-  آموزش های خود را بالاتر ببرید
از حالت یکنواخت همیشگی بیرون بیایید و دانش خود را در زمینه ی حرفه تان بالاتر ببرید. همینطور که از نردبان ترقی بالا می روید، زمان برایتان لرزش زیادی پیدا می کند. بنابراین سعی کنید معلومات و علم خود را در کاری که انجام می دهید افزایش دهید.

10-  مربی داشته باشید
در هر مرحله ای از کارتان، خوب است که برای خود مربی پیدا کنید تا شما را در انجام کارهایتان راهنمایی کند. او می تواند به شما کمک کند تا این صنعت را بهتر درک کنید و در کارتان موفق تر باشید.

هشیار باشید و مثبت فکر کنید
هر کس باید در جایی شروع کند. ممکن است از خود انتظار داشته باشید که کاری مهمتر و چالش برانگیزتر داشته باشید اما شکایت نکنید. از منفی بافی در مورد کارتان دوری کنید، و سعی کنید که بهترین استفاده را از موقعیت فعلیتان ببرید. آگاهی هایتان را افزایش دهید و مهارت هایتان را توسعه دهید. در حد توانایی هایتان کار کنید و به زودی خواهید دید که خستگی و ملالت ناپدید می شود.

 

نحوه تعیین و دستیابی به اهداف شخصی

نحوه تعیین و دستیابی به  اهداف شخصی
نویسنده: آرمند

به جای داشتن یک برنامه ی ذهنی، مُشتی خیال و آرزویمــبهم، بهتر است که برای پیشرفت و ترقی شخصی، روی اهداف مشخص متمرکز شوید. مشخص کردن اهداف باعثمی شود که بتوانید انتخاب های بهتری داشته و به اهدافکـوتاه و بـلنـد مـدت خـود بـرسـیـد و دستـاوردهــای خـود را بسـنجید. در اینجا چـند راه مشخص کردن اهداف را برایتانبازگو نموده و بـشـما بـرای رسیدن به این اهداف راهنماییهایی ارائه می دهیم.


مشخص کردن فضاهای پیشرفت
مهمترین قدم در پیشرفت و ترقی شخصی، مشخص کردن رابطه ی بین جنبه های مختلف زندگی و جدا کردن جنبه هایی است که نیاز به تغییر و بهبودی دارند. برای این کار نقشه ای در ذهنتان طراحی کنید که توانایی ها و ضعف ها، ارزش ها و آرزوهای شما با توجه به زندگی شخصی، کاری و اجتماعیتان در آن لیست شود.

آیا ارتباطی بین این جنبه ها مشاهده می کنید؟ مثلاً آیا ارزش های اجتماعیتان را جزء اهمیت ملاقات با دوستان لیست می کنید، درحالیکه دستاوردها و پیشرفت هایتان حول و حوش فعالیت های کاری می چرخد؟ یا فعالیت فیزیکی به عنوان یکی از علایق شخصیتان است اما  ساعت های طولانی را که سر کار می گذرانید، یکی از توانایی های تخصصیتان لیست می کنید؟

انتخاب هدف ها
وقتی نگاهی به قسمت ها و جوانب مختلف زندگیتان، چه آنهایی که در آنها توانمندید و چه آن قسمت ها که کمبود دارید انداختید، باید دنبال پلی برای اتصال این قسمت ها به هم باشید. برای مثال، ممکن است سفر به دور دنیا یکی از علایق و آرزوهای شخصیتان باشد، اما این آرزو پشت عادت اجتماعی هر شب شما برای بیرون رفتن با دوستان صرف شام در رستوران پنهان شده باشد. به عبارت دیگر، شما برای مسافرت به پول نیاز دارید، اما با این عادت نمی توانید هیچ پولی پس انداز کنید چون همه ی پول خود را به خاطر روابط اجتماعیتان از دست می دهید. در این مورد پلی که علاقه و آرزوی شما را به نقص و کمبودتان متصل می کند، "محدودیت مالی" نامیده می شود.

رسیدن به هدف ها
در این قسمت به چند مورد از هدف های مرتبط با پیشرفت و ترقی شخصی و گام هایی که برای رسیدن به اهداف شخصی، کاری و اجتماعیتان  باید انجام دهید اشاره می کنیم.

1.  هدف:  داشتن صبر بیشتر

شخصی: آزار و اذیت هایی که باعث می شود صبر خود را از دست بدهید را لیست کرده و سعی کنید راه حل هایی برای آن خلق کنید. اگر ترافیک حرصتان را در می آورد، زودتر از خانه خارج شوید، مسیر دیگری را انتخاب کنید، از وسایل نقلیه ی عمومی استفاده کنید، موزیک گوش دهید و....

حرفه ای:  برایتان عذاب آور است وقتی همکارانتان مدت زیادی وقت در جلسات صرف می کنند و یا با حرف زدن کار شما را مختل کرده و تمرکزتان را می گیرند؟ از آنها دستور جلسه بخواهید و ببینید آیا حضور شما در کل جلسه لازم است یا خیر. اگر حرف زدن همکارانتان تمرکزتان را برهم می زند، در اتاقتان را ببندید.

اجتماعی و عشقی:  ارتباطتان را با خانواده، دوستان و عشقتان گه گاه کم می کنید؟ شلخته بودن نامزدتان یا گیرهای پدر و مادرتان اذیتتان می کند؟ روی اهدافتان تمرکز کنید و ببینید چه زمان هایی باید قاطع باشید و چه وقت مسائل را نادیده بگیرید.


2.  هدف:  به دست آوردن کنترل احساسات

شخصی:  هر چیزی که مخالف هدف کنترل احساساتتان باشد را به دقت بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی باعث خارج شدن شما از حالت عادی می شود.

حرفه ای:  اگر چیزی یا حرفی در یک جلسه اذیتتان کرد و احساس کردید که کنترل خود را از دست خواهید داد، قبل از اینکه عملی انجام دهید که بعدها پشیمان شوید، عذر خواهید کرده و جلسه را ترک کنید و کمی قدم بزنید.

اجتماعی و عشقی:  قبل از اینکه احساساتتان فوران کند تا 10 بشمارید. اگر همیشه عادت دارید که سر نامزدتان فریاد بزنید، شاید به درد هم نمی خورید.


3.  هدف:  بالا بردن تعادل و ثبات

شخصی:  کاری کنید تا از شر عادت های مضر و مخربی مثل سیگار کشیدن و پرخوری راحت شوید. وقت کافی برای کارهای بزرگ، تغییرات مکانی و ارتباطی و کاری بنا بر اهدافتان صرف کنید.

حرفه ای:  تعادل و ثبات خود را در مسائل مختلف مثلاً با کم کردن هزینه های ناهار و قهوه بالاتر ببرید. توانایی هایتان را بشناسید، مهارت هایتان را با تمرین و ممارست بیشتر بالا ببرید و دستاوردهای خود را به دقت بررسی کنید.

اجتماعی و عشقی:  اگر به نظرتان زمانش رسیده است که مستقر شده و ازدواج کنید، در انتخاب همسر دقت کنید. اگر وضعیت مالی خوبی ندارید، قرار ملاقات هایی بگذارید که نیازی به حساب بانکی نداشته باشند.

 

4.  هدف:  اضافه کردن لذت و خوشی جزء برنامه ی روزانه

شخصی: به جای افتادن روی مبل جلوی تلویزیون، برای تعطیلات آخر هفته خود برنامه ریزی کنید. برای خرید سبزیجات تازه به فروشگاه محل بروید، با این کار هم غذای سالم تری خواهید خورد و هم از بیرون رفتن لذت می برید. در اوقات فراغتتان کارهایی انجام دهید که دوست دارید.

حرفه ای:  گه گاه مسیر خانه تا اداره را پیاده طی کنید و یا اگر مسیرش طولانی است، ماشینتان را دورتر از شرکت پارک کرده و بقیه ی مسیر را پیاده بروید. این کار هم ورزش است و هم از هوای تازه لذت خواهید برد.

اجتماعی و عشقی:  کمی سرگرمی و چیزهای تازه به زندگی اجتماعیتان اضافه کنید. شب های جمعه را به رستوران های مختلف بروید. آخر هفته ها را با نامزدتان بگذرانید. بعد از ظهرها با دوستانتان فعالیت های جدید را شروع کنید. اما وقتی انتخاب هایتان را انجام می دهید، همیشه هدف هایتان را مد نظر قرار دهید.

 

اهدافتان را همیشه مد نظر قرار دهید

"یک هدف بدون برنامه، فقط یک آرزو است."

-آنتوان دو سنت اگزوپری-

پیشرفت خود را بررسی کنید. هر سه ماه یکبار میزان پیشبرد اهدافتان را ملاحظه کنید و ببینید تا چه اندازه جلو رفته اید. برای گرفتن هر تصمیمی در زندگیتان، همیشه اهدافتان را مد نظر قرار دهید، تا نتایج فوق العاده ی آن را مشاهده کنید.
 

شوراهای موازی و مردان موازی

هر شورا علیرغم جایگاه قانونی خود و با تشخیص گردانندگان آن، طرحی خاص را ارایه کرد. بررسی این طرح‌ها و نگاهی به سرنوشت آنها موید لزوم توقف برخی از طرح‌های در دست اجرا و لزوم جمع‌گرایی، کلان‌نگری و لزوم نوعی اولویت‌بندی این طرح‌ها در کشور است.

ادامه